مجنون بی کلام 🍃
🌹﷽🌹 ܩܟٜߺࡅ࣪ߺ❟ࡍ߭ ࡅߺ߲ܨ ܭࡋߺߊܩܢ🍃 ژانـر:عـاشـقـانـه،اجتماعي،معمایی🥂 به قلم: Mahsa,Az✍ #پارت_گذاری_هر_روز_به_صورت_منظم🤍 کپی حتی با ذکر نام نویسنده اکیدا ممنوع🚫 پیگرد قانونی دارد و حرام میباشد.❌ #انسان_باشیم🍃 محافظ چنلمون👇♥️ @majnon_bi_kalam
Більше3 188
Підписники
-124 години
-247 днів
-15730 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
#part732
زبانی روی لبهایش کشید و با شرارت خندید. سر جایش بی حرکت ایستاد.
با همان نگاه شیطنتآمیزش به من، دستش سمت دکمههای پیراهنش رفت و شروع به باز کردن آنها کرد. همانطور که با دقت زیر نظرش داشتم دو گام به عقب برداشتم. تا از هر حمله ناگهانیاش در امان باشم.
اول مانتوام را زیر نگاه خیره و تبدارش درآوردم. بعد آن هم تاپ دوبندهای که زیرش پوشیده بودم.
او در یک چشم بر هم زدن پیرهنش را کند و گوشهای پرت کرد.
نگاهم بین بازوهای قوی و مردانهاش و آن خالکوبی زیبایی که روی سینه ستبرش بود به گردش در آمد.
رد نگاهم را که گرفت، با بالا تنه برهنهاش نزدیکم شد.
_جونم کوچولوی من....
بغلم کرد و فاصله بینمان را به از بین برد و دوباره حریصانه لبهایم را بوسید.
بعد از یک بوسه جانانه، لبهایم را رها کرد و مماس با صورتم، خیره به لبهایم، دست آزادش سمت موهایم رفت. با باز کردن گیره، موهای مشکی رنگم دورتا دور شانههایم را گرفتند. انگشتانش را شانهوار لا به لای موهایم فرو برد و تکانی به آنها داد.
با چند بار نوازش موهایم دستش سر خورد روی قزن لباس زیرم و بدون کوچکترین مکثی آن را باز کرد.
همین که با انگشت بین تو کتفم را نوازش کرد پلکهایم را روی هم گذاشته و آب دهانم را قورت دادم.
بند لباس زیر را، با انگشت از روی شانهام به پایین هُل داد و بوسهای به شانهام زد.
موهای کنار گوشم را کنار زد و گردن و لاله گوشم را خیس و پر عطش بوسید.
با برخورد نفس داغ و گر گرفتهاش به پوستم تنم مور مو شد. در بغلش مچاله شده و خودم را به سینهاش فشردم.
مرا بین بازوهایش حبس کرد و سمت تخت هدایت کرد.
کنار تخت که ایستاد. سرم را بالا آوردم و نگاهم را به او دوختم. دوباره با دیدن گردنبند دور گردنش، ناخودآگاه لبخندی روی لبهایم شکل گرفت.
با دیدن لبخندم. گوشه لبهای او هم به خنده کش آمد. دستانم را دور گردنش انداختم و خیره به چشمانش گفتم:
_اگه چند سال پیش که از خونه فرار کردم. بهم میگفتن قراره تو آینده یکیرو پیدا کنم که یه زندگی به لین قشنگی، مثل لیلی مجنون برام بسازه هیچ وقت باور نمیکردم!!
حتی از گوشههای ذهنمم خطور نمیکرد که اون دیوونهای که همیشه رو نمیکتای حیات، زیر سایه درختای کاج چشم انتظار بود. بشه همونی که عاشقش بشم.
بشه تموم زندگی و دار و ندارم! زندگیمو باهاش تقسیم کنم و بشه بابای بچههام!
ته ریشش را بوسیدم. روی انگشتان پایم، خودم را بالا کشیدم. لبهایم را به گردنش چسبانده و بوسیدم.
با خباثت و لوندی دستانم را نوازش وار از روی شانه به پایین کشیده و کمر و دکمه شلوار جینش رسانده و بازش کردم.
سوتین پایین لیز خورد و نگاه خمارش را به سینههای سفیدم که افتاد.
