جنبش ادبی 1400 _ مکتب عریانیسم _ پیشرو ترین اتفاق فلسفه و ادبیات جهان orianism
Більше
312
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
+130 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
بخش چهارم از نقد پروفسور فیض شریفی بر کتاب «و آنگاه شیخ اشراق عاشق میشود» به قلم امپراطور واژههای جهان، عالیجناب آرش آذرپیک در روزنامهی همدلی، شمارهی ۲۳۰۰، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲
در شعر «کیک عروسی» هم، زن به خاطر کیکی که شبيه قلب نشده از غصه از حال میرود. مردا را قراءالفاتحه مع الصلوة میکند: «قراءالفاتحه مع الصلوة/نوعروسی که بیوه شد هیهات.» رمانس (هوس نامه) «گل بت نامک» بلندترین و بهترین کار آذر پیک است. ترجیع این غزل – قصيده این سه بیت است: «واژه ها دانههای سرخ انار/روی هر واژه شش دقیقه بهار/عشق یعنی پرندگی کردن/ماه نو را به خانه آوردن/زیر باران به گل قسم خوردن/دل به رقص تگرگ نسپردن.» این شعرها و غزلهای ماکسیمال شاعر نشان میدهد که آذرپیک، ادبیات کلاسیک ایران را خوب غور کرده و خوانده است و نواقص نگاه شاعران بزرگ را هرس کرده، تعدیل کرده و بسط داده است. آذرپیک بر این باور است که: «شعر نگرگاهی هستی شناسی دارد نه یک سیستم هنری صرف. شعر دیدگاهی است که هستی خود را از مقام جامع وجودی کلمه – لوگوس- میگیرد...» به این غزل مینیمال سه بیتی نظر بیندازیم: «ناگهان شب شد خورشید شکست/آسمان گم شد دریا یخ بست/روی یخ شهری خود را رویاند/خانه بی پنجره کوچه بن بست/دم دروازه یک تابلو: «ایست» «ای! اینجا آتش ممنون است؟!» این غزل مینیمال مفهوم کاملی دارد، خودبسنده است، لازم نیست آن را کش دهيم تا ۷ یا ۸بیت شود. پیش از این هم وحشی بافقی غزل چهار بیتی سروده هيجانات و تپش قلبی خود را بروز داده است که در غزلهای مینی مال آذر پیک حس و عاطفه با اندیشهای پویا در هم آغشته شدهاند. ولی به هر معنی خط مرز غزلهای آذرپیک با غزلهای سنتی مشخص نیست چون به قول یاکوبسن: «زبان تغزل استعاری است و مجازی.» در این ۳بیت آذر پیک: «شب، خورشید، آسمان، شهر...» استعاره شدهاند.
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#مکتب_فرائیسم
#و_آنگاه_شیخ_اشراق_عاشق_میشود
#غزل_ترجیع
#غزل_ترکیب
#غزل_ماکسیمال
#فیض_شریفی
#رباعی_دهه_۷۰
#چارانه
#چارانک
#نو_رباعی
#ایرج_زبردست
#بیژن_ارژن
#کاووس_حسنلی
#علی_تسلیمی
#بهمن_ساکی
#محمدرضا_روزبه
#سیدمهدی_زرقانی
#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
www.orianism.com
#schoolprimary_of_Orianism
#Philosophical_school
#arash_azarpeik
#arash_azarpeyk #old_fashioned_primary_school
#schoolprimary
#Orianism
#minimalism
#maximalism
#minimalstyle
#maximalstyle
بخش سوم از نقد پروفسور فیض شریفی بر کتاب «و آنگاه شیخ اشراق عاشق میشود» به قلم امپراطور واژههای جهان، عالیجناب آرش آذرپیک در روزنامهی همدلی، شمارهی ۲۳۰۰، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲
