cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

سیر آفاق MohammadRafi Jalai

سیاحت نامه - طبیعت نامه - حکمت نامه - تاریخ نامه - .....

Більше
Рекламні дописи
339
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
+130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
Фото недоступнеДивитись в Telegram
در همان زمان که او سر میزما نشسته بود؛ جناب انتظام هم به ما پیوست. از طرز صحبت اندو با هم میشد فهمید که انها از دوستان نزدیک هم هستند. بعدها ؛ هنگام کودتا همین جناب انتظام راهش را از مصدق جدا کرد و به طرفداران شاه پیوست. مسلما دوستی او با کرمیت روزولت در این تصمیمش نقش داشته است. البته ان زمان کسی حتی خود روزولت هم نمیدانست که قرار است "یکسال و هفت ماه بعد" کودتائی در ایران صورت گیرد ؛ که او فرماندهیش را بر عهده دارد! اینها را گفتم تا نشان دهم که اولین دیدار من با این اقای کیم روزولت چگونه رقم خورده بود. حدودا یکسال و نیم بعد او مخفیانه وارد ایران شده بود تا یکی از تاثیر گذارترین کودتاهای تاریخ را رهبری نماید. گرچه ما منتظر وقوع حادثه مهمی در ایران بودیم؛ اما از ورود او به ایران خبر نداشتیم تا اینکه یک روز در اوایل مرداد ماه 1332 تصاویری را دیدیم که نشان میداد ممکن است کیم روزولت در اطراف تهران حضور داشته باشد؟. قضیه ای این قرار بود که ما میخواستیم یک دوربین خوب بخریم. برای اینکار مراجعه کردیم به عکاسخانه یا کارگاه فتوگرافی جناب اقا «سید جواد»، در حوالی سه‌راه امین حضور . ایشان یک دوربین کداک به ما معرفی کرد . از او پرسیدیم که ایا عکسی که با این دوربین گرفته شده باشد را دارد که ما مشاهده کنیم؟ . اقا «سید جواد گفت اتفاقا همین امروز عکس هائی که با یک دوربین مشابه همین دوربینی که به شما نشان داده ام را حاضر کرده ام. الان میاورم نمونه اش را ببینید. او رفت و یک پاکت حاوی عکس هائی که ظاهر کرده بود اورد و به ما نشان داد. تصاویری بود از تعدادی مرد در یک جای زیبا و کوهستانی. الیویا که بدقت عکس ها را نظاره میکرد به ناگهان به من گفت: « قباد؛ ببین ؛ این شخص را میشناسی». او کسی که در کنار دوسه نفر دیگر نشسته بود را به من نشان داد. تصویر انشخص که عینکی هم بر چشم داشت و قیافه اش هم به خارجی ها میمانست به نظرم اشنا میامد ؛ اما نتوانستم او را بیاد بیاورم. در این موقع الیویا به من گفت: « فکر میکنم این اقا همان "کیم روزولت" باشد که در سفارت ایران در واشنگتن او را دیده بودیم». وقتی دقت کردم دیدم که شباهت زیادی با ان کسی که ما در سفارت ایران در ژانویه 1952 دیده بودیم دارد! بطوریکه تولید سوء ظن نکند؛از جناب عکاس باشی پرسیدیم؛ " این عکس ها متعلق به کیست" و او گفت: " راننده یکی از این پولدارهای تهران است که همیشه از ما فیلم میگیرد و فیلم هایش را هم برای ظهور پیش ما میاورد". سئوال دیگری نکردیم . خب ؛عکس ها بواقع خوب بودند؛ ما ان دوربین را خریدیم و امدیم سوار تاکسی شدیم . توی تاکسی همه اش در فکر بودم که ایا تشخیص ما درست بوده یا نه؟ . حضور یک مقام بالای امنیتی از سازمان "سیا"؛ در ایران در ان شرایط میتوانست بسیار مهم باشد. گویا الیویا هم به همین موضوع فکر میکرد؛ چرا که بعد از مدتی از من پرسید؛ « فکر میکنی اگر تشخیص ما درست باشد؛ این اقای روزولت اینجا ؛ در تهران چکار دارد»؟. منهم که دقیقا به همین مسئله فکر میکردم جواب دادم : « یعنی میخواهی بگوئی که حضور او با مسئله نفت و در گیری با مصدق مرتبط است؛ و مثلا کودتائی در کار است»؟. الیویا گفت: « اگر تشیخص ما درست باشد حضور یکی از سران سیا در ایران نمیتواند امر ساده و اتفاقی باشد؛ باید نقشه ای در کار باشد» با اینکه تصورات ما میتوانست کلا بی مورد باشد ولی در هر صورت ما واجب دانستیم که انرا به اطلاع مقامات دولتی برسانیم و همین کار را هم کردیم. بعدها که کودتا انجام شد و دست اندرانش مشخص شدند معلوم شد که حدس ما درست بوده و کار کودتا زیر سر همین ادم ؛ یعنی " کرمیت "کیم" روزولت جونیور. بوده است! ... https://telegra.ph/243--%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7--%DA%A9%D8%B1%D9%85%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%AC%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B1--%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF--%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-05-05
Показати все...
243- اولین ملاقات با " کرمیت "کیم" روزولت جونیور   //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

