cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

Більше
Рекламні дописи
712
Підписники
-124 години
+37 днів
+230 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

#برگه_شوندان در دیر شده بود و من عقربه ها را از بنیه شلیک به گمان آویخته بودم. #سولماز_نصرآبادی https://t.me/shavandanpage
Показати все...
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

#برگه_شوندان هرچه واژه به نام او شلیک می کنم کمانه می کند به گمانِ من #مهری_رحمانی https://t.me/shavandanpage
Показати все...
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

#برگه_شوندان به سوی تو #داریوش_رفیعی #مجید_وفادار https://t.me/shavandanpage
Показати все...
#برگه_شوندان عرصه ی سخن، بس تنگ است! عرصه ی معنی فراخ است! از سخن، پیش تر آ! تا فراخی بینی و، عرصه بینی! هنوز ما را، "اهلیت گفت"، نیست! کاشکی، "اهلیت شنودن"، بودی! "تمام- گفتن"، می باید، و "تمام- شنودن"! بر دل ها، مهر است، بر زبان ها، مهر است، و بر گوش ها، مهر است! #شمس_تبریزی https://t.me/shavandanpage
Показати все...
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

#برگه_شوندان مرا کاشته بودند کاشته بودندم تا با خورشیدهای عجول احاطه‌ام کنند. تو آمدی و چنان نرم مرا چیدی که رفتار نسیم را در دست تو حس کردم. تو شاهد خورشید و هوا شدی نسیم در گیسوان سرخ سوزانت. جانوران آرام به خواب شدند و رفتار خون صافی‌ی تو در خواب یکایکشان حس شد. تو مانند چهره‌یی شدی که من بر او نگریستم و  می‌نگرم. عشقم چون تولدی تازه هنوز لزج و خونی‌ست. #بیژن_الهی https://t.me/shavandanpage
Показати все...
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

#برگه_شوندان از جنگل چیزی نگو از درخت چیزی نپرس از من که بالای دارم حرفی نزن طناب خسته   چشمان بسته و... من وابسته به سردرگمیِ واژه ها وُ پریشانی شعر #حمید_فرحناک https://t.me/shavandanpage
Показати все...
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

#برگه_شوندان اشک نوشتن ندارد بغض! تنها در تنهایی به خود کالبد می گیرد در باز شدنِ یک دریچه در اعتماد کامل به شب به سکوت و آن احساسی که نام آن را می توان رهایی نهاد. #ثریا_کهریزی بندی از شعر بلند#لخته https://t.me/shavandanpage
Показати все...
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان

این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه. به مدیریت : علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری

خواب دیدم از تنفس چرک دستهای من دو ابر قلیل رستنگاه باران های ابدی اند دیدم کثیری مشت در انحنای ملبس خانه ها روی پشت بام می دوند و صدای پر خالیِ شان در اشارتِ دور قفس های تقیه را در تتق تق می شکند حتی موش های کور ابعاد گودِ خاک را به تلفظ شیار خالی می کنند تا آن موکب وسیع در دیدگان شکیل شب خاج های ملنگ پاسور را در دستهای آبی صبح بُر بزنند اعتراف می کنم خواب های کم پشت رو به نحله ی سرم فرقی را از وسط وا کرده است وگرنه این شانه به آن شانه شدن نشانه ی بیداری نیست؟ رویامولاخواه برشی از شعر
Показати все...
#برگه_شوندان حیرت هرکس درین عالم به قدر بینش است هرکه بیناتر درین هنگامه حیران بیشتر #صائب https://t.me/shavandanpage
Показати все...

ای کوه ! ای سرو معلق ! که با کبک هایت می پری در هوا راه می روی روی آب و در خواب پروانه ها با مرالان  می دوی ای آترون !  * ای پیر ! ای شهریار اساطیر ! که با گرگ ها به چله نشسته ای نگهبان رویاهای پیامبران ! پناه مدیوماه ! ** سبلان ! #ن_اللهوردی * لقب پیشوای دین زرتشتی ** پسر عموی زرتشت
Показати все...