cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

شارنامه

ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw

Більше
Рекламні дописи
12 141
Підписники
+1324 години
-47 днів
-3530 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
🔺پزشکیان خردسال در کنار پدر و مادرش در مهاباد پوشش کردی مادر پزشکیان نکتەی جالب این عکس است. امری که در آن زمان معمول بود. زنان غیر کردی که در دهەهای بیست و سی شمسی بە مهاباد می آمدند، به سرعت خود را با فرهنگ غالب شهر وفق داده و کردی می پوشیدند و کردی سخن می گفتند. نمونه های این مورد که بیشتر، خانواده های سنتی و محافظه کار به لحاظ فرهنگی را در بر می گرفت، فراوان است. قحطی سال 1328  آذربایجان، نخستین موج مهاجرت در تاریخ ایران مدرن را ایجاد کرد. بسیاری از اهالی این دیار در "جستجوی کار و نان " راهی پایتخت شدند. بعضی هم به مهاباد و کردستان آمدند. بخش اعظم اینان در مهاباد ماندگار شدند و به مرور تبار اولیه را فراموش و در فرهنگ کردی جذب شدند. حتی بسیاری در رویدادهای انقلاب به جنبش های ملی گرای کردی پیوستند. یک موج مهاجرت دیگر در ابتدای دهەی سی و متعاقب بازسازی و گسترش سازمان های اداری شهر پس از رخدادهای جنبش قاضی محمد رخ داد کە اکثرا خانوادەهای کارمند و ارتشی بودند. فرهنگ مذهبی سرشار از مدارای مهاباد و تساهل و تسامح  عرفی آن، عامل اصلی درهم تنیدگی و برادری اهالی و مهابادی های تازه بود. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
125👍 63👎 26
🔺عضویت اوکراین در ناتو و دو مغالطەی معروف هفتاد و پنجمین اجلاس سران ناتو با وعدەی ‌عضویت به اوکراین و سرزنش ایران و چین و کرەی شمالی بابت حمایت از روسیە بە پایان رسید. اجلاس ناتو زمان مشخصی را برای عضویت ارائه نداد، اما متعهد شد که کییف را در مسیر برگشت ناپذیر آن قرار دهد. در واقع ناتو مطابق اساسنامەی خود عضویت اوکراین را به پایان جنگ آن با روسیه گرە زد. مطابق این اساسنامە، متقاضیان عضویت نه تنها نباید درگیر جنگ نباشند، بلکه نمی بایست هیچ بخشی از خاکشان در تصرف طرف متخاصم باشد. این بدین معناست که عضویت نهایی اوکراین، مستلزم خروج پیروزمند آن از جنگ با حفظ یکپارچگی سرزمینی است. با فرض این گمانە پرسشی سر بر می آورد که یکی از مغالطەهای معروف منطق است: خلط دلیل و علت! خواست اوکراین برای پیوستن به ناتو، دلیل حملەی روسیە بود یا علت آن؟ از قضا همین امروز دولت چین با رد اتهامات اخیر ناتو، این سازمان را مقصر آغاز جنگ در اروپا خواند. این سخن بدین معنی است که ناتو با تشویق اوکراین به پیوستن به این سازمان غربی باعث تحریک و عصبانیت مسکو شده است. اگر این مدعا درست باشد که البته محل تردید است، نقش آفرینی ناتو در این زمینه به عنوان علت عمل کرده است نه دلیل! دلیل، به کار اثبات درستی یا نادرستی و صدق و کذب یک گذاره می آید و علت هم آفرینندەی معلول است. به طور مثال مطابق منشور ملل متحد و قوانین بین المللی، کشورها از حق حاکمیت و خودمختاری کامل برخوردارند و منطقا در انتخاب متحدان و جهت گیری های سیاسی و بین المللی خویش آزادند. با این وصف انتخاب سیاسی اوکراین منطقا نمی تواند دلیل تهاجم روسیه باشد، اما