cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

زندگي مهارتي آموختني است. لازم به ذكره همه نظراتي كه ارسال شده نظرات مردم و غير كارشناسيست به جز نظراتي که اسم کارشناس و مقطع تحصیلی او زیر آن قید شده. ارسال دلنوشته @drazartash_admin

Більше
Рекламні дописи
11 755Підписники
-624 години
-257 днів
-14530 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

💎 کمی تأمل ؛ لطفا مطالعه بفرمایید 🙏 *متنی زیبا و در عین حال تلخ که بسیار عبرت‌آموز است* تلنگری برای اهل دنیا و واقعیتی تلخ برای همه کسانی که‌ دل به دنیا بسته‌اند، دلنوشته یک نویسنده کهنسال : زندگی من، قبل ازشروع، تمام شد..!! لحظه ای بیش نبود، من ۹۷ سال عمرکردم فقط ثانیه ای بود. 👈نشر این مقاله در اینترنت باعث برانگیخته شدن تفکرِ بیشتر مخاطبین راجع به زندگی شده است. مقاله توسط یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه ی سالمندان به نگارش در آورده است. ▪️دارم به خانهء سالمندان میروم، مجبورم. وقتی زندگی به نقطه ای میرسه که دیگه قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هات به نگهداری از فرزندان خودشان مشغولند و نمی توانند ازت نگهداری کنند، این تنها راه باقیمانده است. ▫️خانه ی سالمندان شرایط خوبی داره، اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی داره، غذا خوشمزه است، خدمات هم خوبه، فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست، حقوق بازنشستگی من به سختی می تونه این هزینه رو پوشش بده. البته اگه خونهِ خودم رو بفروشم به راحتی از پس هزینه اش برمیام. میتونم در بازنشستگی خرجش کنم تازه ارث خوبی هم برای پسرم بذارم. پسرم این را خوب میفهمه : «پولها و اموالت باید به خودت لذت بده، ناراحتِ من نباش.» ▫️حالا من باید برای رفتن به خونه سالمندان آماده بشم، به هم ریختن خانه به خیلی چیزها برمیگرده : 1⃣ جعبه ها،چمدانها،کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگیست، لباسها و لوازم خواب برای تمام فصول. 2⃣ از جمع کردن خوشم میامد. کلکسیون تمبر، دهها نوع قوری دارم. کلکسیونهای کوچک زیاد، مثل گردنبندهای از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل. 3⃣ عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتابه. انواع شیشه و بطری مرغوب خارجی. از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم. 4⃣ دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که میشه در یک آشپزخانه پر تصور کرد. ده ها آلبوم پر از عکس و... 5⃣ به خانه پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران میشم. ▫️خونه ی سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی داره. دیگه جایی برای اونهمه وسایلی که یک عمر جمع کرده ام نداره. ▫️یک لحظه فکر میکنم مالی که جمع کرده ام دیگه متعلق به من نیست. در واقع این مال متعلق به دنیاست. ثروتی هم که در آینده خواهد آمد تعلق به کسی ندارد. ▫️قصرِ چه کسی شهر ممنوعه است؟ امپراطور فکر می کرد قصر متعلق به خودشه ولی امروز متعلق به مردم و جامعه است. ▫️به اینها نگاه می کنید، با آنها بازی می کنید، از آنها استفاده می کنید ولی نمی تونید آنها را با خودتون به گور ببرید. ▫️می خوام همه اموالم رو ببخشم ولی نمیتونم. هضمش برام مشکله. از طرفی بچه ها و نوه هایی که برای کارم و جمع آوری این همه چیز ارزش قایل باشند کم هستند. می تونم تصور کنم که آنها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده ام چطور برخورد میکنند : همه ی لباسها و لوازم خواب دور ریخته میشه. عکسهای با ارزش نابود میشه، کتابها فله‌ای فروخته میشه. کلکسیونهام چی؟ اگه دوستشون نداشته باشی از خودت دورشون میکنی. مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته میشه. درست مثل پایان عمارت قرمز میمونه: تنها یک تکه ی تمیز سفید به جا میمونه. ▫️از بین کوه لباسی که جمع کرده بودم چند تکه برداشتم، چند تا وسیله ی آشپزخونه، و چند تا از کتابهای مورد علاقه‌ام، و چند تا قوری چای. کارت شناسایی و شهروندی ، بیمه ، سند خونه و البته کارت بانکی. تمام. 😭 این همه متعلقات منه. میرم و با همسایه‌ها خداحافظی می‌کنم.... سه بار سرم را به طرف درب خانه خم میکنم و آن را به دنیا می سپارم. بله در زندگی، شما روی یک تخت می خوابید و در یک اتاق زندگی می کنید بقیه اش برای تماشا و بازیست. 👌بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می فهمند : ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم. 1⃣ دور خودتان را برای خوشحال شدن شلوغ نکنید. 2⃣ رقابت برای شهرت و ثروت خنده داره. 3⃣ زندگی بیشتر از یک تختخواب نیست. 4⃣ افسوس که هر چه برده ام. باختنی ست، 5⃣ برداشته ها، تمام بگذاشتنی ست، 6⃣ برداشته ام، هر آنچه باید بگذاشت، 7⃣ بگذاشته ام، هر آنچه برداشتنی ست... ✅ پس ، در لحظه و حال زندگی کنید.  زیاد درگیر تجملات، خانه، ماشین و.... نباشید ، در یک کلام انبار دار نباشید. سبکبال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید با خودتان، با دیگران، با همه خوب بخورید، خوب بپوشید، خوب سفر کنید، زندگی را زیاد سخت نگیرید، به خودتان احترام بگذارید، به خودتان متعهد باشید. 🥗 بهترین رفیق خودتان باشید 👌💐 @DrAzartash_delneweshteh
Показати все...
