cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🔥متعلق به من⛓

رمان های تکمیل شده:🦋 قرنطینه،دیو و دلبر به سبک من،دارای من باش،مثلث عشقی،اتاق۵۶۶، سمفونی صوتک، دارای من باش۳، عاشق شدن و بهت...🔞 •عضو انجمن قلم سازان• ناشناس مهدا💜 https://telegram.me/BChatBot?start=sc-742643-6p8EkOq برای اطلاع بیشتر #لیست رو سرچ کنین

Більше
Рекламні дописи
2 751
Підписники
Немає даних24 години
+17 днів
-10230 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Repost from N/a
00:03
Відео недоступне
رمان دیگم با ژانر گی کلکلی طنز پسری که بوکسره و هیچ کس حریف مشت‌هاش نیست!🧨🥊 تاحالا هیچ کدوم از حریف‌هاش داخل رینگ جون سالم به در نبردن 🫀🦾 یک شب توسط جیب بری زخمی می‌شه🥲🔥 از اینکه اون شب بارونی کتک خورده دنبال اون جیب بر میزه و میرسه... ❤️‍🔥 پسر لرزون و بغلی ولی تخس و بد دهن و فایتر قصه می خواد ادبش کنه پس میبره و تربیتش می کنه دلش میرسه🔥♥️ https://t.me/+Mb5LTFQQ0FNkM2Q0 https://t.me/+Mb5LTFQQ0FNkM2Q0 ۸ صبح پاک شه 🌞
Показати все...
F2faq_KXgAEzhq4.mp40.58 KB
Repost from N/a
00:02
Відео недоступне
اون یه آلفای سرد و خشنه! حروم زادس و کثافته .. تختش بوی منی و سکس میده ... فقط با پسرها همخواب میشه و به عشق اعتقاد نداره تا اینکه دوست پسر کارمندش رو می بینه ...🍓🍼🏳‍🌈 آیان رو می دزده و با جون دوست دخترش تهدید می کنه و یه شب کاری می کنه آیان باهاش سک.س کنه... آیان برای تلافی شورت ویبراتور برای سایمان میخره 😁💦 و سایمان آیانو میفروشه🥹❤️‍🩹 https://t.me/+JiWDKAGges5hZWM0 https://t.me/+JiWDKAGges5hZWM0 ۸ صبح پاک شه 🌞
Показати все...
b6db231e-65e0-4129-ad78-0e21d87ff27a.MP40.86 KB
من امیر پاشا سلطانی مردی ۳۶ساله وحشی و دیوثم... توی سکس خشن و بیشرفم که هیچ دختری زیرم، جون سالم به در نبرده اما بادیدن یه موفرفری کوچولوی چشم خمار که بوی بهار نارنجش  جوری حشریم می کنه که بگاش بدم و میدم... 🍆😈🔥 - ارضا شدم که رفتی کنار دختر! با بغض دستش را به باسنش گرفت. - درد داره آقا! لطفاً برای امشب بسه. مرد پوزخندی زد و به آرامی دستش را چرب کرد. - بمالم اول؟ دخترک شل شد و دست داغ مرد به آرامی.... https://t.me/+7xRpueCg4sRjNGFk https://t.me/+7xRpueCg4sRjNGFk فول هات و ممنوعه🔞💦
Показати все...
پارتای جدید #متعلق_به_من
Показати все...
