cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

طـریق معنـوی اکنکار

✨بـه نـام سوگمـاد، اک‌ و مـاهـانتـا❤️ 🎧 تولید کتاب‌های صوتی اکنکار توسط تیم خوانش این مجموعه در حال انجام است. تمام کتاب‌های طریق اکنکار ( با فرمت mp3 –صوتی) به مرور خوانش شده و در کانال قرار خواهد گرفت.باشد ک اراده‌ی سوگماد انجام شود. برکت باشد🙏

Більше
Рекламні дописи
1 799
Підписники
-124 години
-257 днів
-17830 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

✨به نام مقام متعال 🔑بهترین راه موفقیت و کامیابی در تمام امور زندگی؛ انجام دادن کارها با نرمال‌ترین و طبیعی‌ترین روش‌‌هاست. طبیعی‌ترین راه سوزاندن قند خون انجام فعالیت‌های بدنیست ولی زمانی که این کار یعنی سوزاندن قند بدن را به روش معمولی آن انجام ندادید مجبور خواهید شد بیماری قند خود را به غیر طبیعی‌ترین شکل ممکن یعنی تزریق انسولین و مصرف داروهای کنترل قند خون مهار کنید. اکثر انسانها برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی بدنبال سریعترین راه ممکن می‌گردند اما در انتخاب روش به اشتباه غیرطبیعی‌ترین و آنرمال‌ترین راه را انتخاب می‌کنند. در حالی که نمی‌دانند همیشه سریعترین و در عین حال مطمئن‌ترین راه برای کامیابی، نرمال‌ترین و طبیعی‌ترین روش است. و نکته‌ی مهمتر اینکه: ⚡️نرمال‌ترین و طبیعی‌ترین راه، متعادل‌ترین راه نیز هست. 🆔 @Referbook
Показати все...
ما بر اساس کارما کنار یکدیگر قرار می‌گیریم. اما بر اساس قابلیت‌هایی خاصی که از آن‌ها آموخته‌ایم این روابط کارمیک را ترک می‌کنیم. قرار گرفتن انسان‌ها در کنار ما اجبار کارمیک است اما خروج از این روابط کارمیک بستگی به دو چیز دارد: تسویه‌حساب بدهی کارمیک یک رابطه و گرفتن درس‌هایی که هدف آن کارما بوده در یک کلام کارما وقتی تمام می‌شود که هر دو منظور بالا انجام شده باشد. هدف کارما آموزش است نه تنبیه! 🆑 @Referbook
Показати все...
اگر هدفی برایتان اهمیت دارد، درباره‌اش حرف نزنید؛ بـه خصوص به کسانی اعتماد کنید کـه در گذشته از اهداف و رویاهایتان حمایت کرده‌اند.✨ 📘کانجور صفحه ۳۵ 🖊پال توئیچل 📎لینک نسخه pdf 📎لینک کتاب صوتی
Показати все...
طـریق معنـوی اکنکار

🎧 کتابــــــ صـوتـی 📕 کـانجــور ✍ پال توئیچـل 📣 معرفـی: برای بهره‌وری بیشتر بهتر است مطالب این کتاب کوچک را حفظ نموده و برای حل مشکلات روزمره از آن استفاده نمود. به این ترتیب این کتاب به طور واضح و روشنی آگاهی فرد را نسبت به آثار اک بسط داده و نشان می‌دهد که بهشت همینجا و همین حالاست. 🎙راوی:༺ آرمیـا ༻ 👈 خوانـش جــدیــد 🔗 لینک نسخهٔ pdf 🔗 لینک نسخهٔ صوتـی

ما ترس‌هایمان را، مراقبت‌هایمان را، و نگرانی‌هایمان را رها می‌کنیم. در خلال آن، ما زندگی روزانه‌مان را برنامه‌ریزی می‌کنیم. ما در درون‌مان چیزی را تجسم می‌کنیم،  و سپس شروع به انجام هر اقدام لازم برای محقق شدن آن کار را انجام می‌دهیم. بسیاری از مردم هزاران طرح در نظر دارند، اما افراد کمی هستند که می‌توانند در این جهان فیزیکی با اتخاذ مسیر مناسب  آن رؤیای‌شان را به واقعیت تبدیل کنند.✨ برکت باشد. 🖊سری هارولد کلمپ 📘لمس کردن چهره خداوند 📎لینک pdf کتاب 📎لینک کتاب صوتی
Показати все...
