cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

رمانسرای ایرانی

آیدی ادمین : @Soniya_graphy 🔊نظر ،پیشنهاد،انتقاد،درخواست 👇 https://telegram.me/harfbemanbot?start=MTE1NDM0MDEx کانال لینک رمان های آنلاین @online_romans

Більше
Рекламні дописи
12 329
Підписники
-724 години
+517 днів
+5130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

#پارت_واقعی_رمان😱😭 حِس از تنم رفت انگار... همین که خواست به سمتم قدم برداره از شوک دراومدم و یه قدم عقب رفتم لبخندِ کجی روی لبش شکل گرفت آروم جلو اومد... سریع وارد خونه شدم... صدای پاهاش مثل ناقوسِ مرگ توی گوشم صدا میداد انگار که بدونه تنهام بدونه به این زودی کسی نمیاد به دادم برسه با هولِ محکمی که به در داد پرت شدم جلو... برگشتم سمتش،درو کامل باز کرد و توی چهارچوبش قرار گرفت پشتِ سرم دیوار بود و روبه روم،آدمی که با هر قدم نزدیک شدنش،،بیشتر قدرتِ نفس کشیدن رو ازم میگرفت... جوری توی صورتم کوبید که حس کردم یه طرفِ صورتم کنده شد... پرت شدم عقب و کمرم خورد به دیوارِ پشتِ سرم... احساسِ ناتوانی میکردم و اشکام سرازیر شده بود صورتم میسوخت و کمرم درد میکرد ولی اینا،در برابرِ اتفاقی که داشت میافتاد هیچ بود... https://t.me/+O6Lx74XIDL4xZTQ0 https://t.me/+O6Lx74XIDL4xZTQ0 https://t.me/+O6Lx74XIDL4xZTQ0 گوشیمو که زنگ میخورد نگاه کرد و ابرو بالا انداخت: _آخِی...مهندسه که... جواب بدم گپ بزنیم؟ گپِ سه نفره... اصلا چطوره بگم اونم بیاد،بیشتر حال میده... از نگاهش و لحنِ حرف زدنش حالم به هم خورد... داشت اشکم درمیومد... خنده ی عصبی کرد: _اون موقعی که باید اینقدر رام و مطیع میبودی،نبودی... الان بلدم خودم رامت کنم... جوری که انگار...همه ی کارایی که تا الان کردم،دست گرمی بوده... 🥺🥺🥺 #هیجانی_عاشقانه_نفس‌گیر_پرفراز‌و‌نشیب❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥
Показати все...
🔥بࢪزخ ؏ۺܧ🔥

"بسم الله الرحمن الرحیم" عاشق شدن❣️ مثل نماز خوندن میمونه❣️ نیت که کردی❣️ دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی❣️ 🔥[برزخ‌عشق‌به‌قلم‌:رباب‌بیات]🔥 🚫کپی حرام=پیگرد قانونی🔴حتی با ذکر منبع🚫

Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟ 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش‌ میشه 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد.... 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
Показати все...
sticker.webp0.22 KB
Repost from N/a
-می خوام فراموش کنم این خونه روزی خانه ی فساد بوده!می خوام فراموش کنم که بهم اتهام شیطان پرستی زدن و منو برده و بنده ی شیطان کردن. 🔥 -با این دختره چیکار می کنی؟قراره وارد بازی تازه ات بشه؟ هنوز نمی دانست با دختری که به قصد انتقام نزدیکش شده چه کند. دخترک خیره سر آمده بود انتقام چه چیزی را از او بگیرد؟انتقام وارد شدن پدرش به فرقه ای شیطانی؟مگر تقصیر او بود که پدرش آنها را ترک کرده بود؟ پاک عقلش را از دست داده بود…مگر نمی دانست او متهم است به تجاوز وحشیانه به دخترها؟ با چه جسارتی پا به حریم او گذاشته بود؟ پوزخندی زد. انگار یک نفر اینجا بدجوری هوس بودن و خوابیدن با خواننده ی مطرح اما بدنام ایرانی را داشت!❌ #عاشقانه #ممنوعه #عاشقانه_هات https://t.me/minabanoo95 https://t.me/minabanoo95
Показати все...
لیــــــرا ♥︎

من قصه گوی عشقم…♥️ | مینا منتظری | پیج اینستاگرام: www.instagram.com/minamontazeriii رمان ها: عشق همین حوالیست… باغ آلوچه، لیرا، نقطه ویرگول مجموعه داستان کوتاه ملکه برفی

