🌀 مهرداد تاجیک
960
Підписники
-1324 години
-1457 днів
+30530 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🟢 و آدمی بزرگ میشود،
اما به مرور..
کم کم یاد میگیرد کاری به کار دنیا نداشتهباشد و به هر اتفاقی واکنش نشان ندهد،کم کم یاد میگیرد کمی سخت باشد و با هر کنایهای نرنجد و هر حرف و اشارهای را به خودش نگیرد.
یاد میگیرد فاصله بگیرد از آدمهایی که کنارشان آرامش ندارد و کسانی را نگه دارد که از شادی و موفقیت و آرامش او خوشحال میشوند،کسانی که کنار آنها آرام است و حال خوبی دارد.
کم کم یاد میگیرد کسی باشد که دوست دارد،نه کسی که دیگران از او انتظار دارند!
آدمی بزرگ میشود؛
آن هنگام که یاد میگیرد جهان از ذهن و قلب خودش شروع میشود و شروع میکند به دوست داشتن خودش،دیگر خودش را با کسی مقایسه نمیکند و تفاوتها را میپذیرد.
آن هنگام که آرامش،اولویت اولش میشود و تمام گامها و ارتباطات و اهدافش را بر اساس همان تنظیم میکند.
آدمی بزرگ میشود آن هنگام که یاد میگیرد خوب باشد بدون توقع و مهربانی کند بدون منت،که برای همه خوب بخواهد و آرامش جهان هیچکس را به هم نریزد.
آن هنگام که از جهان،چیز زیادی نخواهد، فقط بخواهد در جوار دلخوشیهای کوچک و سادهای که دارد،آرام باشد.
آدمی بزرگ میشود
اما به مرور..
❇️نرگس صرافیان
👍 1
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
Фото недоступнеДивитись в Telegram
قویترین حکومت، دشوارترین حکومت، زیباترین حکومت، ماندگارترین حکومت، کمیابترین حکومت، نجیبترین حکومت، و سالمترین حکومت، «حکومت بر دلها»ست.
«دل» و «حکومت»، اصلیترین «تناقض» در تاریخِ بشر است.
تناقضی که «حس» میشود، اما «فهم» نمیشود.
تناقضی که «تجربه» میشود، اما «شناخته» نمیشود.
تناقضی که «زیسته» میشود، اما «رفع» نمیشود.
به همین دلیل است که:
ضعیفترین حکومت، آسانترین حکومت، بدترین حکومت، سُستترین حکومت، فراوانترین حکومت، کاذبترین حکومت، و فاسدترین حکومت، «حکومت بر بدنها»ست.
♠️ راهِ درازیست، طی کردنِ فاصلۀ کوتاهِ «دل» و «بدن».
-
همین.
-
⭕️ @mehrdadtajik95
👍 1
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
Фото недоступнеДивитись в Telegram
زندگی،
باور دریاست
در اندیشه ماهی،
در تُنگ...
-
♠️ سهراب_سپهری
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
• اين که تصور کنيم مي توان دولتي داشت که هم متولّي و مفسّر دين باشد و هم با الهام از اصول اخلاقي و پايبندي به آن، راه را براي انتقال قدرت به ديگران باز گذارد خواب و خيالي بيش نيست. اين قبيل فرض ها فقط به درد بحث و مجادله مي خورد و با واقعيت هاي احتماعي انسان و منطق و مقتضيات عيني قدرت بيگانه است.
اين همان فرض باطل است که مي گويد مي توان به جاي تقسيم قدرت و کنترل اجزاي آن با يکديگر، به فضايل اخلاقي قدرتمندان اميد بست تا خودکامگي پيشه نکنند.
همان طور که رويکرد علمي و تجربي به جهان طبيعت نشان داد که آنچه در جهان طبيعت حاکم است غير از آن احکام متافيزيکي است که در طبيعيّات قديم با تصورات ذهني صادر مي کردند، جامعه شناسي سياسي هم نشان مي دهد که آنچه در متن حوادث سياسي اتفاق مي افتد غير از آن احکام خيالبافانه است که در فلسفه سياسي متافيزيکي گذشته صادر مي کردند.
پاسخ اين پرسش را که اگر دولت مفسّر و متولي دين شود چه اتفاق مي افتد تنها از علومي مانند جامعه شناسي سياسي مي توان گرفت و نه از فرضيات ذهني. نتيجه اين بحث ها اين است که دموکراسي اسلامي مورد نظر اقتدارگرايان در مقام عمل چيزي جز ديکتاتوري اسلامي از آب درنمي آيد.
-
* محمد مجتهد شبستری/دموکراسي و دينداري
*همشهری، 15 مرداد 1377
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
Фото недоступнеДивитись в Telegram
☻بانکداری الکترونیک اون روزا !
_
☻خلاص
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
Фото недоступнеДивитись в Telegram
آهای !!!
ای همه دل های پاکی که در روشنی به دنبالِ حقیقتید!
حقیقت این جاست! در تاریکی!
در تاریکی های بی شمارِ جستجوهامان!
در نمی دانم ها...
-
• حسین پناهی /سال هاست که مُرده اَم
Repost from 🌀 مهرداد تاجیک
اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَم
سوی حِجاز میشَوَم "باز مُقابِلَم تویی"
باده ی ناب میشَوَم، شِعر و کِتاب میشَوَم
یِکسَره خواب میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی"
هَمرَهِ موج می شَوَم، راهیِ اوج میشَوَم
فوج به فوج میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی"
سایه ی ماه میشَوَم، دَر تَهِ چاه میشَوَم
راهیِ راه میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی"
توی رَواق میشَوَم، کُنجِ اُتاق میشَوَم
بَسته به طاق میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی"
اینهَمه مَرد میشَوَم، مَخزَنِ دَرد میشَوَم
ساکِت و سَرد میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی"
اَز هَمه دور میشَوَم، نقطه ی کور میشَوَم
زِنده به گور میشَوَم،"باز مُقابِلَم تویی"
هَمدَمِ خار میشَوَم، بی کَس و یار میشَوَم
بَر سَرِ دار میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی !
-
• ؟؟