👍 2
#متعلق_به_من #فصل_دوم #پارت_221 ⛓⛓⛓🔞🔞🔞⛓⛓⛓ -یعنی نمیخوای منو بکنی؟ ماریو نفسش بیرون داد و خواست بلند شه و هوگو رو ببوسه که مانعش شد و دستش و رو قفسه سینه اش گذاشت -تو لازم نیست کاری بکنی همینکه سیخ کنی کافیه! ماریو خندید و دستش و رو صورتش گذاشت -یعنی نمیتونم بهت دست بزنم؟ هوگو دستش و از رو صورتش کنار زد و ابروهاش و بالا انداخت -نه... ماریو هردو دستش و بالا سرش گذاشت -لعنتی...این اوج نامردیه! هوگو چشمکی زد -امشب باهاش کنار بیا... ماریو اهی کشید -این لعنتی میخواد بره توت...تحمل نداره دیگه داره منفجر میشه هوگو باکسرش و از پاش دراورد و روی زمین انداخت باکسر ماریو روهم پایین کشید و حالا التاشون بدون هیچ مانعی مقابل هم بودن، بادستاش الت خودش و ماریو رو گرفت و شروع به مالیدن کرد، ماریو سرش و باحرص به بالشت کوبید و غرید: -لعنتی...نمیخوام اینجوری ارضا بشم میخوام همین الان خیلی هارد بکنمت هوگو خنده توگلویی کرد و انگشتش و سمت دهن ماریو برد -برام خیسش میکنی؟‌ ماریو نیشخندی زد -فقط خیسشون کنم؟ترجیح میدم ساکشون بزنم دونه دونه انگشتای هوگورو داخل دهنش برد و خوب خیسشون کرد هوگو سرش و جلو بردو لبش و بوسید و باانگشت خیسش روی سوراخش کشید و خودشو رو پاهای ماریو جابه جا کرد و الت سیخ شده اش و از پشت دستش و گرفت و مایع پیش انزالیش و به ورودیش مالید‌و اروم اروم داخلش برد، ناله ای کرد یکم صبرکرد تا جا باز کنه و کم کم شروع به تکون خوردنم کرد، ماریو از داغیش اهی کشید و انگشت شصتش و داخل دهنش برد -همینه...خودت و بکن هوگو باشهوت گفت: -دارم با ک*یر تو خودمو میکنم ماریو دستش و پشتش رسوند و چنگی به باسنش زد، هوگو به حرکت لگنش سرعت داد و روی شکم ماریو ارضا شد و بعد ماریو بافاصله کوتاهی داخلش پاچید، التش و از داخلش دراورد و بقیه کامش ریخت رو مقعدش، هوگو بی حال روش دراز کشید 🖤🖤🖤
Показати все...
19
#متعلق_به_من #فصل_دوم #پارت_220 ⛓⛓⛓🔞🔞🔞⛓⛓⛓ بعد از تموم شدن غذا تصمیم گرفتن یه ویلای کوچک کنار دریاچه بگیرن و شب و اونجا بگذرونن، ماریو رو تخت دراز کشیده بود و هوگو توی بالکن وایستاده بود و نگاهش و به دریاچه بزرگ کومو دوخته بود به نظرش حتی توی شب هم جذابتر دیده میشد، دستی ‌و روی شونه اش حس کرد -اینجارو دوست داری؟ لبخندی رو لبش نشست و بدون اینکه نگاهش و از دریاچه برداره جواب داد: -اره ازاینجا خیلی خوشم اومده، دوست دارم اخرهفته ها گاهی بیام اینجا -گاهی اینجا فستیوال و اتش بازی هم برگزار میشه یه روز حتما باید بیایم هوگو سمتش برگشت و دستش و تودستش گرفت -خوبه...موافقم -نظرت چیه بخوابیم؟فردا صبح زود باید راه بیوفتیم سرش و تکون داد و هردو برگشتن داخل هوگو تیشرت و شلوارکش و دراورد و رو تخت دراز کشید ماریو هم مثل اون لخت شد و چراغارو خاموش کرد و به تخت برگشت از پشت شونه هوگو رو بوسید دستش و رو شکمش کشیدو دستش و رو قسمت ویه شکمش کشید، هوگو پچ زد: -خیلی هاتی... ماریو دستش و داخل باکسرش برد و التش و توی دستش گرفت و درحالی که سرش و میمالید مثل خودش پچ زد: -من هات نیستم تو زیادی گرمم میکنی باحرکت دستش اهی کشید و تویه حرکت از حالت درازکش دراومد و رو پاهای ماریو نشست و دستش و خیلی اروم رو قفسه سینه اش کشید و زبونش و رو لباش کشید و بعد دستش و روی شکمش کشید، ماریو باچشایی که شهوت توش موج میز خیره نگاهش میکرد -میتونم فقط بانگاه کردن به لمس خودت ابم بیاد... هوگو خودش و جلوتر کشید حالا التش درست روی الت ماریو بود، درحالی که خودش و اروم تکون میداد باصدای شهوتناکی گفت: 🖤🖤🖤
Показати все...
