cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

انجمن شاهنامه فردوسی یزد

خــرد بایـد و گوهــر نامــدار؛ هنر یار و فرهنگش آموزگار! انجمن شاهنامه فردوسی یزد، پایگاه اندیشه و فرهنگ ایران

Більше
Рекламні дописи
851
Підписники
+224 години
+197 днів
+4930 днів
Час активного постингу

Триває завантаження даних...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Аналітика публікацій
ДописиПерегляди
Поширення
Динаміка переглядів
01
دل سروده ای برای حکیم عمر خیام... سرایش و گویش : هما ارژنگی تابلو ی خیام کار زنده یاد، استاد رسام ارژنگی از بام سپهر لاژوردین، اویخته همچو شب چراغی، قندیل بلور ماه رخشان، در حلقه سیمگون مهتاب، بنشسته به برج خویش خیام، گوید ز گذار عمر و ایام.‌‌‌‌‌.........
56115Loading...
02
📹کاشف پول‌های پنهان در حجره‌ها. روایتی از «بانی ایدرو»، قسمت پنجم ▫️اقتصاد ایران در ابتدای دهه ۴۰ گرفتار رکود شد، نه منابع دولت کفاف می داد اقتصاد از رکود خارج شود نه بانک ها به اندازه کافی سپرده داشتند تا در اختیار متقاضیان قرار دهند. ▫️تیم چهار نفره ای به رهبری علینقی عالیخانی مسئول کشف دلیل رکود و راهکار خروج از آن می شوند. گروه چهار نفره با اقتصاددانان و فعالان بخش خصوصی جداگانه نشست می گذارد اما به نتیجه ای نمی رسند. سرانجام یک نفر سرنخ رکود را به تیم چهار نفره می دهد. او می گوید پول هست زیاد هم هست اما پنهان است. سرنخ او موجب می شود تیم چهار نفره علت رکود را کشف کند و بتواند یکی از طلایی ترین دوران اقتصاد ایران را به لحاظ رشد اقتصادی طرح ریزی کند. ▫️رضا نیازمند یکی از اعضای گروه چهار نفره عالیخانی و بنیانگذار ایدرو به روایت این نشست ها و نحوه راضی کردن صاحبان پول های پنهان پرداخته است. #بانی_ایدرو 📺 @ecoiran_webtv
4769Loading...
03
در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز؛ چه توان کرد که سعی من‌ودل باطل بود! #حافظ 🆔 @shahname_yazd 🔥
7199Loading...
04
گذری بر زندگی مرد خستگی‌ناپذیر فرهنگ و هنر یزد استاد «#محمود_مشروطه» از هنرمندان بنام و فقید استان یزد است که همواره برای سربلندی نام یزد در پیشگاه هنردوستان ایران و جهان از هیچ کوششی فروگذاری نکرد؛ گاه خود یک تنه وظایف یک اداره که سمعی و بصری یا فرهنگ و هنر باشد را عهده‌دار بود و گاه ژیان او یک کتابخانه‌ پویا و فعال بود که به همه جای یزد سر می‌زد. مشروطه، نگهبان آثار تاریخی و باستانی یزد بود و هر بیگانه‌ای که به یزد پا می‌نهاد، خانه‌ مشروطه مهمانسرایش بود؛ چه یک روز و چه چند ماه. خوان گسترده‎ی دانش و بینش او برای همه گسترده بود. این پیشکسوت فرهنگ و هنر، خستگی ناپذیر بود و با همه، نشست و برخاست می‌کرد؛ از غنی گرفته تا فقیر، از خرد تا کلان و راهنمای همگان بود. در برخوردها، حتّی با کودکان پیش‌ سلام بود و فرزندان خود را همه به تحصیل واداشته و در عین توانمندی، درویش مسلک و مردمدار بود. مشروطه، انسانی خداجوی و خداترس بود و خدماتی که او برای یزد و یزدی‌ها کرده از حدّ شمار بیرون است. #حسین_مسرت محقق و نویسنده یزدی در گفت‌وگو با ایسنا در رابطه با هنرمند شهیر این خطه، می‎گوید: تولد «محمود مشروطه» در دهم اسفند ۱۲۹۸هجری شمسی در کانون گرم خانواده‌ی «ابوالحسن ‌مشروطه» اتفاق افتاد. وی اضافه می‎کند: نام خانوادگی آنها از نهضت رو به گسترش مشروطه در یزد و فعالیت عمویش «محمّدآقا مشروطه» به عنوان یکی از فعالان این جنبش در یزد گرفته شده است. به گفته وی، سربازی «محمود مشروطه» مصادف با بروز جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای متّفقین در ایران بود و البته پس از برگشت به یزد و اشتغال به کار، در مرداد ۱۳۲۲ با دختر شیخ علی‌اکبر عبدالواحدی از روحانیان یزد ازدواج کرد که ثمره آن پنج پسر و پنج دختر بود. مسرت با اشاره به استخدام محمود مشروطه در اداره فرهنگ در سال ۱۳۲۹ و ابلاغ درخواستش برای آموزگاری دبستان‌های منطقه‎ای بیرون از یزد یعنی شهربابک کرمان در همان تاریخ، عنوان می‎کند: مشروطه تا یکم شهریور ۱۳۳۱ به سمت مدیر و آموزگار دبستان‌های سالاری و قطب‌آباد شهربابک مشغول بود و پس از آن به یزد بازگشت و در دبستان‌های گوناگون یزد مانند انوشیروان، ادب و صدیق، آموزگاری کرد. وی به علاقه «محمود مشروطه» به امور هنری اشاره و بیان می‎کند: او از سال ۱۳۲۱ اقدام به تهیه عکس و اسلاید از آثار و بناهای تاریخی رویدادهای ملّی و فرهنگی و سنّتی کرد و توانست از آمریکایی‌های ساکن یزد یک پروژکتور و یک دوربین فیلم‌برداری برای نمایش فیلم برای دانش آموزان مدارس یزد بگیرد. نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ» به انتصاب مشروطه به مدیر عاملی شورای حفاظت آثار باستانی یزد با ابلاغ وزیر فرهنگ و هنر اشاره و اظهار می‎کند: از بارزترین خدمات مشروطه در این زمینه، کشف و شناسایی و ثبت آثار تاریخی یزد مانند مسجد ریگ رضوان‌شهر و مسجد جامع فهرج در فهرست بناهای تاریخی کشور و تعمیر و بازسازی مسجد جامع کبیر و باغ دولت‌آباد یزد بود. وی به فعالیت مشروطه از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰ به عنوان رئیس انجمن کتابخانه‌های عمومی شهر یزد نیز اشاره کرده و می‎گوید: مجموع فعالیت‌های سودمند فرهنگی، هنری و باستان‌شناسی مشروطه که بسیار چشمگیر و گسترده بود، باعث شد که وی در فروردین ۱۳۴۸ مسئولیت مهم‌ترین اداره شهرستان یزد یعنی اداره فرهنگ و هنر یزد را برعهده بگیرد و آنچنان فعالیت مشروطه در این اداره چشمگیر بود که آن را «اداره مشروطه» می‌خواندند. مسرت با بیان این که مشروطه از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۸ مسئولیت امور کتابخانه‌های عمومی استان یزد را برعهده داشت، عنوان می‎کند: استاد مشروطه در تاریخ ۸/۱۲/۱۳۵۸ پس از ۳۲ سال خدمت صادقانه که همراه با مسئولیت‌های گوناگون بود، بازنشسته شد و پس از آن یکسره اوقات خود را وقف امور هنری مانند عکّاسی، به ویژه بازیگری در سینما کرد. وی یادآور می‎شود: مشروطه که در آثار متعدد سینمایی و تلویزیونی هنرنمایی کرده بود، در سومین جشنواره فیلم حقیقت در یزد به عنوان پیشکسوت سینما با حضور هنرمندان بزرگ سینمایی ایران مانند جمشید مشایخی، داوود رشیدی، آزیتا حاجیان و مهرانه مهین‌ترابی تجلیل شد. مسرت در پایان نیز تصریح می‌کند: سرانجام این هنرمند وارسته پس از عمری تلاش مجدّانه در راه حفظ و احیای آثار تاریخی یزد و ثبت کردن لحظات ارزشمند تاریخی، فرهنگی و هنری در هزاران عکس و اسلاید و پذیرایی از ایرانگردان و جهانگردان شهر تاریخی یزد در ۱۲/۱۰/۱۳۸۳ در سن ۸۵ سالگی براثر نارسایی ریه و قلب و شکستگی استخوان لگن در بیمارستان شهدای کارگر یزد، این دنیای ناپایدار را بدرود گفت و پس از مراسمی باشکوه در قطعه‌ی هنرمندان خلدبرین یزد آرمید. گزارش کامل : اینجا را بخوانید. 🆔@XeradsarayeFerdosiYazd 📚
2930Loading...
