cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

Більше
Рекламні дописи
1 023
Підписники
+124 години
Немає даних7 днів
+4630 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

بخش کوتاهی از مقاله‌‌ی «غایت‌های بدون غایت» (نگاهی کوتاه به تحلیلِ دراماتورژی «سریال افعی تهران.») شاهپور شهبازی طبیعی است میان «تحلیل متن» (فیلم و سریال) و «نقد متن» به‌رغم رابطه‌ی دیالکتکی تفاوت اساسی وجود دارد. پایه‌ی مادی «نقد»، «تحلیل متن» و پایه‌ی معنوئی «تحلیل»، «نقد متن» محسوب می‌شود. حتی اگر در «نقد متن» در حد یک جمله به «تحلیل» اشاره نشود. مرحله‌ی تحلیل اما معطوف به متن به عنوان یک واقعیت عینی، انضمامی و مشخص است و از کانال فهم دقیق مهندسی و هنر تقسیم اطلاعات متن می‌گذرد به همین دلیل در مرحله‌ی «تحلیل» اطلاعات «پی‌رنگ» در فوکوس قرار می‌گیرد اما «نقد» معطوف به تداعی اطلاعات فرامتنی و زیرمتنی است، بنابراین «داستان» متن که شامل روانشناسی شخصیت‌ها و جامعه شناسی متن است، در فکوس قرار می‌گیرد. گام اول اما در تحلیل هر فیلم و سریالی، دراماتورژی و تحلیل عناصر فیلمنامه است که از کانال فهم مهندسی و هنر تقسیم اطلاعات می‌گذرد. از این منظر سریال «افعی تهران» را به اختصار در چند گام زیر ذره‌بین قرار می‌دهیم. یکم: همانگونه که در کتاب «تئوری های فیلمنامه در سینمای داستانی (جلد اول) به طور مفصل به این مبحث پرداخته‌ام، هر فیلم و سریال (به عنوان متن) براساس تئوری نوئل کارول مبتنی بر یک پرسش و پاسخ ذهنی است. در هر صحنه يك پرسش طرح مي‌شود که بايد در صحنه‌ یا صحنه‌های بعد به آن پاسخ داده شود. نقش تماشاگر تلاش براي يافتن پاسخ قبل از پاسخ صحيح مولف است. لذت تماشاي فيلم و سریال براي تماشاگر زماني چند‌برابر مي‌شود كه از ميان پاسخ‌هاي او هيچ‌كدام درست نباشد؛ يعني غير‌قابل پيش‌بيني‌بودن متن. اما ميان پرسش‌ها ميكرو (فرعي) و ماكرو (اصلي) تفاوتي اساسي وجود دارد . پرسشی كه در گام كاتاليزور (حادثه‌ی محرک) به عنوان آغاز داستان مطرح مي‌شود؛ از نوع پرسش‌های ماكرو است كه چتر خودش را روي تمامي پي‌رنگ پهن مي‌كند. به این پرسش در نقطه‌ی اوج فیلم پاسخ داده می‌شود. در سریال «افعی تهران» پرسش ماکرو این است. چه کسی افعی تهران است؟ پاسخ این پرسش در نقطه‌ی اوج سریال «آرمان بیانی» است. این ضعف بزرگ فیلمنامه به لحاط دراماتورژی و مهندسی اطلاعات است. چرا؟ (متن کامل در سایت زمانه) (هرگونه بازپخش و استفاده از متن‌ها تنها مستقیما از طریق این کانال و با ذکر منبع مجاز می‌باشد.) #شاهپور_شهبازی. (دوشنبه 22 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