طـریق معنـوی اکنکار

🎧 کتابـــــــ صوتـی 📚 لمس کردن چهره خداونـد ✍ نویسنده: سری هارولد کلمپ راوی: بانو سـوفیـا 👈 خـوانـش جــدیــد « وقتی فردی به دنبال خداشناسی است، این جستجو باید چیزی بیش از یک هوس زودگذر باشـد. باید چیزی باشد در در درون قلب. او می‌داند که هر آنچه در طول مسیر برایش اتفاق بیفتد، همیشه هدفش رهنمود کردن او و نزدیکتر بردن او به سوی منشاء آفرینش ِ روح در قلب خداوند است. روح می‌خواهد به خانه برگردد، تا چهره‌ی خداوند را لمس کند.» (کتاب لمس کردن چهره خداوند) 🔗 لینک نسخه‌ی pdf 🔗 لینک نسخه‌ی صوتی 👇👇

بودا در جستجوی حقیقت به جنگل‌ها پناه برد و بدنش به شدت لاغر شد. همچنین، اگر به زندگی هر قدیسی نگاه کنیم، همان حکایت اشتیاق شدید به علت جدایی را خواهیم یافت. هرکس که راه خداشناسی را پیموده است، باید از رودخانه آه‌ها عبور می‌کرده تا او را ملاقات کند. این واقعاً درست است که باید این راه را از میان اشک‌ها پیمود. گریه بر جدایی و اندوه قلب، دو نشانهٔ ملاقات با خدا هستند.
وقتی از رابعهٔ بصری پرسیدند که آیا قبل یا بعد از ملاقات با خدا نماز می خواند، او پاسخ داد: اول خدا می آید و بعد به درگاه او نماز می خوانم. مردم پرسیدند: چگونه متوجه می‌شوی که او می‌آید؟ پاسخ او این بود: وقتی از طریق یاد و جاذبهٔ او، جریانی از بی‌قراری در من بیدار می‌شود، اشک از چشمانم جاری می‌شود. او اینگونه روحم را با عشق لمس می‌کند و مدام مرا به سوی خود می‌کشد. اینها نشانه‌های آمدن او هستند. سپس در برابر او به نماز می‌ایستم.
نماز حقیقی آن است که در روح احساس وجد ایجاد کند. شمردن تنها یک دانه تسبیح با چنین حالتی، تأثیر هزاران بار شمردن تسبیح را دارد، زیرا تسبیح توسط اشتیاق و اندوه ذهن می‌چرخد. کافی است تنها یک بار او را به یاد آورید، اما باید با چنان عشق واقعی باشد که هر سلول بدن تان از طریق زبان‌تان سخن بگوید، و هر آنچه فکر می‌کنید یا می‌گویید یا دعا می‌کنید از قلب برآید. بدن و ذهن باید بی‌حس باشند. وقتی کسانی که عمیقاً به معبود عشق می ورزند در برابر او سر تعظیم فرود می‌آورند، آن نماز حقیقی است. قلب صادق و جریانی از اندوه عمیق، کتاب های مقدس واقعی هستند که آنها روزانه مطالعه می‌کنند. زبان عاشقان کاملاً متفاوت از زبان دیگران است. آنها دعا و عبادت صرفاً برای نمایش و به عنوان یک وظیفه رسمی را کار دزدان می‌دانند. چنین افرادی از خدا بسیار دور هستند و در لذتهای جسمانی گرفتار شده اند. حقیقت این است که "یک واعظ تنها نگران نماز خود است، اما عاشق مشتاق دیدار معشوق خود است."
"خدا در هر سلول عاشق حضور دارد، و وقتی او در این حالت سر خود را در برابر او خم می‌کند، برایش غیرممکن است که سرش را بلند کند، زیرا معشوق در هر عصب بدنش است."