05
‏📕📕📕 وحقیقت بدان که در عالم هیچ شرّی و بلایی و فتنه‌ای و وبایی را آن اثرِ فساد نیست که فرومایه به مرتبه‌ی بزرگان رسد. ▪️نامه‌ی تنسر به گشنسب (مقدمه‌ی ابن‌مقفع)، تصحیح مجتبی مینوی، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، ۱۳۵۴، ص ۴۶ 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
92413Loading...
06
‍ گرامی باد، 21 ماه مِی (امسال : یکم خرداد)، روز جهانی گوناگونی فرهنگی برای گفتگو و توسعه ناگفته پیداست کسانی که چنین فرنام را برای این روز برگزیده‌ند، به پیوند و گفت‌وگوی میان فرهنگ‌های گوناگون و فرآیند توسعه باور داشته‌اند. پیشاپیش می‌دانیم که نادیده انگاشتنِ گوناگونی فرهنگی، حتی پیشرفت در سطح زیستی را نیز ناشدنی می‌سازد. ولی نکته اینجاست که در سطح فرهنگ نیز همین داستان هست، به گفته دیگر «به رسمیت شناختن گوناگونی فرهنگی، پیش‌نیاز بالندگی فرهنگ است». بهتر است این نکته را با در میان نهادن یک نمونه روشن کنیم و پی‌آمد سرکوب فرهنگ‌های گوناگون را نگاهی گذرا بیفکنیم. چنین می‌انگاریم که دو دسته از انسان‌ها در کوهستان می‌خواهند از یک سوی دره‌ای کوچک به سوی دیگر آن بروند. در دسته‌ی نخست هر کس نظری می‌دهد. یکی می‌گوید بهتر است دورخیز کنیم و به آن سو بپریم. دیگری می‌گوید بهتر است از این سوی سراشیبی پایین و از سوی دیگر بالا رویم. سومی پیشنهاد استفاده از تنه‌ی درختی را به عنوان پل می‌دهد. دیگران نیز نظرات دیگری دارند. سرانجام سخن یکی از هموندان پذیرفته و به کار بسته می‌شود. در دسته‌ی دیگر تنها یک تن سخن می‌گوید، راهی پیشنهاد می‌دهد و دیگران پیروی می‌کنند. کدام یک از این دو دسته در گره‌گشایی کارآمدترند؟ پاسخ آشکارا وابسته به شرایط است. می‌تواند چنین باشد که کسی که در دسته‌ی دوم راهبری یگانه و خودکامه است، در این هنگام بهترین راه را پیشنهاد کند. اگر چنین باشد، دسته‌ی دوم زودتر از دسته‌ی نخست به آن سوی دره خواهند رسید. ولی در کوره‌راه زندگی دشواری‌ها یکی پس از دیگری رخ می‌نمایند و اگر همواره از همین راهکار بهره گیریم دیر یا زود روزی خواهد رسید که آن راهبر خودکامه دچار لغزشیی بزرگ شود و تصمیمی برای دسته بگیرد که به نابودی دسته بیانجامد. دسته‌ی نخست نیز می‌تواند دچار لغزشی بشود، ولی احتمال آن کمتر است. زیرا در آنجا پالایه‌ای برای زدایش راه‌کارهای ناکارآمد هست که هرچند زدایش راه‌کارهای ناکارآمد را تضمین نمی‌کند ولی بودنش بهتر از نبودن است. از این روی، هرچند پالایه زمان رسیدن به تصمیم را کند می‌کند ولی همانند سایر پالایه‌ها ضریب خطا را کاهش می‌دهد. این استدلالِ تمثیلی هنگامی روشن‌تر خواهد بود که وارد پیچیدگی‌های زندگی نوین شویم. در زندگی نوین با دشواریهای گوناگون روبروییم که بسیاری از آنها برای نخستین بار رخ می‌نمایند. اینجاست که هیچ کس به اندازه‌ای کارآزموده نیست که همواره بهترین راهکار را برگزیند. در چنین شرایطی گوناگونی راه‌کارهاست که راهگشا است. ولی گوناگونی راه‌کارها تنها آنگاه شدنی‌ست که ساختارهای فکری گوناگون وجود داشته باشد. گوناگونی فرهنگی کمک می‌کند تا راه‌کارهای گوناگون ارائه شود. از همین روی شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگی مانند گوگل و ناسا در تیم‌های خود کسانی از فرهنگ‌های گوناگون را به کار می‌گیرند. تجربه نشان می‌دهند گوناگونی اندیشه و کارآزمودگی زمینه‌ساز پیشنهاد راهکارهای گوناگون خواهد بود. جوامعی که از گوناگونی فرهنگی بالایی برخوردار هستند، توانایی بالاتری در ارائۀ راه‌کارهای گوناگون و نغز دارند. کشور ما نیز اینچنین است. سازمان‌هایی مانند گوگل و ناسا با اینکه در ایالات متحده هستند، برکامه همۀ رقابت‌هایی که امریکا با کشورهایی مانند چین و هند دارد، نمی‌توانند از برتری گوناگونی فرهنگی در توسعه‌ی خود چشم بپوشند و بخش بزرگی از کارکنان آنها از ملیت‌های گوناگون هستند. از این روی، به رسمیت شناختن گوناگونی فرهنگی در سطح تصمیم‌گیری، فرآیند توسعه را آسانسازی و پرشتاب می‌کند. برای ایران نیاز نیست با به کار گیری کسانی از ملیت‌های دیگر گوناگونی فرهنگی را در نهادهای تصمیم‌گیری افزایش دهیم، تنها باید همۀ فرهنگ‌ها – و در مورد ویژه خودمان، همۀ تیره‌های ایرانی – را به نسبت جمعیت در ادارۀ جامعه سهیم کنیم. در چنین شرایطی، راه‌کارهای نغز و نوپدید بسیاری ارائه خواهند شد. گاه راه گشایش دشواریها بسیار نزدیک است. تنها بایددرها گشوده شوند. روز جهانی گوناگونی فرهنگی همایون باد. 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
4202Loading...