یادداشت کوتاهی بر سریال افعی تهران «ارمان افعی» یا «افعی ارمانی» شاهپور شهبازی دیشب آخرین قسمت سریال «افعی تهران» را دیدم. نقد مفصل سریال را بزودی خواهم نوشت اما انچه در این یادداشت کوتاه مد نظر است اشاره‌ای کوتاه به قسمت پایانی سریال است. سریال‌های ایرانی را از منظر فیلمنامه براساس اصل «آغاز»، «میانه» و «پایان» می‌توان در چند دسته‌ی کلی تقسیم‌بندی کرد. یکم: سریال هایی که آغاز، میانه و پایان خوبی دارند. این گونه سریال‌های ایرانی بسیار نادر هستند. مانند «پوست شیر».« شبکه مخفی زنان». «قورباغه» و... دوم: سریال‌های که آغاز و میانه و پایان خوبی ندارند. اکثر سریال‌هایی ایرانی به این دسته تعلق دارند؛ مانند «نیسان آبی»، اوکازیان»، «پدر گواردیولا» «نیوکمپ»،« سیاه چاله» و... سوم: سریال‌هایی که آغاز خوبی ندارند، میانه‌ی ضعیفی دارند اما پایان خوبی دارند. این نوع سریال‌ها نیز استثنا هستند. مانند سریال «حیثیت گمشده» چهارم: سریال‌هایی که آغاز خوبی دارند اما میانه و پایان خوبی ندارند. مانند سریال «داوینچیز». «سرگیجه» و... پنجم: سریال‌هایی که آغاز و پایان خوبی ندارند اما میانه‌ی خوبی دارند. مانند سریال »مگه تموم عمر چند تا بهاره.» پنجم: سریال های که آغاز و میانه‌ی خوبی دارند اما پایان خوبی ندارند. مانند سریال «افعی تهران» این تقسیم بندی را در جزئیات می‌توان ادامه داد و تمام سریال‌های ایرانی را از منظر عناصر فیلمنامه به دقت بررسی کرد. البته این تقسیم‌بندی شامل «مضمون» و «جامعه‌شناسی» سریال‌ها نمی‌شود. معیار قضاوت نهائی سریال‌ها، علاوه بر عناصر فیلمنامه و زیبایی‌شناسی، از اصل مضمون و جامعه‌شناسی پیروی می‌کند که حد فاصل سریال‌های ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک است. و اما اینکه چرا فیلم «افعی تهران» از منظر عناصر فیلمنامه پایان خوبی ندارد، به یک دلیل ساده، حدس اکثر تماشاگران، با توجه به اطلاعاتی که فیلمساز درطول سریال در مورد قاتل زنجیره‌ای در اختیار مخاطب گذاشت، درست از آب درامد. در حالی که لذت واقعی برای تماشاگر زمانی حاصل می‌شود که هوشش به بازی گرفته شود و حدسش غلط از آب در بیاید، وگرنه مخاطب از فیلمساز جلو زده است. از نظر مضمون و جامعه‌شناسی سریال اما پارادوکس اصلی سریال و شخصیتش «آرمان بیانی» به عنوان «آرمانِ افعی» یا «افعی آرمانی» است که بعدا مفصل به نقد آن خواهم پرداخت. (هرگونه بازپخش و استفاده از متن‌ها تنها مستقیما از طریق این کانال و با ذکر منبع مجاز می‌باشد.) #شاهپور_شهبازی. (شنبه 19 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