24👍 2
Repost from N/a
گی🏳‍🌈 اروتیک💦 خشن🔞 من اهورام ❌🔞پسر ایرانی که برخلاف مخالفت‌های همه برای عکاسی به فیلیپین رفتم.🔞❌ اونجا گیر جانشین گروه تروریستی ابوسیاف نایب افتادم. دقیقا شبیه به آهویی که توی دام شیر افتاده بود... مجبور شدم‌ برای آزادیم سک.س پارتنرش بشم اما...💦 https://t.me/+66Owp-Vb5aEwYmE0 ۱۲ شب پاک شه 🌞
Показати все...
00:02
Відео недоступне
افسون احتشام... یه موفرفری چشم خمار گوگولی که دل میبره از مردی که ۱۵سال ازش بزرگتره... ♨️ مردی یاغی و هفت خطی که هیچ رحمی نداره جز اسلحه ای که بدون شکنجه ای شلیک می کنه و تمام... افسون زمانی که سر یه بجه بازی مجبور میشه لب هاش رو ببوسه به دام این مرد میفته که دیگه هیچ راه فراری نیست... این مرد به بهانه نجات جونش مجبورش می کنه باهاش ازدواج کنه اما اونوقته که می فهمه این مرد کسی نیست جز قاتل پدر مادری که خیلی سالها پیش ترور شده بودن... 😢🔥🔞 https://t.me/+7xRpueCg4sRjNGFk https://t.me/+7xRpueCg4sRjNGFk
Показати все...
1_5118830787461906464.mp42.14 KB
_دستتو از کون من بکش کنار شوکولات‼️ از قصد خودش رو به آراز مالید و چشم درشت کرد _اروم باش توله سگ. ک.یـ•ـرم بی قرار گاییدنته😈🍆♨️ _اتفاقا مال منم مشتاق گایـ•ـیدنته باید بیام بپرم روت؟ دستشو روی خشتک پسر کشید و لب زد _چرا که نه حاضرم بهت #کونم بدم اگه قرار باشه بعدش #بکنمت🔞💦💦 https://t.me/+oU1JfDKinAA3YTBk
پسر لاتی که مجبوره برای ازادیش با رییس کارواش قرارداد ببنده تا زیرخوابش بشه ولی همون شب اول همه چی برعکس میشه و بجای اسفتاده از سوراخش، از دیـ•ـک کلفتش استفاده میکنه و سوراخ تنگ رییسشو میگـ•ـاد🤤💢
Показати все...
00:13
Відео недоступне
کیـ•ـر پسر رو از روی شلوار بین دستاش گرفت و #داغ لب زد _امشب نوبت ک.یـ•ـرته که بهم سرویس بده توله سگ!😈🔥 _کل دیشبو داشتی زیرم به فاک میرفتی هنوز خارش سوراخت برطرف نشده؟♨️👅 _ سوراخم همیشه امادست تا با کیـ•ـرت به فـ•ـاک بره آراز! تو نمیخوایی تنگیشو حس کنی؟🍓🌈 #خمار زمزمه کرد _مطمئنی هنوز #تنگه؟ فشاری به دیک اراز وارد کرد و گفت _چطوره تستش کنی ببینی هنوز اونجوری که باب میلته تنگ هست یا نه؟ شاید باید تو اب انار بخوابم تا همونجوری که دوس داری بشه؟🍑💯 _هرجوری هست خوبه زودباش #کونتو بده بالا که بدجور پسرمو از خواب بیدار کردی. حالا باید زحمت خوابوندنشم بکشی شوکولات.🔞💦💦 https://t.me/+oU1JfDKinAA3YTBk https://t.me/+oU1JfDKinAA3YTBk آراز گنده لاتی که عفو مشروط میخوره و مجبوره توی یه کارواش مشغول به کار بشه غافل از اینکه رییس کارواش گیه و مجبورش میکنه برای آزادی از کونش یا شاید هم دیک کلفتش مایه بزاره🤤♨️
Показати все...
1.27 MB
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.