07
کسی کو بر پَر موری ستم کرد هم از ماری قفای آن ستم خورد به چشم خویش دیدم در گذرگاه که زد بر جان موری مرغکی راه هنوز از صید منقارش نپرداخت که مرغی دیگر آمد کار او ساخت چو بد کردی مباش ایمن ز آفات که واجب شد طبیعت را مکافات سپهر آیینه ی عدل ست و شاید که هرچ آن از تو بیند را نماید منادی شد جهان را هر که بد کرد نه با جان کسی، با جان خود کرد مگر نشنیدی از فراش این راه که هر کو چاه کند افتاد در چاه سرای آفرینش سرسری نیست زمین و آسمان بی داوری نیست! #خمسه_نظامی #خسرو_و_شیرین @EsmoRasm_IRAN 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd ⚪️⚫️ ⚫️⚪️
10Loading...
08
❗️پوپولیسم به‌شیوه و بیان هیتلر! ▪️سخنرانی معروف هیتلر در سال ۱۹۳۵ میلادی، درحالی‌که از مردم می‌خواهد به او و حزب‌اش رأی دهند! http://t.me/raheniakan
1 18521Loading...
09
جباریت، محصول توده‌های جبار (بازنشر یک ایمیل) دوستان سلام. این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» را تمام کنم. این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (۷۰ سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروان‌شان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند. این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد. اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران نشان می‌دهد که جباران به خودی خود جبار نمی‌شوند بلکه آنها محصول رفتار توده‌هایی هستند که خلق‌وخوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده‌ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی‌ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه‌‌وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می‌گیریم به جای آن که تحویل پلیس‌‌اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می‌زنیم، پلیس‌مان وقتی خطاکاری را دستگیر می‌کند اول او را می‌زند و این مثالها الی‌ماشاء‌الله وجود دارد. این‌ها همه نشانه‌های جباریت نهفته‌ای است که در همه ما وجود دارد). اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به‌گونه‌ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماری‌شان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود. اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می‌نویسد «هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می‌شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ....) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می‌سازند. اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جباری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه‌دار می‌سپارند. او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه ‌‌حل‌های عامه پسند ــ اما غیر قابل اجرا ــ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حل‌شان به نتیجه نرسید به‌راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌اند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند. اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند اما برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد. بااین‌حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است. (..... ) محسن رنانی - ۸ فروردین ۱۳۸۹ فایل کتاب: 👈 http://goo.gl/hjb81X .
6139Loading...
10
وقتی " سینوهه " شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد  یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش  به نشانه ی بردگی بریده بودند را بالای سر خودش می بیند، در ابتدا می۳ ترسد،اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد ، با او هم کلام می شود. برده ، از ستم هایی که طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند می گوید، از فئودالیسم بسیار شدید حاکم بر آن روزهای مصر . برده ، از سینوهه خواهش می کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و  معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود ، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته اند برای او بخواند. سینوهه از برده سئوال می کند که چرا میخواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده می گوید : سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم، مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود . روزی او با پرداخت رشوه به ماموران فرعون ، زمین های مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش ها و بینی مرا برید و مر برای کار اجباری به معدن فرستاد ، سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم ، اکنون از کار معدن رها شده ام ، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ... سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان) می رود و قبرنوشته ی آن مرد را اینگونه می خواند: (( او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک می کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه کسی مالی را مفقود می نمود ، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می کرد و او اکنون نزد خدای بزگ مصر (آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است...)) در این هنگام ، برده شروع به گریه می کند و می گوید: (( آیا او انقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد .... ای خدای بزرگ ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش...)) سینوهه با تعجب از برده می پرسد که چرا علیرغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده ، باز هم فکر می کنی او انسان خوب و درستکاری بوده است؟ و برده این جمله ی تاریخی را می گوید که : (( وقتی خدایان بر قبر او اینگونه نوشته اند، من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم ؟)) و سینوهه بعد ها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می کند، می نویسد : ( آنجا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد و در هر دوره می توان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد). سینوهه پزشک فرعون میکا والتاری جلد دوم - ص۱۳۲ 🌀فرهیختگان راهی به رهایی @kafaeealirezaa
4818Loading...
11
🎵 شاهنامه خوانی با کمانچه ( رزم رستم و اشکبوس ) 💠 منوچهر کمالوند 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
2078Loading...
12
🔺️🔻تعطیلی ۷ روزه فعالیت‌های فرهنگی و هنری در پی شهادت رئیس جمهور مهدی سموعی، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ: 🔹️وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شهادت آیت‌الله رئیسی و جمعی از همراهان ایشان را تسلیت عرض می‌‌نماید. 🔹️تمامی فعالیت‌های فرهنگی و هنری سراسر کشور از امروز به مدت ۷ روز تعطيل است. @Akharinkhabar |akharinkhabar.ir
4713Loading...
13
📹 بخشی از مردم از آزادی فراری هستند ▫️وقتی صحبت از آزادی می‌شود، تصور بر این است که حداقل همه بخش پایین جامعه طرفدار آن هستند. اما موسی غنی‌نژاد اقتصاددان توضیح می‌هد که این تصور غلط است. ▫️از نظر او آزادی با پیامدهایی مانند افزایش مسئولیت تمام افراد جامعه همراه است و این پیامدها برای بخشی از مردم ترسناک است. او مثال می‌زند که در شوروی کمونیستی بخشی از توده مردم یک نظام توتالیتر را به یک جامعه آزاد ترجیح می‌دادند. نسخه کامل در تلگرام نسخه کامل در سایت 📺 @ecoiran_webtv
75710Loading...
