cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

نون ایرانی

تاریخ تاسیس کانال 10 خرداد 1397 کانال آموزشی تحقیقی ترویجی و فرهنگی در حوزه #آرد و #نان @nooneirani https://t.me/joinchat/AAAAAEXxHXnqaTysjhdXcg ارتباط با نازپری @nazpari1 گروه #نون#ایرانی برای ارتباط گروهی https://t.me/joinchat/8NX9Q0o_ySIwNWI0

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
239
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🌍🇮🇷🥐🥖🍞🥯هم اکنون روزانه حدود ۶ هزار تن آرد نانوایی در کشور گم می‌شود‌‼️😞 👤 سبحانیان،‌ معاون وزیر اقتصاد: روزانه ۱۰۰ میلیون قرص نان مصرف می‌کنیم. میزان آرد مصرفی برای پخت این تعداد نان در روز، چیزی حدود ۱۶ هزار تن است؛ در حالیکه اکنون روزانه ۲۴ هزار تن آرد در کشور توزیع می‌شود‼️
Показати все...
سالیان دور، سالیان جنگ و کمبود ارزاق، حدود سالهای ۶۳ ,۶۴ کودکی ده یازده ساله بودم و نقش استراتژیک«نان بگیر» خانواده را درآن ایام حساس ایفا میکردم. یک پایم مدرسه بود و بعد از فارغ شدن از درس ومدرسه،پای دیگرم،در صف(چند نانوایی تنوری ومحدود روانسر)بود. این روال در همه خانواده ها جریان داشت و معمولا بنا به جمعیت و تعداد افراد خانواده ها، یک یا چند نفر، همواره باید از این نانوایی به آن نانوایی،در پی «نان» بر سر سفره خانواده بردن بودند. روانسر شهر کوچکی بود و بیشتر از انگشتان یک دست،نانوایی نداشت که آنهم معمولا بسیار سنتی و دستی وتنوری بودند و باوجود یک شاطر و یک وابر و یک خمیرگیر ویک فروشنده،روزانه توان نان کردن سه چهار گونی آرد بیشتر رانداشتند. جمعیت«نان بگیران» زیاد بود و صف‌ها عریض و شلوغ. کمبود آرد و به تبع آن هجوم روستاییان برای خرید نان لواش یا سنگک و مرخصی ساعتی وروزانه ی صدها سرباز گشنه ی پادگان همت نیز،گاه بر معضل شلوغی و کمبود نان، صدچندان اضافه میکرد. دراین آشفته بازار،منطقی بود که نانوا داران نیز تدابیری برای ،بهره مندی عادلانه و هرچه بیشتر مردم از پخت نان روزانه اشان ،بیندیشند. یکی از این راهکارها قانون نانوشته ای بود که متصدیان نانوایی های شهر اعمال کرده بودند به این منوال که «تنها کسانی می‌توانستند درهر نوبت صف،هر تعدد نان مورد نظرشان را اخذکنند که قبل از صبحانه (حدودا ساعت ۸,تا۹ صبح) در صف حضور داشته باشند والا هیچکس نمی‌توانست بعد از صبحانه تا تعطیلی نانوایی، بیشتر از ده عدد نان دریافت کند !!!! این قانون، برای افرادی همچون من که میبایست صبح وعصر، کلی از تایم تفریح و بازی و شنا و فوتبال و ...را حیف و میل کرده تا در دونوبت تعداد بیست سی قرص«قوت لایموت» مصرفی یک خانواده ده نفره را تهیه کند کلی حسن داشت و اما،،،،،یک عیب بزرگ... وآن این بود که باید برای نفر برتر شدن،گاها ساعت یک و دو نصف شب،به در نانوایی آویزان میشدی تا به پخت نان قبل از صبحانه میرسیدی!!! اما در مقابل، محاسن سرکوفت نخوردن و آزاد بودن و به فوتبال و شنا و کوچه و خیابان گز کردن،می ارزید به بیخوابی و ترس‌های معمول یک نوجوان از حضور شبانه درصف نان ونانوایی. نزدیکترین نانوایی به محله وخانه ما نانوایی داخل بازار(روبروی بانک ملت امروزی) متعلق به «صیداحمدمرادی و حسین محمودی(که به تازگی مرحوم شدند) بود که درکنار آن مغازه کفش و صندل و دمپایی (پلاسکوکار) فروشی سعدی مرادزاده قرار داشت. خالو سعدی، دهها کارتن بزرگ و محکم را به ترتیب کوچک به بزرگ درون هم قرار داده بود و با آن روش خلاقانه ، میز کاری برای چیدن محصولاتش دم در مغازه اش مهیا کرده بود که شبها تختخواب من و چندین نوجوان بخت برگشته همچون خود من شده بود. معمولا من وچند نفر از هم محله ایهایم (که همگی از خانواده های نان بخور🤭و پرجمعیت بودیم) باهم هماهنگ میکردیم که ساعت یک شب دم در نانوایی حاضر باشیم تا