تجربههای روانپزشکانه
تجربهها رسما از ۲۷ آذر ۹۴ آغاز به کار کرد. متاسفانه ۲۷ مرداد ۹۵ نسخهی اصلی از دسترس خارج شد. بعد از درنگی ناکام به امید احیای دوبارهی همان نسخه، تجربههای جدید از شهریور جایگزین شد. نوشته یا نقد خود را به نشانی زیر ارسال کنید: [email protected]
Більше7 146
Підписники
+124 години
+567 днів
+12330 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
🗞 درنگ
#دکتر_امیرحسین_جلالی_ندوشن. روانپزشک
خودکشی پزشک به مثابه یک مسالهی اجتماعی
به بهانهی اخبار تازه از مرگ دردناک پزشکان
به طور کلی خودکشی پدیدهای است چند عاملی، به این معنا که دلایل مختلفی در ایجاد این وضعیت شناختی و هیجانی نقش دارد. پس بهجد چه در بررسی خودکشی خواه در یک نفر و یا در ارزیابی خودکشی به عنوان یک پدیده در یک گروه اجتماعی باید این نکته را در نظر داشت و از افتادن در دام نگاه تک عاملی که در خیلی از موارد میتواند رمانتیک و هیجانی هم باشد پرهیز کرد. از سوی دیگر باید در نظر داشت که میان افکار و ایدهپردازی خودکشی و اقدام منجر به مرگ تفاوت وجود دارد. ما آدمها اصولاً میل بیشتری برای زندگی داریم و حتی وقتی در تنگنا قرار میگیریم شرایط خیلی ویژهای باید ایجاد شود که نتیجه آن شود که درد هیجانی ما از حدی فراتر رود که مرگ را بر زندگی ترجیح دهیم. بنابراین رواج افکار خودکشی در جامعه هر چند میتواند معنا و عوامل ایجاد کنندهی اجتماعی جدی داشته باشد اما اقدام به خودکشی و در نهایت مرگ فرد در کنار همهی عوامل اجتماعی اصولاً بعد فردی عموما پررنگی دارد، بدین معنا که در بررسی علت با همان لنز چند عاملی که اشاره کردم، عامل فردی مانند وجود اختلال روانپزشکی یا استرسور فردی و عوامل اجتماعی مانند آیندهی نامشخص و چشمانداز شغلی ناروشن در نزد یک فرد به گونهای معنا میشود که درد هیجانی بزرگی تولید میکند و در نهایت فرد را به اقدام سوق میدهد. این شیوهی فرمولاسیون، به معنای نادیده گرفتن عوامل اجتماعی نیست بلکه اتفاقاً نکتهی مهم این است که در زمانی که فشارهای بیرونی زیاد میشود این بخشهای آسیبپذیر زنجیرهی انسانی هستند که زودتر واکنش نشان میدهند و ممکن است از دست بروند.
به باور من آنچه که خودکشی دستیاران را در ایران مهم میکند وضعیت ویژهی جامعهی پزشکی در ایران است. طبقهای که دستکم در پندار و ذهنیت خود این گروه اجتماعی، در حال نزول از یک گروه مرجع و یک بخش ممتاز اجتماعی تصویر میشود. جامعهی پزشکی خود را در تهدید جدی برای از دست رفتن منزلت اجتماعی و رفاه و منزلت اقتصادی میبیند. درست است که بخشهای مختلف جامعه به میزان زیادی ناتوانتر و تنگدستتر شدهاند اما این وضعیت برای جامعه پزشکی بسیار پررنگ و معنیدارتر است و البته فضای هیجانی اجتماعی و رسانهای هم به آن دامن میزند و آینده را برای ذهنیت یک پزشک جوان و یا یک دانشجو و دستیار پزشکی بسیار تیره و غیر قابل تحمل میکند.اگر فرد به هر دلیلی گرفتار استرسهای فردی مانند فقر، طلاق، و ... باشد و یا دچار یک وضعیت روانشناختی مانند ابتلا به یک بیماری مانند افسردگی هم باشد مجموعه اینها او را به چنان تنگنایی میکشاند که چارهای جز خودکشی باقی نمیماند تا بشود از این درد و یاس نجات پیدا کرد. اصولاً خودکشی پدیدهی بسیار دردناکی است و وجه خیلی تراژیک آن اثر نسبتا ماندگاری است که بر خانواده و اطرافیان میگذارد. اعداد متفاوتی طبق پژوهشهای مختلفی که انجام شده اعلام گردیده ولی دست کم میدانیم که در خودکشی یک نفر وقتی که تازه موضوع محدود میماند و خبر رسانهای نمیشود، و خودکشی یک شخص به معنای یک خودکشی جدید در یک جمعیت مشخص مانند دستیاران قلمداد نمیشود، دست کم ۱۰۰ نفر مستقیم و غیر مستقیم و به میزان خیلی کم تا زیاد میتوانند تحت تاثیر قرار گیرند. این آثار میتواند برای تمام عمر نزد بازماندگان باقی بماند، و به میزان زیادی تاثیر حالاتی چون احساس گناه شور زندگی را از فرد یا از خانواده و دوستان میگیرد.
