نهنگ ِ سفید
یکی ماه را خاموش کرد. https://telegram.me/dar2delbot?start=send_kw8LX0
Більше211
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
آره میلیاردها سال نبودیم و میلیاردها سال هم نخواهیم بود، و روی یه سیاره کوچیک، کنار یه ستاره متوسط، گوشه کنار یه کهکشان، سرگردان بین کهکشانها داریم زندگی میکنیم ولی واقعا کوچیک شمردن و حقیر پنداشتن دغدغه، درد رو تسکین میده؟ اصلا این روش درستیه برای مواجه شدن با حسی که از رگ گردن بهت نزدیکتره؟
این منطق، اینکه تو یا من حق نداریم فریاد بزنیم چون دردی که میکشیم به اندازه کافی بزرگ نیست به نظر درست نمیاد. چون همیشه کسی هست که از ما بدبخت تر باشه و درد بیشتری بکشه... و درآخر؟ درآخر زنده ایم و از اونی که مرده بهتریم؛ شایدم نه ولی کسی که به مرحلهای رسیده که مرگ براش بهتره، قطعا فریاد نمیزنه و کمک نمیخواد. و اصلا کی به ما حق قضاوت میده؟ که چون درد من بزرگتره، تو باید دهنتو ببندی! درد من برای خودم بزرگه و همین کافیه برای فریاد زدن.
زندگی چیزی نیست که متعلق به همه باشد...
اینو رزا خانوم مومو میگفت.تو کتاب زندگی در پیش رو از رومن گاری عزیزم
من بسیار بارها مردهام
معتقد و منتظر،
منتظر در اتاقی
خیره به ترک سقف
برای یک تلفن
یک نامه
یک ضربه به در
یک صدا.
[چارلز بوکفسکی]
ترجمه: مهیار مظلومی
@charles_bukowski_poetry
هیچ، همه چیز است. برای نیرومند شدن، ابتدا باید ریشههایت را در هیچ فرو بری و رویارویی با تنهاترین تنهاییها را بیاموزی.
[مامان و معنای زندگی/اروین یالوم]
مردم به تو میگویند "شجاعت"ات را حفظ کن. اما زمان ِ شجاعت هنگام بیماری او بود، زمانی که از او مراقبت میکردم و رنج کشیدنش را میدیدم. ناراحتیاش را. و زمانی که باید اشکهایم را پنهان میکردم. دائما باید تصمیم میگرفتم و نقاب به چهره میزدم و آن شجاعت بود.
[رولان بارت]
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.