🔆 بی ون غلامان 🔆

شرکت کننده شماره 27 آقا مهران

یاعلی مدد اطلاعیه 🥁 نظر به اینکه که افراد بسیاری در گروه دلیت اکانت کردند و برای استفاده بهینه تر از نظرات یاران علاقه مند به گروه کلامی یاران حقیقت و حذف نفراتی که از گروه استفاده ای ندارند ...گروه جدید یاران حقیقت دایر و اعضای حاضر لطفا به این گروه منتقل شوند .این اطلاعیه تا انتقال کامل اعضا چند ساعت یکبار در گروه قرار خواهد گرفت با تشکر از همراهان چندین ساله یاران حقیقت یاران بزرگوار چون ما شماره همه اعضا را نداریم لطفا از دوستان واشنایان خود که در گروه بودن دعوت کنید لطفا تا اد شدن کامل اعضا در گروه جدید مطلبی قرار ندهید تا فقط اعضا منتقل شوند لطفا همگی یاران که ما به شماره آنها دسترسی نداریم را اد بفرمایید لينک گروه یاران حقیقت 🔴 https://t.me/joinchat/HUufk0jHGQWEhrGlfiddqQ

یاحق بند اول دوره برزنجه. درويش روحتاف (مظهر پیربنیامین) ميفرمايد 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 کوه درويشان خو يش اي درويشان کوه نشين ازخود بخدا رسيده هرسه ديده مس چاعام بي انيش که هرسه بدون ترس ازعالم مست ديدارهستيد يوتان وينوميش روحتان دّرکيش اي شما مانند ميش وروحتان پايبند آيين دّر ديارن دامتان نه دانکو سّرکيش معلوم است دام گسترده ودانه اسرارپاشيده ايد ميوني چه تان بوي عطرعطار ازشما بوي عطرحقاني به مشام جان مي رسد چم تانم دين نه خواو ايسرار درخوابي اسرارآميزانگاربا شما ديدارکرده ام اينه چل شون ها دينم نخواو چهلمين شب است که شما را درخواب ديده ام موينام پايه و سراچه و زرتاو درخواب سرايي با ستونهاي زّرين رامي ديدم که شوي رهبر پنم داش حساو شبي رهبري مراازحسابوکتاب آگاه کرد رورو شيام نوير خيالاتوهاو روزبروزدرفکروخيالات آن خوابها مي رفتم شياني نخواو گاه و سر بيدار گاهي در خواب و گاهي هم در بيداري رهبر و ورمم پنه بي آشکار آن رهبر در خوابم برايم آشکار مي شد ستيزه مشدان نراي بي قرار مراستيزه مي داد ودراين راه بيقرار مي کرد برشيم نه يانو فانيم کرد بيزار خانه خود را ترک وازمال دنيايي بيزار شدم آ رو گيلا نان ويل و هرا گيل ازآن روزسرگردان به هرجا روانه هستم ور داشتم سر پي کوهان و ويل و بيهوده سر در کوه و بيابان نهادم آمام بي خور پري عشق ذيل و بي خبر به دنبال عشق قلبم راه افتادم تا ياوام ويکاه پي صراطو خيل تااينجا به گروه شما در اين راه ملحق گرديدم ذيلم بي روشن و ديده و دينتان قلبم از ديدار و ملاقات شما روشن شد مويني وي شوق جام جمينتان واز جمال نوراني شما شور و شوق مي بينم سه صلاتو حق ها ني کمينتان سه سلام حق را از اين کمترين به پذيريد شعاع و شوق تان نه ذيلم زياه از نور و شوق ديدارتان قلبم روشن گرديد په شيوي شوان نه ذيلم شياه و بي قراري شبهاي پيش از خاطرم محو شد ني جام عينم سفيد بي سياه کاسه چشمانم ازتاريکي روشن شد بينا و روشنم او شمه دياه و اين بينايي و روشني را از شما ها دارم چينه ور دانوم حقم يار بيا ميدانم قبل ازاين خداوند يار من بوده است ديده وهر سه تان نخواودينم رخسار هر سه نفر شما را در خواب ديده ام نه خواودا سلام شمه واندنم در خواب بشما سلام گفته ام بلي دانو ذات نيا چه بدنم البته اومايه ي ذات را درجسم من نهاد بنده نه شمه دو شک وستنم بنده فقط در مورد نام شما ها ترديد دارم کامتان کشکول کيتانن عاستا کدام يک نامش کشکول و کدام عاستاه است کامتان نامش قلم هن گو يا و کدام يک نامش گوياي قلم مي باشد بواچدي نامتان پنه م بو آگا نام خودرا برايم بگوييد تا بدان آگاه گردم بعشق دين تان بدردي گوا شمارا بعشق آيين تان اين گواهي را بدهيد اول آخر یار 🌹 🌹 https://telegram.me/bivangholaaman

