cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

سواد خواندن و مهارت های تفکر

Більше
Рекламні дописи
513
Підписники
+124 години
+37 днів
-430 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

در نظام آموزشی آدم های ناتوان در تولید و در زندگی پرورش دادیم نواقص نظام آموزشی ما👇 1- آموزش و پرورش بر اساس مشق شب و املا بنا شده است 2- نظام نمره دهی (خوشبختانه در ابتدایی حذف شده) 3- جداسازی و غربال گری: دختران از پسران- جداسازی تیز هوش و کم هوش- جداسازی معلولان جسمی از کودکان عادی 4-صبح زود رفتن به مدرسه 5-تقابل ایدئولوژی نظام آموزشی با مادران (خانواده) 6- فقدان بازی محوری 7- عدم توجه به مهارت های ارتباطی و زندگی (فقط به هوش و مهارت های شناختی توجه می شود) 8- کتاب محوری بجای تجربه محوری 9- معلم محوری بجای دانش‌آموز محوری 10 حافظه محوری به جای اندیشه محوری
Показати все...
AUD-20240524-WA0003.mp33.97 MB
Audio from رضا فتحی پور
Показати все...
AUD-20240524-WA0003.mp33.97 MB
15:19
Відео недоступнеДивитись в Telegram
کودک: من می خواهم بنویسم و بخوانم. https://b2n.ir/u52836
Показати все...
96.30 MB
MSc CAND. HYSNI KAFAZI & DR. WILLIAM KARL MARTIN University College Bedër, Tirana-Albania [email protected], [email protected] https://www.researchgate.net/publication/350465457_Language_and_Thought_in_Orwell's_1984 ❤️ چرا زمان زبان‌آموزی و روش زبان‌آموزی به کودکان مهم است؟❤️ مدتهاست متوجه شده‌ام و احتمالا متوجه شده‌اید که واژگان کودکان ایرانی روبه کاهش است و این امر متوجه محدودیت واژگان در کتاب های آموزش زبان فارسی کشور است- بدون تردید و این که کتابخوانی از سوی نظام آموزشی حمایت نمی شود- نه اینکه سالی یکبار لطف می کنند و کودکان باید از جیب خودشان در نمایشگاه کتاب مدرسه خرید کنند بلکه به این معنا که در هیچیک از دروس مدرسه - از کتاب های خارج از کتاب به عنوان منبع بهره نمی برند و تلفیق داستان + ادبیات تلفیق داستان + علوم تلفیق داستان + تاریخ تلفیق داستان + ریاضی و مانند آن در مدرسه محقق نمی شود زبان و اندیشه در اورول 1984 خلاصه رمان دیستوپیایی جورج اورول در سال 1984 دنیایی را توصیف می‌کند که توسط یک رژیم توتالیتر اداره می‌شود، جایی که اکثریت مردم با چندین روش سرکوب می‌شوند. هدف اصلی حزب، هیئت حاکمه دولت، تضمین ماندگاری موقعیت و قدرت خود از طریق بی‌اطلاعی مردم از واقعیت ظالمانه ای است که آن‌ها را احاطه کرده است. یکی از راه‌های دستیابی به این هدف از راه Newspeak است، نسخه جدیدی از زبان که از تعداد بسیار کمی کلمه تشکیل شده است. به وسیله‌ی Newspeak، حزب فقط نمی‌خواهد دایره واژگان را محدود کند، بلکه می‌خواهد دامنه‌ی فکری مردم را به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای محدود کند. این مقاله چگونگی ایجاد ارتباط بین زبان و اندیشه را در طول رمان بررسی می‌کند و شباهت‌هایی بین اصول Newspeak و دیدگاه‌های نسبی‌گرایی و جبرگرایی زبانی ترسیم می‌کند. کلمات کلیدی: زبان، اندیشه، اورول، 1984، جبر زبانی، نسبی گرایی زبانی جامعه ای که در سال 1984 جورج اورول به تصویر کشیده شده است، شهروندان خود را از بسیاری از حقوق اساسی محروم می‌کند. اما یکی از این حقوق از همه مهمتر است. وینستون، شخصیت اصلی رمان، با ایده‌ها و احساسات متضاد در مورد حزب، بازوی کنترل‌کننده در ابردولت اقیانوسیه، در عذاب است. وینستون برای بیان این احساسات و مرتب کردن افکارش در یک دفترچه مخفی شروع به نوشتن می‌کند. او در گوشه‌ای از آپارتمانش و خارج از دید تلویزیون از راه دور می‌نویسد: «آزادی این آزادی است که بگوییم دو بعلاوه دو، چهار می‌شود. اگر این را بدیهی بدانیم، همه چیز منتج می‌شود.» در این بیانیه گویا، او این پایه را می‌گذارد که آزادی بیان مهم‌ترین آزادی از میان همه آزادی‌ها است: برخورداری از این آزادی اولین و ضروری گام برای مردم یا یک فرد است که همه حقوق دیگر به آن وابسته است. به‌ویژه، او این آزادی را توانایی توصیف عینی واقعیتی توصیف می‌کند که با جامعه ای که در آن زندگی می‌کند مخالف است. "دو بعلاوه دو باعث چهار" حقیقتی غیرقابل‌انکار است. بااین‌حال، اگر بیانیه وینستون در معادل منفی خود بیان شود، اگر مردم از آزادی ساده خود برای بیان حقایق عینی محروم شوند، همه آزادی‌های دیگر از بین می‌روند. رژیم‌های استبدادی از قدرت خود برای تأمین و حفظ سلطه خود استفاده می‌کنند و در این فرآیند، این رژیم‌ها باید هرگونه مخالفت احتمالی با حاکمیت خود را درهم بشکنند. با توجه به ارزش آزادی بیان، به گفته وینستون، چنین برمی‌آید که محدود کردن یا حذف این آزادی، وظیفه اصلی اقتدارگرایان است تا جامعه را به بردگی بکشاند و اطمینان دهد که شهروندانش در برابر اراده رژیم تسلیم می‌شوند. برای وینستون، در دست گرفتن قلم برای بیان افکارش در قالب کلمات، به زبان ساده، اقدامی عصیانگرانه است. بقیه👇
Показати все...
https://www.aparat.com/ghessagoyan.iran صفحه ی باشگاه قصه گویان ایران
Показати все...
آپارات | Ghessagoei.iran

