میراث خبر
در این کانال می توانید اخبار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری را دنبال کنید.
Більше452
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
سمیه ایمانیان
تابلویِ «گربه و قفسِ قناری» را شاید بسیاری از بازدیدگنندکان کاخ گلستان هم تا همین دو سه روز قبل نمیشناختند، اثری با تکنیک رنگ و روغن که محمد غفاری، معروف به کمال الملک آن را در سال 1308 خلق کرد.
اما آخرین وضعیت این تابلو توسط آرش مودی، فعال گردشگری که دیدههایش را در صفحه شخصی اینستاگراماش منتشر کرده، این بار او را به همه شناساند، آنهم در حالی که از آسیب رسیدن به آن اثر نفیس خبر میدهد.
این فعال گردشگری دربارۀ دیدههایش این طور نوشته است: «چند روز پیش به کاخ گلستان رفتیم و من به شدت مشتاق دیدن آثار استاد کمالالملک بودم. اما متأسفانه زمانی که به تابلوی گربه و قناری رسیدم با دیدن پارگی روی اثر شوکه شدم. از مسئولان آنجا پرسیدم آیا اثر اصلی است یا فیک که جواب دادند تمان وسایل داخل کاخ اصلی است.
من بیشتر متعجب شدم و پرسیدم چرا این تابلو پاره است. که ظاهرا بزرگواران در جریان نبودند و با من به سمت تابلو استاد کمالالملک آمدند و متوجه پارگی شدند.
این مدت خیلی پیگیر بودم که بدانم آیا این اثر در گذشته در همان نقطه پارگی داشته؟ یا این اتفاق اخیرا برای این اثر که یکی از آثار ملی این سرزمین است افتاده است.
چطور مسئولان آنجا متوجه این پارگی در این تابلو نشدند و خانمی که یکی از مسئولان آنجا بود با تعجب گفت شاید هنگام میخ زدن به دیوار توسط میخ پاره شده!!!!»
بعد از انتشار این خبر، یکی از نخستین اتفاقات حتی قبل از هر نوع واکنشی از سوی مسئولان کاخ گلستان یا متولیان اداره کل موزهها در وزارتخانۀ میراث فرهنگی، یادآوری اتفاقات دیگری که در طول چند سال گذشته تا امروز نسبت به تعداد هر چند انگشت شمارِ آثار تاریخی کاخ گلستان منتشر شدهاند، بوده است.
از گم شدن تابلوی مظفرالدین شاه در همین چند ماه گذشته تا غیب شدن چند روزۀ یکی از آلبومهای منحصربفرد آلبومخانۀ کاخ گلستان که سر انجام بین آلبومهای قطورتر در یکی از قفسههای این دفتر پیدا شد، و حتی غیب شدن دو گلدان تاریخی تالار سلام بعد از پایان فیلمبرداری یک سریال در بیش از نیم دهۀ سال گذشته، همه و همه باعث مطرح شدن هشدارهای جدیتری نسبت به وضعیت رسیدگی به آثارِ موزهای تنها اثر جهانی پایتخت شد.
سرانجام در حین انتشار خبرهای ضد و نقیضی که در فضای مجازی به نقل از برخی بازدیدکنندگان و مدیران کاخ گلستان نسبت به در دست پیگیری بودن وضعیتِ این تابلو مطرح میشدند، عصر روز گذشته (جمعه 25شهریور) وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، نسبت به این وضعیت این اثر و دیگر آثارِ نیازمندِ مرمت کاخ گلستان توضیحی کوتاه داد و اعلام کرد که «این قضیه به سرعت بررسی میشود».
در توضیحِ منتشر شده توسط روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، آمده است: «با دعوت از گروهی متشکل از کارشناسان متخصص حوزه مرمت تابلوهای نقاشی، قرار است تابلو مورد بررسی فنی و آسیبشناسی دقیق قرار گیرد. این درحالی است که تابلوی مذکور در گذشته نیز چندین بار مرمت شده است.
ضمن سپاس همیشگی بابت حساسیت اصحاب رسانه برای حراست از گنجینههای ملی، پایش سلامت آثار موزهای در دستور کار ادارهکل موزههای وزارت میراث فرهنگی قرار دارد و هیأتی کارشناسی به این منظور مأموریت بازدید از مخازن و تالارهای کاخ موزهها را به عهده دارند.
امسال نیز اعتبار لازم برای مرمت اضطراری تعدادی از تابلوهای نقاشی موجود در تالارها و مخازن کاخ موزهها در نظر گرفته شده که این مهم به انجام میرسد.»