می توان ضمن بیان نادرستی آن، حملەی مسکو را معلول علتی بنام جهت گیری غربی اوکراین دانست. علتی که البته مسکو را از بابت انجام تقصیر آن تبرئه نمی کند. برای ایضاح بیشتر مثالی می زنم؛ در ایام انتخابات مریم اشرفی گودرزی، نماینده ستاد سعید جلیلی گفت: «اگر بدون حجاب آمدی بیرون و مورد تعرض قرار گرفتی، خودت مقصری» ربط میان تجاوز به عنف و بی حجابی - نه عریانی و بدن نمایی - به جد مورد پرسش است و مطلقا و منطقا نمی توان دلیلی برای آن اقامه کرد. اما ممکن است مواردی هر چند محدود ولو در شرایط استثنایی برای آن یافت. در این صورت باز پای مغالطەی علت و دلیل به میان می آید. ممکن است بی حجابی علت تجاوز باشد - وضعیتی غیر عقلانی و بالطبع غیر اخلاقی - ولی دلیل آن و مثبت درستی آن نیست. صد البته این دو دیدگاه از منطقی یکسان برخوردارند. نظرگاهی که به استقلال، آزادی و حق حاکمیت اوکراین و اختیار آن برای انتخاب دوستان و متحدان خویش احترام نمی گذارد، منطقا با اصل آزادی و خودمختاری انسان در انتخاب پوشش و سبک زندگی هم مساله دارد! البته معمای تعیین مقصر در جنگ اوکراین آنقدر پیچیده است که جان می دهد برای تبیین یکی دیگر از مغالطەهای معروف منطق: خلط انگیزه و انگیخته! به سخن دیگر در ارزیابی یک سخن، کنش و یا موضع، در درجەی نخست باید به پیامدهای عینی و عملی آن توجه کرد نه انگیزەی اولیەی عامل یا بانی که غالبا در پرده می ماند. اگر بپذیریم که انگیزەی اولیە و اصلی پوتین از حمله به همسایەی غربی اش، جلوگیری از عضویت آن در ناتو بوده، قبول پذیرش آن در این سازمان قسمی نقص غرض به شمار می رود. چرا که اجلاس اخیر واشنگتن نشان داد که حملەی روسیە باعث کلید خوردن و تسریع این فرایند شده است! این تناقض البته بیشتر به کار ملی گرایان روس و هواداران داخلی و خارجی کرملین می آید که بابت آن پوتین را شماتت نمایند نه جامعەی جهانی که منتظر آن است! به نظر می رسد راه رهایی از این مغالطه و تناقضات پیاپی، تسلیم به عقل سلیم و خودداری از خود فریبی است. پوتین در اصل، نگران عضویت اوکراین در یک سازمان نظامی نبود که مدتهاست رویەهای ضد شرقی و تهاجمی آن کمرنگ شده و ارباب اصلی آن در دوران ترامپ بارها بی التفاتی خود را به آن ابراز است. مسالەی پوتین دو چیز بود: کشور گشایی و بازسازی امپراتوری از دست رفتەی روسیه که از سال 1991 در اشتیاق آن می سوزد. دوم؛ هراس از غربی شدن فزایندەی اوکراین و گردن نهادن آن به شیوەهای سازمان دهی اجتماعی غربی از قبیل انتخابات و حاکمیت قانون و تفکیک قوا و ... این فقره بالقوه می توانست تهدیدی علیه اندک سالاری و استبداد الیگارشیک حاکم بر روسیه باشد. پوتین از روزی می ترسید که روسها بگویند اگر برادران هم خون و هم کیش اوکراینی مان پس از صدها سال بتوانند به دمکراسی و حاکمیت قانون دست یابند، چرا ما نتوانیم؟! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 91👎 10 8🤔 5
کانال شارنامه 8 ساله شد. پرسش های زیر به منظور بهبود سبک و ارتقای کیفیت محتوای آتست. می توانید بیش از یک پاسخ انتخاب فرمایید.Anonymous voting
  • نوشتەها طولانی و خواندن آن وقت گیر است
  • زبان مطالب غامض و درک آن دشوار است