(قسمت اول) «فلسفه‌ی پراکسیسم دیالکتیک استعلائی» شاهپور شهبازی مقدمه: پرسش بنیادین «فلسفه‌ی پراکسیسم دیالکتیک استعلائی» معطوف به هستی‌شناسی است و از این منظر تاریخ فلسفه و دیدگاه فیلسوفان مهم را بررسی و نقد می‌کند اما نقطه‌ی عزیمت آن بازتاب دغدغه‌های تجریدی فلسفه نیست بلکه آینه‌ی تجارب متناقض و متضاد است که شامل من و نسل آرمانگرای رویاپرداز ما می‌شود. همه‌چیز با صاعقه‌ی غول‌آسای انقلاب 57 کلید خورد. نسل ما از خواب و خیال معصومانه‌ی نوجوانی بیدار و اودیسه‌ی سرگردانی و حیرانی آغاز شد. تاثیر انقلاب 57 مشابه تاثیر نوشته‌های «هیوم» بر «کانت» که او را از خواب دیرینه‌ی دگماتیسم بیدار کرد، نسل ما را با جهانی از بیداری پرسش‌ها و مسئولیت‌ها مواجه کرد. کتاب‌خوانی و خیابان‌گردی در شهرِ پراشوب انقلاب آغاز شد. نسلی که در انقلاب 57 از خلوت خانه‌ها و کوچه‌های خیالِ معصومانه به ازدحامِ پرهیاهوی خیابان‌های تاریخ امده بود، دوباره به خانه باز‌نگشت. سفر در راههای ناهموار ناشناخته با بی‌پروائی مشقت‌بار آغاز شده‌بود. در تاریکی تحمل‌ناپذیرِ نادانی با شوری مهارنشدنی و جهانی سرشار از پرسش، بدون اینکه اشتیاقی عافیت‌جویانه به کنج خلوت برج‌عاج داشته باشد، می‌بایستی کورمال کورمال پاسخ‌هایش را در دهلیزهای پر پیچ‌و‌خم خیابان‌های انقلاب جستجو و پیدا کند. با جان پر از اشتیاق و تردید و پرسش، و لبالب از امید و اعتماد بی‌وقفه خواند تا بیاموزد و عمل کند. اولین دفترهای یادداشت از کتاب‌های خوانده‌شده در این دوران تقریر شد. انقلاب پیروز شد اما هنوز اندک صباحی از جذبه‌ی کهربائی پیروزی نگذشته بود که کابوس جمعی آغاز شد. قمِِ سالوس با خدعه و ریا تهران را فتح کرد و سپس نهنگ خوش‌باور ایران را چون طعمه‌ای لذیذ به قلاب انداخت و شیره‌ی زیباترین عناصر تاریخ و فرهنگش را حریصانه تا انتها مکید. عصر ظلمت بی‌وقفه به‌پیش می‌تاخت و تاریک‌ترین ارواح چون مرغ سقا دهان گشوده بودند و می‌بلعیدند ماهیان مشتاق دریا را. با اغاز جنگ ایران و عراق کتابخانه‌ی کوچک و اولین دست‌نوشته‌ها که مواجهه‌ی اولین برخوردهای ذهن پرسشگر با جهان بود، در اولین بمب باران عراق که شهر و خانه‌ی ما را هدف قرار داد از بین رفت. بار دوم هراس از دستگیری و زندان باقیمانده‌ی کتاب‌ها و یادداشت‌ها را شبانه در کنج خلوتی با آه و درد با دستان خود به لهیب آتش سپردیم و از خانه و شهر فراری شدیم. سومین بار غارت دست‌نوشته‌های شوق و کتاب‌های بیداری در دستگیری و تبعید به زندان توسط تازیانه‌ی مفتش‌های جهل پاره پاره و از بین رفتند. چند‌سال زندان نیز چندین‌بار یادداشت از کتاب‌ها و دست‌نوشته‌ها از هراس کشف دانایی‌های ممنوع اندک در بازدید نگهبانان جهلِ بدون قلبِ در چاه توالت حرام شدند. پس از آزادی از زندان عطش خواندن و یاداشت‌ها ادامه یافت که به ناچاری تبعید به خارج از کشور، پشت‌سر سوختند و از بین رفتند. سال‌های تبعید و غربت به تحصیل و یادگیری گذشت و یاداشت‌ها و کتاب‌ها با بازگشت مجدد به ایران چند باره تنها ماندند و از دست رفتند. سال‌های اقامت مجدد در ایران با تدریس و دانشگاه و یاداشت‌ها و کتاب‌های بسیار به بهای شنیدن اندکِ صدای «در میان دیوارها» به ناچاری غربت و تبعید مجدد انجامید. کتاب‌ها و یاداشت‌ها پشت‌سر یتیم ماندند و جوانمرگ شدند. و اکنون پس از گذشت حدیث مکرر به غارت‌رفتن کتاب‌ها و یادداشت‌ها در تمام این سال‌های دربدری و سرگردانی و دوران پرشتاب دگرگونی‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی... و به میانجی این تجربه‌ی زیستِ مشترکِ گسست‌ها، جدایی‌ها، شکست‌ها، ناکامی‌ها در چرخش مکرر و مداوم روزگار هنوز اما دریای پرسش‌ها و دغدغه‌ها طوفانی‌ست و بی‌قرار جان‌سختی می‌کنند. هستی چیست؟ هستنده کیست؟ چگونه هستی از هستنده، هیولای بی‌رحم «خمینی» و «لاجوردی» می‌سازد؟ چگونه هستی از هستنده، فرشته‌ی معصوم «ژینا» و «نیکا» می‌افریند؟ چگونه هستنده، هست می‌شود؟ مجبور می‌شود؟ انتخاب می‌کند؟ درست عمل می‌کند؟ درست و غلط چیست؟ هستنده از کجا بداند انچه را انجام می‌دهد درست انتخاب کرده است؟ چه‌کسی داوری می‌کند؟ داور براساس چه معیاری حکم می‌دهد؟ داوری چیست؟ و... کتاب «فلسفه‌ی پراکسیسم دیالکتیک استعلائی» از جوهر این دریای بی‌قرار و خاکستر سال‌های آتش‌ و دوزخ تحریر شده‌است. (ادامه در پست‌های بعد) هرگونه بازپخش و استفاده از متن‌ها تنها مستقیما از طریق این کانال و با ذکر منبع مجاز می‌باشد. #شاهپور_شهبازی. (جمعه 18 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