آذرپیک، چند آشناییزدایی در این منظومه ایجاد کرده است. اول: قالب مثنوی لیلی و مجنون نظامی را قطعهای ترجیع وار کرده، دوم: وزن مثنوی نظامی(مفعول مفاعلن فعولن) را به وزن (فاعلاتن، مفاعلن فعلن) تبدیل میکند و سپس سراغ محتوای اصلی داستان لیلی و مجنون نظامی میرود و از آن، آشناییزدایی میکند. شعرهای دیگر این دفتر، مثل «مرشد و دخترک»، «سودابه و سرخابی»،«ابراهیم خان کلانتر»، «کفش چار میخ»، «کیک عروسی» و بلندترین شعر این دفتر«گل بت نامک» شعر- داستانهایی است که بر حاکميت زر و زور و تزوير در این جامعه آشفته سخن میگوید. محوریت و مرکزیت نگاه شاعر، بر این بیت به توقیع مؤکد شده است: «اصل قلبی ست که هنگام سماع/خويش هم صوفی و هم دف زن اوست.» در این اشعار، شاعر، ابیاتی ترجیع وار میآورد تا ساختار شعر از هم گسیخته نشود و هم بر پیام خود زوم کند: «مینیاتور خان آبی نور/توامان مهربان و دست افشان/خان قرمز ولی به من هرگز/قلب خود را نداده است نشان.»«خان آبی به سوی در که دوید/جامهاش مثل خواب ابر درید/خان قرمز رسید و شد یک آن/ناگهان باز چشم و درب و دهان/با قسم با دروغ با لابه/فتنهای شوم ساخت سودابه/بعد شش سال خون و خونابه/هیچ از آن سرزمین نماند نشان/هیچ از آن سرزمین نماندنشان.» مولفه کلک و خيانت در این روایات موزون و ادیبانه بسامد بالایی دارد.
در قطعه «ابراهیم خان کلانتر»، شخصیت اصلی داستان میان لطفعلی خان زند و آغامحمدخان در را به روی آغا باز میکند تا خزانه زر و سیم را به دست بیاورد: «آن طرف آن خیال شوم نشست/این طرف هم خزانه زر و سیم/پشت دروازه خان زند اما/در بر او وا نکرد ابراهیم.» در این حکایات عمدتا بر محوریت «زن» چرخ میخورد. در غزل بلند «کفش چارمیخ»، زن، مرد را به چارمیخ میکشد:«خورشید در تمام خودش میوزد مرا/هر روز یک ستاره نو میدهد مرا/با کفش چارمیخ بر اعصاب میدود/این دوست دختر آخر سر میکشد مرا...»
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#مکتب_فرائیسم
#و_آنگاه_شیخ_اشراق_عاشق_میشود
#غزل_ترجیع
#غزل_ترکیب
#غزل_ماکسیمال
#فیض_شریفی
#رباعی_دهه_۷۰
#چارانه
#چارانک
#نو_رباعی
#ایرج_زبردست
#بیژن_ارژن
#کاووس_حسنلی
#علی_تسلیمی
#بهمن_ساکی
#محمدرضا_روزبه
#سیدمهدی_زرقانی
#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
www.orianism.com
#schoolprimary_of_Orianism
#Philosophical_school
#arash_azarpeik
#arash_azarpeyk #old_fashioned_primary_school
#schoolprimary
#Orianism
#minimalism
#maximalism
#minimalstyle
#maximalstyle
بخش دوم از نقد پروفسور فیض شریفی بر کتاب «و آنگاه شیخ اشراق عاشق میشود» به قلم امپراطور واژههای جهان، عالیجناب آرش آذرپیک در روزنامهی همدلی، شمارهی ۲۳۰۰، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲۰
نخستین شعر شاعر قطعه عاشقانه بلند (وقت لیلی) یا همان «نوبت عاشقی است یک چندی» سعدی شیرازی است که گاه تا پایانه دو بیت ترجیع وار به شکل ترانه، داستان را به دوران جاهلیت و بعد به عصر حاضر میآورد، دیالوگ مجنون با لیلی: «آه! لیلی! چگونه میگذرد/بر سرت تيغ زنگی ایام/بی تو بی شک شراب هست حلال/بی تو بی شبهه آب هست حرام.» بیت دوم یادآور بیتی از سعدی است که شاعر این بیت را در پیشانی این دیالوگ گذاشته است: «من آن نیم که حلال از حرام نشناسم/شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام.» این دو بیت ترجیعی در هنگام صحبت لیلی به تکرار میآید: «نوعروسم سلام ماه تمام/بر تو چون است عيش این ایام؟/بی تو بی شک شراب هست حلال/بی تو بی شبهه آب هست حرام.» داستان این گونه استارت میخورد: «مفتی شهر گفته مجنون را/سر مرتد شدن کنند اعدام/ باز بر کفر خويش خواهم ماند/لیلی من! خدای عشق سلام/آنچنان یاد یار شد فریاد/بوم یک بارگی پرید از بام ...» شعر یک مونولوگی هنرورزانه و دیالوگی محشر دارد و به سرانجامی شوم میانجامد: «چشم را بست نیشخندی زد/بعد قرب سه سال عیش مدام ...» مجنون بعد از سه سال وصال، به لیلی میگويد: «حیف! این خال گونه، این گونه/چهرهات را گرفته است تمام/میروم نزد مفتی اعظم/تا بیاموزم آخرین احکام...»«لیلی از زخم نیش او دق کرد/خواست پیش از وفاتش از اقوام/مخفی از چشم قیس دفن کنند/پیکرش را کنار ابن سلام.» مجنون در این دوران بعد این همه حال و قیل و مقال، میخواهد از مفتی و پیرمراد اجازه بگیرد. لیلی دق میکند و وصیت میکند که او را کنار «ابن سلام» خواستگار قدیمیاش خاک کنند.
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#مکتب_فرائیسم
#و_آنگاه_شیخ_اشراق_عاشق_میشود
#غزل_ترجیع
#غزل_ترکیب
#غزل_ماکسیمال
#فیض_شریفی
#رباعی_دهه_۷۰
#چارانه
#چارانک
#نو_رباعی
#ایرج_زبردست
#بیژن_ارژن
#کاووس_حسنلی
#علی_تسلیمی
#بهمن_ساکی
#محمدرضا_روزبه
#سیدمهدی_زرقانی
#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
www.orianism.com
#schoolprimary_of_Orianism
#Philosophical_school
#arash_azarpeik
#arash_azarpeyk #old_fashioned_primary_school
#schoolprimary
#Orianism
#minimalism
#maximalism
#minimalstyle
#maximalstyle
بخش اول از نقد پروفسور فیض شریفی بر کتاب «و آنگاه شیخ اشراق عاشق میشود» به قلم امپراطور واژههای جهان، عالیجناب آرش آذرپیک در روزنامهی همدلی، شمارهی ۲۳۰۰، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲
در پیشانی این دفتر آمده است: «این دفتر تجربه فراشعرهای کلاسیک شاعر معاصر، آرش آذرپیک، در قالبهای ابداعی او يعنی غزل – ترجیع و غزل – ترکيب است و میتوان آن را بعد از پیشنهاد غزل مینی مال در دهه ۷۰ توسط ایشان، پیشنهاد غزل ماکسی مال (غزل – منظومه) در طلیعه ۱۴۰۰ دانست که گامی است به سوی کشف ظرفیتهای نوین در جهان کلاسیک شعر ایران به ويژه قالب ملی يعنی غزل ...» این مجموعه دربرگیرنده ۱۲۱شعر است. آذرپیک در پیشگفتار مقالهای درباره سیستم نشانه گذاری در متون ادبی نوشته و توضیح داده که: «با توجه به ادبيات ایران زمین میتوان گستره این بعد لاینفک واژگان را خارج از مقوله عروضی و غیر عروضی بودن در هفت دستگاه بنیادین تقسیم کرد:
1 – وزن عروضی سالم
2- وزن عروضی شکسته
3- وزن جامد نيمايی
4- وزن مرکب
5- وزن پیوندی
6- موسیقی سپید
7- انواع موسیقی ریتمی، حسی، هندسی، هجایی و ...