کسانی که خود را در او گم کرده اند، در ذهن و بدن بی حس هستند. کسانی که عشق خود را به کسی داده اند، ذهنشان پر از اشتیاق است. از طریق اشتیاق ناشی از جدایی، یک مرید افکار بد خود را با اشک های داغش می شوید، و یاد خداوند جای آنها را می گیرد. اما این اشتیاق را فقط می توان با عشق حقیقی بیدار کرد، نه با اشک‌های دروغین. چنین اشتیاق نجیب و پاداش‌دهنده‌ای تنها در قلب کسانی بیدار می شود که عشق پاک و خالص به تجلی فیزیکی خدا - یعنی استاد زنده - دارند. یک مرید باید عشق معنوی واقعی به شکل فیزیکی استادش داشته باشد. و وقتی او شکل درخشان استاد را از طریق تمرین معنوی انجام شده با عشق در درون می بیند، به آن شکل منحصر به فرد و نیز به شبد (جریان صوت، کلمه) که از آن ساطع می شود، دلبسته می شود. او هرگز نمی‌خواهد از این جدا شود. با جدایی از شکل فیزیکی استاد، اشتیاق برای ملاقات با او در درون ایجاد می شود. و وقتی یک مرید شکل را در درون نمی بیند، فقدان آن شکل، بی قراری و اندوه بزرگی در ذهن ایجاد می کند.
تو می‌دانی که در کار تو چون مضطر فرو ماندم به خاک و خون فرو رفتم ز خواب و خور فرو ماندم ز حیرانی عشق تو خلاصم کی بود هرگز که از عشقت به نو هر روز، حیران‌تر فرو ماندم از آن شد کشتی‌ام غرقاب و من با پاره‌ای تخته که در گرداب این دریای موج‌آور فرو ماندم چو از شوق گهر رفتم بدین دریا و گم گشتم هم از خشکی، هم از دریا، هم از گوهر فرو ماندم (فرید عطار)
Показати все...
جناب کبیر  در «ساغر عشق» می‌گوید که قدرت کال از سات پوروش (وجود حقیقی) سرچشمه گرفته و از ساچ کَند (منطقه حقیقی) به پایین گسترش یافته است. با این حال، به کال اجازه ورود به ساچ کَند داده نمی‌شود. این بدان معناست که کال نمی‌تواند به حوزه آکال نفوذ کند. آکال واقعی است. کال صرفاً انعکاس اوست. انعکاس توسط اصل حفظ می‌شود. همانطور که ماه نور را از خورشید دریافت می‌کند و توسط آن روشن می‌شود، به همین ترتیب کال توسط آکال حفظ می‌شود. کال سایهٔ فعال شدهٔ آکال است. جهان توسط او حفظ می‌شود. وداها و دیگر کتب مقدس هندو این «وجود سایه» (چهایا پوروش) را همه چیز و بالاترین قدرت می‌دانند. اما قدیسان او را به عنوان کال پوروش یا قدرت ناپایدار توصیف می‌کنند. کال در وداها بسیار ستایش شده است. در فصل نوزدهم اتاروا ودا دو آیه در ستایش کال وجود دارد. این‌ها آیات کال یا آیات مربوط به قدرت منفی نامیده می‌شوند.
کال جهان را آفریده است؛ در کال خورشید طلوع می‌کند؛ همه موجودات در کال زندگی می‌کنند. کال بدن همه موجودات زنده را آفریده است. و سپس آنها را در قلمرو خود زندانی کرده است.
قدیسان بر این باورند که خداوند یا استاد یا خالق دارای آگاهی بی‌حد و مرز است. او قدرت ثابت (مثبت) است. او اقیانوس بی‌کران عشق و سعادت است. او قدرت‌ها یا نمایندگان بسیاری دارد که از آفرینش و نگهداری آن مراقبت می‌کنند. این‌ها به عنوان موجودات یا پوروشا‌ها توصیف می‌شوند. خداوند متعال بر این اساس هستی متعال یا پارام پوروشا نامیده می‌شود. در میان این قدرت‌ها، قدرت منفی یا کال پوروش وجود دارد که خالق جهان است. مدت زمان جهان او محدود است و پس از آن باید فنا شود. بنابراین، او خداوندگار زمان یا کال پوروش نامیده می‌شود. او نگهدارندهٔ تمام جهان‌های دارای سه ویژگی است. جهان‌های بی‌شماری وجود دارند. هر جهان توسط حاکمی که توسط وجود متعال منصوب شده است، اداره می‌شود. هر حاکم سه نیرو یا فرمانده دارد - برهما: خالق، ویشنو: نگهدارنده و ماهش (شیوا): نابودکننده. اینها یک جهان را خلق، حفظ و نابود می‌کنند. همه این فرماندهان بخش‌هایی از کال پوروش هستند که خود توسط خداوند بی‌زمان (آکال پوروش) حفظ می‌شود. تمام این آفرینش پایین‌تر در قدرت کال است. هر دوی کال و آکال توسط مقام متعال آفریده شدند. کار آفرینش و تکامل آن به آنها سپرده شده است.