14
🔻یانتس لنارچیچ، کمیسونر مدیریت بحران اتحادیه اروپا اعلام کرد که بنا به درخواست ایران سیستم ردگیری ماهواره ای کوپرنیک را فعال کرده‌اند. او در شبکه ایکس نوشت: «بنا به درخواست ایران برای کمک، در واکنشی سریع ما سیستم ردگیری کوپرنیک را فعال می‌کنیم.» برنامه کوپرنیک،‌ برنامه ماهواره‌ای اتحادیه اروپا با همکاری آژانس فضایی اروپا است و توانایی رصد زمین و ثبت تصاویر با کیفیت بالا را دارد. 📸Copernicus https://bbc.in/44KgWAJ @BBCPersian
1781Loading...
15
. 🔰تاربرگ تلگرامی «رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه‌» تو این را دروغ و فسانه مدان! به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان! از او هرچه اندرخورد با خرد، دگر  بر  ره رمز   معنی   برد! ✅پی بردن به ریشه‌های راستین تاریخی استوره‌ها نیازمند پارادایم شیفت است. ✅در این تالار، رازهای نهفته در ژرفای داستان‌های شاهنامه واکاوی و نیز واژه‌ها و داستانزدهای به کاررفته شناسانده می‌شوند.           🔗تارپیوند👇 https://t.me/ShahnamehToosi .
2161Loading...
16
شکست عهد مودت نگار دلبندم برید مهر و وفا یار سست پیوندم به خاک پای عزیزان که از محبت دوست دل از محبت دنیا و آخرت کندم تطاولی که تو کردی به دوستی با من من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم 🎼 ساز و آوازی فاخر و زیبا در دستگاه «سه‌گاه» با اجرای زنده‌یادان محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی؛ بر اساس شعر دلکشی از استاد سخن مصلح‌الدین سعدی، برگرفته از گلهای تازه ۱۴۷. 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
4590Loading...
17
. علامه #سیدمرتضی_جزایری (متوفی ۱۳۸۷ تهران) در این فایل سخنرانی که جهت تداعی بیشتر به تصاویری بازسازی شده از اقداماتِ تازیان حجاز (از جمله به کنیزی بردن دختران و زنان) در ایران مستند شده، شرحی گذرا و تلخ از این جنایات را بازگو کرده و نشان می‌دهد #دوقرن_سکوت ایرانیان از چه روی صورت گرفته، و در طول این سالها چه ظلم دهشتناکی بر اهالی این سرزمین اهورایی رفته است./ تحلیل و رصد @tahlilvarasad
87318Loading...
18
صبح قدری سر صبحانه پس از جویا شدن از سلامتی شاهنشاه عرض کردم والاحضرت شمس دستپاچه هستند که والاحضرت اشرف نسبت به ثروت علیا حضرت ملکۀ پهلوی و این که به چه جور باید از آن مراقبت شود، از طرف ایشان عرایضی کرده اند و ایشان عرض می کنند من خیلی ناراحت هستم که مبادا شاهنشاه ناراحت شده باشند. در صورتی که من فقط سلامتی و محبّت اعلیحضرت را طالبم. فرمودند: ایشان خیلی ساده و بی عقل است. یک وقتی به پدرم هم گفته بود پولی که بعد از مرگ شما به ما خواهد رسید، قبل از آن، یعنی همین حالا به ما بدهید و پدرم سخت آزرده شده بود. حالا هـم مـن عصبانیت از این حیث دارم که چرا تا مادرمان زنده است این مزخرفات را می گویند. به هر صورت چون می دانم از روی سادگی و بی عقلی است، ایشان را می بخشم. جلد 4 & صفحۀ 93 #سه_شنبه & 1353/2/24 #خاطرات_اسدالله_علم #خاطرات_روزانه #خاطرات_علم #امیر_اسدالله_علم #روزنوشت #یادداشتهای_روزانه #تاریخ_امروز #یادداشتهای_علم #زمان_شاه #امروز_در_تاریخ #اسدالله_علم #شاه #خاطرات #محمد_رضا_پهلوی #دوره_پهلوی #میراث #شمس_پهلوی #اشرف_پهلوی #تاج_الملوک_آیرملو #رضاشاه #بیست_و_چهارم_اردیبهشت #بیست_و_چهار_اردیبهشت
4410Loading...
19
درمیکده گفتند خـدا نیست ولی بود. در صومعه گفتند ریا نیست ولی بود گفتند که چرک‌کف دست است زر و سیم بـر زخـم دل ریش دوا نیست، ولی بود گفتند که شیطان لعین را سر و سری با قاری قرآن و دعا  نیست ولی بود، 🆔@shahname_yazd
2408Loading...
20
درمیکده گفتند خـدا نیست ولی بود. در صومعه گفتند ریا نیست ولی بود گفتند که چرک‌کف دست است زر و سیم بـر زخـم دل ریش دوا نیست، ولی بود گفتند که شیطان لعین را سر و سری با قاری قرآن و دعا  نیست ولی بود، 🆔@shahname_yazd
10Loading...
21
امروز یازدهمین سالگرد درگذشت زنده‌یاد پروفسور #پروانه_وثوق است. ایشان تحصیلات خود را تا مقطع فوق تخصصی خون و #انکولوژی_اطفال در دانشگاههای کمبریج، ماساچوست و ایلینوی ادامه دادند. پروفسور وثوق بنیانگذار انکولوژی اطفال در ایران بودند. همچنین ایشان رئیس فقید هیأت امنای #محک بودند و لحظات ارزشمند عمرشان را با مهری بی‌پایان و به صورت داوطلبانه، برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان سرزمینمان صرف می‌کردند. پروفسور وثوق از روز اول تأسیس بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک تا آخرین روز از حیات خود، به صورت داوطلبانه و بدون دریافت دستمزد به فعالیت در بیمارستان محک ادامه دادند و با حضور موثر و امیدبخششان، آغازگر فعالیتهای تخصصی در محک شدند تا مسیر ارائه خدمات درمانی شایسته به کودکان و خانواده‌هایشان هموار باشد. همانطور که یاد ایشان همیشه در قلب محک زنده است؛ نامشان میراثی بزرگ از انسانیت است که باید تا ابد در حافظه جمعی مردمان سرزمینمان، زنده بماند و محک میراثدار این گنجینه ارزشمند است. 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
4070Loading...
22
این مرد مظهر شرف است هر چند در اوایل انقلاب جزو بنیانگذاران سپاه بوده ولی خیلی زود برگشت و تاوان سنگینی داد
4363Loading...
23
جایگاه و ارج «آتش» در فرهنگ ایرانی سخنان استاد #علیرضا_قیامتی در بازدید از آتشکده زرتشتیان یزد یزد - ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگرفته از 👇 https://www.youtube.com/@Shahnameh77 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
3947Loading...
24
Media files
5724Loading...