سلطان مرمو: روتاف شیای اینا هفتاو یک روتاف شیای روح شان مو بزیو او سر دیای نا گوشه و شاران بوا پیدای سره براران او بی ریای ازیش چیگا روشتم نیای ارکان یری روژم زیای مو بو و عادت ای یری روژم مو بو و عادت یاران مو گیرو ای راو ریاضت ریاضت شمه پیشان بو شادت ای امره وران سید و سادت روتاف بوینان ای پا ایستادت رای نامه ورتان اینه مو و قول رای نامه ورتان به عشق و شمه روچه و ثمرتان هر یکی سه ساعت مو و هدرتان بیست و چوار ساعت بو و لنگرتان روژه ویری رو پی هفت مظهرتان نه عشق شمه شو و بشرتان یاران بگیراش چی کوی ای سرتان تا چو سر ژیتان بوینا ممرتان ممر و عشقی پیاله و کوثرتان ازیش سه ساعتی ازیش نورم مگنو سه ساعتی بشتان چنی بشیما و قاتی شمه هفتندی از هشتم هاتی هشتمیننان قاپی و حیاتی هشت قاپی و بهشت شادی و مماتی دو هفتم چوارده قند و نباتی از ویمنان مهر هشتمین ذاتی از ویم پانزدهمین چوارده پاکتاتی رای یری روی اینا نیام روشت رای یری روی یری روی ازل قاب دُر کوی او یری سات یاریم ندر پی سوی ها و یری سات سازام سر موی پا یک سات سمام ساخته چا هوی صف و ستاران رازنام اوردوی کم روشنیش وست نه دیجور جوی سات و دوهمین ها سازنام مانگ سات و دوهمین هم پاک نوی پاک دیجور تمین تمام روشنیش ندا و جمین سات و سهمی سازنام آفتاو سات و سهمی تمام بی روشن دیجور تمی ایمجار یری روژ چا سر و دمی هم او شمم دا ریاضت خمی روژ و چوارم متان زیام او جمی روژ و پنجمین وستم او شمی روژ ششمین ساختم عالمی روژ هفتمین زیام او قلمی روژ هشتمین دامان او قمی ژنمان طبل سور و زمرمی مرتبه‌ی شاهیم خیزنا علمی بهشتمان سازا او دور و گمی گمی و گمه ور وست او سر بمی ایگام هم آگان چیور و چمی فریاد بوینه فریاد و امرو ازی بوینه هم هفت لاله‌م برد او غیب نگینه روح و جامه شان چیور دمینه هر وجای ویش شو و شمینه مظهری هنی بوان جسمینه هم سر براران نه سرزمینه بزیانه راگه‌ی قولتاسینه هم و هفت برا هفت لاله‌م بزیو هم و هفت برا براو یکتربان دوهم چا سرا چا قولتاسیان ورگرتان چرا هم ای ریاضته چی مره نریا رای قولتاسیم موهم بو را بدری پیشان ای روژه و یرا حسن و حسین هم غیب کره ذات حسن و حسین هم بشان و عین آفتاب کونین ذات هاتفیش برو پی شرقین ای یریش غیب بو ذاتشان چی عین هم چوار رکنم مانو چی ما بین تا پی پردیور راهی بیم بی مین هم قاپی ای مر غیب بو چیور زین ای رنگ و نورش شو و سرّکین ظاهران جلاش نوینو چی دین تا که برشیم چیور هانا و هین پی دکا شیخان قدم بوزیم پی دکا شیخان چنی شیخ احمد بکلاشمی نویخان بکریم شرع خاک ملک ریخان و طلفش دریم جلای نورتیخان پریمان واچو گوای سرّ بیخان رکن نه دفتر رکن ای تاریخ بنویس نه دفتر نه چله تاوسان یری روی ثبت کر مانگ و دلی راست دوازده سفید پر یره روی یاران چیگام بی وفر عید پادشام دوهم داش اثر عیدم آ عید و ازلین مظهر طبل شاهیمان ژن نه دوره‌ی خور تیانم آ تیان طلای نور احمر کوره‌ی ساجین ازلین اسپر داواتم داوات آازلین شر چا هفت لاله‌م زیا آش چما و چر چه یویشان برنج ستاره‌ی جم ور یویشان کله شیر سر و انگ اخضر نه یویشان زیائی چما جوهر آش چمائی چا قاب و جدور خوراک ازی بیا چا گوهر ایگایش هم چی مر پوختم کرد پرور پری عید و جم یار پردیور بونی و شادی یره روی دلور پی آمین کرده‌ی دعای نامه ور پی دفع و گنای صاف سفید تر سفید نه سیاه مو کرو چکر سیاهم گناهن پی سفید خطر شرح : فریاد به امر سلطان هفت لاله را باز به عالم غیب فرستاد و ذات حسن و حسین و هاتف نیز به جلوه آفتاب رهنمون شد و پنهان كرد و سپس مولا با چهار ملك در پردیور به خانه شیخ احمد دكاشیخانی تشریف فرما شدند. 🔸.................................................🔸 📱 اپلیکیشن اندرویدی خزانه کلام یاری صحنه 🔹 نسخه جمخانه سید امرالله شاه ابراهیمی صحنه https://telegram.me/bivangholaaman