خودکشی پزشک و دستیار پزشکی غیر از خود خانواده و اطرافیان و دوستان و یا جامعه پزشکی بر تمام جامعه تاثیر میگذارد، چون خودکشی پزشک به معنای نوعی بنبست در آرزومندی و نزول اقتدار در جامعه است. از سویی پزشکی نزد جامعه به معنای امکان خوشبختی قلمداد میشد و از طرفی پزشک منبع اقتدار و ظرفیت و توانمندی برای مردم بهشمار میآمد. بنابراین وقتی پزشکان خود را میکشند انگار جامعه احساس میکند چیزی در درون این دستگاه بزرگ درست کار نمیکند و اختلالی جدی وجود دارد و این بر احساس وجود آیندهای روشن، و بر خوشبینی نسل جدید چه بخواهند پزشک بشوند و یا نه میتواند تاثیر جدی بگذاردخودکشی پزشک یک مساله اجتماعی است، و آن را نباید به مسالهی یک فرد یا یک خانواده یا حتی یک صنف محدود نمود. #تجربههای_روانپزشکانه
👍 30
Фото недоступнеДивитись в Telegram
یک پیشنهاد توییتری انساندوستانه#تجربههای_روانپزشکانه
👍 41
🗞 باز هم در مورد تخطی رسانهای شده
#دکتر_محمد_قدیری. روانپزشک
از انسان خطاکاری که وی را میشناسیم
انسان موجودی است مستعد خطا، منظور من خطا در سطح مغز و اعصاب است، وگرنه تمامی اندامهای انسان دچار خطا میشوند، از جمله مغز. این خطاها از خطاهای شناختی تا خطاهایی در سطح پرخاشگری و یا هر نوعی دیگر را که ممکن است رخ دهد در برمیگیرد. هر یک از این خطاها از قسمتی از مغز سرچشمه میگیرد و البته طبیعی است و غیر از این هم نمیتواند باشد. بهمرور با مدنی شدن (از چند ده هزار سال پیش)، انسان برای بقای خود و بقای جامعهای که در آن زندگی میکند قوانینی را آفریده است. با کمک این قوانین افراد خطاکار بر اساس شدت خطا، یا از جامعه طرد، و یا حذف شدند و در انواع خفیفتر مجازات هایی در نظر گرفته شد.
قوانین هرگز به حذف خطای انسانی کمک نکرد و انسان خطاهای خود را ادامه داد؛ چرا؟ چون سرچشمه خطاهای انسان یعنی مغز و نواحی مختلف آن حذف نشد و به فعالیت خود ادامه داد و به عبارت دیگر این نواحی به فعالیت خطاکارانهی خود ادامه داده، و خواهند داد. بروز فعالیتهای پر نقص مغز منجر به رفتارهایی میشود که ما آن را خطا مینامیم و قوانین مدنی قادر به تغییر ماهوی این ساختارهای در هم پیچیده نیستند.
در قرون وسطی، کلیسا باور داشت که اعضای وی هرگز خطا نمیکنند و خطا کردن از انسانهای پلید و شرور سر میزند، پس وظیفهی خود میدانستند تا جامعه را از شر پاک کنند و به نام مقدس پاکسازی، سوزاندند، قطعه قطعه کردند، شکنجه و زندانیهای طولانی مدت اعمال کردند و هر چه که یک مغز خطاکار میتواند را، به نام تربیت و پاکسازی و بردن به بهشت انجام دادند. یعنی با رفتارهای خطاکارانه به مفهوم امروزین، تلاش داشتند دیگران را برای ارتکاب به خطا مجازات کنند. به عبارت دیگر برای مجازات فرد خطاکار، شدیدترین خطا را مرتکب شدند. از این نوع مشابهتهای تاریخی بسیار زیاد است. در اینجا فرد مجازات شونده و مجازات کننده از یک ساختار نورونی استفاده میکنند، رفتار یکی است ولی نامی که بر آن گذاشته میشود متفاوت است؛ اولی خطاکار و دومی هدایتگر!