کال و آکال توسط خداوند آفریده شدند تا این جهان شکل‌گرفته را نابود کنند. ای کبیر، تنها کسانی در پایان رها هستند که گنجینه نام خداوند را در قلب خود دارند. (کبیر، مارو 1104-7)
قدیسان همچنین خداوند متعال را بسیار مهربان توصیف کرده‌اند.
او نگهدارنده جهان است. او بسیار سخاوتمند، حکیم و مهربان است.
همین نام‌ها در نوشته‌های بسیاری از قدیسان دیگر نیز ظاهر شده‌اند. این موجودات (پوروشا‌ها) به این صورت توصیف شده‌اند: مَهادایال، دایال و کال. کال، مهاکال، ستیا پوروش، سوامی و آنامی. دارام رای، رام رای و هاری رای. به همین ترتیب، در نوشته‌های بسیاری از عارفان و حکیمان، ذکری از کال و دایال (مهربان) یا آکال (بی‌زمان) وجود دارد. استاد گوبیند سینگ، دهمین گوروی سیک، در یکی از سرودهای خود گفت:
سلام بر آکال! نابودکننده مرگ، نابودکننده مَها کال و نابودکننده خداوندگار زمان.
قدیسان مسلمان از شیطان و رحمان یاد کرده‌اند. شیطان همان کال است و به گفتهٔ آنها، قدرت منفی است که در حوزه آن، هر سه جهان و منطقه قرار دارند. دیگری، مهربان، قدرت مثبت است. این منبع تمام قدرت است و قدرت منفی طبق دستورات او کار می‌کند. کال نمی‌تواند در آکال دخالت کند. هر دوی آنها توسط قدرت متعال آفریده شده‌اند که توسط قدیسان بزرگ به نام‌های مختلفی مانند خصم (خداوند)، مَها دایال (بسیار سخاوتمند) و سوامی (استاد) نامیده شده است. تمایز بین کال و دایال (قدرت منفی و رحمان) بسیار پیچیده است و مطالعه دقیق را می‌طلبد. قدیسان به آن اشاره می‌کنند و نوشته‌های آنها باید مطالعه شود.
Показати все...
قدرت بی‌بنیاد (فانی، کال) خداوند متعال خودموجود و خودپایدار است. او علت همه چیز است. او نه واقعی است و نه غیر واقعی. او فراتر از هر دوی آنهاست. او را نمی‌توان با ذهن یا گفتار درک کرد. آنچه بود و هست، نه تاریکی است و نه روشنایی. در او حرکتی بود که می‌توانیم آن را موج توصیف کنیم. از این موج هم خداوند حقیقی (سات پوروش) و هم قدرت ناپایدار (کال پوروش) زاده شدند. از قدرت ناپایدار (منفی) آفرینش پدید آمد. او دو قدرت دارد، یعنی زمان و مکان. اینها تار و پود آفرینش را فراهم می‌کنند. مکان به گسترش آفرینش کمک می‌کند و زمان همواره تغییرات را به وجود می‌آورد. چرخهٔ هشتاد و چهار تحت قدرت منفی است. تمام مناطق پایین‌تر مانند براهم لوک (منطقه برهما)، رودرا لوک (منطقه شانکار)، ایندِر لوک (منطقه ایندرا)، شیو پوری (منطقه شیوا) و ویشنو پوری (منطقه ویشنو) که مردم پس از مرگ با انجام اعمال نیک و دادن صدقه و خیرات و غیره سعی می‌کنند به آنها برسند، تحت حکومت کال هستند. این مناطق جاودانه یا فناناپذیر نیستند، بلکه پس از مدتی معین از بین می‌روند.
