cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Freud to Lacan - Lacanian Ecole. مدرسه لکانی

کانال مدرسه لکانی(فروید تا لکان) دکتر فرزام پروا روانکاو و روانپزشک و نویسنده و مترجم Admin Email:[email protected] Insta:Freudtolacan.drfarzamparva

Більше
Рекламні дописи
1 297
Підписники
-224 години
+117 днів
+3230 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

آیا سخنی از نوعی واپس زنی در شاهنامه فردوسی است؟ آیا روش نوینی که در کتاب حافظ و رود جادو پی گرفتیم و دیدیم که واپس زده به نام «شمس»، با بازگشتش که سرنوشت هر واپس زده ای است، کل دیوان خواجه را تحت تأثیر خود قرار داده است در مورد شاهنامه فردوسی هم می توان پی گرفت؟ آیا ممکن است در بین بخشهای مختلف شاهنامه، بخشی وجود داشته باشد که واپس زده شده باشد؟ تردیدی در این امر وجود ندارد چرا که فردوسی هم که هزار سال پیش می زیسته واپس زده هایی داشته که تأثیر خودشان را روی اثر عظیمش گذاشته اند. اینکه چرا شاعری، شعرش را از بخش خاصی از کتابش آغاز میکنند، چرا در بعضی بخش ها توقف های کوتاه و درازی میکند و اینکه بخشهایی را مفصل و بخش هایی را کوتاه میکند یا بخشی را چنان به ناخودآگاه خود میداند که به کلی آن را حذف می کند نکات آشنایی در دانش روان کاوی است. این دانش به ما نشان داده که چطور بسیاری از اعمال ما که آنها را اتفاقی قلمداد میکنیم با جبریتی خاص در ناخودآگاهمان حک شده اند، و آنچه به شانس ربط میدهیم در مواردی چیزی است که با اقتداری آمرانه از سوی ناخود آگاهمان صادر گشته است. در وجود فردوسی، کدام شخصیت برای اینکه در شاهنامه مورد واپس زنی قرار بگیرد مناسب تر بوده است؟ فردوسی تمام عمر با این شخصیت ها محشور بوده است. اول ببینیم در بین تمام شخصیتهای شاهنامه آنکه فردوسی ناخودآگاه خود را بیش از هر کسی به او مانند کرده باشد به طوری که ناخود آگاه اسم خاص او را برای خود برداشته باشد، کیست؟ قاعدتاً بایستی شخصیتی باشد که با فردوسی و آرمان او نزدیکی بیشتری داشته باشد دغدغه ایران و مرزهای آن را داشته و با گذشتن از جان خود بخواهد به ترسیم این مرز بپردازد، و چه بهتر که پیوندی با خراسان داشته باشد. در ضمن بایستی شخصیتی باشد که در منابع شاهنامه آنقدر شخصیت محوری ای نباشد و آنقدر داستانش پردنباله نباشد که حذف شدن آن لطمه کلی به شاهنامه بزند. اگر تمام این موارد را در نظر بگیریم، آن وقت در می یابیم که به ویژه آرش برای این منظور، نمونه مناسبی است. آرش که از جان خود میگذرد تا جان ایران زنده باشد. بر این برنیامد بسی روزگار      که بر گوشه گلستان رست خار خور از آزمایش نیابد جواز نشیب آیدش چون شود بر فراز فردوسی و کاخ حیرت نویسنده: دکتر فرزام پروا فضل ششم حضور غیابی آرش از اساطیر مشترک هند و ایران / ص۳۰۸/۳۰۹، انتخاب از مهناز محمدی عکس از هدا لایق #کانال_مدرسه_لکانی @freudtolacan_farzamparva
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
واپس زده شدن نام آرش در شاهنامه حکیم توس (به بهانه 13 تیرماه، روز جشن تیرگان)
Показати все...
09:01
Відео недоступнеДивитись в Telegram
دوره #مکتوبات_لکان از مسیر #رویاهای_شربر. جلسه ششم، بخش سوم: مورخ ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ 📌خوانش بخش‌هایی از متن فروید در مورد شربر، با توضیحات دکتر #فرزام_پروا در مورد نکات مهم آن.  📌اشاره‌ای به جمله سقراط در متن فروید: "در مورد او حیرت سرآغاز فهمیدن نیست". #کانال_مدرسه_لکانی @freudtolacan_farzamparva
Показати все...