صبح علی الطلوع که شاطر اولین نان را بر تنور چسباند،سهم ما بشود. در این میان پیرمردی رند شگردی نامتعارف ابداع کرده بود که بویی از«فایرپلی» نمیداد!!! وی، قبل از خوابیدن و تایم معمول خواب مردم آن زمان(ساعت ده ویازده شب) خودش را به در نانوایی میرساند و نخ،یا تکه پارچه ای، ریسمانی طنابی به یکی از نرده های درب نانوایی می بست و باخیال راحت به خانه اش مراجعه و صبح ،نزدیک به بازگشایی نانوایی، همچون کاپیتان تیم فوتبال، جلودار سه چهار نفر زن و مرد و پیر وجوان میشد و خودش را به نانوایی میرسانید و ادعای نفر اولی میکرد!!! وقتی با واکنش ما و چند ده نفر دیگر که به تناسب و کم کم از ساعت یک تا آن زمان به تعداد افراد حاضر ،اضافه شده بودن برمیخورد، ابراز می‌داشت که من از آنجهت نفر اولم که به شهادت وگواه اینکه فلان نخ و پارچه را به فلان میله ی فلان قسمت در بسته ام.... وقتی ما و چند نفر دیگر خودمان را از در فاصله داده و به دنبال نشان می‌گشتیم و آن می‌دیدیم که پیرمرد گفته بود، زبانمان قاصر والکن میشد از اعتراض😐 البته، آن پیرمرد به واسطه مسائل قومی و یک مسئله ی دیگر که اینجا نمیشود بازگو کرد ،از لطف وحمایت شاطران و وابران و خمیرگیران و صاحبان نانوایی نیز بهرمند بود و اینگونه بود که پیرمرد و تیر وطایفه اش هر روز،بی تحمل بیخوابی و گرمای تابستان و ترس از گازگرفتگی سگ و مار و عقرب و پشه و...ترس از تاریکی و....هر روز چند نفر اول صف میشدند.... نکته جالب دیگر اینکه، این شگرد را چند نفر دیگر هم یاد گرفته بودند و به تاسی از پیرمرد آنقدر نخ و پارچه های رنگ وارنگ به در نانوایی حسین محمودی و کاک صیداحمد،بسته بودند که عیناً شبیه امامزاده ها شده بود🤭🤣 هدف این حقیر زنده نمودن یک خاطره نوستالژی بود که بی شک همه ی نوجوانان و جوانان ومردم آن دهه ی پر چالش، با پوست و گوشت و استخوان آنرا لمس کرده و لااقل یکی دوبار تجربه کرده اند
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
Фото недоступнеДивитись в Telegram
تصویر عجیب از صف نانوایی در تالش! همه احترام میذارن به نوبت زنبیلهاشون البته تمرکز عکاس روی " نان " و کمبودش بود . صفحه جدیدم توی اینستا : https://instagram.com/ghasem_hallajian?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Показати все...
کار نظام مقدس رسيده به رصد کردن لقمه در دهان مردم !!! دبیر اطلاع رسانی ستاد نان گفت: «مصرف شخصی نان حدود مشخصی دارد و اگر کسی «تراکنش و خرید غیرمنطقی» داشته باشد مورد بررسی و رصد قرار میگیرد». در مملکتی که دزدی ها و اختلاس های هزاران میلیارد تومانی یکی از سر تیتر های آشنا و همیشگی اخبار و تحولات است و دائم فرمان می‌رسد که «کشش ندهید»، رصد کردن «نون اضاف» تا شمردن لقمه ها در دهان را کش میدهند تا چیزهای بسیار بزرگی را پنهان کنند! پدیده «نون اضاف» در خاطره مردم حک شده ، آنجا که کارگران زحمتکش و محروم شهری یا دانشجویان شهرستانی کم بضاعت برای سیرکردن شکم خود دنبال خرید یک ساندویچ با نون اضافه بودند. زیرا نه یک عدد ساندویچ شکمشان را سیر میکرد و نه توان خرید دو تا ساندویچ را داشتند در نتیجه با نان اضافی شکم خود را سیر میکردند. اکنون هم در این شرایط که قدرت خرید برنج از مردم بسیار کم شده و قیمت ماکارونی و غذاهای جایگزین هم سر به فلک کشیده، برای سیرکردن شکم ناگزیر از «تراکنش غیر منطقی» خرید نان هستند که آنهم توسط گزمه های الکترونیک لقمه ها تا دهان رصد می‌شود که مبادا از «حدود مشخص » فراتر رود. تعداد نان را رصد میکنند تا اختلاس و رانت و فساد و لفت و لیس های سیستماتیک پنهان بماند. براستی اگر در ادبیات ما کلمه ای فراتر از «وقاحت» که می‌توانست ماهیت واقعی آنها را نشان دهد وجود میداشت، مردم در بیان قضاوتشان راحت تر بودند.