25
یاران گرانقدر انجمن شاهنامه فردوسی یزد. به آگاهی می رساند که انجمن شاهنامه فردوسی یزد از این پس با همراهی خردسرای فردوسی و انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد نشست‌های تحلیلی و شاهنامه پژوهی را همراه با برنامه‌های متنوع در ساعت ۱۸ روزهای شنبه در دانشگاه امام جواد ( ع ) برگزار خواهد نمود. ویژه برنامه این هفته: نگاهی به اندیشه های خیام گام های استوار یاران را گرامی می داریم. به آگاهی دوستداران شاهنامه و فرهنگ ایران می‌رسد: به یاری یزدان. نشست‌ همگانی این هفته خردسرای فردوسی با همراهی «انجمن شاهنامه فردوسی یزد» و «انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد» با برنامه‌های گوناگون فرهنگی، ادبی، هنری برگزار می‌شود. این بار در کنار گرامی‌داشت #عمرخیام، در باره  چیستی و ریشه تاریخی «ماران دوش ضحاک»  به گفتگو خواهیم نشست! 🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱 هنگام : ساعت ۱۸:۰۰ شنبه ۲۹ اردیبهشت جایگاه : آمفی‌تئاتر دانشگاه امام‌جواد(ع) یزد میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه حضور هر دوستدار ایران گرامی‌ست. با هم به ایران بیندیشیم 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
8585Loading...
26
هان تا ننهیم جام می از کف دست؛ دربی‌خبری مرد؛ چه هشیار و چه مست! #خیام به آگاهی دوستداران شاهنامه و فرهنگ ایران می‌رسد: به یاری یزدان. نشست‌ همگانی این هفته خردسرای فردوسی با همراهی «انجمن شاهنامه فردوسی یزد» و «انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد» با برنامه‌های گوناگون فرهنگی، ادبی، هنری برگزار می‌شود. این بار در کنار گرامی‌داشت #عمرخیام، در باره چیستی و ریشه تاریخی «ماران دوش ضحاک» به گفتگو خواهیم نشست! 🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱 هنگام : ساعت ۱۸:۰۰ شنبه ۲۹ اردیبهشت جایگاه : آمفی‌تئاتر دانشگاه امام‌جواد(ع) یزد میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه حضور هر دوستدار ایران گرامی‌ست. با هم به ایران بیندیشیم 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
4351Loading...
27
۱۲ دقیقه و ۳۰ ثانیه گزیده هایی از: آیین پاسداشت فرزانه بی مانند ایران و جهان، حضرت حکیم «ابوالقاسم فردوسی» آیینی در سپاس و ستایش از فردوسی، شاهنامه، فرهنگ و هنر، و از جان گذشتگی همه فرزندان پاک و نام آور این خاک ایزدی..‌ یزد، خانه باران، اردی بهشت ۱۴۰۱🌸
4641Loading...
28
Media files
4561Loading...
29
Media files
4341Loading...
30
به فراخور بیست و هشتم اردیبهشت، گرامی‌داشت خیام #خیام‌_خوانی آواز: زنده‌نام استاد #محمدرضا_شجریان (بخشی از کنسرت یونسکو ماهور) کمانچه: سعید فرج پوری تار: بهروز همتی عود: محمد فیروزی 🆔@XeradsarayeFerdosiYazd
4022Loading...
31
📖 📖 📖 خیام، قله رفیع خرد و عشق ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود نی نام زما و نی نشان خواهد بود زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل زین پس چو نباشیم، همان خواهد بود این رباعی سروده یکی از بزرگترین اندیشمندان و دانشمندان ایران و جهان است که با فروتنی تمام از ناپایداری عمر بشر می‌گوید، حتی اگر به مانند خودش در علم و حکمت یگانه روزگار باشد، باز با مرگ او خللی در هستی رخ نخواهد داد. حکیم عمر خیام نیشابوری دانشمند، فیلسوف، منجم و شاعر بزرگ قرن پنجم از ستارگان پرفروغ آسمان علم و ادب ایران زمین است. خیام به مانند دیگر نخبگان و بزرگان فرزند زمانهٔ خود است و زمینه‌های مساعدی در زادگاهش نیشابور فراهم آمد، تا او در آن فضا ببالد و به قله‌های رفیع دانش و ادب دست یابد: «هر شخصیت بزرگ و انسان مؤثر در تاریخ، فرزند زمان و مکان خود است. اگر او را از آن زمان و مکان بردارند و در موضع دیگری جایش دهند، آن نخواهد بود که بوده و آن نخواهد شد، که شده! ... او نیز فرزند زمان و مکان خود بود.» «خیام کیست؟» - #شیرین_بیانی تهران - یزدا ۱۳۹۰، ر ۱۳ 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
4050Loading...
32
‍ ‍ درباره‌ی حکیم عمرِ خیّام نظرهای متعارضی ابراز شده و این تعجّبی ندارد، در زبان فارسی یک خطا این بوده که کسی صریح حرف بزند، و خیّام کم و بیش بی‌پرده حرف زده است. از این‌رو، مصلحت ندید که تا زنده است، شاعریِ خود را آشکار کند. او در میان گویندگان یک وجودِ استثنائی است، زیرا ذهنِ علمی داشته. ریاضیّات و فلسفه که مبنای استدلالی دارند اجازه نمی‌دهند که اندیشه به جانبِ تخیّلِ بی‌مرز کشیده شود. همین تعداد اندک رباعی که از او باقی مانده، نشان می‌دهد که گوینده‌ی آنها پایبندِ واقع‌بینی است. زمانه و زندگی و مرگ را آن گونه که هست می‌بیند. او بر مرزِ دو اندیشه نشسته که یکی در کارِ رفتن است و دیگری در حالِ آمدن، منظورم «اندیشه‌ی علمی» از یک سو، و «صوفیانه» از سوی دیگر. لطافتِ فکری‌ای که در اوست، سخنِ او را از حالتِ خشکِ علمی خارج می‌کند، و گاه رشحه‌ی عرفانی در آن می‌نهد، منتها نتیجه‌گیریِ او به کلّی با نتیجه‌گیریِ عارفان تفاوت دارد، او از جهت آنکه ایرانیِ اصیل است نمی‌تواند جرقّه‌ای از اِشراق در کلامِ خود نداشته باشد. همین حالتِ دوگانه‌ی «زمینی بودن» و «لطیف بودن»، موجب شده است که هم او را دهری و طبایعی بخوانند، و هم چاشنیِ عارفانه‌ای در اندیشه‌اش بیابند. به طور کلّی سه تیره‌ی فکر در خیّام دیده می‌شود: ۱. خاطره‌ی ایرانِ باستان که هیچ اندیشه‌ی ایرانی هرگز نتوانسته است خود را از نفوذِ آن بر کنار نگاه دارد. ۲. بی‌اعتباریِ جهان و ناهمواری و کوتاهیِ عمر، که برای جبرانش اغتنامِ وقت توصیه شده است. ۳. چون و چرا در کارِ آفرینش. .............................. ❇️ ۲۸ اردیبهشت روزِ بزرگداشتِ نابغه‌ی پرسش‌گر حکیم خیّام نیشابوری، مفخرِ ایران‌زمین را گرامی می‌داریم. ..............................                       #ناردانه‌ها 💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن 🆔 @sarv_e_sokhangoo 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
4031Loading...