Lacan's_écrits_through_the_Schreber's_dreams_session6_part3_1403.mp466.26 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
آرش کمانگیر، از اساطیر مشترک ایران و هند (به بهانه 13 تیرماه، جشن باستانی تیرگان)
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
به پیشواز دوره جدید کلاسها #مکتوبات_لکان از مسیر رویاهای #شربر
Показати все...
به پیشواز دوره جدید: "مکتوبات لکان ازمسیر رویاهای شربر" / بخش کوتاهی از مطالب تدریس شده استاد فرزام پروا/ در جلسه ۶ دوره ۴ از کلاس‌های فروید تا لکان. مورخ ۹۷.۱۱.۳/انتخاب از هدا لایق فکر می‌کنم که باز آن جملات شربر را که فروید دارد از قول کتاب شربر می‌گوید، برایتان بخوانم. در واقع شربر دارد به کسانی که می‌خواهند بگویند که این کتاب را چاپ نکن، پاسخ می‌دهد. شربر در کتابش این‌طور جواب می دهد، می‌گوید: "چنین نبوده که برایم دردناک نباشد که چشمانم را بر روی مشکلاتی ببندم که در مسیر چاپ [کتاب] آشکار می‌شود و علی الخصوص بر روی مسأله در نظر گرفتن احترام لازم برای حساسیّت‌های اشخاص خاصّی که هنوز زنده‌اند." البته که یکی از مهمترین‌هایشان دکتر فلخزیگ است. چون فلخزیگ یک‌جور رهبر کسانی است که می‌خواهند به شربر گزند و آسیب برسانند. و البتّه شربر این را درک می‌کند که آن رهبر که اسمش را  leader of rays می‌گذارد یعنی رهبر اشعه‌ها، با آن فلخزیگی که واقعی هست این‌ها دو چیز مجزّا هستند. این‌ها همه تیزبینی یک بیمار است که می‌تواند این را متوجّه بشود. خب ادامه می‌دهم: " از سویی دیگر من بر این عقیده‌ام که به مصلحت هم دانش و هم شناخت حقایق مذهبی خواهد بود اگر در طول زندگی‌ام مراجع ذیصلاح بتوانند بدن مرا تا حدّی مورد آزمایش قرار دهند و در مورد تجربیّات شخصی من پرس و جو کنند. در برابر چنین ملاحظه‌ای تمام احساسات از نوع شخصی بایستی تسلیم شود." یعنی می‌بینید که شربر یک بخشش این است که می‌خواهد از بیمارستان بالاخره بیرون بیاید، و از دست آن پزشکان نجات پیدا کند، ولی یک بخشی از آن هم به اصطلاح خود نَفسِ دانش و شناخت است، شناخت حقایق مذهبی است که شربر می‌گوید دیگر احساسات شخصی اینجا معنی ندارد. این همان کاری است که فروید و لکان هم کرده‌اند. یعنی اینکه احساسات شخصی به شما می‌گوید که در مورد خودت یا وجود خودت در جمع صحبت نکن. فروید با چه نیرویی توانسته است رؤیاهای خودش را چاپ کند؟ و لکان با چه نیرویی توانسته خودش را در برابر جمع آنالیز کند؟ اینجا وقتی مسأله حقیقت است، دانش است، احساسات از نوع شخصی بایستی کنار گذاشته بشود. فروید ادامه می‌دهد: “ او در عبارت دیگری اعلام می‌کند که تصمیم گرفته است که به قصد خود برای چاپ کتاب جامه عمل بپوشاند. حتّی اگر نتیجه این باشد که پزشکش  Geheimrat دکتر فلخزیگ [آقای دکتر پروا: Geheimrat  فکر می‌کنم یعنی محترم] اهل لایپزیگ بر علیه او اقامه دعوی کند.“ در زیر نویس هم ویراستار توضیح داده است که پل امیل فلخزیگ (۱۸۴۷ تا۱۹۲۹) پروفسور روانپزشکی در لایپزیگ از ۱۸۷۷ تا ۱۹۲۱ به خاطر کارش در نوروآناتومی مشهور بود. خب، "با این حال، او رعایت همان ملاحظاتی را از دکتر فلخزیگ مصرّانه می‌خواهد که من اکنون مصّرانه از خود او می خواهم." روشن است؟ آقای دکتر پروا: فروید دارد می‌گوید: "او رعایت همان ملاحظاتی را از دکتر فلخزیگ می‌خواهد که من اکنون مصرّانه از خود او می‌خواهم." یعنی همانطور که می‌گوید احساسات از نوع شخصی باید کنار برود، فروید هم چون فکر می‌کرده است که ممکن است شربر زنده باشد، دارد می‌گوید که خب، در مورد صحبت‌های تو هم من اگر اینجا صحبت می‌کنم احساسات شخصی بنا بر حرف خودت باید کنار گذاشته بشود. البتّه خب، نمی‌داند که همین سال، سالی است که شربر فوت کرده است. "او می‌گوید..."