دنیای ایندرا بی‌شک پایان خواهد یافت؛ منطقه برهما نابود خواهد شد، منطقه شیوا مرگ را تجربه خواهد کرد؛ هر آنچه تحت سلطهٔ مایای سه سر است، از بین خواهد رفت. مایا بر حوزه‌های ایندرا، شیوا و برهما غلبه می‌کند. اما جرأت نمی‌کند به کسانی که با قدیسان همنشین هستند نگاه کند، همیشه پاهای آنها را می‌شوید. همهٔ خدایان و الهه‌ها تحت کنترل کال هستند. همه خدایان و الهه‌ها توسط مایا فریب می‌خورند. بدون ارادت به استاد، هیچ کس از مرگ فرار نمی‌کند.
در حالی که در قلمرو کال زندگی می‌کنیم، باید ذهن را آرام کنیم و با قدرت نام خداوند که از استاد دریافت کرده‌ایم، از قلمرو کال به مناطقی فراتر رویم که در آنجا هم کال و هم مایا بی‌قدرت و بی‌اثر می‌شوند.
زمان و بی‌زمانی هر دو سردرگم می‌شوند وقتی استاد ذهن را آرام می‌کند. ای بی‌خرد، کال چه می‌تواند در برابر کسانی که ذهنشان را آرام کرده‌اند انجام دهد؟
قدرت منفی و خداوند حقیقی حوزه‌های کاری خاص خود را دارند. کال دنیاهای پایین را می‌آفریند، آنها را حفظ می‌کند و سپس نابود می‌سازد. کال شامل گذشته، حال و آینده است. چهار عصر یا یوگا گردش های آن هستند؛ و سال‌ها، ماه‌ها، روزها، ساعت‌ها و ثانیه‌ها تقسیمات آن هستند. داستانی در مهابهاراتا وجود دارد که در آن یک یاکشا (الههٔ ثروت) چندین سؤال از عارف بزرگ یودیشترا می‌پرسد. یکی از آنها این بود:
چه چیزی ارزش دانستن دارد؟
یودیشترا پاسخ داد:
کال همهٔ انسان‌ها را در قابلمهٔ بزرگ دلبستگی (به دنیاهایش و متعلقات آن) با آتش خورشید می‌پزد و با ملاقهٔ ماه‌ها و فصل‌ها آنها را هم می‌زند.
همه چیز پس از پایان زمان مقرر خود از بین می‌رود. بنابراین، کتب مقدس سیک، کال را به عنوان جام کال یا "مرگ در زمان معین" توصیف کرده‌اند. تمام جهان تحت کنترل این قدرت منفی است. کاملاً در بند آن است.
تمام جهان تابع کال است.
کار اصلی قدرت منفی این است که اجازه ندهد کسی از قلمرو آن فرار کند. او گویی با جادو و فریب، کنترل تمام موجودات زنده را به دست آورده است. ما خانهٔ اصلی خود را فراموش کرده‌ایم و اکنون مقدر است که از دری به دری سرگردان شویم.
حافظ می‌گوید: جهان پیر است و بی‌بنیاد؛ از این فرهادکُش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقی
قدرت دیگری بالاتر از کال وجود دارد که استادهای سیک آن را آکال توصیف می‌کنند. آکال به معنای ابدیت است و این قدرت دارای ویژگی‌های "اکنون ابدی" و پایداری تغییرناپذیر است. زمان با آن کاری ندارد. او فراتر از زمان و مکان است. از آنجا که این قدرت ارتباطی با کال (زمان) ندارد، فراتر از شمارش ثانیه‌ها، دقیقه‌ها، روزها، سال‌ها و اعصار است. همه اینها در وجود ابدی او ادغام می‌شوند. ما می‌توانیم هر سه زمان را در وجود آکال تصور کنیم. درویشی گفته است:
وقتی او (کال) نبود، من بودم.
شیخ فرید می‌گوید: پیش ز ما، جان ما؛ خورد شراب الست ما همه زان یک شراب، مست الست آمدیم خاک بُد آدم که دوست، جرعه بدان خاک ریخت ما همه زان جرعهٔ دوست، به دست آمدیم
Показати все...
