Vannie
دلم میخواست همواره در حال جام عقیق دادن به سمن بودم، ولی شدم شاخه همخون جدا مانده...
Більше6 631
Підписники
+1224 години
+97 днів
+130 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
داشتم سوار اسنپ میشدم خانم پیری که داشت از تو پیاده رو رد میشد به راننده گفت: مراقب این دختر خوشگل باش.
نشستم تو ماشین یواشکی گریه کردم.
زندگی خیلی وقته دیگه خوش نمیگذره. فقط یه سری لحظه لیز و سره که تا میای بگیریش از دست رفته.
از پرسید یه صفت منفی در مورد شخصیتتون بگید.
گفتم: معتقدم آدم وقتی یه حرفی از دهنش در میاد مسئوله. مسئول خودش و آدمایی که شنیدنش. تا وقتی از دهنت در نیاد مسئولش خودتی و با انجام ندادنش فقط خودت و ناامید کردی. ولی وقتی از دهنت در میاد یکی هست که برش داره و بهت بگه دیدی همش لب و دهنی؟ ترجیح میدم سکوت کنم تا اینکه بلند بلند حرف بزنم.
سادگرو و پست ملون تو یه ویدیو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این چه سمی بود من دیدم؟؟؟؟
https://www.instagram.com/reel/C5cPs41RnTc/?igsh=ODZzZW5iYm9tbnpk
من در انتهای شب و خیلی دوست دارم. سریال واقعیایه. فقط تو دعواهای واقعی اینقد مودب و خوشگل نیستن عموما. شما خدایی پارسا پیروزفر جلوت اینجوری حرف بزنه پا نمیشی بگی مرده شورت و ببرن که وقتی داد میزنی و عصبی میشی هم قشنگی. اصلا نخواستیم من میرم چایی بریزم. اه
چقدر راننده اسنپیه غر زد. شیره جونمو کشید. از وقتی غر زدنمو ترک کردم دیگه نمیتونم.
ببین جانم، آدما بای دیفالت از پس خودشون برمیان. اصل همینه. تو توانمندی. حالا یه روزایی دلت میخواد دو دقیقه بار هستی و بدی یکی دیگه نگه داره. شدنیه ولی همچنان تو باید از دیگری بخوای و دیگری هم باید در توانش باشه.
همه چیر محصول شرایطه. محصول خواستنها.
از دیروز ساعت پنج عصر تا الان خواب بودم و باور بفرمایید اگر کابوس ندیده بودم و کولر هم روشن میموند همین الانم خواب بودم.
هنوزم گیجم. امروز نیاز دارم یکی کمکم کنه از پسش بربیام.