به گزارش میراث خبر، اگر قرار باشد نگاهی متفاوت از قبل نسبت به خبرهای منتشر شده از وضعیت نه چندان مناسب آثار تاریخی در همۀ موزههای زیر نظر وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داشته باشیم، از گم شدن آثار تاریخی موزه همدان گرفته تا آثار تاریخی موزه شوش و حتی همین گلدانهای کاخ گلستان، شاید پارگی همین تابلو که حالا میراثیها هم قول مرمت دوبارهاش را دادهاند و در دسترستر است، بهانهای مناسب باشد برای بازدیدهای دورهایِ فعالانِ فرهنگی، تا وضعیت آثار تاریخی در موزهها را دیدهبانی کنند و اصلا آن را برای خود یک وظیفۀ همگانی بدانند و در صورت لزوم به عنوان بخشی از صاحبانِ اصلی مواریث کشور، به متولیانِ میراثی و موزهای هشدار دهند.
محوطه قره حسنلو اردبیل در انتظار تعیین حریم پژوهشکده باستانشناسی
اختصاصی میراثخبر
فاطمه علیاصغر
ماجرای محوطهی قره حسنلو اردبیل با آغاز عملیات شرکت آهن و فولاد الماس ایرتیک در حریم آن بر سر زبانها افتاد. این محوطهی نادر اشکانی حتی تا سال ۱۳۹۸ شناسایی نشده بود، چه برسد به اینکه ثبت ملی و تعیین عرصهوحریم شود. این محوطه اکنون نشاندار شده است که بر همگان تاکید کند، چه بسیار محوطهها در ایران وجود دارند که هنوز شناسایی نشدند و تاریخ در قلب آنها میتپد و هر لحظه ممکن است با احداث کارخانه یا تاسیسات دیگری با خاک یکسان شوند.
محوطه قره حسنلو به وسعت تقریبی دو هکتار در محدوده حریم شهرستان نمین بر سر راه ارتباطی اردبیل به شهر آبی بیگلو در فاصله یک کیلومتری از جاده، در مرکز دشت اردبیل جای گرفته است. این محوطه ناشناخته حالا سر از خاک درآورده است؛ در حالی که سایه نابودی زودتر از کشف، بر پیکرش افتاده است. مهم این است که به اعتقاد باستانشناسان، ایران از دوران اشکانی اطلاعات بسیار اندکی دارد. این محوطه میتواند دریچههای جدیدی از تاریخ ایران به روی جهانیان باز کند. فریبرز طهماسبی، سرپرست هیات کاوش نجاتبخشی محوطه تاریخی قره حسنلو در فصل اول کاوشها به سازههای معماری رسیده که نشان از بنای تاریخی دارد. برخی بر این باورند این بنا آیینی بوده و از سوی دیگر این باستانشناس شواهدی از یک تدفین انسانی را کشف کرده که به شیوه طاق باز و گور چالهای بوده و به نظر میرسد متعلق به دوران تاریخی و مردی در حدود سنی ۳۰ تا ۳۵ سال باشد.
فردین عینی، سرپرست میراثفرهنگی اردبیل به میراثخبر میگوید: «در حال حاضر محوطهی تاریخی قره حسنلو کاوش شده و بیشک حفاریهای علمی آن هم ادامه پیدا میکند. بر اساس کاوشها و گمانهزنیهای صورت گرفته عرصه و حریم آن تعیین شده و ما منتظر هستیم که نتیجه نهایی را شورای پژوهشکده باستانشناسی ایران اعلام کند.» این در حالی است که دوستداران میراثفرهنگی در اردبیل بر این باور هستند که مسئولان میراثفرهنگی در پاسداری از این محوطه کوتاهی میکنند و تا امروز باید حکم توقف فعالیتهای این کارخانه را میگرفتند.
عینی اما میگوید: «ما تلاش میکنیم که مانع هر گونه تعرض به این محوطه تاریخی شویم و کارخانه مورد نظر هم هر گونه همکاری لازم را در این زمینه با ما انجام میدهد. کارخانه نزدیک ۹۷ هکتار است. ما نمیتوانیم ساخت کارخانه را متوقف کنیم اما میتوانیم تعیین عرصه و حریم کنیم و مانع از ساختوساز در این عرصه و حریم شویم.»
