cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

ایرج انصاری فرد

باران ماه

Більше
Рекламні дописи
206
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

هدیه ای ارزشمند از استاد خوبم دکتر اسدالله نوروزی....عمرشان دراز باد
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
یادداشت روز👆
Показати все...
گفتی که نخواهیم تو را گر بت چینی ظنم نه چنین بود که با ما تو چنینی بر آتش تیزم بنشانی،بنشینم بر دیده ی خویشت بنشانم ننشینی #سنایی_غزنوی
Показати все...
«ساز و آواز» آواز: #محمدرضا_شجریان همنوازان: #جمشید_عندلیبی (نی) #داریوش_پیرنیاکان (تار) دستگاه/آواز: مخالف سه‌گاه آلبوم: «آسمان عشق» غزل آواز: عطار جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو بر بوی وصال تو، دل برسر جان تا کی نامد گه آن کآخر کز پرده برون آیی آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی بشکن به سر زلفت این بند گران از دل بر پای دل مسکین این بند گران تا کی دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی گر عاشق دلداری ور سوخته یاری بی نام و نشان می رو ، زین نام و نشان تا کی
Показати все...
AUD-20231009-WA0007.mp34.44 MB
از التماس گذشته است کار من با تو نبود آخر قصه قرار من با تو که بی بهانه به ناگاه راه کج بکنی نمی رسد به سرانجام بار من با تو شبی که لب به لبت می گذاشتم گفتی مرا به جبر بگیر اختیار من با تو به بار تا بنشیند بهارمان، بگذار که تا سپیده بخوابد ویار من با تو نه اینکه با تو رسیدم به لمس خوشبختی کشیده سر به فلک اعتبار من با تو تو تکیه گاه منی سرفراز چون کوهی غرور من شده بیش از هزارمن با تو به حرکت آمده من با تو بعد من با تو... به ایستگاه رسیده قطار من با تو چه عهدها که به یک بار دیدن تو شکست چرا به بحث نشستم دوباره من با تو ؟ به دست بوس اجل آمدم به پای خودم بنا شده است مهیایِ دار من با تو... #ایرج_انصاری_فرد #غزل_عاشقانه_اجتماعی https://t.me/IrajAnsarifard
Показати все...
ایرج انصاری فرد

باران ماه

دو یار زیرک و از باده کهن دو منی فراغتی و کتابی و گوشه چمنی من این مقام به دنیا و آخرت ندهم اگر چه در پِی‌ام افتند هر دم انجمنی هر آن که کنج قناعت به گنج دنیا داد فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی بیا که رونق این کارخانه کم نشود به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن در این چمن که گلی بوده است یا سمنی ببین در آینه جام نقش بندی غیب که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی مِزاجِ دَهْرْ تَبَهْ شد در این بلا حافظ کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی #حضرت_حافظ
Показати все...
روزنامه صدف_نقد حسرت محمود آبادی روی شعری از کتاب دوئل👆
Показати все...
1_6768966621.pdf7.73 KB
طنین نبض بهاری گل انار منی نوید رونق صبحی به کسب و کار منی همیشه دوری و در لحظه های دلتنگی تنیده در دل اندوه، در کنار منی مباد ! کم بشود بی تو باری از دوشم که دلخوشم تو کماکان سوار بار منی بدان در اوج نداری بوقت ناچاری نمی فروشمت ارزان که اعتبار منی هزار بار اگر خلف وعده کردی باز « تو نوبرانه ی یک عمر انتظار منی» به هیچ وجه نخواه از تو دست بردارم به جز تو مشغله ام نیست کارو بار منی به مرگ دلخوشم اینکه ببینمت هر بار گل شکفته ی بر سینه ی مزار منی چقدر رفتی و بازآمدی نفهمیدی به هر کجا بروی عاقبت دچار منی #ایرج_انصاری_فرد https://t.me/IrajAnsarifard
Показати все...
ایرج انصاری فرد