  • تنوع موضوعات آن جالب نیست و بهتر است به صورت تخصصی روی چند مسالەی مشخص کار شود
  • به موضوعات داخلی بیش از مسائل خارجی پرداخته شود
  • با سبک و سیاق فعلی کانال موافقم
  • فاصلەی انتشار پست ها زیاد است
  • فاصلەی انتشار پست ها مناسب است
  • از کیفیت مطالب و تنوع موضوعات راضی هستم
0 votes
👍 191 28👎 15
🔺جنبش دانشجویی در ایران و چین: دو تجربەی متفاوت امروز 25 سال تمام از حادثەی کوی دانشگاە در 18 تیر 1378 گذشت. رخدادی بی سابقه در سال های پس از انقلاب که به نمادی از جدایی جنبش دانشجویی از حکومت انقلابی و روزی سرنوشت ساز در تاریخ جنبش اصلاحات که دو سال پیش تر شروع شده بود. 18 تیر 78 از منظر خاستگاه ها و اهداف و نه فرجام و میزان تلفات، با تظاهرات دانشجویی میدان تیان آنمن در 14 خرداد 68 قابل قیاس است. در آن روز ارتش خلق چین با اعزام تانک ها به هفت هفته اعتراض مسالمت آمیز دانشجویان دمکراسی خواه خاتمه داد و هزاران نفر را از دم تیغ گذراند. اعتراض های دانشجویان چینی از یک زمینەی اجتماعی و سیاسی مشابە ایران بر می خواست. ده سال پس از آزاد سازی اقتصاد و رها کردن اقتصاد دستوری و در حالی که هنوز آثار انفتاح نمایان نشده بود، جامعه با یک تورم مهلک و از بین رفتن امنیت شغلی و چتر تامین اجتماعی دولتی مواجه شد. این شرایط شباهت زیادی به تورم افسار گسیختەی سال های 73 و 74 ایران داشت که ناشی از سیاست های تعدیل ساختاری دولت سازندگی بود. این عامل در کنار اختناق سیاسی، زمینەی اجتماعی دوم خرداد را فراهم کرد. به لحاظ سیاسی هم در دوران تیان آنمن، شکاف های مهمی در رهبری حزب کمونیست وجود داشت. بخشی از رهبران چین تحت تاثیر رخدادهای شوروی و شرق اروپا و نیز تبعات اصلاحات اقتصادی به اصلاحات سیاسی متمایل شده بودند. این جناح آشکارا با دانشجویان همدلی نشان می داد و جنبش دانشجویی هم در اصل به علت درگذشت ناگهانی یک رهبر اصلاح طلب حزب به نقطەی جوش رسید. در 18 خرداد در ایران هم به نوعی یک حاکمبت دوگانه برقرار بود.  میان نخبگان حاکم ستیزی معنادار بر سر اولویت توسعەی سیاسی و توسعەی اقتصادی و یا اساسا تداوم رهیافت انقلابی مطابق الگوی گذشته برقرار بود. بازتاب این گسست ها و عمیق شدن آنها پس از انتخابات دوم خرداد 76 به التهاب و برانگیختگی بی سابقه در میان نیروهای اجتماعی منجر شده بود. خودکشی متهم ردیف اول قتل های سیاسی پاییز 77 و خبر توقیف روزنامەی منتقد سلام، اخگری بود که در خرمن التهابات سیاسی آن روزها افتاد و جرقەی 18 تیر را زد. اما در آنچه بعدا در چین و ایران اتفاق افتاد، به ندرت می توان شباهتی یافت. چینی ها پس از وقفەای موقت روند گذشته یعنی تداوم آزاد سازی اقتصاد منهای گشایش سیاسی را ادامه دادند. حزب کمونیست با تمرکز روی اقتصاد و رقم زدن یکی از بزرگ ترین برنامەهای فڤر زدایی تاریخ، یک قرلرداد اجتماعی تازه در مقابل ملت گذاشت: ما به شما رفاه و آسایش و برخی آزادی های فردی و اجتماعی می دهیم، شما هم صرفا از ما اطاعت و فکر مخالفت سیاسی را از سر بیرون کنید. مطابق این دستور کار پکن چالش تیان آنمن را پشت سر گذاشت و حتی توانست آن را به کلی از حافظەی جمعی محو نماید. پیروزی فراموشی بر حافظه صرفا به دلیل مکانیسم های سانسور و