cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸

🌸﷽🌸 سلام🙋‍♀️ منبع هر پست رو بدانم می‌نویسم کپی عکس نوشته‌هام آزاده🧡 @Mehr_2018 #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته #معرفی_کتاب #روانشناسی #سخن_زیبا #متن_ناب #موفقیت #مناجات #حکایت #داستان #فرهنگ #دیالوگ #تاریخ #آهنگ #شعر

Більше
Рекламні дописи
481
Підписники
+124 години
+57 днів
+830 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

00:27
Відео недоступнеДивитись в Telegram
عاشورا تنها یک روز، یک واقعه و یک حماسه نیست، عاشورا درسی بزرگ است، برای آنان که عبرت آموزند، تا بدانند ظلم هیچ گاه پایدار نیست و رهروان ظالمان عاقبتی نیک نخواهند داشت... #سخن_زیبا #استوری کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
7.46 KB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
اگر صد قرن شاگردی کنی در مکتب گیتی نیاموزی ازین بی مهر درس مهربانی را یکی زین سفره نان خشک برد آن دیگری حلوا قضا گوئی نمی‌دانست رسم میزبانی را معایب را نمی‌شوئی، مکارم را نمی‌جوئی فضیلت می‌شماری سرخوشی و کامرانی را مکن روشن‌روان را خیره اَنباز سیه‌رائی که نسبت نیست با تیره‌دلی روشن روانی را در افتادی چو با شمشیر نفس و در نیفتادی به میدان‌ها توانی کار بست این پهلوانی را بباید کاشتن در باغ جان از هر گلی، پروین بر این گلزار راهی نیست باد مهرگانی را ✏️#پروین_اعتصامی #شعر #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
👍 4 2
در روزگار قدیم خواجه‌ای دو غلام داشت که هر کدام حقوق متفاوتی داشتند. روزی آن غلامی که پول کمتری می‌گرفت از خواجه پرسید: "چرا با اینکه کار من و همکارم یکی است ولی حقوق‌مان متفاوت است؟" خواجه گفت: "کمی صبر کن تا به تو‌ بگویم." در آن حال کاروانی از جلوی بازار می‌گذاشت پس خواجه به غلام گفت: "ببین چه خبر است؟" غلام رفت و کمی بعد برگشت و گفت: "قافله‌ای حرکت می‌کند که صدای زنگ شترهایش می‌آید." خواجه بلافاصله گفت: "اکنون دلیل حقوق کمترت را می‌گویم." خواجه پیش غلام دیگرش رفت و گفت: "دلیل سر و صدای بیرون چیست؟" غلامی که حقوق بیشتر می‌گرفت جواب داد: "کاروانی با صد نفر شتر و سی و پنج رأس قاطر با بار پارچه رد می‌شود که از اصفهان به شیراز می‌روند." خواجه به غلامی که حقوق کمتر می‌گرفت گفت: "دیدی جواب تو چقدر متفاوت بود؟ به‌خاطر همین هم حقوقتان هم متفاوت است." #حکایت کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
👍 5
Фото недоступнеДивитись в Telegram
خدایا... آنگونه زنده‌ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم... #مناجات #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
8👍 4
Фото недоступнеДивитись в Telegram
ایمان بار سنگینیه. میدونی؟ مثل دوست داشتن کسی در تاریکی و ابهام است، کسی که هیچوقت نمیاد. فرقی هم نداره چطوری صداش کنی. 🎞#مهر_هفتم 🎬#اینگمار_برگمان #دیالوگ برگرفته از کانال "نقل قول" @naghleqhol کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
👍 7😢 3
Фото недоступнеДивитись в Telegram
من فقط دلتنگ شب‌هایی هستم که زود هنگام بی آنکه به چیزی فکر کنم، به خواب می‌رفتم‌... ✏️#ایلهان_برک #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
💔 8😢 3