جناب کبیر در «ساغر عشق» می‌گوید که قدرت کال از سات پوروش (وجود حقیقی) سرچشمه گرفته و از ساچ کَند (منطقه حقیقی) به پایین گسترش یافته است. با این حال، به کال اجازه ورود به ساچ کَند داده نمی‌شود. این بدان معناست که کال نمی‌تواند به حوزه آکال نفوذ کند. آکال واقعی است. کال صرفاً انعکاس اوست. انعکاس توسط اصل حفظ می‌شود. همانطور که ماه نور را از خورشید دریافت می‌کند و توسط آن روشن می‌شود، به همین ترتیب کال توسط آکال حفظ می‌شود. کال سایهٔ فعال شدهٔ آکال است. جهان توسط او حفظ می‌شود. وداها و دیگر کتب مقدس هندو این «وجود سایه» (چهایا پوروش) را همه چیز و بالاترین قدرت می‌دانند. اما قدیسان او را به عنوان کال پوروش یا قدرت ناپایدار توصیف می‌کنند. کال در وداها بسیار ستایش شده است. در فصل نوزدهم اتاروا ودا دو آیه در ستایش کال وجود دارد. این‌ها آیات کال یا آیات مربوط به قدرت منفی نامیده می‌شوند.
کال جهان را آفریده است؛ در کال خورشید طلوع می‌کند؛ همه موجودات در کال زندگی می‌کنند. کال بدن همه موجودات زنده را آفریده است. و سپس آنها را در قلمرو خود زندانی کرده است.
قدیسان بر این باورند که خداوند یا استاد یا خالق دارای آگاهی بی‌حد و مرز است. او قدرت ثابت (مثبت) است. او اقیانوس بی‌کران عشق و سعادت است. او قدرت‌ها یا نمایندگان بسیاری دارد که از آفرینش و نگهداری آن مراقبت می‌کنند. این‌ها به عنوان موجودات یا پوروشا‌ها توصیف می‌شوند. خداوند متعال بر این اساس هستی متعال یا پارام پوروشا نامیده می‌شود. در میان این قدرت‌ها، قدرت منفی یا کال پوروش وجود دارد که خالق جهان است. مدت زمان جهان او محدود است و پس از آن باید فنا شود. بنابراین، او خداوندگار زمان یا کال پوروش نامیده می‌شود. او نگهدارندهٔ تمام جهان‌های دارای سه ویژگی است. جهان‌های بی‌شماری وجود دارند. هر جهان توسط حاکمی که توسط وجود متعال منصوب شده است، اداره می‌شود. هر حاکم سه نیرو یا فرمانده دارد - برهما: خالق، ویشنو: نگهدارنده و ماهش (شیوا): نابودکننده. اینها یک جهان را خلق، حفظ و نابود می‌کنند. همه این فرماندهان بخش‌هایی از کال پوروش هستند که خود توسط خداوند بی‌زمان (آکال پوروش) حفظ می‌شود. تمام این آفرینش پایین‌تر در قدرت کال است. هر دوی کال و آکال توسط مقام متعال آفریده شدند. کار آفرینش و تکامل آن به آنها سپرده شده است.
کال و آکال توسط خداوند آفریده شدند تا این جهان شکل‌گرفته را نابود کنند. ای کبیر، تنها کسانی در پایان رها هستند که گنجینه نام خداوند را در قلب خود دارند. (کبیر، مارو 1104-7)
قدیسان همچنین خداوند متعال را بسیار مهربان توصیف کرده‌اند.
او نگهدارنده جهان است. او بسیار سخاوتمند، حکیم و مهربان است.
همین نام‌ها در نوشته‌های بسیاری از قدیسان دیگر نیز ظاهر شده‌اند. این موجودات (پوروشا‌ها) به این صورت توصیف شده‌اند: مَهادایال، دایال و کال. کال، مهاکال، ستیا پوروش، سوامی و آنامی. دارام رای، رام رای و هاری رای. به همین ترتیب، در نوشته‌های بسیاری از عارفان و حکیمان، ذکری از کال و دایال (مهربان) یا آکال (بی‌زمان) وجود دارد. استاد گوبیند سینگ، دهمین گوروی سیک، در یکی از سرودهای خود گفت:
سلام بر آکال! نابودکننده مرگ، نابودکننده مَها کال و نابودکننده خداوندگار زمان.