هیچ انسانی هرگز به فکر پرواز نیست، چرا که نه ابزار آن را دارد و نه شبکه و ساختار مغزی آن را دارد. ولی چون ساختار پرخاشگری را در مغز دارد، نباید از بروز آن در هر فردی تعجب کرد!
طرد و حذف انسان خطاکار از جامعه شاید مرهمی باشد ولی راه حل نیست، چراکه آسیبشناسی خطا تغییری نکرده است و به فعالیت خود ادامه میدهد.
با این توضیح میخواستم بگویم که نگاه سختگیرانه به خطاهای دیگران شاید مرهمی باشد ولی با توجه به آسیب شناسی که از آن یاد کردم، بروز رفتاری آن ادامه خواهد یافت.
دکتر صاحبی را نمیشناسم ولی فکر میکنم همهی ما در مغزمان همان ساختار خطاکار را داریم و شاید فردا نوبت یکی دیگر از ما برسد.
اگرچه فکر میکنم وحود قوانین کمککننده است ولی قوانین سختگیرانهای که منجر به حذف یک متخصص با تجربه گردد، به سود جامعه نیست. هر چند اگر فرد خطاکار منصفانه مجازات شود به سود جامعه است اما شرط آن این است که در عین برقراری عدالت و مراقبت از افراد آسیبدیده، در شیوهی حذف و طرد و نگاه سختگیرانه بازبینی کنیم.
ممکن است حضور فرد خطاکار در اتاق درمان، نگران کننده باشد ولی میتوان با نگاه سهلگیرانه از وی در جای دیگری کمک گرفت.
#تجربههای_روانپزشکانه
👍 18👎 5
🗞 شعرگونه. احوال بیماران
افسردگی سگی سیاه نبود
افسردگی
آدمی معمولی بود که عکس دستهجمعی نداشت
مرا دوست داشت و به دکتر میبرد تا او را بیشتر بشناسم
شاعری بود که شعر نداشت
مادری بود که فرزند نداشت
زنی بود که آرایش نمیکرد
لبی بود که نمیخندید
اه بیا از من عکسی تکی بگیر
#تجربههای_روانپزشکانه
👍 20👎 2
Repost from انجمن علمی روانپزشکان ایران
Фото недоступнеДивитись в Telegram
بخشهایی از نامه به رییسجمهور منتخب
متن کامل نامه را در ادامه بخوانید...📨 احترام به سبکهای زندگی متفاوت و حقوق فردی افراد در زمینهی انتخاب شیوه زندگی و آزادیهای فردی با ایجاد احساس خودمختاری میتواند احساس اعتماد و تعلق داشتن را در جامعهی ایرانی بیشتر کند. کنترل بیشازحد و مداخلات غیرضروری در این زمینه با کاهش احساس خودمختاری منجر به کاهش احساس تعلق نه فقط به نظام سیاسی که به جغرافیای سرزمینی و فرهنگی خواهد شد. 📨آمارهای مربوط به مسائل سلامت روان باید بهطور شفاف در اختیار محققان و عرصهی عمومی قرار گیرد. یکی از مشکلات مهم پژوهش در این عرصه، عدم دسترسی به آمارهایی مانند آمار خودکشی، آسیبهای اجتماعی، مهاجرت و ... است. و. سلامت روان، وضعیت معیشتی ارائهدهندگان خدمات سلامت و سلامت روان و مشکلات محیط کاری ایشان از دستیاران تا متخصصان طرحی نیاز به توجه فوری و جدی دارد. بدون توجه به مسائل اجتماعی، کاری و اقتصادی ارائهدهندگان این خدمات نمیتوان کیفیت ارائه خدمات به مردم را ارتقاء داد. 📨 مهاجرت پیامد کاهش تعلق سرزمینی و فرهنگی، و نتیجهی اعمال محدودیتهای بیمورد، و انحصار منزلت، فرصت و ثروت نزد اقلیتی محدود است. بدون توجه جدی به این مسأله هرگونه سیاستگذاری دیگر ابتر خواهد ماند. توسعهی ایران نیازمند نگهداشت و دلگرم نمودن نیروهای انسانی نخبهی گریزان از میهن است. 📨 بدون بازگشت امنیت اندیشه و ارتقای فرهنگ پژوهشگری و پرسشگری به دانشگاه و بدون روشن ساختن مجدد چراغ خرد و بستن راه جهل توسعه بدون موتور محرکه خواهد بود. #هیات_مدیره #نامه #رییس_جمهور #پزشکیان #مطالبات #روانپزشکی
👍 3
Repost from انجمن علمی روانپزشکان ایران
📨 بخش دوم نامه به رییسجمهور منتخب
امید است ضمن در نظر گرفتن موارد فوق در سیاست گذاری دولت، افرادی جهت اجرا انتخاب شوند که ضمن دارا بودن توانمندی مدیریتی و تحصیلات مرتبط، به اهمیت جایگاه سلامت روان در نظام سلامت کشور توجه ویژه داشته باشند.
