189
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
01:30
Відео недоступнеДивитись в Telegram
یادی از عباس کیارستمی، در زادروزش...
آنقدر راه بروید که خسته زانوهایتان را بچسبید و به شمارش نفسهاتان گوش دهید. بعد کتاب شعری دست بگیرید. به زندگی فکر کنید، به جایگاهتان در این دنیا. به درماندگیهاتان بیاندیشید. لذت ببرید.
(از کتاب سر کلاس با کیارستمی، پال کرونین، ترجمۀ سهراب مهدوی، نشر نظر)
ویدیو: نمایی از فیلم خانۀ دوست کجاست، ساختۀ عباس کیارستمی، ۱۳۶۵
10.49 MB
Repost from کانون نویسندگان ایران
07:23
Відео недоступнеДивитись в Telegram
یاد
از رفتگان کانون؛ سعید سلطانپور
در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ سعید سلطانپور، شاعر، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و عضو کانون نویسندگان ایران، که در شب عروسیاش توسط ماموران حکومت ربوده شده بود، پس از دو ماه شکنجه به جوخهی اعدام سپرده شد.
40.55 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
سرانجام
نوبت سبز و زرد شد
نارنجیها و
اُخراییهای نه پررنگ،
و بارانی
نه پراکنده
تند
که پیوسته و آهسته میبارد
و نمیگذارد
که بیتو شعری بنویسم
بنویسم از این مردم
و اینهمه درد
که به چیزی نمیرسند
جز به آهی سَرد...
امروز
بیستم آبان است
خیابان همان که بود
پر از درد
لبالب از هیچ
سرریز از نبود
و بارانی
که فقط کارتنخوابها را
خیس میکند
دربهدران
معتادان
روسپیان و گدایان؛
و نه آن حرامزادهها را
که با پورشههاشان
به سر کار نمیروند
و اگر پیاده نروند
میروند با پیکان یا پژویی اسقاط
بالاخره
شعر به اینجا کشید
که خود را فراموش کنم
جان و بدنم
منم را حتا
در این پاییز
که دارد به آخر میرسد
میرسد بر صندلی چرخدارش
به زمستانی سخت...
«مسعود احمدی»
مسعود احمدی درگذشت
فردایی که بیخبریم چه شکل و شمایلی دارد / ببینی هیچ دخلی دارد که حتماً ندارد به هیچ دیروزی / هولناکی که همیشه وحشت داشتیم / که نداشتیم حقاً و باید میداشتیم / علیل و عاجز و زمینگیر / دلشورهای که دولا و دزدکی سایه به سایه میامده / لاعلاج، وقتی به فکرشی یا وقتی نیستی / یاد بگیریم التهاب اضافه نکنیم به اضطراب /
| قرنها بگذشت | شمیم بهار | چاپ دوم ۱۳۹۹ |
مرا به شبها ایمانیست
«راینر ماریا ریلکه»
شب شکلِ زوزهی گرگهاست.
«آلخاندرا پیثارنیک»
شب است،
جهان با آن، چنان چون مردهای در گور.
