*✍جنگ نابرابر اعراب و بختیاریها*
*"در تاریخ پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۲۲۰ خورشیدی در منطقه ی رامهرمز"*
شیخ شریفات به طمع زنهای زیبای بختیاری وغنایم بسیار وتقرب در نزد منوچهر خان گرجی ساعت ۹ صبح روز پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۲۲۰ خورشیدی برابر با ۱۲ فوریه ۱۸۴۲ میلادی طبق نوشته هنری لایارد درمحلی به نام چک سدر برخلاف موازین قبیله ای آن روز که عبور کنندگان در صورتی که نظرات خصمانه نداشته باشند میهمان همان قبیله ای هستند که از قلمرو آنها میگذرند ولی راه را بربختیاریها بستند وخواهان تسلیم بی قید وشرط بختیاری شدند .
*بقیه ماجرا را ازنوشته های هنری لایارد که خود در صحنه جنگ شاهد وناظر بود چنین میخوانیم :*
چون من از اتباع بریتانیا ی کبیر بودم ضمن اینکه تمایل داشتم به جنگجویان بختیاری کمک کنم اما حق دخالت دراین جنگ را نداشتم گو اینکه شرکت من دراین جنگ هم آنچنان کمکی به دوستان لرم نمیکرد بنابراین برروی پشته بلندی رفتم و مشغول تماشای این جنگ نابرابر و هول انگیز بین دوطرف شدم.
جنگی نابرابر وباور نکردنی که سرنوشت آنرا قبل از شروع میشد حدس زد.
*من مدت زیادی در بختیاری بودم وبارها شنیدم که لرها می گفتند فلانی مثل شیر می جنگید ولی من هرگز باور نمیکردم که انسان مثل شیر میجنگد چون فقط شیر میتواند مثل شیر بجنگد*.
آنروز دیدم بختیاریها چگونه بدون ترس وباوجود کمی نفرات،، اعراب شریفات را در هم شکستند و وادار به فرار حقارت آمیز نمودند وضع آرایش نیروهای دو طرف بدین شکل بود که *عربهای شریفات ۱۵۰۰ نفر سوار با بیرقهای رنگی وگوناگون همراه با ساز ودهل ویزله جنگجویان وآشپزخانه وآبدارخانه به صف بین بختیاریها وشهر باستانی رامهرمز ایستاده بودند.*
این پخش شدگی وطولانی شدن صف اعراب از دید جنگجوی پیر وجنگ دیده چون *"کاید اسماعیل مکوندی"* دور نماند و وی در لحظه شروع جنگ تاکتیک استفاده از تمرکز نیرو وحمله پیگیر ومستمر به یک نقطه را به کار برد واز پراگندگی اعراب استفاده آنی به محل آورد وموفق شد *نیرویی بیشتر از دوازده بار بیشتر از نیروی خودش را از کار انداخته وآنهارا درهم شکسته وحتی چادرها وخانه های آنها را به دست آورده واز آنها تعداد زیادی اسیر بگیرد*.
لایارد مینویسد اما طرف مقابل اعراب *یعنی بختیاریها شامل یکصد دوازده سوار لر بختیاری که چهارده سوار آنها نزد زنها ایستاده بودند این سواران ماموریت داشتند که در صورت شکست نیروی لر بختیاری،، برای اینکه زنانشان زنده به دست دشمن نیفتند آنها را بکشند وزنان هم سر به سر گیسوان رابه هم بسته بودند تاباشلیک هرگلوله از تفنگ هرسه با هم بمیرند!!*
براستی که از بین بردن زن وبچه و مزایای زندگی بسی دشوار است وتسلیم شدن دربرابر اعراب و منوچهر معتمدالدوله خواجه ی بی احساسی که میخواست انتقام خواجگی خود را از بیگانگان بگیرد وتحمل مجازات ناشی ازآن هم به راستی دل شیر میخواهد .
*نود وهشت سوار دیگر هم آماده هنرآفرینی ودشمن شکنی بودند بین آنان که میخواستند بکشند واسیر کنند وآنان که می خواستند نمیرند واسیر نشوند فاصله تقریبا به اندازه برد یک تفنگ بود*.
*"کاید اسماعیل مکوندی دایی محمدتقی خان کیانرسی،، قاید (بزرگ) طایفه مکوندی چنین آغاز سخن کرد وبه لهجه لری چنین گفت:*
برادران ودلاوران من،، ما برای حفظ ناموس خود برای نگهداری مجد وافتخار ایل بزرگ خود برای حفظ ثروت وهمچنین برای حفاظت از برادران وطایفه خود وهمچنین برای حفظ شرافت ایل بزرگمان باید جانفشانی کنیم اردویی که راه برشما بسته وهرگونه آذرم وشرم را کنار گذارده وبرخلاف رسوم عشایر،، خواهان تسلیم ماست ،،راه برای این برشما بسته اند که سه چیز عزیز وگرامی راازما بگیرند.
*اول همسران وناموس مان دوم جان وزندگی وعزت نفس مان وسوم اموال ودارایی مان را ـ*
حتی اگر یکی از این سه بدست دشمنانتان بیفتد آن دو باقی مانده ی دیگر بدرد زندگی نمیخورد ودر آینده جز تحقیر وحقارت وسرشکستگی چیز دیگر برایمان وبرای فرزندان ما به ارمغان نمی آورد امروز شاید سایر برادرانمان از چهار و هفت در اینجا نباشند تابه مایاری رسانند ولی تحمیل هرگونه خفتی دراین جنگ نابرابر باعث حقارت وسرشکستگی ایل وتبارمان خواهد شد
پدران شما در سلحشوری وشجاعت وجوانمردی وسخاوت زبانزد بودند ودر تمام جریانهای نظامی وسیاسی قرن اخیر ایران شرکت داشتند ودر جنگهای قندهار و هندوستان وقارص و تموق شرکت داشتند وافتخار بزرگی رابرای ایران بدست آوردند بخاطر بیاورید که در جنگ کرنال چهار هزار سرباز سبک اسلحه بختیاری وسه هزار سرباز سنگین اسلحه افشار بعد از چهارساعت جنگ ،،نیروی چهار صد وهفتاد هزار نفری هند را به زانو در آوردند اکنون از شما میخواهم که همچون شاهین شکار انداز وعنقای بلند پرواز براین دشمنان بتازید وهمچون پیکانی در قلب دشمن فروروید.