انجمن علمی روانپزشکان ایران ضمن ابراز امیدواری برای موفقیت جنابعالی در انجام امور فوق، آمادگی خود را برای هرگونه همکاری در این زمینه اعلام میکند.
انجمن علمی روانپزشکان ایران
یکشنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۳
#سلامت_روان
#مطالبات
#روانپزشکی
#نامه
#پزشکیان
👍 7👎 1
Repost from انجمن علمی روانپزشکان ایران
📨 نامه به رییسجمهور منتخب
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
رئیسجمهور منتخب
با سلام و احترام
انجمن علمی روانپزشکان ایران پیروزی جنابعالی را در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ تبریک میگوید و امیدوار است که در مدیریت امور کشور موفق باشید.
انجمن علمی روانپزشکان ایران در راستای اهداف اجتماعی خود به عنوان یک سازمان مردمنهاد، انتظارات خود را به نمایندگی از روانپزشکان، بیماران روان و خانوادههای آنان و جامعهی ایرانی به شرح زیر از دولت جنابعالی اعلام میکند:
انتخابات امسال پیامهای مهمی در خصوص تحولات اجتماعی جامعه ایرانی داشت، که مهمترین آن کاهش احساس تعلق و کاهش اعتماد به تغییرات مثبت در میان بخش بزرگی از مردمان ایران است. اعتماد، به عنوان مهمترین سرمایهی اجتماعی، و احساس تعلق داشتن، به عنوان دستاورد برآورده شدن نیاز تعلق، دو موضوع اساسی جوامع هستند و سلامت روانی اجتماعی بدون آنها حاصل نخواهد شد.
مهمترین عوامل ایجاد امنیت روانی، اعتماد و احساس تعلق داشتن عبارتند از:
۱. برقراری ثبات در مدیریت اقتصادی و فرهنگی، بهطوری که مردم با تصمیمات شتابزده و ناگهانی مواجه نشوند. پیشبینیپذیری دولت میتواند باعث ایجاد حس اعتماد و امنیت روانی شود.
۲. افزایش مشارکت مردم در تصمیمگیریها، بهویژه از طریق سازمانهای مردمنهاد، برای افزایش احساس تعلق ضروری است. سازمانهای مردمنهاد بهویژه انجمنهای علمی یکی از مهمترین راههای ارتباطی دولت با مردم هستند و ضروری است که دولت تعامل جدیتری با آنها داشته باشد و موانع فعالیت آنها را برطرف کند.
۳. شفافیت در امور و اطلاعرسانی چالشهای مدیریتی منجر به افزایش احساس تعلق خواهد شد.
۴. احترام به سبکهای زندگی متفاوت و حقوق فردی افراد در زمینهی انتخاب شیوه زندگی و آزادیهای فردی با ایجاد احساس خودمختاری میتواند احساس اعتماد و تعلق داشتن را در جامعهی ایرانی بیشتر کند. کنترل بیشازحد و مداخلات غیرضروری در این زمینه با کاهش احساس خودمختاری منجر به کاهش احساس تعلق نه فقط به نظام سیاسی که به جغرافیای سرزمینی و فرهنگی خواهد شد.
۵. تلاش برای کاهش شکاف طبقاتی یکی از مهمترین عوامل بهبود سلامت روان خواهد بود. تحقیقات نشان دادهاند افزایش شکاف طبقاتی یکی از علل مهم افزایش مشکلات سلامت روان است.
علاوه بر موارد کلان مؤثر بر سلامت روان که در بالا به آنها اشاره شد، موارد زیر نیز به عنوان موارد اختصاصیتر باید مد نظر قرار گیرند:
الف. عدم تناسب بودجه و ساختارهای مرتبط با سلامت روان با بزرگی مشکل و بار اختلالات سلامت روان. لازم است ضمن بازنگری در ساختارهای سلامت روان بودجههای مرتبط به شکل متناسبی افزایش یابد. هزینهکرد در بخش سلامت، و بهویژه سلامت روان صرف منابع نیست، سرمایهگذاری است.
