cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

💥بزرگان کاسه ماس💥⚡️

به کانال زیبای بزرگان کاسه ماس خوش امدید «تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران»🇮🇷 «اهنگهای لری ؛کردی؛لکی؛بختیاری🎶🎵🎼» «🌷حکایت» «درج مطالب سیاسی ممنوع » «هدف از ایجاد کانال احیای فرهنگ غنی بزرگان می‌باشد » @rhmanshkeiy ادمین تبادلات @Mourmourie

Більше
Рекламні дописи
2 045
Підписники
+624 години
+87 днів
+730 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

رفیق: قسمت سی و سوم بچه های داخل سنگر از وقتی راننده تدارکات شده بودم بیشتر از قبل تحویلم میگیرفتند. برخی ها همان شب اول پیشم آمدند و خواستار آن شدند که هر وقت به بانروشان رفتم از مغاره ها برایشان وسایل مورد نیازشان را خریداری کنم. صبح روز بعد در میدان جمع شدیم بعد از سخنرانی فرمانده گردان، آماده شدیم که برای اولین پیاده روی سبک به کوههای اطراف برویم. قبل از حرکت مسئول تدارکات از من خواست که همراه دیگر بچه ها به کوه نروم. او گفت: تا آمدن راننده اصلی شما فقط کار رانندگی را انجام دهید. ایرج و دیگر دوستان آرام آرام رفتند و من ماندم و انگشت شماری بسیجی و پاسدار! رفتم سراغ ماشین و با یک پارچه که تکه ای از یک زیرپیراهنی بود شروع کردم به گرت گیری داخل ماشین و تمیزکردن شیشه جلو! مشغول تمیز کاری بودم که مقسم آمد و گفت؛ برویم آشپزخانه نهار بجه ها را بیاوریم. طفلکی ها رفتند پیاده روی برگردند هم خسته اند و هم گرسنه. ماشین را روشن کردم و رفتیم دو تا دیگ خالی از سنگر مقسم بار ماشین کردیم و حرکت کردیم بسوی آشپزخانه. در طول مسیر مقسم برایم تعریف کرد که : متاهل است و بعد از چند سال که عیالش حامله نشده خداوند نظر کرده و خانمش چند روز پیش یک دختر بدنیا آورده است. قدم نو رسیده را تبریک گفتم و پرسیدم: اسمش را کی گذاشتید؟ - سمیه. - به به چه اسم قشنگی، خدا برایت نگهش داره. - ممنونم برادر. خیلی دوست دارم دوباره ببینمش. یکی دو ساعت بیشتر ندیدمش که آمدم گردان. - مگر کی بدنیا آمده؟ - پریشب، هنوز هوا تاریک بود که بدنیا آمد. - نکنه میخوای بری شوهرش بدی؟ - داره درس میخونه قصد ازدواج نداره - بسلامتی درس هم میخواند. - بله ان شاالله میخواد بره دانشگاه. بعد دانشگاه شوهرش میدهم. - ان شاالله. پس از رسیدن به آشپزخانه نهار را تحویل گرفتیم و برگشتیم بسوی مقر گردان. به نزدیکیهای مغازه های بانروشان که رسیدیم برادر رضا (مقسم) گفت که آنجا کار دارد و بقیه راه راه بایستی به تنهایی بروم. از او پرسیدم گردان که رسیدم کی کمکم میکند تا دیگها را خالی کنیم!؟ تازه من که بلد نیستم غذا تقسیم کنم! - بچه ها ی تدارکات هستند به هر کدام بگویی کمک میکنند غذا را پیاده کنی. برای تقسیم غذا هم خودم میرسم نگران نباش. - به امید خدا. - آرام برو خورشته نریزه. - چشم. پس از پیاده کردن برادر رضا به حرکت خودم به آرمی ادامه دادم. و همه دقت خودم را بکار بردم که طوری رانندگی کنم که غذا نریزه. با اینکه مسیر را چند باری رفته بودم ولی نمیدانم جرا اینقدر ماشین دست انداز داشت! از بیرون بوی بدی می آمد. شاید بوی آتش زدن آشغالی بود یا اینکه مربی ها در تمرین لاستیکی را آتش زده باشند. هر چه میرفتم بوی لاستیک سوختگی، بیشتر می شد! ترسیم نکند برا ماشین اتفاقی افتاده! ایستادم و از ماشین پیاده شدم، سمت چپ جاده را خوب گشتم خبری نبود. انگار از سمت راست بود. آن سمت را گشتم و باز چیزی پیدانکردم ولی بوی لاستیک سوختگی را کاملا احساس میکردم. بطرف ماشین که برگشتم تازه متوجه شدم چه دسته گلی به آب دادم! چرخ عقب سمت شاگرد پنچر شده بود و من ناشی آنقدر حرکت کرده یودم که لاستیک تکه تکه شده بود! احساس خوبی نداشتم. تا حالا لاستیک ماشین تعویض نکرده بودم. اصلاً نمیدانستم جک کجاست! زاپاس کجاست! عجب مصیبتی، خدایا خودت کمک کن. تویوتا را خاموش کردم. میدانستم که چک داخل کابین است ولی جای دقیقش را بلد نبودم. شروع به گشتن نمودم. و همچنانکه که گفته اند جوینده یابنده است. بالاخره بعد از کلی گشتن، جک را پیدا کردم ولی چه فایده بلد نبودم آنرا از جایش بیرون بیاورم. کمی باهاش ور رفتم و کلی زور زدم. فایده نداشت، تکان نمیخورد! هیچ کس مثل من گرفتار نشود! ناخودآگاه پیچی که روی چک بود تکان دادم. انگار جک کار میکرد و بالاخره جک را از جایش بیرون آوردم. زمان به سرعت می گذشت و من هنوز کار مثبتی نکرده بودم. پس از پیدا کردن چک دنبال آچر چرخ میگشتم که خوشبختانه آنرا پیدا کردم. مصیبت بزرگ آنجا بود که من گرفتار، بلد نبودم لاستیک زاپاس را که به زیر خودرو چسبیده بود درآورم. واقعاً انرژی در بدنم نمانده بود. کلافه شده بودم، از شانس من اصلاً هیچ ماشینی تردد نمیکرد. به ذهنم آمد که بروم گردان و از برادران آنجا کمک بگیرم ولی یادم آمد که برادر رضا بهم گفته بود همیشه مواظب باشم چنانچه کسی را بین راه سوار کردم داخل غذا چیزی نریزد که بچه ها مسموم شوند. نا امید، نا امید در سایه ماشین نشستم. کاری از دستم بر نمی آمد، نه میتوانستم به گردان بروم و کمک بخواهم نه میتوانستم لاستیک را بیرون بیاورم و ماشین را پنچر گیری کنم. بوی لاسیک سوخته و گرما بدجوری حالم را گرفته بود. آنقدر ناراحت بودم که دلم می خواست کلی گریه کنم. ادامه دارد #حیدرچراغی https://t.me/+QPYWD-2MGWfgCAaB
Показати все...
💥بزرگان کاسه ماس💥⚡️