«نیما یوشیج»
سپیدی یك دست زاده شب است
«فریدون رهنما»
اخترانی تافته بر چارطاق
لحظه لحظه مبتلای احتراق
«مولانا»
شب چو اسکندر همیلشکر کشید اندر زمان
«فرخی سیستانی»
Repost from گروه مردمی پایان کارتن خوابی
Фото недоступнеДивитись в Telegram
توزیع غذا در شب میلاد امام علی بن موسی الرضا در مناطق محروم اطراف تهران
توسط گروه مردمی پایان کارتن خوابی
#پایان_کارتن_خوابی
🆔 @payanekartonkhabi
Repost from گروه مردمی پایان کارتن خوابی
نذر شما این جا هم قبول است
✅وقتی تبدیل میشود به شیر خشک برای ده ها نوزاد زیر یک سالی که از دریافت شیر مادر محروم هستند
✅وقتی تبدیل میشود به محل اسکان مادران و کودکانی که سقفی بالای سر خود ندارند
✅وقتی تبدیل میشود به لوازم التحریر برای کودکان و نوجوانانی که به خاطر لوازم التحریر مجبور به ترک تحصیل میشوند
✅وقتی تبدیل میشود به یک پرس غذای گرم برای کارتن خواب های که گاهی روزها و هفته ها یک وعده غذای گرم گیرشان نمی آید
✅وقتی تبدیل میشود به ارزاق برای پیرمردان و پیرزنان بالای شصت سال که توان کار ندارند و فرزندی هم ندارند که بتواند خرج آن ها را بدهد
✅اینها نمونه کوچک از کارهایی است که در موسسه #پایان_کارتن_خوابی به صورت روزانه انجام میشود
حساب موسسه
شماره کارت موسسه : ۵۰۲۲۲۹۷۰۰۰۰۲۲۹۰۰
شماره حساب:
۳۲۷۸۱۰۰۳۲۰۰۳۲۰۰۱
شماره شبا
IR740570032781032003200101
پرداخت از طریق سایت
https://idpay.ir/payanekartonkhabi
✅✅✅
در صورتی که نذرتان فقط غذا است از لینک زیر استفاده نمایید
https://idpay.ir/mehrabani
آدرس مرکز : خیابان هاشمی نرسیده به خیابان خوش پلاک دویست و هشت
آدرس پخت غذای چهارشنبه ها : خیابان مولوی - خ موسوی کیانی - خ مراد خانی کوچه جد علی پ ۳
#پایان_کارتن_خوابی
پرداخت به پایان کارتن خوابی
دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ایم تحویل می دهیم شماره ثبت ملی:۴۱۰۶۸ ادمین گروه علی حیدری 09121059062 @aliheydari1 شماره کارت موسسه:۵۰۲۲۲۹۷۰۰۰۰۲۲۹۰۰ شماره کارت سفارش غذا :۵۰۲۲۲۹۱۰۳۹۶۷۳۶۱۹ آدرس:میدان شهدا خیابان هفده شهریور خیابان گوته پلاک ۲۱ ۲۸۱۹۲۰۲۱
یکی از تکاندهندهترين جمله ها در فرهنگ بشرى که در نهج البلاغه نقل شده است .حضرت علی(ع) در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح آدمی میتواند چه استعلاهایی پیدا کند فرمودند: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی؛ خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشقورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انساندوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.
این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
«شمایی که بعدها خواهید زیست، کنار قلبی که دیگر از تپیدن بازمانده، مجسم کنید: کودکی هفت ساله، یا هشت ساله شاید؟ همین طور که سرپا ایستاده، پرده را کنار میزند و از حاشیهی پنجره نگاه میکند، حیاط را، درختان زمستانی، دیوار خانه را [...] نگاهاش متوجه آسمان میشود، با ابرها، با نور خاکستریاش… چیزی که بعد اتفاق میافتد: آسمان، همان آسمان، یکدفعه باز میشود، مطلقن سیاه، مطلقن خالی، پرده از غیبی برمیدارد که همه چیز آنجا و همانجا از دست رفته، تا آن جا که دانشی گیج کننده خود را تایید و همانجا نابود میکند، که هیچ است آن چه هست، و پیش از هر چیز، در فراسو هیچ نیست. مسالهی غیرمنتظرهی این صحنه، حس خوش بختیئیست که ناگهان تمام وجود کودک را دربر میگیرد، شادیئی که تنها با قطرات اشک ابراز میکند. به پهنای صورت اشک میریزد. فکر میکنند که غم کودکانهای او را دربر گرفته. میخواهند آراماش کنند. هیچ نمیگوید. ازین پس در راز خواهد زیست. دیگر نخواهد گریست.
«موریس بلانشو، نوشتار فاجعه، برگردان: پرهام شهرجردی»
https://t.me/krzrh
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.