ب. ضروری است برنامههای آموزشی سلامت روان بهعنوان یک ضرورت اساسی در برنامهریزی آموزشی مدارس، دانشگاهها و حتی ادارات و سازمانها نهادینه شود.
ج. یکی از مشکلات اساسی سلامت روان، تعدد دستگاهها و سازمانهای درگیر در تصمیمگیری (سازمان بهزیستی، بیمهها، کمیته امداد و غیره) و عدم تولیت وزارت بهداشت در این زمینه است. تشتت و ناهماهنگی مشکلات عمدهای را برای مردم ایجاد کردهاست. ضروری است دولت راهکارهایی را برای این مهم بیاندیشد و تولیت وزارت بهداشت را تقویت نماید.
د. بخش خصوصی ارائهدهندهی خدمات سلامت روان بهخاطر سیاستهای قبلی از الزام قرارداد با بیمهها تا تعیین تعرفههای ناعادلانه بسیار آسیب دیدهاند و ضروری است که مشکلات این بخش بهطور جدی مد نظر قرار گیرد.
ه. آمارهای مربوط به مسائل سلامت روان باید بهطور شفاف در اختیار محققان و عرصهی عمومی قرار گیرد. یکی از مشکلات مهم پژوهش در این عرصه، عدم دسترسی به آمارهایی مانند آمار خودکشی، آسیبهای اجتماعی، مهاجرت و ... است.
و. سلامت روان، وضعیت معیشتی ارائهدهندگان خدمات سلامت و سلامت روان و مشکلات محیط کاری ایشان از دستیاران تا متخصصان طرحی نیاز به توجه فوری و جدی دارد. بدون توجه به مسائل اجتماعی، کاری و اقتصادی ارائهدهندگان این خدمات نمیتوان کیفیت ارائه خدمات به مردم را ارتقاء داد.
ز. مهاجرت پیامد کاهش تعلق سرزمینی و فرهنگی، و نتیجهی اعمال محدودیتهای بیمورد، و انحصار منزلت، فرصت و ثروت نزد اقلیتی محدود است. بدون توجه جدی به این مسأله هرگونه سیاستگذاری دیگر ابتر خواهد ماند. توسعهی ایران نیازمند نگهداشت و دلگرم نمودن نیروهای انسانی نخبهی گریزان از میهن است.
ح. بدون بازگشت امنیت اندیشه و ارتقای فرهنگ پژوهشگری و پرسشگری به دانشگاه و بدون روشن ساختن مجدد چراغ خرد و بستن راه جهل توسعه بدون موتور محرکه خواهد بود.
بقیه در بخش دوم...
#روانپزشکی
#سلامت_روان
#مطالبات
#نامه
#پزشکیان
👍 3
Repost from موسسهی روانتحلیلی همراه
Фото недоступнеДивитись в Telegram
صبح نزدیک است...
یادداشتی در مورد سریال محبوب اینروزها
دکتر مریم برزکار. روانپزشک
در انتهای شب سریالی است که قصهی یک عشق را برای ما روایت میکند. قصهی عشق چندین سالهی ماهرخ و بهنام که در همان قسمت اول سریال مشخص میشود به انتهای آن رسیدهاند. ماهرخ دختر سرکش و عاشق دیروز و مادر بیشنگران امروز است با احساسات متناقض و هیجانهایی گاه لجامگسیخته که وقتی سایهی عشق و صمیمیت از زندگیاش میرود تصمیم به ترک آن میگیرد. بهنام مرد سرگردان و پریشان در جست و جوی صمیمیت و تأییدی است که از زندگی خصوصیاش رخت بربسته است. بهنام در آستانهی میانسالی با سبقهای از احساس ناکافی بودن حالا از تعهد ازدواجش خارج شده و قصه تازه دارد شروع میشود. صرف نظر از اینکه این روایت عاشقانه ما را کجا میبرد و قصه چطور خواهد چرخید؛ روابط عاشقانه نقش مهمی در زندگی هر فرد ایفا میکند. بنابراین، نیاز به داشتن رابطهای سالم، قوی، پایدار و بادوام برای هر کسی قابل درک است.