💯 10👍 4👌 4😭 2 1
سلام #۸۱ اکثرا در حالت دراز کش باشید تا حد امکان از ایستادن خودداری کنید ناگهانی نشست و برخواست نکنین از توالت فرنگی استفاده کنید دخول عمیق نداشته باشید ارضا شدن هم ممنوعه انشالله ک ب سلامتی ب دنیا بیاد 💗
Показати все...
#کاربر۸۱،باسلام من هم دقیق ۱۳سال پیش همین حال شماروداشتم سرکلاژ،دهانه رحم کوتاه،استراحت مطلق وهرروزم بااسترس می‌گذشت که نکنه خدایی نکرده اتفاقی بیافته،امروزدخترقشنگم کلاس هفتمه😍😍گلم به خودت استرس نده مطمئن باش پسرنازت بسلامتی به دنیامیادواین روزابرات خاطره میشه
Показати все...
3
سلام خدمت دوستای عزیزم من 25 سالمه و همسرم 33 ..بعد از یکسال و نیم دوستی ازدواج کردیم دوسال عقد و بعد از یکماه عروسی ناخواسته باردار شدم با اینکه از لحاظ روحی امادگیشو نداشتیم ولی الان هردو عاشقشیم یه پسر کوچولوی شیطون ...مشکل اصلیم اینه که هفته سیزده طول سرویسکم 25 بود سرکلاژ و پساری رحم انجام دادم الان بیست هفته و سه روزمه و طول سرویسکم با سونو شکمی شده 22🥺 خیلی روحیمو از دست دادم و کلا استراحت مطلقم خیلی کم تو خونه راه میرم و یه دستشویی..خونه مامانم نرفتم و خونه خودم موندم همسرم حسابی هوامو داره همه کارارو انجام میده ولی نمی‌دونم که تا 37 هفته میتونم برسم ؟ خیلی نگرانم کسی تجربه مشابه به منو داشته ؟ چ کارایی انجام دادین ممنون میشم تجربه هاتونو در اختیارم بزارین #81
Показати все...
3👍 1🤔 1
⭕️ #اعتیاد_به_رنج ■چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم. من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتوانم سریعتر وارد قطار بشم و برم تخت های بالا جا بگیرم. برعکس اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم و وقتی رفتم داخل کوپه، دو تا خانم جوان تخت های بالا جا گرفته بودن □قسمت پایین یه خانم با پسر حدوداً ۹ ساله و یک خانم میانسال نشسته بودن. منم بناچار همون پایین نشستم و از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم. ●بعد از گذشت یکی دو ساعت متوجه شدم خانمی که پسر بچه همراهش بود داره گریه میکنه و خانم میان سال روبروش باهاش صحبت میکنه. ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم. ○گویا مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بودند و او فرزندش را به کوپه بغل فرستاده و به او گفته بود برو ببین در مورد من چی می‌گن. پسر بچه برگشته بود و هر چه را که شنیده بود از سبر تا پیاز برای مادرش تعریف کرده بود.... ظاهرا حرفهای خوشایندی نزده بودند! ■خانم میانسال که زنی با کمالات بود به این مادر گفت: تا زمانی که *اعتیاد به رنج کشیدنت* را ترک نکنی، اوضاع همین است. برایم جالب بود. مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن هم میشویم؟! □من آموختن را دوست دارم.  به نظرم جامعه بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی بدون پرداخت شهریه می‌تواند در کلاسهای آن شرکت کند و انتخاب کند چه بخواند. اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کرده بودم ... مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند. من هم سر تا پا شوقِ آموختن. .استاد(خانم میانسال) رو به خانم گریان کرد و گفت: از کی معتاد شدی؟! ▪︎خانم گریان گفت: من اصلاً معتاد نیستم! به خدا من هیچی مصرف نمیکنم. ▪︎استاد گفت: چرا! تو رنج کشیدن عادت روزانه ات شده. مگر تو امروز مسافر نیستی؟ ▪︎گریان خانم گفت: چرا، داریم میریم سفر. ▪︎استاد گفت: تو امروز بخاطر دغدغه ات برای سفر، رنج مصرف نکرده بودی. اما تا در کوپه نشستی، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه کردن هستی! ○دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود. خانم گریان هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبرو شده بود گریه اش متوقف شد و گفت: ولی اونا خیلی بد هستن، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟! ■استاد گفت: شغل مواد فروش، فروش مواده. تو چرا مواد آنها را میخری؟ تا زمانی که تو بهایی نپردازی هیچکس به زور به تو هیچ موادی نمی‌دهد و ادامه داد: در این دنیا همه فروشنده هستند؛ تو مشخص کن خریدار چه چیزی هستی: خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی یا خریدار رنج و اندوه! □من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم. برایم زیباترین تعبیری بود که تاکنون شنیده بودم. استاد ادامه داد: اگر در طول روز از خودت بپرسی که امروز میخوام چه چیزی را بخرم که برای زندگی ام مفید باشد بابت اجناس بنجل پولی نمیپردازی! ▫️بحث آنروز دیدگاه جدیدی را در من بوجود آورد. واقعا امروز شما خریدار چه چیزی هستید: تنبلی و بطالت، رنج و اندوه، شادی آرامش و یا یک هدف و رضایت!؟ یادتان باشد ما انسانها دارای حق انتخاب هستیم، پس بر ماست که از آن به درستی بهره بگیریم. @DrAzartash_delneweshteh
Показати все...
👏 14👍 2
#۸۰ سلام بر همه دوستان دوست عزیز من خرید اینترنتی زیاد انجام میدم و روستا هم هستم و خداروشکر همیشه هم ب دستم رسیده مثلاً یکیش اینه ک پیچ یا سایت و مدتها مثلاً چند ماه دنبال میکنم کامنتها رو میخونم ...اگه سایت داشته باشند چک میکنم...کد پیگیری مشتریاشونو... فک کنم هر پیچی ی مدت دنبال میکنی...میفهمی چ کاره هست... حتی میتونی اول برای اطمینان ی خرید کوچولو بکنی..‌. ولی بنظرم پیچ های فیک زود مشخص میشن...موفق باشی با تشکر از ادمین جان
Показати все...
👌 8👍 2
کاربر ۸۰ من کلا خریدهای اینترنتی انجام میدم واقعا دیگه حال و حوصله بازار گردی ندارم هم قیمت مناسبن هم کیفیت کار بهتری دارن هیچ وقتم سرم کلاه نرفته چون از پیج های معتبر و سایت های معتبر خریدم میکنم عصر تکنولوژی هستش و قرار نیست همه کلاه بردار باشن چون قطعا همه دنبال دزدی نیستن و میخوان لقمه حلال در بیارن
Показати все...
👍 13👎 4
سلام در پاسخ به کاربر ۷۹ خواهر گلم به خودت مسلط باش،وهیچ کاری نکن اول با مشاور صحبت کن وهمه چی وتعریف کن چون ممکنه تو این حالت کاری کنی که بعد پشیمونی بشه ونکته مهم اینکه به هیچچچ وجه نزار کسی از این جریان باخبر بشه فقط مشاور من بهتون خانم دهقان عزیز دپیشنهاد میکنم کا تو کارشون درجه یک هستن امیدوارم حال دلتون خوب بشه
Показати все...
👌 13🙏 2
سلام کاربر 79 میدونم خیلی سخته ولی حالا که تا اینجا پیش رفتی بی گدار به آب نزن مدرک محکم جور کن که زیرش نزنه و طلبکار نشه. اگر میتونی از چت شون اسکرین شات بگیر برا خودت ارسال کن که داشته باشی. توی خونه یه دوربین های خیلی کوچیک شبیه لامپ هستن نصب کن برای مواقعی که نیستی(البته من خودمم سررشته ای ندارم پرس و جو کن و یه دوربین مناسب بخر☺️). و از همه مهم تر با مشاور باتجربه مشورت کن ارزشش رو داره حتی اگر یه تیکه طلا بفروشی و مشاوره بگیری. البته مشاوره کاربلد و ماهر. امیدوارم به حقت برسی. 🙏🙏
Показати все...
👍 14👎 5🙏 2 1👌 1