💞 انرژی مثبت زندگی Cnl💞😍

🌺🧚‍♀️🦋حرف_بزن.. اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند! 🌷گوش_کن...ا ما طوی گوش کن که مطمئن باشی اگر خدایت از تو پرسید گوشت چه چیزهایی شنیده ، شرمسار نباشی... 🌷نگاه_کن.. اما طوری نگاه کن ، که چشمهایت آیینه ای از وجود خدا باشد! پر باشد از خدا و هرچه می بینی خدارا یادت بیاورد... 🌷فکر_کن ... اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد... طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی! 🌷عاشق_باش... اما طوری عاشق باش که هم به دست آوری و بتوانی از دست بدهی! طوری که معنای عشق واقعی را گم نکنی! 🌷عاشق_زمینی_ها_باش! اما نه طوری که زمینگیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی!... 🌺عاشق_خدا_باش...

ترانه‌سرا: امید روزبه آهنگساز: محسن چاوشی تنظیم‌کننده: رضا فوادیان میکس و مسترینگ: مهدی کریمی طراح کاور: شهاب جعفرنژاد تایپوگرافی: حامد تلخ‌‌آبی

اگر بخوای تمام آدمای سمی رو کنار بذاری علاوه بر تنها شدن باید خودتم حذف کنی! چون گاهی ما سمی ترین آدم برای خودمونیم. پس شاید بهتر باشه به جای این کنار گذاشتن ها راه تعامل با کسانی که باعث رنجمون هستن رو یاد بگیریم. و در کنارش دوست بهتری برای خودمون باشیم.. پذیرش افکار و احساسات خودت اولین قدم برای رسیدن به صلح درونته...

📕خودت باش دختر ✍ریچل هالیس کتاب در زمینه رشد و توسعه فردی نوشته شده و نقطه کانونی آن، عزت نفس است. شاید در نگاه اول این کتاب مخصوص دختران و بانوان باشد ولی وقتی نگاهی به فهرست و محتوای آن بیندازید، متوجه خواهید شد که آقایان هم می‌توانند این اثر ارزشمند را مطالعه و از مطالب مفید آن استفاده کنند.

📕رهایی از غم جدایی ‌ ✍سوزان اندرسون این کتاب با ارائه راهکارهایی مفید و اثرگذار به همه‌ی قربانیان جدایی‌های عاطفی کمک می‌کند تا از درد تنهایی و طرد شدگی رها شوند و بتوانند عشق جدیدی را در سطحی بهتر و عمیق‌تر از گذشته خود تجربه کنند. طرد‌ شدگی برای همه افراد معانی مختلفی دارد و این احساس کاملا درونی و خاص هر فرد است. گاهی طرد‌ شدگی، احساس ناراحتی و اندوهی است که از گذشته به جا مانده و گاهی احساسی شبیه ترس می‌باشد. - روانشناسى، خودپروری، سلامت

داستان زندگی پس از زندگی که با شنیدن آن دیگر مانند گذشته نخواهید شد [ آنیتا مورجانی ] 👈 ۴ فایل صوتی کی ز مردن کم شدم