کانال قصه گویی ایران بخش مجازی دبیرخانه ی ترویج وتوسعه ی قصه گویی ایران وابسته به کانون پرورش فکری کودکان ونوج

Repost from N/a
00:22
Відео недоступнеДивитись в Telegram
آموزش مهارت‌ها به صورت عملی در دبستان‌های چین #چین #کودکستان_رویایی #کودکستان #مهدکودک_رویایی #مهدکودک #مهارت #آموزش_مهارت #مدرسه_رویایی http://T.me/madreseroyaee
Показати все...
8.17 MB
. 🔰به مناسبت و فراخور روز معلم     «بچه‌ها خانه استاد اینجاست!» در سال‌های نخستین پس از پیروزی انقلاب ۵۷، از تلویزیون ملی ایران، برنامه‌ای آموزشی پخش می‌شد که نه تنها کودکان، بل‌که بزرگترها را نیز پای صفحه جادویی می‌نشاند. سیدحسن نیرزاده نوری که خیلی ‌ها او را با نام "عمو زنجیرباف" در تلویزیون می‌شناسند یکی از آموزگاران سرشناس ایران زمین است که پیشینه چندین سال حضور در دماوند (منطقه آیینه ورزان و سربندان) را دارد. با نگاهی به برنامه تلویزیونی «بروبچه های پشت پنجره»، ساختار نمایشی در شیوه تدریس و ایفای نقش همزمان شخصیتهای متفاوت توسط ایشان چنان ممتاز است که باید در کنار تخصص تعلیم و آموزش و تدریس، ایشان را در زمره هنرمندان هنرهای نمایشی نیز به یاد آورد. تلفیق تدریس و‌‌بازیگری این قصه گوی پیر با لباس بلندی بر تن، کلاهی بر سر و عصایی در دست راوی نمایشی می‌شد که خودش، هم کارگردانی می‌کرد و هم به جای تک‌تک شخصیت‌های قصه از جمله کدخدای سربندان، شعبانعلی، اکبر آقا، آقا کمال، رجب و… با تغییر صدا و شکل و شمایل و اداهای مخصوص، به ویژه تغییر لحظه‌ای جای کلاه به ایفای نقش‌ها می‌پرداخت و یک تنه آنها را اجرا می‌کرد. در میانه راه نیز با صدای گرمش آوازی سر می‌داد تا دانش آموزان بیشتر با او ارتباط برقرار کنند. نگاهی به بیوگرافیِ استاد «حسن نیرزاده نوری» در مهرماه سال ۱۳۰۷ هجری‌شمسی در محله‌ی پامنار تهران متولد شد. چند ماه بعد پدرش، دکتر غلامحسین نیرزاده، سردبیر روزنامه‌ی «غربال» را از دست داد و تمام مسئولیت زندگی بر عهده‌ی مادر افتاد. حسن تحصيلات ابتدايی خود را در دبستان انتصاريه‌ی پامنار و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان دارالفنون گذراند. فعاليت آموزشی خود را حدود سال­های ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳ خورشیدی در مدارس جنوب تهران شروع كرد و بعد از آشنایی با آيت‌الله بهشتی، علاقه‌مند به كار در مدرسه‌ی علوی و مدرسه‌ی نيكان شد.