کنترل اطلاعات نبود، بلکه به خاطر سرعت تغییرات است. کشوری که چهل و پنج سال قبل جایگاهی در اقتصاد دنیا نداشت، امروز دومین اقتصاد بزرگ جهان است. مدرنیتەی چینی چنان شتابان است که برخی آن را کپسول زمان می نامند. فشردگی گذشته و آینده درون اکنون و تغییرات پی در پی انقلابی در اندازەی اقتصاد، رشد شهرها وافزایش ثروت که با سرعتی بیش از حافظەی جمعی حرکت می کند. در چنین فضایی عجیب نیست که اکثریت مردم اساسا چیزی دربارەی رخدادهای خوتین 35 سال قبل نشنیده باشند. برخلاف چین، در ایران منازعەی نخبگان حاکم خاتمه نیافت و جدال بی حاصل بر سر رویکردهای کلی هنوز ادامه دارد. نه پروژەی توسعەی سیاسی به سرانجام رسید و نه اجماعی ملی بر سر  توسعەی اقتصادی پدید آمد. احتمالا بدیل غیر رسمی هر دو دیدگاه قسمی سیاست خارجی ستیزه جو و معطوف به افزایش قدرت و نفوذ در منطقه بود که باعث انقطاع بیشتر از اقتصاد جهانی شد. در بازەهای ده ساله در سالهای 88 و 98 رخدادهای کوی دانشگاه به نحوی تکرار شد و در این اواخر دورەهای آن کوتاه تر هم گردید. طرفه آنکه چینی ها تنها به مدد اجماع نخبگان و توافق بر سر اولویت رشد اقتصاد و رها کردن سیاست صدور انقلاب توانستند به ابرقدرتی اقتصادی تبدیل شوند. صد البته اصلاحات سیاسی و دمکراسی را هم به کلی رها و از ترکیب یک ابردولت و یک ابراقتصاد، مخلوقی کارا و موفق، دستکم تا آیندەای قابل پیش بینی آفریدند. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 65 9👎 3🤔 1
🔺آرای پزشکیان و یک واقعیت! هم خارج نشینان ایران انترنشنال که بی جهت خود را قیم می دانند و هم بخشی از اصلاح طلبان و اصول گرایان در تبیین آرای نامزد پیروز دست به مغالطه و تحریف واقعیت می زنند. جلیلی ها و نشنالی ها برتری پزشکیان را به مزیت قومی بودن فرو می کاهند که آشکارا اشتباه و تحریف واقعیت است. اصلاح طلبان هم که به کلی منکر قضیه هستند. 1⃣ انتخابات فرایندی است که طی آن بر سر 60 درصد جامعەی رای دهندە رقابت می شود. بیست درصد در هر شرایطی رای می دهد و در هیچ دمکراسی هم صد در صد رای نمی دهند و بیست درصد بی اعتنا از کنار موضوع می گذرند. در حقیقت مزیت سیاسی و گفتمانی اصلاح طلبان در ادوار گذشته، به تناسب جذابیت گفتمان و توان اقناع و اعتماد سازی آنان بسیج شصت درصد باقیمانده بوده است. ظرفیتی که بعد از سال 96 و غیررقابتی شدن انتخابات ها دچار قهقرا شد. لذا تاکید بر دست نخوردن میزان مرجعیت اجتماعی اصلاح طلبان واقع بینانه نمی باشد. 2⃣ به صورت طبیعی استانهای غربی و شمال غربی همیشه به اصلاح طلبان رای می دهند. همانطور که در شرایط مشارکت بالا، اصفهان، یزد، کرمان و شیراز هم همین الگوی رفتاری را به نمایش می گذارند. برتری عددی فوق، مطلق نیست. مثلا ممکن است در انتخاباتی مشابه سال 92 و 96 شصت درصد آرای مردمان اصفهان، تبریز و یزد به سبد اصلاح طلبان برود و چهل درصد تیز به جیب اصول گرایان. برعکس در مناطق سنی نشین مانند مهاباد، سنندج، سقز و بلوچستان و خواف و تایباد، اصلاح طلبان برتری مطلقی دارند. در این مناطق تحت هر شرایطی هشتاد درصد رای مردم متعلق به اصلاح طلبان و بیست درصد متعلق به اصول گرایان است. 3⃣اتفاقی که این بار افتاده قدری متفاوت