مسئله اینجاست که این دست وعدهها چقدر میتوانند تحقق پیدا کنند؟ آیا پژوهشکده باستانشناسی با لحاظ چه مسائلی تعیین عرصه و حریم این محوطه اشکانی را انجام میدهد؟ آیا زمان آن نیست که برای یکبار هم شده، مسئولان ارشد وزارخانه میراثفرهنگی به این مسئله ورود پیدا کنند و تصمیماتی در راستای تحقق حفاظت از آثار تاریخی بگیرند؟
میخائیل گورباچف مرده است اما این مطلب ربطی به زندگی و مرگ آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی ندارد. او از این جهت به کار ما میآید که نماد فروپاشی دورهای بود که با نابودی روسیه تزاری آغاز شد. همانزمانی که تکانههای دگرگونیهای شدیدش در سراسر جهان انعکاس پیدا کرد اما بازتابش در کوهستانهای بدخشان شروع یک فاجعه در صد سال بعد یعنی حالای ما بود. در پایان قرن نوزدهم قدرتهای استعماری روس و بریتانیا به آسیای مرکزی نفوذ کرده بودند و این راه منجر شد به ایجاد یک سلسله معارضات و رقابتها برای تعیین مرزهایشان. این رقابتها فقط مربوط به مبادلات و لشکرکشیهای نظامی نبود بلکه درباره پژوهش و جمعآوری اطلاعات درباره تاریخ، زبانها و ادیان سرزمینهای بیحد و مرز ما هم بود. این همان مسئلهای است که میخواهیم رویش عمیق شویم.
در این دوره علاقهمندی «بازیگران» بازی بزرگ به شناخت و پژوهش دربارهی سنتهای اجتماعی، فرهنگی و دینی سرزمینهای ایران و افغانستان به طور قابل ملاحظهای افزایش یافت. بسیاری از افسران ارتش روسیه که سرزمینهای شمالی آمودریا را زیر نظارت خود داشتند دارای سابقه مطالعات خاورشناسی بودند و به شدت ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع محلی را ثبت و ضبط میکردند. بریتانیا که دست بالا را در این زمینه داشت، آغاز اکتشافات خود را در آسیای مرکزی و میانه جدیتر از همیشه دنبال میکرد. روسیه و بریتانیا حتی به توافقاتی بر سر دستاوردهای پژوهشی خود رسیده بودند. این اقدامات باعث شد که تا سالیان دراز آنها تسلط بسیاری به سرزمینهای ما پیدا کنند و سرنوشتمان را رقم بزنند. تغییر و تحولات شوروی و تصمیمات امروزشان در سیاست خارجی در بسیاری از موارد وامدار همان تحقیقات در آن دوره است که البته این رویکرد در بسیاری از کشورهای مهم جهان ادامه دارد. برای درک ابعاد این موضوع فقط کافی است جستجوی گذرایی داشته باشیم. هنوز هم مهمترین و دقیقترین مطالعات ایرانشناسی، آسیای مرکزی و میانه در خارج از مرزهای ما اتفاق میافتد. چند وقت پیش قرار بود، مطلبی درباره «عشاق حسنلو» بنویسم. وقتی به انگلیسی جستجو کردم با بیشمار مقاله علمی و تطبیقی روی این اسکلتهایی که چندین دهه پیش کشف شدهاند، مواجه شدم. این در حالی است که پژوهش در این حوزه که سرمان را بخورد، این محوطه باارزش تا امروز در فهرست میراث ملی ایران حتی ثبت ملی نشده بود! شاید بتوان این نادانستن را در سویه مردمی و دولتی بررسی کرد. هر چند در هر دو حالت این ما هستیم که با وجود زخمهای بسیار از نادانستن و ناشناختن خود در تاریکی آینده فرو میرویم و شبیه بُز اَخفَش رفتار میکنیم. ادامه مطلب را میتوانید در روزنامه پیام ما به آدرس زیر بخوانید: https://payamema.ir/payam/articlerelation/72163
گورباچف مرد ما ماندیم و چلمنبازها - روزنامه پیام ما
مطلب گورباچف مرد ما ماندیم و چلمنبازها در وب سایت نشریه پیام ما
نشان «شیروخورشید سرخ» خانه کودک اهواز پوشانده شد
بعد از مرمت بنای تاریخی «شیرخوارگاه اهواز» در چند ماه گذشته، اکنون روی کتیبۀ سر در ورودی این بنا که عنوان «شیرو خورشید سرخ اهواز؛ خانه کودک» نوشته شده بود، با پارچهای پوشانده شده است. با این اقدام، هر نوع تغییری روی متن و عناونهای کتیبۀ قدیمی این بنا دور از ذهن نیست.
