cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

کانون ادبی "الفبای ع‌ش‌ق"

کانون ادبیِ "الفبای ع‌ش‌ق🌿" دانشگاهِ علوم‌پزشکیِ تهران جهت ارتباط با ما (: @Sahanaghaei_d @Amireza_ramezani آدرس اینستاگرام: @KanoneAlefba

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
292
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
تو باران‌ترین ابری  که می‌گرید  به باغ مزدک و زرتشت  تو عصیانی‌ترین خشمی که می‌جوشد  ز جام و ساغر خیام  درین شب‌ها  که گل از برگ و  برگ از باد و ابر از خویش می‌ترسد  و پنهان می‌کند هرچشمه‌ای  سر و سرودش را درین آفاق ظلمانی  چنین بیدار و دریاوار  تویی تنها که می‌خوانی؛ ✏️ آنچه خواندید بخشی از شعر شفیعی کدکنی در وصف اخوان ثالث است. 📷 عکسی تاریخی از استاد مهدی اخوان ثالث در کنار دکتر شفیعی کدکنی دوست دیرین و یار غار اخوان  کانون ادبی "الفبای ع‌ش‌ق🌿" @KanoneAlefba
Показати все...
قاصدک 🍂 خواننده: محمدرضا شجریان شعر: مهدی اخوان ثالث "ماث" آهنگساز و نوازنده‌ی سنتور: پرویز مشکاتیان قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش‌خبر باشی، امّا،‌ امّا گرد بام و در من بی‌ثمر می‌گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصد تجربه‌های همه تلخ با دلم می‌گوید که دروغی تو، دروغ که فریبی تو، فریب قاصدک هان، ولی... آخر... ای وای راستی آیا رفتی با باد؟ با توام، آی! کجا رفتی؟ آی راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟ مانده خاکستر گرمی، جایی؟ در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم خردک شرری هست هنوز؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می‌گریند! ۴ شهریور، سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث "م.امید" یادش گرامی‌🍂 کانون ادبی "الفبای ع‌ش‌ق🌿" @KanoneAlefba
Показати все...
قاصدک1_محمدرضاشجریان_پرویزمشکاتیان_1.mp38.79 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
✨    کانون ادبی هنری سها جهاد دانشگاهی برگزار می کند... ☑️ اولین جلسه #CinemaBook 🎥📚 کتاب ١٢ مرد خشمگین 🕴🏻 نوشته ✍🏻: رجینالد رز ⚠️‼️استفاده از فایل این کتاب برای کسایی که عضو باشگاه جوانه هستن رایگان شد 😍 برای نحوه عضویت و گرفتن کد تخفیف رایگان به این آیدی پیام بدین 😁 برای دریافت فایل کتاب میتونی اون رو با قیمت ٧ هزار تومن از اینجا خریداری کنی 😁 تو #CinemaBook قراره کتاب های به یاد موندنی، ارزشمند و جذاب دنیا رو بخونیم و بعدش تو جلسه بعد اکران فیلم اقتباسی از اون کتاب رو داشته باشیم 😍 🗓 قرار ما روز سه شنبه ٢٩ شهریور ماه ١۴٠١ ، ساعت ١۶ 🏠 دانشکده پزشکی ، انتهای سالن شهدا ، تالار معتمدی لینک گروه سها: https://t.me/+Ihb77mY2feMxZTZk #کتاب_خوانی #سها #جوانه #حلقه‌ی_ادبی_سها #اکران_فیلم #فیلم_کتاب @Soha_javaneh @javaneh_tums🌿
Показати все...
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم سعدی @KanoneAlefba
Показати все...
06:28
Відео недоступнеДивитись в Telegram
چه غریبانه تو با یاد وطن می‌نالی من چه گویم که غریب است دلم در وطنم 1:53🥀 این شعر در سال ۱۹۹۷ به همراه محمدرضا لطفی و محمد قوی حلم در شهر کلن آلمان توسط امیرهوشنگ ابتهاج خوانده شده است. ابتهاج امروز در ۹۵ سالگی دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و یادش همواره گرامی باد؛ کانون ادبی "الفبای ع‌ش‌ق🌿" @KanoneAlefba
Показати все...
20.26 MB
یلدا ابتهاج نوشته: «سایه‌ی ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد.» هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه)؛ ۶ اسفند ۱۳۰۶- ۱۹ مرداد ۱۴۰۱؛ یاد و خاطره‌اش مانَد تا به قیامت 🥀🖤 کانون ادبی "الفبای ع‌ش‌ق🌿" @KanoneAlefba