است، استان آذربایجان شرقی به مرکزیت کلان شهر تبریز که معمولا بر اساس الگوی رفتاری طبقەی متوسط شهری، اشتیاق کمتری برای شرکت در انتخابات دارد - بر خلاف نواحی روستایی و استان های عشایری و محروم- با 64 درصد مشارکت رکورد کشور را شکسته است. مضاف بر آن خرق عادت نموده و با دادن اکثریت مطلق آرا به کاندیدای اصلاح طلبان، از الگوی معمول مناطق سنی نشین پیروی نموده است! این رفتار را بدون در نظر گرفتن متغیر قومی چگونه می توان توضیح داد؟ در استان اردبیل و آذربایجان غربی هم عین این اتفاق افتاده است. با این تفاوت که در آذربایجان غربی به دلیل عدم مشارکت گستردەی کردها، نسبت مشارکت استان از  51 درصد فراتر نرفته است. جالب این جاست که استان زنجان که به صورت تاریخی در آن متغیر قومیت از اهمیت استانهای مشابه برخوردار نیست، جلیلی با فاصلەی کمتری به رقیب اصلاح طلبش باخته است. 4⃣ یادم می آید که پس از مرحلەی اول انتخابات 1384 عباس عبدی در روزنامەی شرق یادداشتی تحت عنوان زنگ خطر نوشت. عبدی اول شدن مهرعلیزاده را در استانهای آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل نشانەی زوال امر ملی و درخشش محلی گرایی خوانده بود. این برداشت البته کاملا دقیق نبود. استان های ترک نشین به اصلاح طلبان رای داده بودند ولی در شرایط تعدد نامزدهای اصلاح طلب و پخش شدن آرای آنها، نزدیک ترین گزینه و " همشهری " خود را برگزیده بودند. در اینجا هم بدون شک نقش قومیت معنادار بود. مهرعلیزاده در برابر کروبی و معین، از وجاهت اصلاح طلبانەی کمتری برخوردار بود. در همان انتخابات، جنوب کردنشین آذربایجان غربی و بلوچستان یکپارچه به مصطفی معین رای داده بودند و استان کردستان هم مهدی کروبی را برگزیده بودند. در مرحلەی دوم همان انتخابات به گمانم صرفا استان کردستان به قاعدەی اهتمام مطلق به اصلاح طلبان در هر شرایط وفادار ماند و هاشمی را بر احمدی نژاد ترجیح داد. در غیاب امر قومی بقیەی استانها احمدی نژادی شدند و آرای کردهای آذربایجان غربی و بلوچها هم زیر سایەی دیگر هم استانی هایشان رفت. 5⃣ پزشکیان به تعبیر رحمان قهرمانپور یک سیاستمدار محلی در شمال غرب کشور و ظرفیت رای آوریش صرفا منوط به هم زبانی و همشهری بودنش نیست. وی در بیست سال گذشته در نقش یک سیاستمدار همیشه حاضر در منطقه ظاهر شده و تلفنش مرتب در دسترس بوده است. برای عموم مردم که معمولا تنها راه ارتباطی و به تعبیری "پارتی" شان در رابطه با حکومت نماینده مجلس است، این سنخ از نمایندگان که با فراغ بال به پیگیری مشکلات و مسائل آنها می پردازند، غنیمت هستند.  به عنوان مثال در مهاباد شهر زادگاهش، نه تنها ارتباط قدیمی و عمدتا مربوط به دوران قبل از انقلابش را حفظ کرده، بلکه در دو دهەی اخیر با حضور مرتب در شهر آن را گسترش هم داده است. این مزیت را اگر به چند استان مجاور تعمیم دهیم، می توان به راز داشتن پایگاه رای آوری قوی و زمینەی اجتماعی مناسب وی پی برد. در اشلی کوچک تر جلال محمودزاده نمایندەی سابق مهاباد نیز از چنین جایگاهی برخوردار است. هر بار که تایید صلاحیت شده، به آسانی و بدون تبلیغات حائز اکثریت مطلق آرا شده است. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 168👎 17 8