یکشنبه؛  ؛  16/2/403 :     قیطریه - تهران   محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»   «... از اطلاعات عمیقش در مورد نفت و ایران شگفت زده شده بودیم...»!!! اوایل دیماه   1330؛ ژانویه 1952 ؛ زمانیکه در نیویورک در شرکت استاندراد اویل بودم؛ دعوت نامه ای بدستم رسید از سوی « انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه »؛ که در ان از   الیویا و من   دعوت شده بود که به مناسبت ژانویه در جشنی که از سوی این انجمن در سفارت ایران در واشنگتن برگزار میشود ؛ شرکت نمائیم. خوشبختانه مسیو نورمن هم که با ما در…

243- اولین ملاقات با " کرمیت "کیم" روزولت جونیور // یکی بود ؛ یکی نبود..." یکشنبه؛ ؛ 16/2/403 : قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد» «... از اطلاعات عمیقش در مورد نفت و ایران شگفت زده شده بودیم...»!!! /// اوایل دیماه 1330؛ ژانویه 1952 ؛ زمانیکه در نیویورک در شرکت استاندراد اویل بودم؛ دعوت نامه ای بدستم رسید از سوی « انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه »؛ که در ان از الیویا و من دعوت شده بود که به مناسبت ژانویه در جشنی که از سوی این انجمن در سفارت ایران در واشنگتن برگزار میشود ؛ شرکت نمائیم. خوشبختانه مسیو نورمن هم که با ما در استاندارد اویل کار میکرد به این جشن دعوت شده بود. قرار شد با هم در روز مقرر به واشنگتن برویم. در این ضمن تلفنی هم از جناب اقای نصرالله خان انتظام سفیر ایران در واشنگتن داشتم . ایشان هم تاکید میکرد که حتما در این جشن شرکت کنیم؛ چرا که بزرگانی از سوی نهادها بسیار مهم امریکا این جشن را ترتیب داده اند. او از ما دعوت کرد که در مدت اقامتمان در واشنگتن مهمانش باشیم. بعد از ظهر روز شنبه 14 دیماه 1330؛ پنجم ژانویه 1952 به اتفای الیویا؛ مسیو نورمن و همسرش از نیویورک به سوی واشنگتن حرکت کردیم. انشب را طبق دعوت قبلی مهمان اقای انتظام بودیم. ایشان ضمن پذیرائی مفصل از ما در مورد « انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه » برایمان توضیحاتی داد. مشخص شد که این انجمن در سال 1948 از سوی عده ای از شخصیت های امریکائی در گیر مسائل سیاسی و امنیتی؛ با هدف نزدیکی شخصیت های ممتاز خاور میانه با امریکائی ها تاسیس گردیده است . این انجمن گاه بگاهی به مناسبت های مختلف در سفارت ایران هم برنامه هائی دارد . امسال هم به مناسبت فرا رسیدن سال نوی مسیحی این انجمن از ایرانیان دعوتی بعمل اورده که فردا برگزار خواهدشد. فردای انروز سر ساعت 4 بعد از ظهر در سفارت ایران در واشنگتن حاضر بودیم. عده زیادی از ایرانی ها و البته غیر ایرانی های مرتبط با ایران هم در جلسه حاضر بودند. جلسه با سخنان جناب اقای نصرالله