🙏هو اول و آخر یار🙏 شیخ امیرمی فرماید شیت یارنان شیت کمترین قاپی یارنان گاه ترش و گاه تال گاه چوین ژارنان گاه پیاله ی شفای دس یارنان گاگا چوین وهار سوز و یک رنگیم گاگا چوین بلیل ور میو دنگیم گاه تاوشت تاو تابستانی من گاه تخته ی یخ بن زمستانی من گا گا چوین پاییز زرد و خزانم گا دانشمندم گا هیچ نزانم گا گا نه جامه ی زر مدام زنجیر گا گا خادم بیم مکیشام تکبیر گاگا سلمانی اسای سر تاشم گاگا سرهنگم گاگا فراشم گاگا چوین شتر بار مکیشام بار قطار چیم علی قنبر سر قطار گاگا چوین سید برگ سوز پوشم گاگا چوین درویش خرقه نه دوشم گاگا چوین بره ی میشان شیر مسم گاگا چوپانم چماق و دسم پیاله ی ورده ی دس اوسای حکیمن شیخه ثنا گوی شاه قدیمن ای چن و چوینه بی چوین مزانو هر کو آو ملو سوزی منمانو معنی ： دیوانه حقم ، دیوانه کوچک و حقیر درگاه صاحب کرم هستم ، گاه تر ش و گاه تلخ و گاهی همچون زهر قاتلم ، گاه چون پیاله کوثری شفا بخش دردهای یارانم خواهم شد ، گاه گاهی چون بهار سبز و خرم و یکرنگم ، گاهی همچون جارچی و منادی همیشه صدایم بلند است ، گاه در گرماگرم تابستان هستم ، گاهی هم در یخبندان زمستان گرفتارخواهم شد ، گاهی چون پاییز زرد و برگ ریزان و خزانم ، گاهی دانشمند و گاه نادان و از همه چیز بی اطلاعم ، گاه گاه در غل و زنجیر گرفتار می شوم ، گاهی هم بعنوان خادم در جم یاران تکبیر می گویم ، گاه گاه استاد سلمانی و سر اصلاح می کنم ، گاهی سرهنگ و فرمانده و گاهی خدمتکارم ، گاهی چون شتر بار ملامت و محنت می کشم ، که صاحب قطار علی و قنبر سر قطار من است ، گاهی چون سید سبز پوش هستم ، و گاهی هم مانند درویش خرقه پوش می باشم ، گاه گاه مانند بره از شیر میشان سر مستم ، گاهی هم چون چوپان برای حفظ گوسفندان چماق بدست می گیرم ، شراب انطهوری را از دست استاد و حکیم نوشیده ، و شیخ امیر مداح و ثنا خوان حق است ، این چند و چون و دگر گونیهای متضاد را حق میداند ، بدیهی است هر کجا آب جاری شود سبزه می روید و نمایان می شود .🙏🙏🙏🙏 با تشکر از استاد بزرگوار تیمور عزیزی 🌺 https://telegram.me/bivangholaaman

