Shiny amiri
▪︎شايني امیری 👤 •This is not who I am .. or.. is it? • پیام ناشناس 👇🏻 https://telegram.me/HarfBeManBot?start=MTIxMDEyNDU0
Більше167
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
فکر میکردم تا به حال قلبم دفعات بیشماری شکسته...اما احساسی که الان توی وجودم دارم شبیه هیچ حسِ دردناکی که تا به حال تجربه کردم نیست..
هر زمان که به اون اتفاق فکر میکنم کلِ وجودم به لرزه میفته یخ میکنم و کنترل اشک هام سخت تر و سخت تر میشه!
صدای قلبم رو میشنوم ولی نمیتونم اونو توی وجودم احساسش کنم..!
برای آدمی که بارها خواستار نابودی بود هیچوقت فکر نمیکردم نابودی تا به این اندازه وحشتناک و سرد باشه!
سرتا پا پر از نفرتم و خشم داره از نوک انگشتام سرازیر میشه ..
توی مغزم تصویر مرگ مدام تکرار میشه و من هربار عاجز از گرفتن تصمیمی درست توی مغزم مچاله تر میشم اونقدر که آخر تبدیل به یه گولهی خشمِ متحرک بشم!
من مسیر نابودی رو انتخاب کردم با اشتیاق روبه نابودی رفتم و خیال میکردم خیلی طول نمیکشه تا به مقصد برسم..غافل از اینکه مقصدی در کنار نیست اونقدر باید این مسیر رو ادامه بدی تا چیزی ازت باقی نمونه..!
تا الان هرچی سختی و مشقت کشیدم مقدمهای بیش نبوده..
#شاینی_امیری
@a_miim
میدونم که به کمک احتیاج دارم و میدونم اون کسی که درون مغزمه این اجازه رو بهم نمیده که فریاد بزنم ، میدونم که بارها و بارها این حرف ها رو با خودم تکرار کردم، چه شبهایی که تنها فکرِ توی سرم پریدن از بلندترین ساختمون شهر بوده و بی تفاوت به این افکار لبخند زدم چون نمیدونستم باید چه احساسی داشته باشم.
چند هزار بار که آرزو کردم کاش این آدم نبودم، کاش اینجا نبودم..فقط چون توانایی تغییر هیچ چیزی رو نداشتم ..
روز هایی که در محاصره افکار نابودگرم بودم و خسته تر از اون که بتونم از تخت خواب بلند شم..
دقایقی که میخندیدم و کسی تو وجودم مدام بهم یادآوری میکرد تمام این خنده ها نمایشی بیش نیست..
و من تو هر ثانیه دلم میخواست خودم رو جا بذارم و برم ..ولی من خونهای نداشتم.. و این بی تعلقیام در عین آزادگی من رو توی یه زندان تاریک حبس کرده بود و مغزم زندانبانی بیرحم که هرشب منو تا پای دار میبرد ولی هیچوقت نمیکشت..!
#شاینی_امیری
#تناقض
@a_miim
تو نمیتونی منو از پا دربیاری..نمیتونی باعث شی از خودم بدم بیاد یا کاری کنی از جهانم بیزار بشم.
تو هرچقدر هم احساسات من رو به بازی بگیری و هرچقدر سعی کنی و وارد وجودم بشی باز هم من توی اعماقم بلند میشم..فکرت رو پاک میکنم رد پاتو از بین میبرم لبخند میزنم و طوری ادامه میدم که انگار روحم هیچ خراشی نداره.
تو هیچ کاری نمیتونی دربارهش بکنی من شکست نمیخورم!
هربار که سعی کنی به من ضربه بزنی من بیشتر میرم تو خودم و قوی تر از قبل برمیگردم..چون هیچکس به جز خودم نمیتونه منو کمک کنه و هیچکس به جز خودم نمیتونه به من ضربهای وارد کنه!
تو میتونی منو ناراحت کنی..میتونی باعث شی فکر کنم که هیچ وقت کسی واقعا از ته دل دوستم نداشته..اما من با اینها کنار میام ..برام اهمیتی نداره چقدر ناراحتم یا چرا بقیهی آدم ها وجودم رو حس نمیکنن!
من خوب یا بد توی جهانم ادامه میدم ..بدون وجود آدما یا در کنارشون... !
نیازی به محبت و توجه کسی ندارم و اگر باعث بشی حس کنم ناراحتم از تمام ذهن و وجودم حذفت میکنم.من همینم ...کسی نمیتونه منو بشکَنه چون دیگه چیزی برای شکستن وجود نداره!
#شاینی_امیری
@a_miim
وقتی به من نگاه میکنی چی میبینی؟!
چه چیزی رو سعی میکنی توی چهرم پیدا کنی؟!
دنبال کی میگردی؟یکم بیشتر نگاه کن ..شاید خودتو دیدی..!