خان انتظام سفیر ایران شروع شد و بدنبال ان دوسه نفر دیگر هم صحبت کردند و انگاه نوبت به اجرای موسیقی هم ایرانی و هم فرنگی رسید که بسیار شندنی بود. بعد از ان بود که کسی به روی صحنه امد که بعدها نقش بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران بازی کرد. ایشان کسی نبود جز, " کرمیت "کیم" روزولت جونیور. نوه تئودور روزولت، رئیس‌جمهور سابق آمریکا و رئیس شعبه جنوب غرب آسیای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا( سیا) که بعدها فرمانده عملیات کودتای ۲۸ مرداد شد. معلوم شد که ایشان هم از موسسین « انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه » بوده است. ان زمان او تنها 36 سال داشت که برای اداره چنان سمت بزرگی بسیار جوان به نظر میرسید. اما وقتی شروع به صحبت کرد معلوم شد که جوانست؛ اما تجربه پیران روزگار را داراست !. او بسیار با هوش و زیرک به نظر میرسید. بعدها متوجه شدیم که کرمیت روزولت مدتی به عنوان دبیر اجرایی گروه روشنفکران و سخنگویان « انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه خدمت کرده بود. انجمن چهار گروه اصلی داشت: 1. سازمان دانشجویان عرب 2. سازمان دانشجویان ایرانی 3. سازمان دانشجویان افغانی 4. سازمان دانشجویان پاکستانی در همان سال ۱۹۵۲، انجمن گروه انجمن دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا که بعدها بخش آمریکایی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی شد را در سفارت ایران در آمریکا تأسیس کرد. بعدها رابطه بین انجمن و سازمان سیا فاش شد و معلوم شد که انجمن توسط سیا تأمین مالی و تا حدی مدیریت می‌شده‌است . این گزارش‌ها نشان می‌داد که جامعه اطلاعاتی آمریکا از انجمن به عنوان وسیله ای برای ایجاد شبکه اطلاعاتی خود در خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم استفاده میکرده‌. از انجا که روزولت خود هم در زمره دعوت کنندگان بود ؛ سر شام به همه ی میزها هم سر میزد ؛ از جمله سر میز ما هم امد و وقتی متوجه شد که ما از سوی موسسه استاندارد اویل امده ایم حدود نیمساعتی با ما بگفتگو نشست. از اطلاعات عمیقش در مورد نفت و ایران شگفت زده شده بودیم. او به ما گفت که در اوائل سال ۱۹۴۴، سه ماهی پس از ختم کنفرانس تهران در تهران حضور داشته و یکبار دیگر هم در تابستان ۱۹۴۷ (۱۳۲۶) انجا بوده و دوستانی هم در تهران دارد و با کسانی مثل سران قشقائی، و ابتهاج،‌ رئیس بانک ملی و بسیاری از افراد دیگر ملاقات کرده و یک بار هم در سعدآباد به «حضور شاهنشاه شرفیاب» رسیده است !
Показати все...
Показати все...
250-  شبکه بدامن ؛  برادران  "بوسکو" و دیگران    //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