قدیسان مسلمان از شیطان و رحمان یاد کرده‌اند. شیطان همان کال است و به گفتهٔ آنها، قدرت منفی است که در حوزه آن، هر سه جهان و منطقه قرار دارند. دیگری، مهربان، قدرت مثبت است. این منبع تمام قدرت است و قدرت منفی طبق دستورات او کار می‌کند. کال نمی‌تواند در آکال دخالت کند. هر دوی آنها توسط قدرت متعال آفریده شده‌اند که توسط قدیسان بزرگ به نام‌های مختلفی مانند خصم (خداوند)، مَها دایال (بسیار سخاوتمند) و سوامی (استاد) نامیده شده است. تمایز بین کال و دایال (قدرت منفی و رحمان) بسیار پیچیده است و مطالعه دقیق را می‌طلبد. قدیسان به آن اشاره می‌کنند و نوشته‌های آنها باید مطالعه شود.
Показати все...
قدرت بی‌بنیاد (فانی، کال) خداوند متعال خودموجود و خودپایدار است. او علت همه چیز است. او نه واقعی است و نه غیر واقعی. او فراتر از هر دوی آنهاست. او را نمی‌توان با ذهن یا گفتار درک کرد. آنچه بود و هست، نه تاریکی است و نه روشنایی. در او حرکتی بود که می‌توانیم آن را موج توصیف کنیم. از این موج هم خداوند حقیقی (سات پوروش) و هم قدرت ناپایدار (کال پوروش) زاده شدند. از قدرت ناپایدار (منفی) آفرینش پدید آمد. او دو قدرت دارد، یعنی زمان و مکان. اینها تار و پود آفرینش را فراهم می‌کنند. مکان به گسترش آفرینش کمک می‌کند و زمان همواره تغییرات را به وجود می‌آورد. چرخهٔ هشتاد و چهار تحت قدرت منفی است. تمام مناطق پایین‌تر مانند براهم لوک (منطقه برهما)، رودرا لوک (منطقه شانکار)، ایندِر لوک (منطقه ایندرا)، شیو پوری (منطقه شیوا) و ویشنو پوری (منطقه ویشنو) که مردم پس از مرگ با انجام اعمال نیک و دادن صدقه و خیرات و غیره سعی می‌کنند به آنها برسند، تحت حکومت کال هستند. این مناطق جاودانه یا فناناپذیر نیستند، بلکه پس از مدتی معین از بین می‌روند.
دنیای ایندرا بی‌شک پایان خواهد یافت؛ منطقه برهما نابود خواهد شد، منطقه شیوا مرگ را تجربه خواهد کرد؛ هر آنچه تحت سلطهٔ مایای سه سر است، از بین خواهد رفت. مایا بر حوزه‌های ایندرا، شیوا و برهما غلبه می‌کند. اما جرأت نمی‌کند به کسانی که با قدیسان همنشین هستند نگاه کند، همیشه پاهای آنها را می‌شوید. همهٔ خدایان و الهه‌ها تحت کنترل کال هستند. همه خدایان و الهه‌ها توسط مایا فریب می‌خورند. بدون ارادت به استاد، هیچ کس از مرگ فرار نمی‌کند.
در حالی که در قلمرو کال زندگی می‌کنیم، باید ذهن را آرام کنیم و با قدرت نام خداوند که از استاد دریافت کرده‌ایم، از قلمرو کال به مناطقی فراتر رویم که در آنجا هم کال و هم مایا بی‌قدرت و بی‌اثر می‌شوند.
زمان و بی‌زمانی هر دو سردرگم می‌شوند وقتی استاد ذهن را آرام می‌کند. ای بی‌خرد، کال چه می‌تواند در برابر کسانی که ذهنشان را آرام کرده‌اند انجام دهد؟
قدرت منفی و خداوند حقیقی حوزه‌های کاری خاص خود را دارند. کال دنیاهای پایین را می‌آفریند، آنها را حفظ می‌کند و سپس نابود می‌سازد. کال شامل گذشته، حال و آینده است. چهار عصر یا یوگا گردش های آن هستند؛ و سال‌ها، ماه‌ها، روزها، ساعت‌ها و ثانیه‌ها تقسیمات آن هستند. داستانی در مهابهاراتا وجود دارد که در آن یک یاکشا (الههٔ ثروت) چندین سؤال از عارف بزرگ یودیشترا می‌پرسد. یکی از آنها این بود:
چه چیزی ارزش دانستن دارد؟
یودیشترا پاسخ داد:
کال همهٔ انسان‌ها را در قابلمهٔ بزرگ دلبستگی (به دنیاهایش و متعلقات آن) با آتش خورشید می‌پزد و با ملاقهٔ ماه‌ها و فصل‌ها آنها را هم می‌زند.