، یعنی فروید، دارد از شربر نقل قول می‌کند: "او می‌گوید «من ایمان دارم که حتّی در مورد Geheimrat پروفسور دکتر فلخزیگ هر گونه حساسّیّت شخصی که او ممکن است احساس کنم توسّط مصلحت علمی در موضوع خاطرات من به کناری رانده می‌شود." در مورد فلخزیگ دارد این را می‌گوید که مصلحت علمی ایجاب می‌کند این‌ها چاپ بشود. و فروید دارد به همان استناد می‌کند، می‌گوید حالا که شربر در ابتدای کتاب خودش این را عنوان کرده است، بنابراین این را ما در مورد خودش هم می‌توانیم به کار ببریم. به دلیل مصلحت علمی این را چاپ می‌کند. "گرچه تمام عبارات Denkwürdigkeiten" ، یعنی همان خاطرات یک نوروپات، "که بر اساس آن‌ها تعبیرات من بنا شده‌اند لفظ به لفظ [یا کلمه به کلمه] در صفحات آینده مورد اشاره قرار خواهد گرفت، من از خوانندگانم می‌خواهم که خود را با این کتاب از طریق خواندن حداقل یک بار آن، از پیش آشنا کنند. "فروید از خوانندگانش می‌خواهد که کتاب شربر را یک دور بخوانند." سایت مدرسه لکانی ایران Www.Freudtolacan.com #کانال_مدرسه_لکانی @freudtolacan_farzamparva
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
در کتاب «تمدن و ناخرسندی های آن» فروید اظهار داشت منشأ اصلی ناخشنودی سوژه ی مدرن در غیاب آرمان ها نهفته است که سوژه را به سه عنصر تعیین کننده تقلیل می دهد: جسم بیولوژیکی، جهان بیرونی و روابط با دیگران. انسان رویاروی محدودیت، که به نوعی«خدای مصنوعی» تبدیل شده است، برای فرار از رنج راهی جز اختراع توهمات جدید بر اساس سه گزینه ی ناخودآگاه ندارد: نوروز (اضطراب، ناسازگاری)، سرخوشی (مواد و نوشیدنی) یا سایکوز(جنون،‌خودشیفتگی،‌توهم). ولی فروید‌توضیح می دهد که مسیر کاملأ متفاوتی امکان‌پذیر است:رسیدن به تمدن(فرهنگ)، که تنها راه ممکن رسیدن به آن از طریق والایش(جابجایی سائق غریزی به سوی هدفی غیر جنسی)،و تسلط بر سائق های مخرب بود….آنگونه که او‌ می دید، تنها راه کسب خرد، یعنی شکل اعلای آزادی، در سرمایه گذاری لیبیدو در والاترین اشکال خلاقیت است: عشق(اروس)، هنر، علم، آگاهی و قابلیت زندگی در جامعه و تعهد به آرمانی مشترک، به خیر همگانی. فروید در زمانه ی خودش و ما. الیزابت رودینسکو. ترجمه ی گلناز ملک. نشر خوب. صفحه ی ۴۱۶، انتخاب از ترنگ تقوایی #کانال_مدرسه_لکانی @freudtolacan_farzamparva
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
#پدرخوانده_ها (بخش اول) دکتر #مهدی_پروا بخشی از کتاب چهره ها و مهره ها
Показати все...
09:46
Відео недоступнеДивитись в Telegram
دوره #مکتوبات_لکان از مسیر #رویاهای_شربر. جلسه نهم، بخش دوم: مورخ ۱۴۰۳/۰۳/۳۱ 📌معجزات و حیرت در روانکاوی.     (نیچه و کتاب چنین گفت زرتشت) 📌شمس: پیش‌ قراول روانکاوی در فرهنگ ما. 📌روانپزشکی و روانکاوی/تن و روح و روان. 📌روانکاوی فروید: فاصله گرفتن از تن،      مسیر لکان و تنانه کردن روانکاوی. 📌معجزات تن در متن شربر. 📌اصوات/تن آدمی/للانگ/ کلمات. 📌تن آدمی حامل بعد واقع. 📌اتصال اصوات و تن در سایکوز چگونه است؟ 📌ارتباط شربر با بدن خودش چگونه است؟ #کانال_مدرسه_لکانی @freudtolacan_farzamparva
Показати все...
181.35 MB
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.