(همان دبیرستانی که خودِ دکتر بهشتی، زبان انگلیسی را تدریس می‌کرد) شیوه تدریس او پس از مطالعه‌ی روش باغچه‌بان و هم‌چنین با دیدن سخت­گیری‌های معلم­ان، تصمیم گرفت روشی نوین برای تدریس الفبا ابداع کند. این روش بر پایه‌ی بازی و بازیگری بود. او همواره با صدایی گرم و صمیمی و نگاهِ مهربان به کلاس می­آمد و با نمايش­‌هاي دل‌نشين و جذاب به كودكان درس می­داد. او به شکل مردی روستایی لباس می‌پوشید تا بچه‌ها را متوجه فرهنگ ایرانی‌شان کند. نیرزاده تا پایان عمر همین روش تدریس را ادامه داد و بسیاری از کودکان را به درس‌خواندن علاقه‌مند کرد؛ طوری که هر وقت آخر کلاس می‌رسید و استاد می‌گفت: «مجلس تمام گشت و به آخر رسید...» كلاس از صدای «نه! نه! نه!» بچه­‌ها پُر می­‌شد. دعای مادر حسن نیرزاده، در همان ماه‌های اول زندگی‌اش از نعمت پدر محروم شد و مادر سعی‌ کرد جای خالی‌اش را پُر کند؛ به همين دليل رابطه‌ی بسيار صميمی‌ای با پسرش داشت و تا سال‌های سال ادامه داشت. زمانی ‌كه مادر به سنّ پیری رسید و در بستر بيماری افتاد، حسن با آن‌که مشغله‌ی فراوان داشت، از مادر پرستاری می‌كرد. مادر که محبتِ حسن را می‌دید، هميشه این دعا را زمزمه می‌کرد: «حسن! الهی آن‌قدر معروف شوی كه مردم با انگشت تو را نشان دهند.» لبوفروش «دكتر احمدی»، معاون وزیر آموزش و پرورش آن زمان می‌گوید: «در جلسه‌ی اوليا و مربيان، يكی از مسئولان ارشد دولتی كه فرزندش در آن مدرسه تحصيل می‌كرد، حضور داشت. در اواسط جلسه، پيرمرد لبوفروشی از انتهای سالن با چرخ طحافي (دوره‌گردی) وارد شد و فرياد زد: «من لبو دارم!... لبوی شيرين دارم!» جلسه به هم ريخت و افرادی اعتراض كردند كه اين چه وضعی است! مگر اين‌جا خيابان است و قصد داشتند بيرونش كنند؛ اما آن پيرمرد به راه خود ادامه داد و حتي روي صحنه رفت و شروع كرد به تدريس حرف «لام» و مثال‌هايي مثل لبو، لوبيا، گل و... این شخص که کسی جز مرحوم نيرزاده نبود، به آن مسئول مملكتی گفت: «من اين‌گونه به بچه‌ها درس می‌دهم.» سیدحسن نیرزاده نوری سرانجام در شهریور ماه ۱۳۶۲ و به سبب فشار خون مزمن قلب دردمندش در خیابان از کار افتاد، چشم از دنیا فروبست. مزار او در یکی از صحن‌های حرم عبدالعظیم حسنی موسوم به باغ طوطی قرار دارد همان‌جایی که ستارخان و مصطفی عدل و‌فروزانفر را به خاک سپرده‌اند. روی سنگ مزار او چنین نبشته‌اند: «بچه ها خانه استاد اینجاست…» #تحلیل_زمانه 🌍 @TahlilZamane
Показати все...
attach 📎

01:04
Відео недоступнеДивитись в Telegram
IMG_6653.MOV12.59 MB
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.