دوست دارم بدونم از نگاه تو چه شکلیام !
قویام ، ضعیفام، احساساتی یا سنگدلم؟
میخوام ببینم چقدر طول میکشه تا غرق بشی تو چشمام و همه زندگیم رو بفهمی..!
اصلا بلدی از تو چشمای آدما زندگیشونو ببینی؟
من میتونم ..به چشمات که نگاه میکنم گم میشم توی دنیای بهم ریختهات ؛ تو خواسته ها و دردات ..از درون آشفته ای اما خم به ابرو نمیاری..انگار که همه چی آرومه..و همین باعث شده که چشمات دردی رو فریاد نزنن ..!
بیشتر به من نگاه کن ..غمگینم؟نه..
خوشحالم؟ نمیدونم..
نمیتونی چیزی متوجه بشی میدونم..واسه اینه که خودمم چیزی از خودم نمیدونم ..توی چشمای من چیزی نیست..هرچی بیشتر نگاه کنی فقط منو میبینی که نشستم و متقابلاً دارم تو رو نگاه میکنم و منتظرم بهم بگی چی میبینی...!
چیزی نمیگی..منم حرفی نمیزنم.
وقتی به من نگاه میکنی چی میبینی؟..پوچی...!
#شاینی_امیری
@a_miim
من دیگه خودم رو نمیشناسم،یعنی حس میکنم هویتم رو از دست دادم..
انگار تو یه جهان دیگه ام و نمیدونم دقیقاً کی ام یا اصلا کی بودم!
یادم نمیاد این اتفاق کی افتاد،فقط میدونم الان جایی ام که نمیخوام باشم..با اینکه دیگه حتی نمیدونم کجا میخواستم باشم و چی میخواستم!
فکر میکنم گیر افتادم تو مغز خودم یه جایی بین واقعیت و خیال بین کسی که هستم و کسی که میخوام باشم..یه جای پوچ!
هیچ حسی ندارم،دور و برم رو که نگاه میکنم همه چیز از جلوی چشمم ناپدید میشه و انگار یه چیزی درونم فریاد میزنه که برگردم..
اما به کجا؟به چی؟
من خودم رو فراموش کردم ،هر چیزی که در حال حاضر دارم برام بی معنی شده،یه چیزی توی ذهنم میگه من هیچوقت نمیرسم، با این حال یادم نمیاد تلاش میکردم به چی برسم..!
تو یه نقطه ای هستم که هیچ چیزی نمیخوام و جای خیلی چیزا تو زندگیم خالیه..!
بعضی وقت ها به دیوار خیره میشم و هیچ فکری توی سرم نمیگذره،توی مغزم صدایی نیست و تنها توی تاریکی ذهنم پرسه میزنم،
کوتاه ترین خاطره ای از کنارم نمیگذره،تنهام و بی انگیزه !
حالا فهمیدم مرگ آرزو ها دقیقا چه شکلیه..!
#شاینی_امیری
@a_miim
میخوام سه خط بنویسم نگاه میکنم میبینم شده سی تا خط ..
مینویسم تا خالی شم اما بعدش احساس میکنم کلی حرف ناگفته دارم که نمیدونم باید به چه زبونی بیانشون کنم ، دهنمو باز میکنم ولی انگار بلد نیستم حرف بزنم، حس میکنم کُل وجودم تا خرخره پر از کلماتیه که هیچ جایی تو جملاتم ندارن ،
حقیقتاً خیلی خستهام هرچند که "خسته" واژهای نیست که دنبالش میگردم..
احساس خَفگی میکنم ،کلافهام دلم میخواد یه کاری کنم ..مثلاً سرمو محکم بکوبم به دیوار ، یا دندونامو اونقدر روی هم فشار بدم تا خُرد و خاکشیر شن !
احساس میکنم دیگه هیچ چیزی نمیتونه این خشم...این نفرت رو از بین ببره و حمل کردنش برام طاقت فرساست،نوشتن تنها راه برای کم کردنِ این بار سنگینه ،نوشتن از هرچیزی که از ذهنم عبور میکنه ،از حرف هایی که هیچکس قرار نیست بشنوه ،از بغض هایی که هیچوقت اشک نمیشن!
من خستهام از آدم هایی که مدام بهم میگن که چه احساسی باید داشته باشم ، چیکار باید بکنم و چجوری با خودم زندگی کنم!
من کمک نمیخوام، من نمیخوام بهتر یا نرمال تر بشم ..چون من داغون و عجیب غریب نیستم ..
کسی که هستم، احساساتی که دارم هیچکدوم نشونه ی این نیست که به کمک نیاز دارم!
من دنبال حال خوب نیستم، من توی افسردگی دست و پا نمیزنم .. من همینَم همیشه همین بودم ،سردرگم، گیج وکلافه.
#شاینی_امیری
#تناقض
@a_miim
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.