بنای ثبت ملی ساختمان شیرخوارگاه اهواز که بعد از انقلاب به اداره کل جهاد سازندگی، سپس جهاد کشاورزی و درنهایت اداره کل میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری خوزستان تبدیل شد، در سالهای اخیر با کمترین مرمت همراه بود تا اینکه در چند ماه گذشته مرمت بخشهای از اداره کل آغاز شد.
بخشهایی از این بنا که در آن دوره مرمت شده بود، یعنی سر در ورودی بنا به بخشهای داخلی این اداره کل؛ کتیبۀ بالای این سردر و روی آجرهای سرمهایِ آن که پیش از این و تا زمان مرمت عنوان «شیر و خورشید سرخ اهواز؛ خانه کودک» هک شده بود، اکنون با پارچهای روشن پوشانده شده است.
بعد از انجام مرمت روی این کتیبه، این سردر در روزهای گذشته نمایان شد اما در نتیجه اعتراض برخی از افراد تندرو، آن پوشانده شد.
در این شرایط این سوالات به ذهن میآید که چرا اداره کل میراث فرهنگی خوزستان توانایی قانع کردن جریانهای تندرو برای دفاع از حق قانونی خود برای مرمت را ندارد، مگر در بخشی از بناهای تاریخی ایران نشان شیر خورشید بخش تفکیکناپذیر از بناهای تاریخی نیست که در بنای ثبت ملی خانه کودک که الان اداره کل میراث فرهنگی خوزستان است باید محو شود؟ آیا منتقدان از مرمت آگاهی دارند که مرمت و بازنمایی سر در اداره کل میراث فرهنگی خوزستان را مورد نقد قرار میدهند؟ چرا در خوزستان و اهواز تا این حد برخی نسبت به موضوعات میراثفرهنگی واکنش های سطحی نشان میدهند؟
چرا ارگانهای متولی نظارتی جریانهای تندرو را برای تفکیک قائل شدن بین موضوعات قانع نمیکنند تا اینقدر نسبت به حذف میراثهای فرهنگی احساسی عمل نکنند.
این وضعیت در شرایطی رخ داد که همان طور که اداره کل میراث فرهنگی، برای ثبت آیینهای عاشورایی و مذهبی تلاش میکند، وظیفه دارد تا نسبت به حفظ دیگر میراثهای فرهنگی اقدام کند، آن هم در بنایی که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
00:28
Відео недоступнеДивитись в Telegram
قلعه باباریش را سیل برد، مسئولان میراث تهران را خواب
سیل که به روستای مرزداران در فیروزکوه رسید، هیچکس باور نمیکرد؛ این روستای سرسبز و خوش آبوهوا اینچنین بیتاب شود و دست به گریبان با مشکلات. سیلابها جان بیش از شش نفر را گرفتند و تاسیسات و زیرساختهای فیروزکوه به شدت آسیب دید و آثار تاریخی آن هم دستخوش فروپاشی شدند. ما نمیدانیم مسئولان چقدر به دردهای مردم مزداران رسیدگی کردند و اقدامات مناسب برای ساماندهی امور آن انجام دادند اما آنچه میدانیم این است که مسئولان میراثفرهنگی استان تهران حتی یک بار هم سری به این روستا نزدند و اقدامی برای ساماندهی آثار تاریخی آن انجام ندادند. سوال اینجاست که چطور ممکن است، این آثار تاریخی رها شوند و حتی کک مسئولان میراثفرهنگی نگزد؟ مگر قرار بر این نبود که دولت آسیبهای جدی سیل را در مناطق آسیب دیده به سرعت ساماندهی کند؟ واقعا در مزداران چه میگذرد؟
222_1.mp436.13 MB
ایدهی جمعی از هنرمندان اسلامآباد غرب به ثمر رسید
اسلامآباد غرب، شهر الگوی آفرینش خلاق شد
میثم رجبی، فعال فرهنگی و ادبی
پروژه «تاریخ، فرهنگ و هنر در شهرستان اسلامآباد غرب» طرحی بود که نگارنده به نمایندگی از جامعه هنرمندان اسلام آبادغرب آماده کرده و از دو سال پیش اولین گام آن را با طرح یکی از مجموعه الواح گلی چیاگاوانه به شهرداری ارائه کردم. در این پروژه قرار است دو بلوار اصلی «شهید چمران» و «معلم» در شهرستان اسلام آباد غرب به وسیله المانهای تاریخی، فرهنگی و هنری آراسته شود.