Repost from N/a
00:04
Відео недоступнеДивитись в Telegram
من کیوانم! حاذق‌ترین دندانپزشکی که تو فرانکفورت وجود داره ... وقتی دانشجو بودم طی یه سانحه، تصمیم می‌گیرم از همه چیز و همه کس دور شم پس ایران رو ترک می‌کنم... و بالاخره بعد از ۱۰ سال به هدفم می‌رسم و روز و شب فقط کار می‌کنم و وقتم رو با مریضام سپری می‌کنم... سمت هیچ دختر و رابطه‌ای نمی‌رم. جوری که حتی دوستام باورشون می‌شه که هیچ حس مردونه‌ای ندارم !!!!! اما یه روز دختر ریزه میزه‌ای پا به مطبم می‌ذاره که چشم‌های عسلی رنگش، دنیامو زیر و رو می‌کنه و سرسختی‌ای که ذاتا توی وجودش بود، کل سد دفاعیم رو درهم می‌شکنه... و من برای اولین بار جذب دختری می‌شم که بعد از سی و دو سال تمام حس‌های مردونه‌ام رو بیدار میکنه و...🙊🔥 https://t.me/+YUAsj9HaJ7w1MjE8 https://t.me/+YUAsj9HaJ7w1MjE8 - چشمات میتونه بی‌احساس‌ترین مرد هارم از پا در بیاره دختر جون! https://t.me/+YUAsj9HaJ7w1MjE8 #قلم_قوی (فقط کافیه دو پارت اول رو بخونید!) توصیه‌ی ویژه♨️ ✅ پارتگذاری منظم و روزانه🌹
Показати все...
3.62 KB
Repost from N/a
-فیلم سکسی‌ زیاد می بینی ؟! با تعجب نگاش کردم.که فیلتر سیگارش‌ رو تکوند. و خنده تو گلویی کرد. -آخه دخترا معمولا زیاد می بینن...تو خلوت...! نگاه گستاخش‌ رو به سرتاپام دوخت و موشکافانه پچ زد: -البته دخترا....! باورم نمی‌شد من الان تو اتاق معروف ترین و پرحاشیه‌ترین خواننده شهر بودم‌.کسی که همه‌ دنیا پشت سرش حرف می‌زد. لب‌هام جمع کردم و با پرخاش توپیدم: -نخیرم‌‌.‌..خوبه منم بگم شنیدم خواننده‌ها اوضاعشون‌ خوب نیست....یه دختر سالم از تو خونه شون سالم بیرون نمیره...! گوشه‌ی چشماش چروک های ریز دوست داشتنی پیدا شد.وقتی می‌خندید همیشه این طور دلبری می‌کرد.دستی به سینه‌اش کشید که نگاهم را به سینه پهنش‌ کشوند‌. -خب راست گفتن....ولی نه هر دختری...!بعضی دخترا دلت می‌خواد تمام عمرت بدی بلکه مال تو باشن.... انگار داشت با کنایه حرف دلش رو می‌زد.سکوتم که دید چشمک شیطونی زد: -نگفتی می‌بینی ؟!اگر می‌بینی چه ژانری دوست داری؟ -من کلا دوست ندارم....! -منم به نظرم این فیلم‌ها برای بچه‌هاس...وقتی ما خودمون از این فیلم‌ها واردتریم‌ چرا فیلم ببینیم...؟! هجوم خون رو به گونه‌هام حس کردم.چطور می‌تونست با یه زن متاهل اونم تو دفترش‌ این جوری حرف بزنه. نزدیکم شد.بوی عطر گرون قیمتش‌و رو با تمام وجود حس کردم و نفس‌های تشنه‌اش که تموم اتاق رو گرفته بود. تا به خودم بیام سرش رو جلو آورد و خُمار لب‌هاش جلو آورد. بی‌اختیار دستم روی سینه‌اش نشست و پسش‌ زدم. -من متاهلم....من یه زن شُوهردارم بفهمم...! کلافه سرش رو عقب برد و به موهاش دست کشید‌ و نفسش‌و کلافه بیرون داد. قلب من مثل یه گنجشک ترسیده می‌زد و اون انگار کمر به قتل وجدان من بسته بود. -برام مهم نیست متاهلی‌‌‌‌.‌..مهم اینکه من دست رو هر دختری بزارم باید اون مال من بشه....! https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 ❌❌❌
Показати все...
Repost from N/a