قسمت هشتم رفتار بدنی و روانشناسی سیاسی و طبقاتی «رضا پهلوی» شاهپور شهبازی «یک مرد فقط از این رو شاه است که مردان دیگر خود را رعایای او می‌دانند، از سوی‌دیگر، آنان از آنرو خود را رعایای او می‌دانند که او شاه است» ( کارل مارکس) رضا شاه به لحاظ شخصیت، تندخو، بدهن، جوشی، بی‌حوصله و کم‌حرف بود اما مصمم و قاطع عمل می‌کرد. در شرایط سخت بر اعصابش مسلط بود و کنترلش را از دست نمی‌داد. سرشار از اعتماد‌به‌نفس بود؛ بدون اینکه قصد خودنمایی و ظاهرسازی داشته باشد. دست‌و‌دل باز و اهل زیاده‌روی و بریز و به‌پاش مالی نبود و راهش را به تخت قدرت از طریق چکمه و تفنگ هموار کرد اما برای تشویق به وفاداری چاکرمنشانه به موقع اما با مقدار کم بذل و بخشش هم می‌کرد. محمدرضاشاه اما سرد، رسمی، شکیبا و با حوصله بود. بیشتر فکر می‌کرد و کمتر عمل می‌کرد. در شرایط مطلوب خودبزرگ‌بین و قدرتمند به نظر می‌رسید اما در شرایط بحران سرشار از عدم اعتماد به نفس و لبریز از ترس و تردید بود. به همین دلیل در بحران‌های سیاسی فرار و پناه به قدرت برتر بدیل غلبه‌اش بر این ضعف بود. محمدرضا شاه برعکس پدرش زیادی اهل خودنمایی و ظاهرسازی بود، به همین دلیل نه فقط به کسانی که به او وفادار و ارادت داشتند، بلکه حتی به غریبه‌ها و دولت‌های غربی هم از جیب مردم به مقدار هنگفت ولخرجی و بذل و بخشش می‌کرد و حفظ قدرت موروثی‌اش را از طریق جیب‌هایش تضمین می‌کرد. رضا پهلوی اما برعکس پدربزرگش بیشتر حرف می‌زند و کمتر عمل می‌کند و برعکس پدرش در شرایط مطلوب نیز خودکم بین است. کارنامه‌اش نشان می‌دهد که اهل بذل و بخشش مالی حتی برای خودنمایی و ظاهر‌سازی نیست. بلکه کاملا برعکس در مسائل مالی بسیار محتاط و مال‌اندیش است و فاقد روح فراخ‌دستی و توانگری است. به قول معروف عقل معاش و کسب و کار دارد و به خوبی می‌داند، اگرچه در خانه‌ی قاضی گردو بسیار هست اما حساب و کتاب و شمارش دارد. حتی از ریسک و سیاست شل‌کردن سرکیسه به نفع پیروزی انقلاب تاکنون اجتناب کرده است. جالب این است که یاسمین پهلوی برای ایراد سخنرانی در مورد مهسا امینی ورودیه 150 دلاری تا 450 دلاری گذاشت که در تمام تاریخ انقلابات جهان اقدامی اینچنین کاسبکارانه بی‌سابقه است. در واقع اگر رضا پهلوی موفق شود به عنوان رهبر انقلاب آینده‌ی ایران از سوی مردم تائید شود، اولین مدال طلای رهبر میلیاردر انقلاب گرسنگان را در تاریخ انقلابات جهان کسب خواهد کرد. (ادامه در پست بعد) (هرگونه بازپخش و استفاده از متن‌ها تنها مستقیما از طریق این کانال و با ذکر منبع مجاز می‌باشد.) #شاهپور_شهبازی. (پنج‌شنبه 17 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