سه بار صداش کردم. نشنید. فکر‌ و خیال صبحونه و ناهار و شام‌ش شده بود. هیچی نمی‌خورد جز حرص... دستم رو گذاشتم رو شونه‌ش و گفتم «هر چیزی که باعث فکر و خیال‌ت شده، آنقدر قوی نیست که به دست تو درست نشه.‌» چشماش رو بست و گفت « قویه. زورم بهش نمی‌رسه. دوباره گرفتار شدم. چشمام یکی رو دیده و دلم خواسته... » شنیدن این حرف از کسی که سال‌ها نه چشم‌ش کسی رو می‌دید و نه دل‌ش کسی رو می‌خواست عجیب بود. ترسیده بود. جنس این ترس رو می‌شناختم. می‌ترسید آینده‌ش یه نسخه‌ی کپی شده از گذشته باشه. یه لبخند زدم و گفتم «حالت باهاش خوبه؟!» گفت «آره... خیلی. بهتر از تمام سال‌های زندگیم. فقط می‌ترسم این حال خوب خیلی عمرش طولانی نشه.» بهش نگاه کردم و گفتم «ببین رفیق... آدم تو هر سنی، تو هر شرایطی، تو هر حالی نیاز داره کسی رو داشته باشه که بهش بگه من حالم باهات خوبه. پس خوشحال باش و به اینکه چی میشه فکر نکن. نذار این حال خوب با فکر اتفاقات گذشته زهرمار بشه.» سرش رو تکون داد و گفت «اگه گذشته تکرار شد چی؟» یه لبخند زدم و گفتم «اگه به گذشته فکر کنی، اگه گوشه‌ی ذهن‌ت مدام مرورش کنی، حتما گذشته تکرار میشه. بدتر... شدیدتر... تو مغز و قلب‌ت قبول کن که دیگه قرار نیست گذشته رو زندگی کنی. هیچ‌وقت گذشته‌ت رو تو آینده راه نده و انتقام گذشته‌‌ت رو از آینده نگیر...» #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
10
Фото недоступнеДивитись в Telegram
کبریای توبه را بشکن! پشیمانی بس است از جواهرخانۀ خالی نگهبانی بس است ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین آبروداری کن ای زاهد! مسلمانی بس است خلق دل‌سنگ‌اند و من آیینه با خود می‌برم بشکنیدم دوستان! دشنام پنهانی بس است یوسف از تعبیر خواب مصریان دل‌سرد شد هفتصد سال است می‌بارد! فراوانی بس است نسل پشت نسل تنها امتحان پس می‌دهیم دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است بر سر خوان تو تنها کفر نعمت می‌کنیم! سفره‌ات را جمع کن ای عشق! مهمانی بس است! ✍🏻#فاضل_نظری #شعر #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
5👏 2💔 2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
از خودم می‌پرسم با چه حالی برگردم خانه، رو به آسمان می‌کنم حتی یک ستاره هم در آسمان نیست. گریه‌ام بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. امیدم از همه جا ناامید شده. کاش کسی جایی منتظرم باشد... این آرزوی زیادی است؟ 📙#کاش_کسی_جایی_منتظرم_باشد ✍🏻#آنا_گاوالدا #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
💔 8
در زندگی بعدی، کاش میشد مسیر را وارونه طی کنم. در آغاز، پیکری بی‌جان و مرده باشم و آنگاه راه آغاز شود؛ در خانه‌ای از انسان‌های سالمند، زندگی را آغاز کنم و هر روز همه چیز، بهتر و بهتر شود. به خاطر بیش از حد سالم بودن، از خانه بیرونم کنند. بروم و حقوق بازنشستگی‌ام را جمع کنم. و سپس، کار کردن را آغاز کنم. روز اول، یک ساعت طلایی خواهم خرید و به مهمانی و پایکوبی خواهم رفت. سپس چهل سال پیوسته کار خواهم کرد و هر روز، جوان‌تر خواهم شد. آنگاه برای دبیرستان آماده‌ام؛ و سپس به دبستان می‌روم و آنگاه کودک می‌شوم و بازی می‌کنم. هیچ مسئولیتی نخواهم داشت. آنقدر جوان و جوان‌تر می‌شوم تا به یک نوزاد تبدیل شوم و آنگاه نُه ماه، در محیطی زیبا و لوکس، چیزی شبیه استخر، غوطه ور خواهم شد. و سپس با یک لحظه برانگیختگیِ شورانگیز، زندگی را در اوج به پایان برسانم. 📕#مرگ_در_می‌زند ✍🏻#وودی_آلن #بریده_ای_از_کتاب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показати все...
👍 8
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.