امروزه در دنیا به شهرهای با آفریش خلاق بیشتر توجه میشود. اصطلاح «شهر آفرینش خلاق» را اولین بار اقتصاددانی با عنوان «مارکوبسن» بهکار برد که نوعی از شهرسازی را تعریف میکند که متکی به حضور هنرمندان و مشارکت آنها در ساخت شهر و زیباسازی آن است. بهطوری که بتوان با بهکارگیری المانها و تمام ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی دست به خلاقیتهایی در سطح خیابانها، پارکها و میادین شهر زد تا از این طریق هویت شهر را باز آفرینی کرد. یا اینکه به صورت دیگر با بهکارگیری هنرهای مدرن برای آن هویت مشخصی تعریف کرد. در شهرهای با پیشینه تاریخی، ایجاد بناها، مجسمهها، فوارهها، صنایعدستی و... نمونههای بارزی هستند که میتواند به آفرینش شهر خلاق بینجامد.
شهرستان اسلامآبادغرب برای تبدیلشدن به شهری با الگوی آفرینش خلاق دارای ریشه و تاریخی طولانی است همین امر باعث شد که در این پروژه مسئله هویت تاریخی شهرستان یکی از مسائل مورد نظر باشد. در این شهرستان در وسط شهر تپه چیاگاوانه قرار دارد که دارای قدمت ۱۲ هزار ساله است.
تپه چیاگاوانه در سال ۱۳۱۵ توسط «اریک اشمیت» باستانشناس امریکایی عکسبرداری هوایی شد. بعدها در سال ۱۳۳۹ باستانشناس امریکایی دیگر با نام «رابرت بریدوود» بررسیهایی روی تپه به عمل آورد و در سال ۱۳۴۹ «محمد کردوانی» بنای خشتی روی تپه چیاگاوانه را که مربوط به «هزاره دوم پیش از میلاد» بود کشف کرد. بعد از این تاریخ «کامیار عبدی» باستانشناس دیگری بود که در سال ۱۳۷۷ دست به کاوشهایی روی تپه چیاگاوانه زد. در کاوش هایی که به سرپرستی «محمد کردوانی» انجام گرفت مجموعهای گلنوشته با خط میخی اکدی پیدا شد که در سال ۱۳۸۶ نتایج مطالعه الواح توسط «گَری بکمَن» و «کامیار عبدی» منتشر شد. الواح کشف شده ۸۴ عدد است که ۵۶ عدد از آنها سالم است. این الواح متعلق به «سه هزار و هشتصد سال پیش» و «قوم اکد» است. در بخشی از این لوح آمده: « با احترام به همه کسانی که برای نجات چیاگاوانه کوشیدند، یاد این باستانشناسان را همیشه گرامی میداریم: اُورل استاین، اریک اشمیت، علیاکبر سرفراز، محمدرحیم صراف، اسماعیل یغمایی، محمود کُردوانی، کامیار عبدی و گری بِکمن.
متون الواح بیشتر به زندگی و داد و ستد مردمان شهری به عنوان «پَلوم» پرداخته که در آن زمان روی تپه چیاگاوانه واقع بوده است. آنطور که در خوانش این الواح مشخص شده در شهر پلوم گارگاههای پارچهبافی وجود داشته و زنان در آن شاغل بودهاند و مردم دادوستد جو، پرورش گوسفند و... انجام میدادند. الواح گلی چیاگاوانه اکنون در «موزه ایران باستان تهران» نگهداری میشوند.
بعد از طی مراحل قانونی طرح ساخت لوح گلی چیاگاوانه بهعنوان المانی در شهرستان این المان اکنون ساخته شده و بعد از سالها با همکاری «بهنام افشین»، شهردار جدید این شهرستان در این محوطه نصب شد. این برای اولین بار است که شهرداری در اسلامآباد غرب به مقوله تاریخ و فرهنگ بهعنوان المانهای شهری توجه نشان داده. در گفتگویی که نگارنده با او داشتهام از این پروژه حمایت خود را اعلام کرده و به زودی المانهایی در زمینه مهر استوانهای اکدی، هنر منبت و تاریخ دیرینه آن در شهرستان، هنر نمد مالی، هنر موسیقی و ساخت تنبور با قدمت هفت هزار سال در این شهرستان انجام میپذیرد. همچنین در بلوار معلم نیز طرح ساخت المانهای مفاخر علمی و ادبی شهرستان شروع شده و در آینده شاهد شهری با الگوهای آفرینش خلاق خواهیم بود.
@miraskhabar
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.