cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

عرفان و خودشناسی

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست Admin @hossein_mysticosm

Більше
Рекламні дописи
49 413
Підписники
-5524 години
-2127 днів
-93030 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

🌿🌿🌿🌿🌿🌿 شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - حکایت بیانِ توکّل و ترکِ جهد گفتنِ نخچیران به شیر قسمت قبلی (1235) اسم هر چیزی، چنان کآن چیز هست تا به پـــــایـــــان، جـــــانِ او را داد دست اسم هر چیزی آنگونه که حقیقت دارد تا پایان کار به ضمیر و جان او تعلیم داده شد. (1236) هر لقب کو داد، آن مُبْدَل نشد آنکه چُستَش خـــــواند، او کـــاهِل نشد خداوند از روز ازل به هر موجودی که لقبی داد، آن لقب تا ابد عوض نخواهد شد. مثلاً اگر خداوند در روز ازل نام حقیقی کسی را چالاک گذاشت، او هرگز تنبل نخواهد شد. (1237) هر که آخِر مؤمن است، اوّل بدید هـــــر که آخـــــر کـــــافر، او را شـــد پدید او هر کس را که در پایان کارش به ایمان میگرایید و مؤمن میشد همانطور طبق فعلیت مؤمنانه اش می دید. و نیز هر کس را که در پایان کارش به کفر میگرایید و کافر میشد، آن فعلیت کافرانه را نیز از همان روز ازل میدید. (1238) اسمِ هر چیزی، تو از دانا شنو سِـــــرّ رمـــــزِ عَـــــلَّمَ الأسْـــــما شنو حقیقت اسم هر چیزی را باید از کسی بشنوی که دانای علم لدنی است و راز حقیقتِ عَلَّمَ الأسْماء را میداند. یعنی اسرار اسمانی را که خداوند به آدم (انسان کامل) تعلیم فرموده از عارف و عالم علوم باطنی یاد بگیر. (1239) اسمِ هر چیزی، برِ ما ظاهرش اسمِ هر چیزی، بـــرِ خـــــالق سِـــــرش ما فقط ظاهر هر اسمی را می شناسیم، ولی حقیقت و سر هر اسم را فقط آفریدگار در لوح محفوظ (و به تعلیم او، اولیاء الله نیز) داند. (1240) نزدِ موسی نامِ چوبش بُد عصا نـــــزدِ خـــــالق، بـــــود نـــــامش اژدها در باب تحوّل اشیاء و موجودات و اینکه هر شی در آغاز بر حسب ظاهر، اسمی دارد، ولی در نهایت، اسم حقیقی خود را می یابد، عصای موسی را مثال می آوریم و می گوییم: موسی(ع) در دورهٔ شبانی به چوبدستی خود عصا میگفت، اما خبر نداشت که آن عصا در حقیقت اژدهایی دمان است، زیرا آن عصا در نزد خالق از ازل، نام و حقیقتاش اژدها بود نه عصا. هر چند که ظاهراً عصا (= چوبدستی) می نمود. (1241) بُد عُمَر را نام، اینجا بُت پرست لیک مـــــؤمن بـــود، نـــــامش در اَلَست مثال دیگر، حالِ عُمر بن خطاب است که در عالم ظاهر و نزد مردم، بت پرست نامیده می شد، ولی در عالم اَلَست نام او مؤمن بوده است. یعنی فعلیت نهایی او به صورت ایمان ظهور کرد. (1242) آنکه بُد نزدیکِ ما نامش مَنی پیشِ حـــــق بودی تو کین دَم با منی مثال دیگر، چیزی را که ما بدان مایع منی می گوییم، همان مایع، وجود حقیقی تو است و تو همانطور که اینک در برابر من ایستاده ای در ازل نزد خدا وجود داشتی. یعنی همین مایع بی مقدار در نزد خدا با فعلیت نهایی و نفس الامر حقیقی خود ظهور داشت. (1243) صورتی بود این مَنی اندر عدم پیشِ حـــــق مـــوجود، نه بیش و نه کم این مَنی در عدم، یعنی در مرتبۀ علم حق در نزد حق تعالی صورتی داشت. و اما اینک نیز همان صورت به فعلیت رسیده، نه اندکی بیشتر از آن شده و نه اندکی کمتر. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
Показати все...
🙏 4👍 3😍 1
🌿 موسیقی بیکلام Adagio from Violin اثری از Dan Gibson's Solitudes 🌿
Показати все...
06. Adagio from Violin Concerto No.2 in G Major - Mozart.mp316.76 MB
4👏 1
تقدیر این است که انسان به ورای رنج برود، امانه به روشی که مد نظر منیت است. یکی از بی شمار فرض های نادرست منیت و افکار توهم آمیزش این است که« من نباید رنج ببرم». همین فکر، سرچشمه رنج است. رنج، مقصودی والا دارد: تکامل آگاهی (یعنی بیداری) و سوختن منیت. مرد به صلیب آویخته شده، نمادی کهن الگویی ست. او هر زن و هر مردی ست. تا وقتی شما با رنج مخالفت کنید، فرایند بیداری را آهسته می سازید، زیرا مقاومت و مخالفت، منیت بیش تری تولید می کند که در نهایت باید بسوزد، در حالی که با پذیرش رنج، این فرایند شتاب می گیرد، زیرا آگاهانه رنج می کشید. شما می توانید رنج را برای خودتان یا برای کسی دیگر، مانند فرزند یا مادر و پدرتان بپذیرید. دگرگونی در میان رنج کشیدن آگاهانه رخ می دهد؛ شعله رنج، به نور آگاهی تبدیل می شود. اکهارت تله یگانگی با کل زندگی ص 56 و 57