33
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید و شک همه عمر نشست هان تا ننهیم جام می از کف دست دربی‌خبری مرد چه هشیار و چه مست #خیام 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
3760Loading...
34
بیست و هشتم اّردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم عمر خیام گرامی باد. 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
3904Loading...
35
Media files
10Loading...
03:34
Відео недоступнеДивитись в Telegram
دل سروده ای برای حکیم عمر خیام... سرایش و گویش : هما ارژنگی تابلو ی خیام کار زنده یاد، استاد رسام ارژنگی از بام سپهر لاژوردین، اویخته همچو شب چراغی، قندیل بلور ماه رخشان، در حلقه سیمگون مهتاب، بنشسته به برج خویش خیام، گوید ز گذار عمر و ایام.‌‌‌‌‌.........
Показати все...
2
15:20
Відео недоступнеДивитись в Telegram
📹کاشف پول‌های پنهان در حجره‌ها. روایتی از «بانی ایدرو»، قسمت پنجم ▫️اقتصاد ایران در ابتدای دهه ۴۰ گرفتار رکود شد، نه منابع دولت کفاف می داد اقتصاد از رکود خارج شود نه بانک ها به اندازه کافی سپرده داشتند تا در اختیار متقاضیان قرار دهند. ▫️تیم چهار نفره ای به رهبری علینقی عالیخانی مسئول کشف دلیل رکود و راهکار خروج از آن می شوند. گروه چهار نفره با اقتصاددانان و فعالان بخش خصوصی جداگانه نشست می گذارد اما به نتیجه ای نمی رسند. سرانجام یک نفر سرنخ رکود را به تیم چهار نفره می دهد. او می گوید پول هست زیاد هم هست اما پنهان است. سرنخ او موجب می شود تیم چهار نفره علت رکود را کشف کند و بتواند یکی از طلایی ترین دوران اقتصاد ایران را به لحاظ رشد اقتصادی طرح ریزی کند. ▫️رضا نیازمند یکی از اعضای گروه چهار نفره عالیخانی و بنیانگذار ایدرو به روایت این نشست ها و نحوه راضی کردن صاحبان پول های پنهان پرداخته است. #بانی_ایدرو 📺 @ecoiran_webtv
Показати все...
👌 2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز؛ چه توان کرد که سعی من‌ودل باطل بود! #حافظ 🆔 @shahname_yazd 🔥
Показати все...
👌 2👍 1
گذری بر زندگی مرد خستگی‌ناپذیر فرهنگ و هنر یزد استاد «#محمود_مشروطه» از هنرمندان بنام و فقید استان یزد است که همواره برای سربلندی نام یزد در پیشگاه هنردوستان ایران و جهان از هیچ کوششی فروگذاری نکرد؛ گاه خود یک تنه وظایف یک اداره که سمعی و بصری یا فرهنگ و هنر باشد را عهده‌دار بود و گاه ژیان او یک کتابخانه‌ پویا و فعال بود که به همه جای یزد سر می‌زد. مشروطه، نگهبان آثار تاریخی و باستانی یزد بود و هر بیگانه‌ای که به یزد پا می‌نهاد، خانه‌ مشروطه مهمانسرایش بود؛ چه یک روز و چه چند ماه. خوان گسترده‎ی دانش و بینش او برای همه گسترده بود. این پیشکسوت فرهنگ و هنر، خستگی ناپذیر بود و با همه، نشست و برخاست می‌کرد؛ از غنی گرفته تا فقیر، از خرد تا کلان و راهنمای همگان بود. در برخوردها، حتّی با کودکان پیش‌ سلام بود و فرزندان خود را همه به تحصیل واداشته و در عین توانمندی، درویش مسلک و مردمدار بود. مشروطه، انسانی خداجوی و خداترس بود و خدماتی که او برای یزد و یزدی‌ها کرده از حدّ شمار بیرون است. #حسین_مسرت محقق و نویسنده یزدی در گفت‌وگو با ایسنا در رابطه با هنرمند شهیر این خطه، می‎گوید: تولد «محمود مشروطه» در دهم اسفند ۱۲۹۸هجری شمسی در کانون گرم خانواده‌ی «ابوالحسن ‌مشروطه» اتفاق افتاد. وی اضافه می‎کند: نام خانوادگی آنها از نهضت رو به گسترش مشروطه در یزد و فعالیت عمویش «محمّدآقا مشروطه» به عنوان یکی از فعالان این جنبش در یزد گرفته شده است. به گفته وی، سربازی «محمود مشروطه» مصادف با بروز جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای متّفقین در ایران بود و البته پس از برگشت به یزد و اشتغال به کار، در مرداد ۱۳۲۲ با دختر شیخ علی‌اکبر عبدالواحدی از روحانیان یزد ازدواج کرد که ثمره آن پنج پسر و پنج دختر بود. مسرت با اشاره به استخدام محمود مشروطه در اداره فرهنگ در سال ۱۳۲۹ و ابلاغ درخواستش برای آموزگاری دبستان‌های منطقه‎ای بیرون از یزد یعنی شهربابک کرمان در همان تاریخ، عنوان می‎کند: مشروطه تا یکم شهریور ۱۳۳۱ به سمت مدیر و آموزگار دبستان‌های سالاری و قطب‌آباد شهربابک مشغول بود و پس از آن به یزد بازگشت و در دبستان‌های گوناگون یزد مانند انوشیروان، ادب و صدیق، آموزگاری کرد. وی به علاقه «محمود مشروطه» به امور هنری اشاره و بیان می‎کند: او از سال ۱۳۲۱ اقدام به تهیه عکس و اسلاید از آثار و بناهای تاریخی رویدادهای ملّی و فرهنگی و سنّتی کرد و توانست از آمریکایی‌های ساکن یزد یک پروژکتور و یک دوربین فیلم‌برداری برای نمایش فیلم برای دانش آموزان مدارس یزد بگیرد. نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ» به انتصاب مشروطه به مدیر عاملی شورای حفاظت آثار باستانی یزد با ابلاغ وزیر فرهنگ و هنر اشاره و اظهار می‎کند: از بارزترین خدمات مشروطه در این زمینه، کشف و شناسایی و ثبت آثار تاریخی یزد مانند مسجد ریگ رضوان‌شهر و مسجد جامع فهرج در فهرست بناهای تاریخی کشور و تعمیر و بازسازی مسجد جامع کبیر و باغ دولت‌آباد یزد بود. وی به فعالیت مشروطه از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰ به عنوان رئیس انجمن کتابخانه‌های عمومی شهر یزد نیز اشاره کرده و می‎گوید: مجموع فعالیت‌های سودمند فرهنگی، هنری و باستان‌شناسی مشروطه که بسیار چشمگیر و گسترده بود، باعث شد که وی در فروردین ۱۳۴۸ مسئولیت مهم‌ترین اداره شهرستان یزد یعنی اداره فرهنگ و هنر یزد را برعهده بگیرد و آنچنان فعالیت مشروطه در این اداره چشمگیر بود که آن را «اداره مشروطه» می‌خواندند. مسرت با بیان این که مشروطه از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۸ مسئولیت امور کتابخانه‌های عمومی استان یزد را برعهده داشت، عنوان می‎کند: استاد مشروطه در تاریخ ۸/۱۲/۱۳۵۸ پس از ۳۲ سال خدمت صادقانه که همراه با مسئولیت‌های گوناگون بود، بازنشسته شد و پس از آن یکسره اوقات خود را وقف امور هنری مانند عکّاسی، به ویژه بازیگری در سینما کرد. وی یادآور می‎شود: مشروطه که در آثار متعدد سینمایی و تلویزیونی هنرنمایی کرده بود، در سومین جشنواره فیلم حقیقت در یزد به عنوان پیشکسوت سینما با حضور هنرمندان بزرگ سینمایی ایران مانند جمشید مشایخی، داوود رشیدی، آزیتا حاجیان و مهرانه مهین‌ترابی تجلیل شد. مسرت در پایان نیز تصریح می‌کند: سرانجام این هنرمند وارسته پس از عمری تلاش مجدّانه در راه حفظ و احیای آثار تاریخی یزد و ثبت کردن لحظات ارزشمند تاریخی، فرهنگی و هنری در هزاران عکس و اسلاید و پذیرایی از ایرانگردان و جهانگردان شهر تاریخی یزد در ۱۲/۱۰/۱۳۸۳ در سن ۸۵ سالگی براثر نارسایی ریه و قلب و شکستگی استخوان لگن در بیمارستان شهدای کارگر یزد، این دنیای ناپایدار را بدرود گفت و پس از مراسمی باشکوه در قطعه‌ی هنرمندان خلدبرین یزد آرمید. گزارش کامل : اینجا را بخوانید. 