-سقطش کن! ناباور از آن چه شنیده بودم یک گام به عقب برداشتم. یه گامی رو که من به عقب برداشته بودم با دو گام بلند جبران کرد: -اصلا از کجا معلوم که راست بگی و نخوای توله ی یکی دیگه رو به اسم خانوادگی ما ببندی هان؟ از اون بابای معتاد پفیوزت که آبی گرم نمیشه، گفتی چی بهتر از این که خودمو ببندم به ریش یه خانواده ی اسم و رسم دار... هق زدم و یک گام دیگه به عقب برداشتم. دستش رو دراز کرد و محکم بازوم رو گرفت و گفت: -پای یه مرد توی خونه ی تو باز شده و یه جنازه روی دست من مونده... اون وقت توقع داری باور کنم که داری راست می گی و حامله گیت مشروعه؟! دستش رو ناگهان رها کرد و فریاد زد: -نمی تونی با یکی دیگه بخوابی و ادای زن های نجیب رو در بیاری و توقع داشته باشی سایه ی سر بشم برای اون نطفه ی حرومی که توی شکمته! سرم گیج می رفت! گناه من فقط عاشقی بود و حالا داشتم تاوان عشقم رو به بدترین شکل ممکن می دادم. سرش رو جلو اورد و پچ پچ کرد: -همین امشب کار رو تموم میکنم دختره ی بی آبرو.... نفسم رفت و لرزیدم https://t.me/+M1ALvQmqnTFiZGM8 زن با نگاهی تحقیر آمیز براندازش کرد و گفت: -خیال کردی با یه توله میتونی پاگیرش کنی؟ سری با افسوس تکون داد و همون طور که به سمت وسایلش می رفت گفت: -از تو زرنگ تراش نمیتونن این گرگای پولدار رو گول بزنن... تو که مثل بره می مونی دختر جون! هنوز همون جا گوشه ی مطبش تاریک و کثیفش می لرزیدم که صداش رعشه به جونم انداخت: -تموم نشد پری؟ -الان تمومش می کنم آقا! رو به من تشر زد: -یالا بیا روی تخت! اون وقتی که باید می لرزیدی لابد جیک جیک مستونه ت بوده! بیا دیگه این قدر وقت من رو نگیر دختر جون! به دست و پاش افتادم: -تو رو به هر کی می پرستی بذار برم! -بذارم بری؟ دیوونه شدی؟ مثل این که یادت رفته کی اون بیرونه و من برای چی پول گرفتم! دستم رو توی جیب شلوارم کردم و سرویس طلا رو جلوش گرفتم. چشماش با دیدن برلیان ها برق زد اما گفت: -جفتمون رو می کشه! -میرم... قسم میخورم که یه جوری خودم رو گم و گور می کنم که هیچ وقت پیدام نکنه... وسوسه شده بود! صداش دوباره اومد: -داری چه غلطی می کنی پری! سیلی محکمی به صورتم زد و من بی اختیار جیغ کشیدم. پری سرویس رو از دستم قاپید و با خونسردی گفت: -تموم شد آقا! https://t.me/+M1ALvQmqnTFiZGM8 رفتم اما نمی دونستم اون یه روزی وجب به وجب این خاک رو دنبالم می گرده...
Показати все...
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟ 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش‌ میشه 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد.... 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
Показати все...
sticker.webp0.22 KB
Repost from N/a
-می خوام فراموش کنم این خونه روزی خانه ی فساد بوده!می خوام فراموش کنم که بهم اتهام شیطان پرستی زدن و منو برده و بنده ی شیطان کردن. 🔥 -با این دختره چیکار می کنی؟قراره وارد بازی تازه ات بشه؟ هنوز نمی دانست با دختری که به قصد انتقام نزدیکش شده چه کند. دخترک خیره سر آمده بود انتقام چه چیزی را از او بگیرد؟انتقام وارد شدن پدرش به فرقه ای شیطانی؟مگر تقصیر او بود که پدرش آنها را ترک کرده بود؟ پاک عقلش را از دست داده بود…مگر نمی دانست او متهم است به تجاوز وحشیانه به دخترها؟ با چه جسارتی پا به حریم او گذاشته بود؟ پوزخندی زد. انگار یک نفر اینجا بدجوری هوس بودن و خوابیدن با خواننده ی مطرح اما بدنام ایرانی را داشت!❌ #عاشقانه #ممنوعه #عاشقانه_هات https://t.me/minabanoo95 https://t.me/minabanoo95
Показати все...
لیــــــرا ♥︎

من قصه گوی عشقم…♥️ | مینا منتظری | پیج اینستاگرام: www.instagram.com/minamontazeriii رمان ها: عشق همین حوالیست… باغ آلوچه، لیرا، نقطه ویرگول مجموعه داستان کوتاه ملکه برفی