Показати все...
*سنگک یا لواش* 🖊️دکتر علیرضا کوشکی جهرمی ■به نظرم بهترین نون دنیا سنگکه. بافتش، طعمش، شکلش و خلاصه همه چیزش بینظریه. و از اون طرف نون لواش نقطه مقابل سنگکه. تقریبا حرفی برا گفتن نداره. خوب تا اینجا یعنی سنگک بخورید تا عاقبت بخیر شوید. □ولی شاید باورتون نشه. زمان خریدش همیشه دو دل میشم. یعنی زمان خرید "سنگک دوست داشتنی و عشق" و "لواش ..." هر دوشون برام یکی میشن. چرا آخه؟ ●نشستم و کلی آنالیز علمی کردم. یعنی همه عوامل رو بررسی و وزن دهی کردم تا ببینم چرا موقع خریدن نون دچار گیجی تاریخی میشم: ▪︎مثلا شاید لواش صف نداره ولی سنکگ صفش طولانیه، دیدم نه. ▪︎ مثلا شاید شاطر لواش پز خوش اخلاق تره و سنکگ پز بد اخلاق تره، اونم اصلا نه. ▪︎ و ... . ○هیش کدوم نبود. اومدم و فرایند خرید رو بررسی کردم، دیدم همه چی مثل همه. فقط زمان حساب کردن هزینه: سنگکی اول پول رو میگیره بعد بهت نون رو تحویل میده؛ ولی لواشی میگه نون رو بردار، بعد خودت اعلام میکنی چندتا برداشتی و شاطر عزیز مبلغ رو از کارتت کم میکنه. فقط همین یه دونه اختلاف پیدا کردم. ■میدونید این یعنی چی؟ یعنی اینکه همین یک مورد احترام و اعتماد به من مشتری، باعث میشه که تصمیمی خلاف ذائقه شخصی بگیرم و رنج خوردن نون لواش رو تحمل كنم. □میخوام بگم نگاه ما به آدمهای دور و برمون، سبکش میتونه نونوایی لواشی باشه یا نونوایی سنگک. اگه اعتماد کنیم و لواشی برخورد کنیم، این اعتماد باعث ترشح یه هورمونی میشه به اسم اکسی توسین (oxytocin) که بهش "ماده شیمیایی آغوش" هم میگن. ●اکسی توسین باعث میشه که آدم ها تمایل به همنشینی و با هم بودن بیشتری داشته باشن و به مرور باعث ایجاد یک پیوند عاطفی عمیق میشه. و یواش یواش ۲ طرف به هم عادت میکنن و جدا کردنشون کار حضرت فیله، چون یه جور اعتیاد شیمیایی(ناشی از ترشح اکسی توسین) پیدا میشه. ○حرف آخر رو بگم و تمام! ▪︎ سبک نونوایی لواشی زندگی راحت تر و شادتری رو فراهم میکنه. •▪︎رویکرد نونوایی لواشی و اعتماد عامل اصلی شکل گیری و توسعه پدیده ای به اسم رهبری توی شرکت ها و سازمان ها هست. ▪︎سبک نونوایی لواشی یکی از مهمترین عواملی هست که آدما عاشق رهبران سازمانشون میشن و این یعنی ظهور پیروان واقعی. ▪︎سبک نونوایی لواشی باعث احترام بیشتر و شکل گیری احساس مسئولیت میشه. ▪︎اگه سبک نونوایی لواشی نباشه؛ آدما مجبور میشن هی تعداد اهرمها و مراحل نظارتی رو بیشتر کنن و خیلی وقتا جواب لازم رو هم نمیده و این یعنی افتادن تو دنیای نونوایی سنگکی. ■"کاشکی همه یه کم نونوایی لواشی تر رفتار کنیم. نظرتون چیه؟"
Показати все...
00:58
Відео недоступнеДивитись в Telegram
3.83 MB
00:58
Відео недоступнеДивитись в Telegram
4.55 MB