Показати все...
9🙏 3
Фото недоступнеДивитись в Telegram
16😍 5
Фото недоступнеДивитись в Telegram
ما هستی ناب، بی زمان و تغییرناپذیر هستیم اما به دليل تاثيرات مخرب هویت فردی یا شخصی، بسیاری از آدمها از حالت طبیعی دور شده اند و از ناامنی درونی رنج می برند. در نتیجه، بسیاری از انسانها می خواهند چیز ویژه ای شوند و نیروی زیادی را صرف این کار می کنند. اما در حقیقت یا شاید تو از منظری بالاتر بگویی، هیچ کس خاص نیست چون خاص بودن مستلزم این است که دیگران کمتر خاص باشند. شاید در این جمله معنایی نهفته باشد که : «اگر متفاوت و خاص نباشم، پس آسیب پذیر خواهم بود» اما در واقع، خاص بودن، کسی بودن، یعنی آسیب پذیر بودن. به طور تناقض آمیزی، راه رهایی از آسیب پذیری روانی و حس جدایی این است که هیچ کس نباشی. یعنی بدون وابستگی و مباهات به هویت شخصی، احساس کنیم و بدانیم که : «من برای همه یکسان هستم» این حس که «من» یا «دیگران» یکی باشد، حالا بزرگ تر واقعی تر است از این حس که «دیگری» جدا و متفاوت با من است. ما ظاهرا از درک این مطلب هراس داریم با این حال نوعی آزادی است. و عشق فراوان، شادی واقعی و شفقت پدید می آید. موجی آتش سپید ص 149
Показати все...
21👍 7👏 3
Фото недоступнеДивитись в Telegram
11👏 2👍 1
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - حکایت بیانِ توکّل و ترکِ جهد گفتنِ نخچیران به شیر قسمت قبلی (1226) چون نمایی مستی، ای خورده تو دوغ؟ پیـــــش مـــــن لافـــــی زنـــــی آنـــــگه دروغ؟ ای کسی که دوغ خورده ای، چرا خود را مست نشان میدهی و پیش من لاف می زنی و دروغ می بافی؟! جواب گفتنِ هُدهُد، طعنه زاغ را (1227) گفت: ای شَه، بر منِ عُورِ گدا قـــــول دشــــمن مشـــــنو از بهر خدا هدهد گفت: شاها، محض رضای خدا در حق من گدای برهنه ناچیز سخن دشمن را گوش مکن. (1228) گر نباشد این که دعوی می کنم من نـــــهادم سَـــــر، بِبُر ایـــــن گـــــردنم اگر آنچه ادعا میکنم گزافه و دروغ است، من از سرم میگذرم و اینک گردن مرا بزن. (1229) زاغ، کو حکمِ قضا را مُنکرِ است گـــــر هزاران عـــــقل دارد، کــــافر است زاغ که منکر قضا و قدر و حکم قاطع آن است، اگر هزاران عقل هم که داشته باشد باز کافر است. (1230) در تو تا کافی بُوَد از کافران جـــــایِ گَند و شـــهوتی چون کافِران تا وقتی که اثری از کافران در تو باشد، تو جایگاه پلیدی و شهوتی، مانند شرمگاه زنان و مردان، پس تا وقتی که با کافران سنخیت داری همچنان ناپاکی. (1231) من ببینم دام را اندر هوا گـــــر نپوشد چشمِ عـــقلم را قضا بله البته که من (هدهد) در حال پرواز در هوا، میتوانم دامنهان شده در زیر خاک را ببینم. اما به شرط آنکه قضای الهی، چشم عقلم را نبسته باشد. (1232) چون قضا آید، شود دانش به خواب مـــــه، ســـــیه گـــردد، بـــــگیرد آفـــــتاب وقتی که قضای الهی در رسد، علم و عقل دچار غفلت شود و ماه، سیاه و تیره گردد و خورشید نیز دچار کسوف شود‌. (1233) از قضا این تَعبیه کی نادِر است؟ از قـــــضا دان، کو قـــــضا را مُنـکرِ است این قبیل کارها طبق قضای الهی صورت میگیرد و این موارد کی قلیل (یا بعید) است؟ هر کس که قضای الهی را انکار کند این انکار را نیز ناشی از قضای الهی بدان. قصّه أدم عليه السَّلام و بستَنِ قضاء، نظرِ او را از مراعاتِ صریحِ نهی و ترکِ تاویل (1234) بو الْبَشَر کو عَلَّمَ الْأَسْمَابِكَ است صد هزاران علـــــمش، اندر هر رگ است حضرت آدمِ ابوالبشر که بواسطهٔ علم بر حقایق اشیاء سالار موجودات شده بود، در هر رگ او صدها هزار علم و معرفت نهفته است. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
Показати все...
🙏 5👍 3👏 2 1
این همه بی توجهی در قبال این همه وقت و انرژی که میزارم بی انصافی هست، انتظار دارم حداقل هزینه های کانال را تامین شود 🌹🙏
Показати все...
27👍 3👏 3
Фото недоступнеДивитись в Telegram
13👏 4
🔈 فایل صوتی 📂 تجربه فنا، پوچی و تاریکی در خواب 👤 پیرجان ⏱ مدت زمان 6 دقیقه @Khodshenasivo @hastiyeoryan 🆑 کانال عرفان و خودشناسی
Показати все...
attach 📎

8🕊 4👍 3
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.