جمعه   ؛  28/2/403 :     قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»   «تقریباً هر روز تظاهرات و برخورد بین موافقان و مخالفان مصدق برپا بود» و اما به جز ادمهائی که ذکر کردم ؛ سفارت و سیا( با همکاری انگلیس ها) ادمها و شبکه های دیگر هم داشتند که در مسیر ایجاد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نقش مهمی را در برنامه‌ریزی و اجرای کودتا ایفا کردند که از جمله آن شبکه «تی‌پی بدامن» بود. این شبکه با همکاری کسان دیگر با  استفاده از تبلیغات روانی، جعل اخبار و ایجاد آشوب‌های خیابانی از سوی…

Показати все...
249-  ادم های  "سیا"    //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

جمعه   ؛  28/2/403 :     قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»   " ابر وباد و مه خورشید فلک" دست بدست هم دادند تا کودتائی را علیه دولت مصدق به راه اندازند.

Показати все...
248- "وودهاوس" ؛ مرد  "پشت پرده"  کودتا !!!  //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

جمعه   ؛  28/2/403 :     قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد» وودهاوس : «حتی در صورت برقراری مصالحه با مصدق- او قادر به مقاومت در مقابل کودتایی از جانب حزب توده- نخواهد بود. ...» بله؛ همانگونه که ذکر شد ، بعد از موافقت ایزنهاور با انجام کودتا؛ روزولت وارد تهران شد و در جائی امن در کوهستانهای اطراف تهران سکنی گزید. یعنی عملیات کودتا زمانی شروع شد که  ایزنهاور را متقاعد کردند که خطر کمونیسم ایران را شدیدا تهدید میکند و او به انجام کودتا رضایت داد.   یکی از اشخاصی…

Показати все...
247- "کیم روزولت" و داستانش در ایران  //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

جمعه    ؛  21/2/403 :     قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»   روزولت : «من با نام جعلی «لاکریج» وارد ایران شدم و  به منزلی در نواحی کوهستانی تهران رفتم» خب ؛ به نظر میامد که همه چیز روبه راه است. روزولت می‌خواهد از واشنگتن به تهران برگردد که می‌رود معاینه پزشکی (جاسوس باید سالم باشد) و معلوم می‌شود سنگ کلیه دارد. دکتر اصرار می‌کند که باید حتماً عمل کرد. آلن دالس ؛ رئیس سیا دخالت می‌کند که سنگ او را ول کنید که کودتا عقب می‌افتد. و آقای روزولت را خلاص می‌کند…

Показати все...
246- مهر تائید " ایزنهاور"   بر عملیات    "اژاکس" //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

جمعه    ؛  21/2/403 :     قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»   «به این ترتیب چراغ سبز آقای روزولت سبزتر می‌شود. ...» خبرهای ما که بعدا در کتاب کیم روزولت؛ "کودتا" هم تائید  شده ؛ حاکی از این بود که در مارس ۱۹۵۳ «اسفند ۱۳۳۱/ فروردین ۱۳۳۲) در روز مرگ استالین، کسی به کوویه تلفن می‌کند و در ساعت یک و پنجاه دقیقه در تقاطع خیابان‌های رازی و نادری با او قرار می‌گذارد که او را سوار یک مرسدس سرمه‌ای بکند. کوویه که سوار می‌شود طرف می‌‌گوید برای شما پیغامی دارم. ژنرال…

Показати все...
245- "کیم روزولت"  ؛ فرمانده عملیات  "اژکس"  //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

جمعه    ؛  21/2/403 :     قیطریه - تهران محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»   دالس:  «خب، این راه خلاصی ما از دست مصدق دیوانه را نشان می‌دهد» خب؛ ما تا اینجای کار با نیت کیم روزولت و منویاتش که همانا انجام براندازی دولت در ایران بود اشنا شده بودیم. تفکرات او همان تفکراتی بود که دولت انگلستان هم بدان میاندیشید و برای ان طرح هائی فراهم اورده بود. کیم روزولت هم طرح هائی داشت برای سرنگون کردن مصدق؛  اما برای آن که طرح برانداختن مصدق پذیرفته شود باید اوضا ع آماده‌تر میشد . روی…