🆔@XeradsarayeFerdosiYazd 📚
Показати все...
گذری بر زندگی مرد خستگی‌ناپذیر فرهنگ و هنر یزد

ایسنا/یزد استاد «محمود مشروطه» از هنرمندان بنام و فقید استان یزد است که همواره برای سربلندی نام یزد در پیشگاه هنردوستان ایران و جهان از هیچ کوششی فروگذاری نکرد؛ گاه خود یک تنه وظایف یک اداره که سمعی و بصری یا فرهنگ و هنر باشد را عهده‌دار بود و گاه ژیان او یک کتابخانه‌ پویا و فعال بود که به همه جای یزد سر می‌زد.

2🥰 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
‏📕📕📕 وحقیقت بدان که در عالم هیچ شرّی و بلایی و فتنه‌ای و وبایی را آن اثرِ فساد نیست که فرومایه به مرتبه‌ی بزرگان رسد. ▪️نامه‌ی تنسر به گشنسب (مقدمه‌ی ابن‌مقفع)، تصحیح مجتبی مینوی، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، ۱۳۵۴، ص ۴۶ 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Показати все...
👍 2👌 2
گرامی باد، 21 ماه مِی (امسال : یکم خرداد)، روز جهانی گوناگونی فرهنگی برای گفتگو و توسعه ناگفته پیداست کسانی که چنین فرنام را برای این روز برگزیده‌ند، به پیوند و گفت‌وگوی میان فرهنگ‌های گوناگون و فرآیند توسعه باور داشته‌اند. پیشاپیش می‌دانیم که نادیده انگاشتنِ گوناگونی فرهنگی، حتی پیشرفت در سطح زیستی را نیز ناشدنی می‌سازد. ولی نکته اینجاست که در سطح فرهنگ نیز همین داستان هست، به گفته دیگر «به رسمیت شناختن گوناگونی فرهنگی، پیش‌نیاز بالندگی فرهنگ است». بهتر است این نکته را با در میان نهادن یک نمونه روشن کنیم و پی‌آمد سرکوب فرهنگ‌های گوناگون را نگاهی گذرا بیفکنیم. چنین می‌انگاریم که دو دسته از انسان‌ها در کوهستان می‌خواهند از یک سوی دره‌ای کوچک به سوی دیگر آن بروند. در دسته‌ی نخست هر کس نظری می‌دهد. یکی می‌گوید بهتر است دورخیز کنیم و به آن سو بپریم. دیگری می‌گوید بهتر است از این سوی سراشیبی پایین و از سوی دیگر بالا رویم. سومی پیشنهاد استفاده از تنه‌ی درختی را به عنوان پل می‌دهد. دیگران نیز نظرات دیگری دارند. سرانجام سخن یکی از هموندان پذیرفته و به کار بسته می‌شود. در دسته‌ی دیگر تنها یک تن سخن می‌گوید، راهی پیشنهاد می‌دهد و دیگران پیروی می‌کنند. کدام یک از این دو دسته در گره‌گشایی کارآمدترند؟ پاسخ آشکارا وابسته به شرایط است. می‌تواند چنین باشد که کسی که در دسته‌ی دوم راهبری یگانه و خودکامه است، در این هنگام بهترین راه را پیشنهاد کند. اگر چنین باشد، دسته‌ی دوم زودتر از دسته‌ی نخست به آن سوی دره خواهند رسید. ولی در کوره‌راه زندگی دشواری‌ها یکی پس از دیگری رخ می‌نمایند و اگر همواره از همین راهکار بهره گیریم دیر یا زود روزی خواهد رسید که آن راهبر خودکامه دچار لغزشیی بزرگ شود و تصمیمی برای دسته بگیرد که به نابودی دسته بیانجامد. دسته‌ی نخست نیز می‌تواند دچار لغزشی بشود، ولی احتمال آن کمتر است. زیرا در آنجا پالایه‌ای برای زدایش راه‌کارهای ناکارآمد هست که هرچند زدایش راه‌کارهای ناکارآمد را تضمین نمی‌کند ولی بودنش بهتر از نبودن است. از این روی، هرچند پالایه زمان رسیدن به تصمیم را کند می‌کند ولی همانند سایر پالایه‌ها ضریب خطا را کاهش می‌دهد. این استدلالِ تمثیلی هنگامی روشن‌تر خواهد بود که وارد پیچیدگی‌های زندگی نوین شویم. در زندگی نوین با دشواریهای گوناگون روبروییم که بسیاری از آنها برای نخستین بار رخ می‌نمایند. اینجاست که هیچ کس به اندازه‌ای کارآزموده نیست که همواره بهترین راهکار را برگزیند. در چنین شرایطی گوناگونی راه‌کارهاست که راهگشا است. ولی گوناگونی راه‌کارها تنها آنگاه شدنی‌ست که ساختارهای فکری گوناگون وجود داشته باشد. گوناگونی فرهنگی کمک می‌کند تا راه‌کارهای گوناگون ارائه شود. از همین روی شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگی مانند گوگل و ناسا در تیم‌های خود کسانی از فرهنگ‌های گوناگون را به کار می‌گیرند. تجربه نشان می‌دهند گوناگونی اندیشه و کارآزمودگی زمینه‌ساز پیشنهاد راهکارهای گوناگون خواهد بود. جوامعی که از گوناگونی فرهنگی بالایی برخوردار هستند، توانایی بالاتری در ارائۀ راه‌کارهای گوناگون و نغز دارند. کشور ما نیز اینچنین است. سازمان‌هایی مانند گوگل و ناسا با اینکه در ایالات متحده هستند، برکامه همۀ رقابت‌هایی که امریکا با کشورهایی مانند چین و هند دارد، نمی‌توانند از برتری گوناگونی فرهنگی در توسعه‌ی خود چشم بپوشند و بخش بزرگی از کارکنان آنها از ملیت‌های گوناگون هستند. از این روی، به رسمیت شناختن گوناگونی فرهنگی در سطح تصمیم‌گیری، فرآیند توسعه را آسانسازی و پرشتاب می‌کند. برای ایران نیاز نیست با به کار گیری کسانی از ملیت‌های دیگر گوناگونی فرهنگی را در نهادهای تصمیم‌گیری افزایش دهیم، تنها باید همۀ فرهنگ‌ها – و در مورد ویژه خودمان، همۀ تیره‌های ایرانی – را به نسبت جمعیت در ادارۀ جامعه سهیم کنیم. در چنین شرایطی، راه‌کارهای نغز و نوپدید بسیاری ارائه خواهند شد. گاه راه گشایش دشواریها بسیار نزدیک است. تنها بایددرها گشوده شوند. روز جهانی گوناگونی فرهنگی همایون باد. 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Показати все...