Показати все...
مرغ شب_خوان_ هوشنگ ابتهاج. .mp31.20 MB
در كنج دلم عشق کســی خانــــه ندارد درکنـــــــــــج دلــم عشق کســی خانــــه ندارد کـــس جـای در ایــن خــانهء ویــــرانه نــــدارد دل را بکــــــــف هــر کــه نهـــــم باز پس آورد کـس تاب نگهــــــــــداری دیـــــوانه نـــــدارد در بـزم جهـــان جــز دل حســـرت کـش ما نیـست آن شمــــع که میســــوزد و پــروانـــه نـــــدارد گفتــــم مــه مــن از چــه تـو در دام نیفتـــــــی گفتــــــا چـــه کنــم دام شمـا دانـــــه نـــــدارد ای آه مکـــش زحمـــــت بیهــوده كه تاثیــــــــر راهــــــی به حــــریم دل جـــانانـــــه نـــــدارد در انجمــــــن عقـــــل فــــروشــان ننهــم پــای دیــــوانــه ســر صحبــــت فــرزانــــه نـــــدارد از شــــاه و گــدا هــر کـه در ایــن میـکده ره یافـت جــز خون دل خـــویــش به پیمـــــــانـه نـــــدارد تا چنـــــد کنـــی قصـــه ی اسکنــــــــدر و دارا ده روزه عمـــــــــر این همـه افســانـــه نــــــدار                                                  #حسین_پژمان_بختیاری @KanoneAlefba
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
تنها یک­‌بار می‌­توانست در آغوش‌اش کِشَد و می­‌دانست آن‌گاه چون بهمنی فرو می­‌ریزد و می­‌خواست به آغوش‌ام پناه آورد؛ نام‌اش برف بود تن‌­اش برفی قلب‌اش از برف و تپش‌اش صدای چکیدن برف بر بام‌های کاه‌­گلی، و من او را چون شاخه­‌ای که زیر بهمن شکسته باشد دوست می­‌داشتم... بیژن الهی زاده‌ی ۱۶ تیر ۱۳۲۴ @KanoneAlefba
Показати все...
تا‌به‌حال پیش آمده که برای تشکر، یادتان برود که املای «سپاسگزارم» درست است یا «سپاسگذارم»؟ 🤔 "گزاردن" و "گذاشتن" در زبان فارسی، از نظر املایی، دو ریشه‌ی نزدیک به شمار می‌آیند:    گزاردن؛ [گُ دَ] (مص) ادا کردن، انجام دادن، بجای آوردن چنانکه در نماز، طاعت، حق، شکر، شغل، کار، مقصود، فرض، فریضه، حج. گذاشتن؛ (گُ تَ) (مص م). قرار دادن، اجازه دادن، مهلت دادن، تسلیم کردن وضع کردن، تأسیس کردن، ترک کردن، رها کردن، عفو کردن، بخشودن. 💠 "گزاردن" به معنی ادا کردن یا بجای آوردن کاری‌ست مانند نمازگزار که یعنی کسی که نماز را به‌جای می‌آورد، و یا "گذاشتن" که به معنای قرار دادن چیزی در جایی یا وضع کردن چیزی‌ست؛ مانند گذاشتن کتاب در کتابخانه یا قانون‌گذاری. به مثال‌های پایین توجه کنید: ❓بزار یا بذار؟ این کلمه چند معنی دارد، می‌تواند اجازه دادن یا که قرار دادن معنی بدهد. در هردو صورت، صورت نوشتاری صحیح [بذار] می‌باشد که فعل امر از مصدر [گذاشتن] است و به کرات دیده می‌شود که املای این کلمه اشتباه نوشته می‌شود. ❓برگذار یا برگزار؟ به این جمله‌ دقت کنید؛ ما قصد داریم مراسمی را برگزار کنیم. در اینجا فعلی که به کار رفته معنی انجام دادن کاری یا به جای آوردن مراسمی را در ذهن تداعی می‌کند و معنی قرار دادن مراسم یا محفلی، بمانند قرار دادن لیوان روی میز را نمی‌دهد پس شیوه‌ی نوشتاری "برگزاری مراسم" اینجا درست است. از اینکه برای خوندن متن وقت [گزاشتید] بسیار [سپاسگذاریم]، منتظر پست‌های بعدی ما باشید ؛) #مکتب‌_خونه کانون ادبی "الفبای ع‌ق‌ش🌿" @KanoneAlefba
Показати все...
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است... ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن شکایت های من از عشق ازین دست اعترافات است میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است... #فاضل_نظری @KanoneAlefba
Показати все...