「𝗙𝗮𝗻𝗙𝗶𝗰 𝗧𝘄𝗲𝗲𝘁」

﹙#دیالوگ﹚ آدم وقتی درد داره، همدردی مثل پنجه‌ای می‌شه که روی زخمش کشیده می‌شه؛ فقط مثل ناخن تیزی می‌شه که خون خشک شده‌ی روی زخمت رو می‌کنه و یکبار دیگه دردش رو یادت میاره… حتی اگر به اون اندازه خون نیاد‌؛ اما به همون اندازه می‌سوزه و درد داره. ╰► #Kookv : #BlackHole ˒ ╎ 💭 ֹ ִ @FanficTweet ִ ֹ ★ ִ

﹙#fun﹚ وقتی بعد از خوندن ۸۰۰ صفحه، بالاخره اولین اسمات داستان رو از نویسنده می‌گیری... ╎ 💭 ֹ ִ @FanficTweet ִ ֹ ★ ִ

‍ 𖥻  𝐂𝐇𝐀𝐋𝐋𝐄𝐍𝐆𝔈 ◞ این پیام رو فور کنید چنل/دیلی ـتون، تا طبق وایبی که ازتون میگیرم یه هدر به سبک مینیمال و یا استاتیک بهتون تقدیم کنم.

اگه جوینی فور کن.

چطورید توییتیا؟ ساعت 21 تو چنلِ @FanficSource چالش داریم 🥂

﹙#دیالوگ﹚ دیگه زخمی برنگرد… شاید یه روزی من نبودم، اون‌وقت بیون‌بکهیونی نیست که به زخم‌هات بوسه بزنه تا خوب بشن موسیو پارک! ╰► #Chanbaek : #BloodyFist ˒ ╎ 💭 ֹ ִ @FanficTweet ִ ֹ ★ ִ

#درخواستی

سلام میشه بهم فیکایی معرفی کنین که کاپل ویکوک یا یونمین با چانبک باهم باشن؟ منظورم اینه که هم کاپل از اکسو باشه هم از بی تی اس که ترجیحا اینایی که بالا گفتم باشه. ممنون میشم

﹙#fun﹚ از همینجا درود میفرستم به شرف اون نویسنده‌ای که کلیشه‌های تاپ مغرور و بی‌احساس و باتم آروم و معصوم رو به‌هم ریخت… والا یک بار تاپ دل نازک باشه، چی می‌شه؟ یک بار هم باتم تخس باشه، جواب بده هرکی چیزی بهش گفت 👀 ╎ 💭 ֹ ִ @FanficTweet ִ ֹ ★ ִ

﹙#دیالوگ﹚ من اهل اهلی‌شدن نبودم؛ پس خودم رو از شرشون خالص کردم. سویو یه دختر بدبخت بود که حوصله‌ی تلاش‌کردن نداشت و الان مثل یه توسری‌خور بدبخت، توی سن کم مجبورش کردن نامزد داشته باشه. سومین هم برادر احمقم بود که توی مشت مادرم زندانی شده بود و مادرم چی؟ مادرم زنداِنی پدرم بود که خودش رو توی افکار قدیمی و احمقانه‌ی مغزش قایم کرده بوده. نکنه تو هم انتظار داری من اهلی بشم؟ نه، نامجون؛ نه! من دیگه اون عاشق پیشه‌ی سابق نیستم... من توسری‌خور شما نمی‌شم. ╰► #Namjin : #if_only ˒ ╎ 💭 ֹ ִ @FanficTweet ִ ֹ ★ ִ