کـــلام زیبا و دلگیر در دومین شب نیت🌻 از درویش طیـب کــرمی🌻 کردار قبــول حــق🌻 https://telegram.me/bivangholaaman

هو اول وآخر یار🌺 شیخ امیر مرمو؛ دله درده دار،دله درده دار دله پژاران زاری درده دار زامدار برین ،نیش مودای خار باردار هجران،دویری دین یار هربار بی یاور بنیشو وتاک یاربی یاور،زی مبو هلاک حق وحقی ویش تنیانیش نورد ژوبون بندگان آفریده اش کرد تاویش جانگردنه جامه وجسد سرنگردبازار دنیا و آخرت سربرنه سایه ی صاحب شرط وشون برکرنه خاطر،فکردنیای دون ای دنیا داران دنیا فانین مکان هرمکان جاودانین ای دنیا هویچن ای بی خوران بقا هاژه کوی صاحیونظران ✨✨✨✨✨✨✨ 🌺شیخ امیر میفرماید 🌺 ای دل دردمند،ای دلی که افکار مختلف تورا بخود مشغول نموده است .ای دلی که از نیش زهر آلود نا بخردان ،مجروح وآزرده شده ای. ای دلی که بار دوری و هجران یار وفادار را به دوش میکشی . هریاری که بدون یاور واقعی باشد و تنها بماند ،چنین یاری زود به هلاکت میرسد. حضرت حق باتوجه به اینکه خودش خالق وصاحب گیتی است ،تحمل تنهائی نداشت .به همین دلیل بندگان را آفرید . حضرت حق خودش درجامه وجسد انسانی وارد نشد ،بازاراین دنیا و آخرت نتوانست سر بگیرد وشروع به کار نماید ،به هوش باش تابا افراد دارای شرط وشون وعهد وپیمان همنشین شوی ودرسایه چنین افرادی زندگی نمایی ،فکر دنیای دون ودست را از سرت خارج کن. ای کسانیکه فقط به زر اندوزی ومال دنیا می اندیشید،بدانید که این دنیا فانی و گذرا می باشد و مکان شما همان مکان جاودانی است که دیگران هم بدان رسیده اند . ای بی خبران خبر داشته باشید که این دنیا هیچ ارزشی ندارد وبقا فقط درکوی مکان صاحب نظران و آنهایی که اهل نظر وآداب یقین هستندوجود دارد پناهمان شهوار پردیور 🌺هو اول وآخر یار 🌺 با تشکر از ا سید رسول رضایی 🌺 https://telegram.me/bivangholaaman

سلطان بحرین، خاوند کاران جم حقیقت، سر حلقهء یاران دو هفتت پری، لنگر وِناران ✨✨✨✨✨✨ با تشکر از استاد بزرگوار تیمور عزیزی 🌺 https://telegram.me/bivangholaaman