باران ماه

🔰🔰کمی دربارهٔ عشق و ساقی 🔆چیزی که حافظ را حافظ می‌کند و او را از سلمان ساوجی و سعدی و مولانا جدا می‌کند، نگاه پارادوکسی نسبت به هستی است. این مسئله تقریباً در هر غزل، یک بار، در یک بیت، در یک مصراع، به چشم می‌خورد.حافظ با هنرش توانسته است با سه صدای «اشعری–معتزلی–حیرت» که کُلّ صداهای فرهنگِ ماست حرف بزند. این یک شاخص و یک امتیاز است که او را از همه جدا می‌کند. مولانا بزرگترین متفکّر مشرق‌زمین است و شاید برجسته‌ترین هنرمندِ الهیاتی در جهان. او برای عقل تره خرد نمی‌کند. فقط هنر از عهدهٔ این کار بر می‌آید که نقاطی مشترک بین عقل و عشق را ببیند؛ هنر ناب که از عهدهٔ شکل دادن به اجتماع نقیضین و اجتماع ضدین برمی‌آید. 🔆حافظ در نقطه‌ای ایستاده که بهترین anthology یا گُلچینِ ذهنی را از نظر ساخت و صورت‌ها و تفکّر برای خودش ساخته است. اگر چیزهایی را که حافظ از آثار دیگران گلچین کرده از حافظ بگیریم چیز زیادی باقی نمی‌ماند.از اواسط قرن چهارم به بعد دو ساختار کلان که توانسته در خلاقیّتِ فرهنگی ما و ساختارِ جامعه تأثیرگذار باشد، ایمان مذهبی و ایمان دینی است که با «نقابِ عشق» تبدیل می‌شود به ساختارِ ساختارهای جامعهٔ ما. 🔆از خواجه نصیر به بعد عاقل به آن معنا در تاریخ ما پیدا نمی‌شود. کسانی که ادّعایِ عقل می‌کنند با این ادّعا که ما در رودخانهٔ عقل هستیم تبدیل می‌شوند به قطراتی در رودخانهٔ طرف مقابل.این ساختار کلان روز‌به‌روز در حال گسترش و پیروزی و حذف رودخانهٔ مقابل است. رودخانه‌ای که تبخیر شده و قطراتش بخار شده‌اند و آمده‌اند در رودخانهٔ طرفِ مقابل. 🔆 ساقی در اصطلاح شعر کلاسیک ما کسی است که شراب می‌دهد شراب هم نماد نفی عقل است، پس ساقی و عشق دو کلمه‌ای هستند که معنای گسترده‌ای دارند. در سراسر دیوان حافظ و شعر سنّتیِ ما همه‌جا این کلمه به کار می‌رود. حافظ آخرین کسی است که به هنری‌ترین شکل به این رودخانه رفته، بیشترین آب را برداشته و خلاقیّت خود را به کار برده، ضمن این که حاضر نشده دربست همهٔ لوازمِ این خط و مسیر و طرزِ فکر را بپذیرد و بقیهٔ کسانی که در عرض هستند مثل سنایی و عطار و مولوی در اختیار این مسیراند. 🔆 زیرا او قبل از هر چیز هنرمند بوده است و پس از آن متعلق به یک فرهنگ خاص است این تفاوت عرفان حافظ با سنایی و... است. پس کلمهٔ ساقی و عشق را می‌توان به یک معنی گرفت. کسی نمی‌تواند هم مست باشد و هم عاقل چون خود عشق مست‌کننده است. می، شراب و... شبکه‌های پیرامونی کلمهٔ مستی و عشق هستند. 🔆خواجه حافظ کسی نیست که بخواهد از طریق علم مشکلات جوامع را حل کند زیرا او هنرمند است. هنر واقعی اما می‌تواند مشکلات را حل کند. مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست آیا بالاتر از این تعلیمی وجود دارد؟ 🔆حافظ یک رمز‌هایی در اشعارش به کار می‌برد که هر خواننده از آنها برداشت‌های متفاوتی می‌کند. جامی در نفحات و بهارستان می‌گوید: «گفتارِ او بسیار به سخنِ این طایفه نزدیک افتاده است» نمی‌گوید عارف است و او را هم‌طراز با مولوی و شمس قرار نمی‌دهد.جامی متوجه بود که حافظ صوفی یا عارف نیست، کسی است که حرفش به مشرب آنها نزدیک است. 🔆شیخ محی‌الدین ابن عربی که مقامش در عرفان اسلامی گاه بر مولانا رجحان دارد و تأثیری که بعد از خود گذاشته بسیار شگفت‌آور است. دیوانی دارد به نام ترجمان الاشواق.خودش می‌گوید «من این را دربارهٔ دختر ایرانی‌الاصلی گفتم که در مکّه با او آشنایی داشتم همهٔ دیوانش در وصف عشق این دختر است. همین شخص آمده دیوان خودش را شرح کرده و منظور از زلف و ابرو را تجلّیِ ذات احدیّت در مقام فیض اقدس و... دانسته است. 🔆دیوان خواجه سرآمدِ دیوان‌های جهان است از جهت احتمالات. بستگی دارد به این‌ که دکتری که بچه را متولد می‌کند چه دیدگاه و سلیقه‌ای داشته باشد. اگر مارکسیست باشد بچه مارکسیست متولد می‌شود و... چه‌ بسا کسانی از هم‌عصران هستند که با دیدگاه ماتریالیسم می‌خواستند حافظ را منکرِ الهیات جلوه دهند. حافظ منکر الاهیات نبوده و نمی‌شود دقیقاً گفت که اهل عشق مجازی است یا نه. هر دو معنی عقل و عشق در دیوان حافظ هست اما عشق غلبه دارد. در هر دو معنی شعر دارد و طبقه‌بندی تاریخی این اشعار امکان‌پذیر نیست. ▪️محمدرضا شفیعی کدکنی این کیمیای هستی، جلد سوم، صص ۳۲۵–۳۱۸
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.