زندگی پس از زندگی آنیتا مورجانی در کتاب کی ز مردن کم شدم: چگونه مرگ من در اثر سرطان به خودشناسی‌ام منجر شد، قصه ابتلایش به سرطان و مواجه شدنش با مرگ و دوباره زنده شدنش را روایت می‌کند. او در این رفت و برگشت به دنیای مردگان و سپس زندگان حقایق بسیاری را درک می‌کند که آن‌ها را در قالب این کتاب در آورده است. این کتاب با مقدمه‌ای از وین دایر به عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال به انتخاب نیویورک ‌تایمز معرفی شد. آنیتا مورجانی (Anita Moorjani) به سرطان غدد لنفاوی مبتلا بوده و ابتدا برای درمان خود از روش‌هایی مثل طب سنتی استفاده می‌کرد اما بعد از گذشت مدت زمانی به این واقعیت پی برد که سرطان تمام بدنش را فرا گرفته و دیگر راهی برای درمان وجود ندارد. او حدود 4 سال با این بیماری جنگید اما سرانجام در سال چهارم ابتلایش مغلوب سرطان شد و تمام اعضای بدنش کارآیی خود را از دست دادند و به کما فرو رفت. مورجانی تجربه عجیبی را طی دوره کمای خود از سر گذراند به طوری که زندگی‌اش را دگرگون کرد. وی می‌گوید «بزرگ‌ترین و مهم‌ترین تجربه من از این دوران این است که جوهر ذاتی همه انسان‌ها عشق است، چرا که باعث نجات زندگی‌ام شد.» آنیتا بعد از دوباره زنده شدن و بازگشت به زندگی تصمیم گرفت این تجربه را با زبانی ساده و شیوا بیان کند. کتاب کی ز مردن کم شدم (Dying To Be Me) داستان یک عشق بدون قید و شرط و بی‌نهایت بزرگ را روایت می‌کند. شنیدن این اثر برداشت متفاوتی به شما از زندگی می‌دهد و شما را تشویق می‌کند به جست‌وجوی پاسخ سوال‌هایی مثل حقیقت چیست؟ و چرا اینجا هستید؟ و چطور می‌توانید بر ترس‌های خود غلبه کنید؟ مورجانی در این کتاب صادقانه درباره بیماری سرطانش سخن می‌گوید. بدون شک رسالت او در دنیا چیزی جز شرح تجربه‌اش از سرطان و چگونگی بهبودش و تغییر جهان‌بینی‌اش نیست. او می‌گوید از زمانی که تجربه نزدیک به مرگ را پشت سر گذاشته به این درک رسیده که دنیا تنها چیزهایی را به انسان می‌دهد که آماده دریافت آن‌ها باشد.

یوگا در خانه هالوکس والگوس I تمرین برای ایجاد فاصله بین انگشتان پا👣 زینب یکی از علت‌های اصلی که منجر به هالوکس والگوس میشه: ضعف بعضی از رباط‌ها، خشکی و کوتاهی برخی از عضلات، پوشیدن کفش تنگ و نامناسب، پوشیدن کفش نوک تیز، عدم تمرین و آگاهی به وضعیت پا و … این کلاس آموزشی عالیه برای: 🔻 ✅ پیشگیری و بهبود و رفع هالوکس والگوس ✅ رفع درد، خشکی و خستگی از پا ✅ انگشتان درهم فرو رفته و پنجه پا جمع شده ✅ افزایش جریان خون و انرژی در مچ پا و روی پا و کف پا ⚠️ نکته مهم: هر چه سن بالاتر می‌رود نیاز بدن به تمرین صحیح و اصولی و خون رسانی بیشتر میشه، در سنین بالاتر وزن به سمت پنجه پا می‌اید، اگر انگشتان پا در هم فرورفته باشند، منجر به عدم تعادل میشه، امکان آفتادن و آسیب دیدن خیلی بالا میره. در این کلاس بی‌نظیر چند تکنیک خیلی خوب برای ایجاد فضای مناسب بین تمام انگشتان پا، همین‌طور هالوکس والگوس اموزش دادم، که کافیه همین الان باهاش تمرین کنی و تاثیر بی‌نظیرش رو احساس کنی و روی پاهات ببینی.

چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر). آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش می کرد. صحبتم تموم که شد گفت یه قضیه‌ای رو برات تعریف می کنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده می‌نویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند. از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم چطور شده، مسافر گفت: ۸ بار درخواست دادم و راننده‌ها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا می کرد و حرص می‌خورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمی‌دونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اون موقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اون موقع فهمید که من سرپرستار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اون موقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود! حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتی مو فراموش کردم. من هم به حکمت خدا فکر کردم!