همه چیز پس از پایان زمان مقرر خود از بین می‌رود. بنابراین، کتب مقدس سیک، کال را به عنوان جام کال یا "مرگ در زمان معین" توصیف کرده‌اند. تمام جهان تحت کنترل این قدرت منفی است. کاملاً در بند آن است.
تمام جهان تابع کال است.
کار اصلی قدرت منفی این است که اجازه ندهد کسی از قلمرو آن فرار کند. او گویی با جادو و فریب، کنترل تمام موجودات زنده را به دست آورده است. ما خانهٔ اصلی خود را فراموش کرده‌ایم و اکنون مقدر است که از دری به دری سرگردان شویم.
حافظ می‌گوید: جهان پیر است و بی‌بنیاد؛ از این فرهادکُش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقی
قدرت دیگری بالاتر از کال وجود دارد که استادهای سیک آن را آکال توصیف می‌کنند. آکال به معنای ابدیت است و این قدرت دارای ویژگی‌های "اکنون ابدی" و پایداری تغییرناپذیر است. زمان با آن کاری ندارد. او فراتر از زمان و مکان است. از آنجا که این قدرت ارتباطی با کال (زمان) ندارد، فراتر از شمارش ثانیه‌ها، دقیقه‌ها، روزها، سال‌ها و اعصار است. همه اینها در وجود ابدی او ادغام می‌شوند. ما می‌توانیم هر سه زمان را در وجود آکال تصور کنیم. درویشی گفته است:
وقتی او (کال) نبود، من بودم.
شیخ فرید می‌گوید: پیش ز ما، جان ما؛ خورد شراب الست ما همه زان یک شراب، مست الست آمدیم خاک بُد آدم که دوست، جرعه بدان خاک ریخت ما همه زان جرعهٔ دوست، به دست آمدیم
Показати все...
دنیای فانی تماماً آفریدهٔ کال است. اما برای کسی که به خداوند پناه می‌برد، کال نمی‌تواند آسیبی برساند. صدا یا نغمهٔ ابدی، تجلی قدرت پایدار (مثبت) است. با تمرین آن، فرد از محدودیت‌های کال فراتر می‌رود. هر جا که آوای شبد یا جریان صوت وجود دارد، کال نمی‌تواند دخالت کند و از آنجا دور می‌ماند.
اژدهای مرگ را نمی‌توان جز با کلام استاد کشت. پس به نزدیک نمی‌آید. با شنیدن کلام، دور می‌شود، مبادا خداوند بی‌‌پروا او را بکشد.
استاد خود تجسم شبد یا "کلمهٔ مجسم شده" است. با عبادت او، شخص می‌تواند از چنگال کال فرار کند. دارام رای (کال) سپس به او خدمت می‌کند.
دارام رای به کسانی خدمت می‌کند که با قدیسان همنشینی می‌کنند.
در لحظه آخر زندگی، خداوندگار مرگ یا کال نمی‌آید تا شاگرد استاد حقیقی را با خود ببرد. استاد خود می‌آید و روح را با خود می‌برد. کال نزدیک ارادتمند نمی‌آید. کسانی که با مرشد حقً ملاقات نکرده‌اند، در قدرت کال هستند. جز با خدمت به یک استاد حقیقی، نمی‌توان از چنگال کال فرار کرد.
همه خدایان و الهه‌ها توسط مایا فریب می‌خورند. بدون وصل شدن به استاد، هیچکس از مرگ فرار نمی‌کند.
کال از همه خواستار حساب تمام اعمال است و مطابق با آنها مجازات یا پاداش می‌دهد. تلاوت‌ها، توبه‌ها، پرهیزگاری، خواندن، نوشتن و سه ویژگی (تاریکی، نور، پاکی) همه در حوزهٔ او هستند. تنها راه فراتر رفتن از آنها، تمرین شنیدن شبد یا ندای الهی و پناه بردن به مرشد حقّ است. اما تنها تعداد کمی از افراد بسیار خوش‌شانس به استاد پناه می‌برند و بدین ترتیب از چنگال کال فرار می‌کنند. #کتاب
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.