⌜ ᴄʜᴀɴʏᴇᴏʟ ᴛᴡᴇᴇᴛ ⌝

You are the most beautiful and amazing person I know. I am grateful to have you in my life☁️🍋.   📁◗@YEOLtweett  ֶָ֢֪  #‌‌ᴀᴘʟ

جونمیون: پس تو داری میگی مایع‌های شوینده‌ی متفاوت نه تنها بوشون بلکه مزه‌اشونم فرق داره؟ چانیول: دقیقا. جونمیون: جونمیون: چرا این حرفت داره میترسونتم؟ ៸៸ #Gladness 📁◗@YEOLtweett  ֶָ֢֪  #‌‌ᴘʟᴀ

جونگکوک درو پشت سرش بست. آروم آروم به سمت جیمین قدم برداشت. _من میخوام ببوسمت و اگه پسم بزنی اینطوری برداشت میکنم که بهم اهمیتی نمیدی و برای همیشه تمومش میکنم. یه قدم دیگه برداشت. چنگی به کمر جیمین زد و درحالی که از فاصله ی نزدیکی به چشماش نگاه میکرد ادامه داد: _اگه پسم نزنی .... جیمین به لبای پسر نگاه کرد و بعد خیره به چشماش پرسید: +اگه پست نزنم؟ جونگکوک بی طاقت به لبای پسر موقع حرف زدن خیره شد. _اگه پسم نزنی... نفسشو روی لبای جیمین بیرون داد. جیمین هم حال بهتری نداشت. نفس‌های هردو کشدار شده بود. +اگه یه قدم دیگه برداری و منو ببوسی.... جونگکوک جیمینو به سمت دیوار پشت سرش هل داد و اونو بین دستاش گیر انداخت. جیمین درمونده لب زد: +قدرت اینو ندارم پست بزنم.

هیچی در موردش نشنیدی؟😳🔇 یکی از خیس‌ترین 💦🫣 و جنجالی‌ترین❌🫗 فیکای کوکمین تو این چند وقت اخیر بوده واقعا هنوز نخوندیش⁉️👁👁

جیمین مثل تشنه‌ای که به آب حیات رسیده بود لبای نرم وصورتی🍒 پسر مومشکی رو بین لباش می مکید و گاهی میگزید. جونگکوک با لذت به💦رشته بزاقی که لباشونو بعد ازاتمام بوسه به هم متصل نگه داشته بود خیره شد ودوباره به سمت پسرمونقره‌ای رفت، اونو به دیوار کوبید وبدون هیچ ملایمت وملاحظه‌ای دندوناشو تو گردن خوش تراشش فرو کرد. جیمین چنگی به موهای مشکی پسر زد. جونگکوک مشغول مارک کردن گردنش بود وجیمین هرلحظه بیشتر از آستانه‌ی تحملش میگذشت. چنگی به بازوی پسر زد: بزار لباسمو دربیارم.🔥🫦 جونگکوک سرشو از گردنش خارج کرد:این افتخار باید نصیب من بشه کتو به سرعت از تنش خارج کرد وبا عجله دکمه‌ها رو باز کرد. با پدیدارشدن پوست سفید جیمین زبونشو روی لبش کشید:فاک به این بدن بی نقصت.❤️‍🔥 جونگکوک دوباره بوسه‌ای روی لبای منتظر پسر گذاشت وبعد از خلاص شدن از پیراهنش کمربندشو باز کرد وبه سمتی نامعلوم پرت کرد. زیپشو پایین کشید وپایین پاش زانو زد:این منظره ی موردعلاقه ی منه.🔞🚫 https://t.me/+OGVYiY0idTphMTZk https://t.me/+OGVYiY0idTphMTZk

چانیول: سلام من همون مخاطب اضطراری سهونم گارسون: بله، اومدید از اینجا ببریدش؟ چانیول: نه، اومدم اسممو از مخاطبین اضطراریش حذف کنم‌. ៸៸ #Gladness  📁◗@YEOLtweett  ֶָ֢֪  #ʀᴇɴ

I miss my comfort person 🥺

⇡Ne dis jamais je t'aime|هرگزنگوعاشقتم⇡ 𓍲 𓍱𓍲 𓍱𓍲📍 𓍱𓍲 𓍱𓍲 𓍱𓍲 📍𓍱𓍲 𓍱𓍲 𓍱𓍲 📍𓍱𓍲 𓍱𓍲 𓍱 ❀Couple:kookmin/jikook 💋Side couple:sope ❀Genre: romance,angest,smut 💋writer: Anid 🍷🩸جیمین با فشردن دندوناش روی هم خودشو کنترل کرد تا سر پسرو از تنش جدا نکنه دسته ی چمدونو رها کرد وهمونطور که به چشمای درشت پسر خیره بود دستاشو ضربدردی دوطرف بدنش گذاشت و تیشرت سفیدی که تنش بود درآورد وتو صورت جونگکوک پرت کرد +Va te fair voir جونگکوک عصبی انگشتشو سمتش گرفت:هوی..فرانسوی فحش نده!!!! +میدونی چیه؟تو از سئول دراومدی ولی عادت هات ازت در نیومدن!!! جونگکوک عصبی نگاش کرد :حداقل مثل تو اونقدر مزخرف نیستم که یدونه مرد فرانسوی هم از دستش در نرفته!!!!!!!🩸🍷 ❣آپ شده در چنل: JIKOOKORIA ❣

چنگی به مچ ظریف جیمین زد. پسر سرشو پایین انداخته بود و صدای نفس‌هاش شنیده میشد. _گفتی برگشتی تا، امانتیت رو پس بگیری،تو قلبتو میخوای مگه نه؟ رنگ نگاه جیمین به سرعت تغییر کرد. کلمات بعد از اونهمه مدت هنوزم قدرت زخمی کردنش رو داشتن. کلمات دشمن‌های قدیمی و قسم خورده‌ی جیمین همیشه برنده‌ی این نبرد بودن. _تو اومدی ازم بگیریش و بری بخاطر همین برگشتی مگه نه؟ جیمین نفسی گرفت. نمیخواست مقابل کلمات به زانو دربیاد، این قراری نبود که با خودش گذاشته بود! جونگکوک سرشو به دو طرف تکون داد. _پسش نمیدم...اگه اینجوری بتونم مانع رفتنت بشم، اگه اینجوری تو رو پیش خودم نگه دارم پسش نمیدم، هرگز! هنوز به مچ جیمین چنگ زده و فشار وارد میکرد. جیمین اهمیتی نمیداد، تو این لحظه درد مچش کم اهمیت‌ترین موضوع ممکن بود. +بزار برم جونگکوک. جیمین با لحن ملتمسی لب زد. جونگکوک بازم با لجبازی سرشو به چپ و راست تکون داد. _تو از من هیچی نمیدونی! Ne dis jamais Je t'aime🩸🇫🇷