همینها کافی بود برایش، چون مانند یک گرگ گرسنه خرناسی کشید.
بی اراده و با بی تابی دستانش را دور تنم پیچید و وادارم کرد که روی تخت دارز کشیدم و او روی تنم خیمه زد. ترسیده و با استرس پچ زدم.
_امیر نکنه کسی بیاد؟؟؟؟
سری به نفی تکان داد و با حالی خراب و صدای دورگه و خش دار بود جوابم را داد
_خیالت راحت کسی نمیاد!
این را گفت و شروع به بوسیدن و مکیدن گردن و لبهایم کرد.
تمام مدتی که زیر تن و بازوهایش در حال لمس و نوازش بودم. مانند همیشه جوری لبهایم را گاز گرفته و تا مانع بلند شدن صدایم شوم.
🍃🍃🍃
❤ 58🔥 6😁 5👍 1❤🔥 1😭 1
194036
یه جمله ی عجیبی خوندم
که خیلی قلبمو اکلیلی کرد، میگفت:
The magic you are looking for is in the work you are avoiding
یعنی:
"معجزه در انجام کاریه که از انجام دادنش طفره میروی."
اینو گفتم که بهت بگم اگر همش تو ذهنته که شروعش کنی، که کتابت رو بنویسی، که مقاله اتو شروع کنی، که پادکست خودتو بسازی، که کارتو استارت بزنی، باشگاه تو ثبت نام کنی، دست دست نکن شاید یه معجزه باشه!
❤ 19👍 1
25500
خانواده اش به خاطر چاق بودن دختره تحقیرش میکنن تا اینکه یک خواستگار واسش میاد ، دختره واسه اینکه فرار کنه از جو خانواده اش بله رو میده و وارد خانواده ای میشه که هر روز پر از تحقیر و آزاره 🥺🥺
https://t.me/+Xlwxk_wvyOhkN2I8
اما اون طلاق میگیره و قسم میخوره که خوش اندام بشه وبرگرده و حالا بعد از چند سال همه انگشت به دهن موندن🤤🔥
13000
_لای این همه چربی چطوری میخوای اندامشو پیدا کنی آخه مادر ؟ اینم زنه که رفتی گرفتی ؟!
میبینم که محمدطاها تنها لبخند ریزی میزند و جرعه از چایش مینوشد
_ میشنوی چی میگم محمد ؟ مادر من به فکر خودتم ... الان باید دو سه تا بچه دورت رو گرفته بودن نه با این وضع
به حرف می آید : وضعم چشه مادر؟ اگر مشکلتون ریحانه اس .... بذارین بگم بهتون کع من زنم رو همون طور که هست دوستدارم . لطفا تو زندگی ما دخالت نکنین.
اولین بار بود که اینگونه محکم مقابل مادرش ایستاده بود
سر کج میکند و میخواهد بالا را نگاه کند که نگاهش به من می افتد و لبخند شرمنده ای میزند
من جان میدادم برای این مرد.....🔞🔥
https://t.me/+Xlwxk_wvyOhkN2I8
https://t.me/+Xlwxk_wvyOhkN2I8
13200
00:04
Відео недоступне
دختر روستایی و معصومی که بهش تعرض شده اما پسر دیگه ای گردنش میگیره!
یه پسر همه چیز تمام و جذاب🥲🔥
پسری که از اول نمیخوادش اما وقتی لوندی هاش و میبینه وا میده و...🙊
لینکش یکم دیگه باطل میشه 👇👇👇🔥
https://t.me/+PVzZ0g8uxDFjODFk
https://t.me/+PVzZ0g8uxDFjODFk
دارای صحنه های بزرگسالان🔞
23629355_190045681560077_2939356788522221568_n.mp42.63 KB
2800
00:06
Відео недоступне
دختر روستایی و معصومی که بهش تعرض شده اما پسر دیگه ای گردنش میگیره!
یه پسر همه چیز تمام و جذاب🥲🔥
پسری که از اول نمیخوادش اما وقتی لوندی هاش و میبینه وا میده و...🙊
https://t.me/+PVzZ0g8uxDFjODFk
https://t.me/+PVzZ0g8uxDFjODFk
دارای صحنه های بزرگسالان🔞
IMG_2043.MP45.30 KB
9000
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.