سخن کوتاهی با مخاطبان مخاطبان عزیز! از امروز مجموعه مقالاتی را تحت عنوان «فلسفه‌ی پراکسیسم دیالکتیک استعلائی» برای ان دسته از مخاطبان که مشتاق مباحث فلسفی هستند، به صورت سریالی در کانال تلگرام به اشتراک خواهم گذاشت. یادداشت‌های این مجموعه که بالغ بر صدها صفحه است، در اصل برای سه کتاب جداگانه برحسب سه‌گانه‌های «کانت» و در سه حوزه‌ی «هستی ‌شناسی»، «شناخت‌شناسی» و «زیبایی‌شناسی» (سینما) جمع‌اوری شده‌است. با توجه به اینکه در حال حاضر از چاپ کتاب در ایران و خارج از کشور ناامید شده‌ام؛ ترجیحم این است که حداقل جلد اول این مجموعه را برای علاقمندان به شکل سریالی در کانال تلگرام به اشتراک بگذارم. اگرچه در مرحله‌ی «پژوهش» قبلا به نتیجه‌ای که در عنوان «فلسفه‌ی پراکسیسم دیالکتیک استعلائی» امده، رسیده‌ام، اما تنظیم یادداشت‌ها هنوز براساس سه مرحله‌ی «کاهش» (مشخص) «گزینش» (مجرد) و «گسترش» ( سنتز مشخص و مجرد) صورت نگرفته است. به همین دلیل این مجموعه مشابه صد قسمت مقالات «سینماگران ایدئولوژیک» و...در حکم پیش‌نویس نسخه‌ی اصلی کتاب به حساب می‌اید. دغدغه‌های اجتماعی، سیاسی، هنری و...مشکل را مضاعف می کند. خصوصا شدت و حساسیت رویدادهای سیاسی به میزانی بالا و مهم هستند که انسان نمی‌تواند از کنار آنها بی‌تفاوت بگذارد. ضمن اینکه هنوز مجموعه مقالات روانشناسی شخصیت‌های سیاسی تمام نشده‌است. تمام این عوامل و سایر دغدغه‌های اجتناب‌ناپذیر روزمره به علاوه‌ی محدودیت زمان ممکن است؛ این روند را در ادامه با گسست یا توقف موقت؛ مواجه کند اما به قول شاملو عزیز «عمر به شکل بیشرمانه‌ای کوتاه است»، و نمی‌توان منتظر مهتاب‌شبی و آسوده‌سری ماند تا جهان به کام شود و سپس اقدام کرد. به همین دلیل تازمانی که فرصت و رخصت باقی است و شرایط مانع نشود،آنرا به صورت سریالی با شما در میان می‌گذارم. ویرایش نهائی در تقدم و تاخر فصل‌ها، تصحیح و تدقیق مفاهیم، انسجام و ادبیات اثر به عنوان یک کلیت واحد و.. بعد از تمام‌شدن این مجموعه و در نسخه‌ی نهائی برای چاپ کتاب انجام خواهد شد. اگرچه ایده‌ال به قول مارکس این است که «نوشته‌ها کلیتی هنری را تشکیل دهند و هرگز پیش از آنکه آماده‌ی رژه باشند، نباید اجازه‌ی چاپشان را ‌داد » اما با توجه به مجموعه‌ شرایط فعلی می‌بایست قید رژه‌ی کلمات در هئیت کلیت اثر هنری را زد و پیش از اینکه خیلی‌زود، دیر شود به همین انتشار محدود تلگرام نیز دلخوش کرد. با توجه به اینکه تلگرام امکان پانویس برای دسترسی به منابع را ندارد (درست نیز همین است که در نسخه‌ی تلگرام برای اجتناب از سوء استفاده‌های احتمالی جزئیات منابع آورده نشود) استفاده از منابع ایرانی و آلمانی و تاکید بر مفاهیم مهم و تخصصی به شکل گیومه در متن می‌آیند. طبیعی است هرگونه بازپخش و استفاده از متن‌ها تنها مستقیما از طریق این کانال و با ذکر منبع مجاز می‌باشد. #شاهپور_شهبازی. (چهارشنبه 16 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

فاجعه رفح و بحران فلسفی اپوزیسیون https://www.radiozamaneh.com/820801
Показати все...
فاجعه رفح و بحران فلسفی اپوزیسیون