با توجه به مطلب ارائه شده باید گفت که در مکتب اصالت کلمه، فراشعر یک ژانر مادر تلقی میشود که مؤلف میتواند در آن تجربههای متفاوتی داشته باشد...» آذرپیک، این بحث را دامنهدار میکند و درباره وزن های هفتگانه و شعر کلاسیک، نيمايی، موج نو و سایر جریان و موجها سخن میگوید و نشانگان هفتگانه دیگر روی میز میگذارد و درباره آنها توضیح مختصری میدهد:
1- راوی (روایتگر اصلی متن)
2- دیالوگ
3- مونولوگ
4- نویسنده
5- راوی مداخلهگر در متن
6- موتیف
.7- اپيزود بندی
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#مکتب_فرائیسم
#و_آنگاه_شیخ_اشراق_عاشق_میشود
#غزل_ترجیع
#غزل_ترکیب
#غزل_ماکسیمال
#فیض_شریفی
#رباعی_دهه_۷۰
#چارانه
#چارانک
#نو_رباعی
#ایرج_زبردست
#بیژن_ارژن
#کاووس_حسنلی
#علی_تسلیمی
#بهمن_ساکی
#محمدرضا_روزبه
#سیدمهدی_زرقانی
#مکتب_اصالت_کلمە
👇👇👇
www.orianism.com
#schoolprimary_of_Orianism
#Philosophical_school
#arash_azarpeik
#arash_azarpeyk #old_fashioned_primary_school
#schoolprimary
#Orianism
#minimalism
#maximalism
#minimalstyle
#maximalstyle
شعر پسامدرنیسم در زبان دلربای فارسی اگرچه با #خطاب_به_پروانه_ها ی دکتر#رضا_براهنی رسما آغاز شد اما نگرش براهنی غالبا معطوف به حیطه ی ماتریالیک زبان بود برای استعمال دیگرگون و به شدت نامتعارف صرفی_نحوی آن؛
اما در شعر دهه هفتاد کتاب تاریخ ساز دیگری در جهان شعر زبانی زایش یافت بانام خنیامندِ (#نم_نم_بارانم) از علی باباچاهی که تقدس زدایی از گفتمان ها و تبدیل کردن پارادایم ها به وضعیت ها را اصل نگرش خویش قرار داد.
و وضعیتی دیگر را در ادبیات قرن ۱۴ ایران رقم زد که توانست جسارت زبانی را بی خسارت زبانی نمودی هنری ببخشد.
انکار علی باباچاهی یعنی انکار ساحتی دانشورانه از هستی شناسی شعر که در کالبدی زبان ورزانه به تقدس زدایی هنرمندانه از اقتدار گفتمان ها و کالاشدگی زبان در دربار شاهانه ی آنها پرداخت.
#علی_باباچاهی از راهبران نسل بشکوهی ست که زیبایی شناسی هنر را در شکستن قانون دانسته اند ؛ برای برهم زدن سلطه ی زبان به عنوان بستر هر گفتمان در جهانی که قانون ها را فقط نهادهای قدرت وضع و شعر را به مثابه قرص مسکن و بلبل بارگاه خویش تعریف کرده اند.
به هر روی هر کس علی باباجاهی را نخواند نمی تواند نام شاعر معاصر بر خود نهد.
امروز زادانه ی فرامردشعر پسامدرنیستی ایران عالیجناب علی باباچاهی است که طلوع این برکت مینویی را هم به حضرت ایشان و هم به شعور و شعر وکلمه و نیز ما و آیندگان این سرزمین اورمزدی فرخنده باد می گوییم.
باعشق
خاک پای تمام بزرگان هنر سرزمینم
#آرش_آذرپیک
#اندیشکده_جهانی_کلمه_گرایان_ایران
■■
#شعر_وضعیت_دیگر
#وضعیت_دیگر
#شعر
#شعر_پست_مدرن
#شعر_پسانیمایی
#پسانیمایی
#شعر_زبان
#شعرنو
#شعرامروز
#شعر_امروز
#شعر_امروز_ایران
#شعرمعاصرايران
#شعر_معاصر
#شعرکوتاه
#شعر_سپید
#شعرآزاد
#شعر_آزاد
#شعرفارسی
#واژانه
#فراشعر
#چارانک
#شعر_کلاسیک
#شعر_فارسی
#شعر_پارسی