به کانال زیبای بزرگان کاسه ماس خوش امدید «تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران»🇮🇷 «اهنگهای لری ؛کردی؛لکی؛بختیاری🎶🎵🎼» «🌷حکایت» «درج مطالب سیاسی ممنوع » «هدف از ایجاد کانال احیای فرهنگ غنی بزرگان می‌باشد » @rhmanshkeiy ادمین تبادلات @Mourmourie

👍 2
با سلام و تحیات فراوان به خدمت همه عزیزان مسئولان محترم اداره کل غله استان رئیس جهادکشاورزی استان مدیر کل محترم بانک کشاورزی نمایندگان دروغگو استان واقعا که دیگه هیچگونه ابروی برای ما کشاورزان نذاشتید وعدههای ده روزه ، یک هفته، اخرماه ،۴۸ساعته و اخرین دروغتان ۷۲ساعت اینده جهت پرداخت مطالبات گذشت و کلامتان به جایی نرسید و هم اینک ما کشاورزان بمناسبت درگذشت شصتمین روز درگذشت طلب ناکاممان بابت پول حاصل دست رنجمان از ترس بدهکاران سر در گریبان فرو برده ایم و این ماتمی بر دوشمان سنگینی نای بیرون رفتن را نداریم ، مسئولین محترم ، اخرین کلامم بر مبنای حس دروغگویی شماست که به همین راحتی کشاورز ساده لوح را مورد تمسخر قرار داده اید و اعتماد کشاورز را برای سالهای بعد از بین بردید اما اینو بدانید دروغهایتان فقط برای یکسال بکاریتان می اید و سالها پیشمانی هم از درگاه خداوند متعال و پیش کشاورز در انتظارتان است از طرف رحمان شیخی به نمایندگی از خانوادههای محترم داغدار کشاورز بخش کلات مورموری https://t.me/+QPYWD-2MGWfgCAaB
Показати все...
💥بزرگان کاسه ماس💥⚡️

به کانال زیبای بزرگان کاسه ماس خوش امدید «تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران»🇮🇷 «اهنگهای لری ؛کردی؛لکی؛بختیاری🎶🎵🎼» «🌷حکایت» «درج مطالب سیاسی ممنوع » «هدف از ایجاد کانال احیای فرهنگ غنی بزرگان می‌باشد » @rhmanshkeiy ادمین تبادلات @Mourmourie

👍 9
Фото недоступнеДивитись в Telegram
👍 3
00:59
Відео недоступнеДивитись в Telegram
23.02 MB
👍 1
00:20
Відео недоступнеДивитись в Telegram
6.52 MB
00:49
Відео недоступнеДивитись в Telegram
3.35 MB
👍 1
00:46
Відео недоступнеДивитись в Telegram
17.93 MB
4_5857162642333894660.mp31.19 MB
👍 1
4_5952022093192237040.mp320.37 MB
👍 5
4.06 MB
4.42 MB
👍 5👎 1
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.