4👏 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
کسی کو بر پَر موری ستم کرد هم از ماری قفای آن ستم خورد به چشم خویش دیدم در گذرگاه که زد بر جان موری مرغکی راه هنوز از صید منقارش نپرداخت که مرغی دیگر آمد کار او ساخت چو بد کردی مباش ایمن ز آفات که واجب شد طبیعت را مکافات سپهر آیینه ی عدل ست و شاید که هرچ آن از تو بیند را نماید منادی شد جهان را هر که بد کرد نه با جان کسی، با جان خود کرد مگر نشنیدی از فراش این راه که هر کو چاه کند افتاد در چاه سرای آفرینش سرسری نیست زمین و آسمان بی داوری نیست! #خمسه_نظامی #خسرو_و_شیرین @EsmoRasm_IRAN 🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd ⚪️⚫️ ⚫️⚪️
Показати все...
00:24
Відео недоступнеДивитись в Telegram
❗️پوپولیسم به‌شیوه و بیان هیتلر! ▪️سخنرانی معروف هیتلر در سال ۱۹۳۵ میلادی، درحالی‌که از مردم می‌خواهد به او و حزب‌اش رأی دهند! http://t.me/raheniakan
Показати все...
👌 2👍 1
جباریت، محصول توده‌های جبار (بازنشر یک ایمیل) دوستان سلام. این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» را تمام کنم. این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (۷۰ سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروان‌شان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند. این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد. اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران نشان می‌دهد که جباران به خودی خود جبار نمی‌شوند بلکه آنها محصول رفتار توده‌هایی هستند که خلق‌وخوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده‌ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی‌ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه‌‌وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می‌گیریم به جای آن که تحویل پلیس‌‌اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می‌زنیم، پلیس‌مان وقتی خطاکاری را دستگیر می‌کند اول او را می‌زند و این مثالها الی‌ماشاء‌الله وجود دارد. این‌ها همه نشانه‌های جباریت نهفته‌ای است که در همه ما وجود دارد). اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به‌گونه‌ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماری‌شان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود. اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می‌نویسد «هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می‌شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ....) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می‌سازند. اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جباری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه‌دار می‌سپارند. او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه ‌‌حل‌های عامه پسند ــ اما غیر قابل اجرا ــ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حل‌شان به نتیجه نرسید به‌راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌اند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند. اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند اما برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد. بااین‌حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است. (..... ) محسن رنانی - ۸ فروردین ۱۳۸۹ فایل کتاب: 👈 http://goo.gl/hjb81X .
Показати все...
جباریت محصول توده‌های جبار

در فروردین ۱۳۸۹ فایل کتاب «جباریت»‌ نوشته «مانس اشپربر» به دستم رسید. همان روزهای اول خواندمش و از بس خواندنی بود به عنوان هدیه نوروزی با ایمیل برای برخی دوستان فرستادم. شرحی نیز برای معرفی و ایجاد انگیزه برای مطالعه‌ی آن، نوشتم و به پیوست ایمیل ارسال کردم. اینک آن شرح و فایل این کتاب: […]

👌 2👍 1
وقتی " سینوهه " شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد  یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش  به نشانه ی بردگی بریده بودند را بالای سر خودش می بیند، در ابتدا می۳ ترسد،اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد ، با او هم کلام می شود. برده ، از ستم هایی که طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند می گوید، از فئودالیسم بسیار شدید حاکم بر آن روزهای مصر . برده ، از سینوهه خواهش می کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و  معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود ، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته اند برای او بخواند. سینوهه از برده سئوال می کند که چرا میخواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده می گوید : سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم، مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود . روزی او با پرداخت رشوه به ماموران فرعون ، زمین های مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش ها و بینی مرا برید و مر برای کار اجباری به معدن فرستاد ، سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم ، اکنون از کار معدن رها شده ام ، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ... سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان) می رود و قبرنوشته ی آن مرد را اینگونه می خواند: (( او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک می کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه کسی مالی را مفقود می نمود ، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می کرد و او اکنون نزد خدای بزگ مصر (آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است...)) در این هنگام ، برده شروع به گریه می کند و می گوید: (( آیا او انقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد .... ای خدای بزرگ ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش...)) سینوهه با تعجب از برده می پرسد که چرا علیرغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده ، باز هم فکر می کنی او انسان خوب و درستکاری بوده است؟ و برده این جمله ی تاریخی را می گوید که : (( وقتی خدایان بر قبر او اینگونه نوشته اند، من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم ؟)) و سینوهه بعد ها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می کند، می نویسد : ( آنجا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد و در هر دوره می توان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد). سینوهه پزشک فرعون میکا والتاری جلد دوم - ص۱۳۲ 🌀فرهیختگان راهی به رهایی @kafaeealirezaa
Показати все...
2👌 2👍 1