شاهپور شهبازی در این دیدگاه نگاهی می‌اندازد به خطوط افتراق و اشتراک جریان‌ها و گروه‌های سیاسی ایرانی در قبال فاجعه رفح از خلال سه شعار :‌ «مرگ بر اسرائیل»، «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» و «ایران شده فلسطین، مردم چرا نشستین؟»

قسمت هفتم رفتار بدنی و روانشناسی سیاسی و طبقاتی «رضا پهلوی» شاهپور شهبازی رفتار بدنی محمد‌رضاشاه بیشتر یکنواختی و کسالت زندگی پر از آداب و تشریفات و قید‌وبندهای جزئی و سنتی خانواده‌های سلطنتی را بارز می‌کرد. همین موضوع به دلیل سابقه‌ی نظامی رضاشاه مضاعف‌تر و مخوف‌تر بود و به دلیل استبدادِ ملال و تفرعن حاکم بر رفتار بدنی،‌ آمیزه‌ایی از ارعاب و فاصله را بر‌می‌انگیخت و اضطراب ناشی از این آمیزه امنیت عاطفی مخاطب را مخدوش و تقلب در بروز احساس صادقانه را جانشین آن می‌کرد و به ریاکاری چاپلوسانه‌ی رفتار در چاکرمنشی و دست‌بوسی که مطلوب نظام سلطنتی است، دامن می‌زد. برعکس در رفتار بدنی رضا پهلوی نوعی بی‌اعتنایی مدرن و دموکراتیک نسبت به این قیود مرعوب‌کننده‌ی فردیت‌کش وجود دارد که می‌تواند ناشی از تردید به تهی‌بودگی تقدیر موروثی و نشانه‌ی شخصیت فهمیده و پذیرنده انسان و آمادگی برای تغییر نیز باشد. اینکه رضا پهلوی روبروی «امید» (مجری من‌و‌تو) در یک میزانسن برابر و خودمانی بدون هیچ‌گونه تشریفات رسمی می‌نشیند و به پرسش مخاطبان مستقیم و زنده پاسخ می‌دهد، می‌تواند دال بر خصلت دمکرات یک شخصیت باشد که بی‌واسطه و مستقیم با مردم، هرچند توسط رسانه‌ی «من وتو» ارتباط تلفنی گزیده و گلچین شده باشد، ارتباط برقرار می‌کند. به دلیل رفتار بدنی پذیرنده‌ی رضا پهلوی، به جز نسل اول وابستگان به سلطنت که به چاکرمنشی و رعایت سنت‌ غلام‌خانه‌زاد و دست‌بوسی ارباب وفادار هستند، رضا پهلوی غالبا با طرفدارانش رفتار برابر دارد. گاهی اوقات برعکس، حتی طرفدارانش رفتار برتر با او دارند. به طور مثال این ویژگی در تعدادی از عکس‌هایی که رضا پهلوی با طرفداران یا سلبیرتی‌های خارج از کشور انداخته، به خوبی هویداست. در این عکس‌ها رضا پهلوی نه در مرکز کادر بلکه در کنارهای قاب و حتی عقبت‌تر از دیگران ایستاده است. طبیعیتا دیکتاتورها و شاهان وقتی می‌خواهند عکس بگیرند از قبل سازماندهی نمی‌کنند که اطرافیانشان هریک کجا به‌ایستند اما همه به عنوان یک قرارداد نانوشته‌ی جمعی می‌دانند که قدرتمندترین شخصیت مانند خورشید در منظومه‌ی شمسی در مرکز قاب قرار می‌گیرد و سایر سیاره‌ها در اطرافش می‌چرخند. حتی فردی مانند ترامپ خودشیفته و خودمرکز‌بین علنی و رسمی در ملاءعام بر سر این جایگاه با بقیه‌ی سیاستمداران چانه می‌زد و یک قدم هم حاضر به عقب‌نشینی نبود. با این وجود مهربان و فروتن بودن با سست بودن و اعتمادبه‌نفس نداشتن یکی نیست. اگرچه افراط در فروتنی می‌تواند یا از سر ریاکاری سیاسی و یا به دلیل بی‌ثباتی شخصیت نیز باشد. به همین دلیل اگر بی‌اعتنایی رضا پهلوی به جایگاهش در مرکز قاب عکس‌ها، از سر تواضع و مناعت‌طبع باشد، فضیلت شخصیتش محسوب می‌شود و حاکی از ایجاد رابطه‌ی برابر و سالم با سایرین است. در این حالت؛ اگرچه در ظاهر جایگاهش به عنوان شاهزاده رعایت و لحاظ نمی‌شود اما در دل دیگران احترام درونی می‌افریند و بیش از همه نشانه‌ی فاصله‌اش با تفرعن استبداد است اما اگر نوعی بازیگری غیرصادقانه از سر جبن و ناتوانی شخصیت یا ریاکاری سیاسی باشد، برای فردی مانند رضا پهلوی که در دل هنوز احساس شاهزاده‌بودن دارد اما در واقعیت در جایگاهی قرار می‌گیرد که کبکبه‌ی اشرافی‌اش توسط دیگران نادیده گرفته می‌شود، نوعی خودزنی غیرشاهانه به حساب می‌آید و زمانی که جایگاهش توسط ابزار بیرونی قدرت به عنوان شاه تثبیت شود، با تبختر، تلافی و از دیگران با تحقیرشان در عمل انتقام خواهد گرفت. #شاهپور_شهبازی. (سه شنبه 15 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