رضایت مشخصهای است که اکثر افراد در یک رابطهی عاشقانه به دنبال آن هستند. با این حال، نحوهی رسیدن به این رضایت در رابطه همیشه روشن نیست و هیچ دستورالعمل کلی برای آن وجود ندارد. تحقیقات نشان داده است که تعهد و صمیمیت از جمله عواملی هستند که بیشترین تأثیر را بر رضایت زوجین دارند اما عواملی از جمله تنظیم هیجان و بسیاری از موارد قابل اندازهگیری دیگری نیز وجود دارند که میتوانند در کیفیت رابطه مؤثر باشند . مطالعات نشان میدهد که هر چه افراد سطح بالاتری از رضایت در رابطه را داشته باشند آن رابطه طولانیتر است و رابطه مستقیمی با سلامت کلی شریک عاطفی و رضایت از زندگی و رفاه تجربه شده دارد. متن کامل در وبسایت همراه #همراه #پیشگام_روانکاوی_رابطهای
👍 12
🗞 تعمقی دربارهی تخطی رسانهای شده
#دکتر_عاطفه_کمالو. روانپزشک
مطب من به عنوان درمانگر تروما، این هفته پر از یادآوری خاطرات هیجانی (Emotional flash back) بود، كه برخی هنوز تمام نشدهاند. خبر محکومیت درمانگری مشهور برای سوءرفتار جنسی با مراجعش، البته در جایی که نظارت وجود دارد، منتشر شده بود. طیف یادآوری وسیع بود؛ از از مراجعانی که خاطرات تجزیهشدهی قربانی بودنشان در آسیب جنسی درمانگرشان تلنگر خورده بود تا کسانی که به هر نحوی از تعامل طولانی با یک فرد مرز ناپذیر که تمایلاتش را همیشه مشروع میداند آسیب دیده بودند، تا کسانی که از نبودن سیستم نظارت و دفاع زخم خورده بودند. تازه، اینها کسانی بودند که توانسته بودند «باز» به کسی اعتماد کنند و آنقدر در درمان پیش رفته بودند که هیجانات شدید برانگیخته شدهشان را به کلام بیاورند، هرچند با گریهی نفسگیر.
کار تک تک ما نیست که بررسی کنیم و دربارهی شخص حکم صادر کنیم. اگر "سلامت پایه" را داشته باشیم می توانیم به حکم کسانی که مسوولیت و دانش نظارت دارند اعتماد کنیم. هرچند که به نظرم توضیح و دفاع و واکنشهای بعدی به اندازه کافی شواهدی به دست میدهد که احتمالا با چه ساختار شخصیتیای مواجهیم.
تمام این جریانات در من سوالی کهنه را بازبرانگیخت. «چقدر احساس مسوولیت اجتماعی داریم؟» یا به عبارتی« جامعه چقدر به آسیب دیدن افرادش حساس است؟»
در متون مرتبط با قلدری (Bulleing) از شاهدان خاموش به عنوان همدست فرد قلدر ياد میشود. هرجا صحبت از تروماى بينفردى است، پاى ديگرانى كه مسووليتى كوچك يا بزرگ براى محافظت دارند ولى منفعل ماندهاند وسط است.
هريك از ما كجاى ماجرا ايستاده ايم؟چند سال قبل مراجعى داشتم كه ديده بود نيمكت بلوار كشاورز تهران را مى دزدند. به پليس اطلاع داده بود و چند دقيقه بعد باز زنگ زده بود كه شماره پلاك ماشينشان را هم بدهد. برايش اين تعيينكننده نبود كه پليس كارى ميكند يا نه. برايش مهم بود كه او كارى كه از دستش برمىآيد را انجام دهد. از آن موقع به اين فكر مىكنم كه جامعهاى كه از تك تك ما ساخته شده چقدر مسئولانه برخورد میكند؟ چقدر درباره شخصى كردنهاى ديگران تاب مىآوريم و به جاى ترسيدن از اينكه "او" مرا با خود دشمن بپندارد در مقابل "خطاها" و "تجاوزها" به صدا درمى آييم؟ به احترام هركسى كه به هر نحوى در برابر موضوع "سوءرفتار درمانگر" واكنش نشان داده و مىدهد مىايستم. میدانم كه واكنش جامعه چه مرهمى ست بر زخم قربانيان. و به چه صداهاى خاموشى قدرت بلند شدن مىدهد. و چه قدرتى دارد اگر دلش براى "اصول" و براى "ديگرى" بتپد. #تجربههای_روانپزشکانه
👍 74
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.