بخش کوتاهی از جستار فاجعه رفح و بحران فلسفی اپوزسیون شاهپور شهبازی با آغاز جنگ حماس و اسرائیل، افتراق موضع‌گیری در قبال طرفین جنگ میان نیروهای اپوزسیون ایرانی آغاز شد اما با فاجعه‌ی رفح و کشتار کودکان و زنان و پناهندگان این افتراق به اوج رسید. دامنه‌ی افتراق میان اپوزسیون در قبال هشتک «همه‌ی چشم‌ها به رفح» که در رسانه‌های اجتماعی بازتاب جهانی و گسترده داشت و جهان را به ناچار به موضع‌گیری کشاند، بیش از پیش بارز شد. گروهی به بهانه‌ی کشتار رژیم اسرائیل در رفح، از حماس و بالطبع جمهوری اسلامی و گروهی دیگر برعکس، به بهانه‌ی مبارزه با جمهوری اسلامی از اسرائیل و متحدانش و گروهی دیگر ضمن مرزبندی با حماس، رژیم اسرائیل و ایران، از مردم فلسطین و هشتک رفح حمایت کردند. آنچه وحدت و افتراق این موضع‌گیری‌ها را از هم متمایز می‌کند، دوری و نزدیکی موضع اپوزسیون، با پوزسیون جمهوری اسلامی است. به همین دلیل وجه مشترک و افتراق اپوزسیون و پوزسیون را می‌توان در سه موضع‌گیری متعارض که در سه شعار متضاد متجلی می‌شوند، خلاصه کرد. یکم. «مرگ براسرائیل». دوم. «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران». و سوم. «ایران شده فلسطین، مردم چرا نشستین؟» این سه شعار مبتنی بر سه نگاه متعارض فلسفی به انسان و جهان است و ریشه وحدت و افتراق همه‌ی نیروهای پوزسیون و اپوزسیون نیز به حساب می‌اید. اما پیش از پرداختن به مرزهای متعارض ظریف این وحدت و افتراق، به ناچار نیازمند یک مقدمه‌ی کوتاه تئوریک به عنوان پیش‌فرض هستیم تا تفاوت فلسفی این موضع‌گیری‌ها را مشخص کنیم. (متن کامل در سایت زمانه) #شاهپور_شهبازی. (یکشنبه 13 خرداد. 1403) @shahpour_shahbazi http://t.me/shahpour_shahbazi
Показати все...
شاهپور شهبازی

نویسنده و کارگردان @shahpourshahbazi

مرگ رئیسی، سانحه یا ترور؟ https://www.radiozamaneh.com/819762
Показати все...
مرگ رئیسی، سانحه یا ترور؟

شاهپور شهبازی در این دیدگاه فرضیه‌ حذف رئیسی را بررسی می‌کند و می‌پرسد: چرا طبقه‌ی حاکم که که هزینه گزاف یکدست‌سازی سه قوه را پرداخت کرده است، باید یکی از وفادارترین، جنایت‌کارترین و گوش‌به‌فرمان‌ترین سربازان صدیقش را حذف کند؟ حذف به چه منظور و مقصودی؟ ترور در هراس از کدام پایگاه اجتماعی حذف شونده؟