🔺قومیت پزشکبان ناجی اصلاح طلبان! بررسی آرای پزشکیان و جلیلی به تفکیک استانها حاوی دلالت های جالبی است. این آمار بیانگر آنست که در غیاب مشارکت بالا، مسعود پزشکیان به مدد آرای قومیتی توانسته بر رقیب اصول گرایش تفوق یابد. در استانهای آذربایجان غربی، شرقی، اردبیل، کردستان، کرمانشاه، ایلام، بلوجستان و گلستان و گیلان پزشکیان برتری قاطعی بر جلیلی دارد. در حالی که در اصفهان، یزد، کرمان، سمنان، مرکزی و خراسان رضوی که در گذشته از پایگاه های اصلاح طلبی بودند، به رقیب تندرویش باخته است. در دو استان مهم مازندران و فارس هم دو کاندیدا رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر داشته اند. آمار تفکیکی تهران و خوزستان هم هنوز اعلام نشده است. این آمار بیانگر آنست که گرچه اصلاح طلبان توانستند در یک اتتخابات سرد بر رقیب اصولگرا پیروز شوند، اما این پیروزی ناپلئونی مرهون آرای قومیتی و تعلق پزشکیان به جامعەی ترک/آذری و به نوعی کرد است. این سخن بدین معناست که پویایی های شکاف تندرو/میانه رو و محافظه کار/ تحول خواه، شکل دهندەی اصلی الگوی رفتاری مردم بود، اما در کنار آن قومیت او، به مزیتی در برابر رقیبی تبدیل شد که از این لحاظ نماد اکثریت غالب کشور به شمار می رفت. گرچه فرسایش پایگاه اجتماعی مسالەی هر دو جناح سیاسی اصلی کشور است، اما احتمالا اصول گرایان در این باره از یک زمینەی رای قویتری برخوردارند. به طور مثال اگر بخشی از آرای آنان را سازمانی و اتوبوسی بدانیم، باز نمی توان منکر این شد که دستکم از ده میلیون رای ثابت قدم و همیشگی برخوردارند. این وضعیت مبین پشت کردن بخش مهمی از جمعیت خاکستری به اصلاح طلبان است. جمعیتی که در دور اول شصت درصد و در دوم نصف واجدان شرایط رای را در بر گرفت. با این اوصاف اصول گرایان با وجود شکست سنگین و ناباوارانەشان، احتمالا روی این چهارده میلیون رای حساب کرده و آن را به سکویی برای جبران و ابزاری جهت کارشکنی در دولت منتخب تبدیل می کنند. صعوبت کار پزشکیان صرفا از باب مواجهه با این اقلیت قدرتمند و سرسخت نیست. بخشی از مرددین تحول خواه و حتی محافظه کاران میانه رو روز جمعه، از نقطه نظر رقیب هراسی و ترس از حکومت مطلقەی جبهەی پایداری به کارزار انتخاباتی وی پیوستند. علاوه بر اینها اصلاح طلبان، ترکها و کردهای هویت طلب و سنی های ناراضی از تبعیض، پایگاه اجتماعی وی به شمار می روند. از این رو حفظ توازن میان اینان و پیش گیری از تعارض منافع یکی از چالش های اساسی دولت آینده خواهد بود. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 161👎 27 12🤔 3
🔺در ستایش تردید! سال 1392 پس از پیروزی پیروسی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری، یادداشتی با این عنوان نوشتم: چگونه میدان تحریم به "میدان تحریر " بدل شد؟ جانمایەی آن این بود که پس از وقایع تلخ سال 1388 مشارکتی 73 درصدی مردم تا حدی دور از انتظار بود. اما موجی که از مناظرەها برخاست و از دالان رد صلاحیت ها عبور کرد و با پژواکی سترگ به میان نیروهای اجتماعی برگشت، سروشت انتخابات را رقم زد. از سوی آن زمان دیگر کلیدواەی میدان تحریر محبوب و مرسوم و نماد حضور مردم در انقلاب های بهار عربی بود. تحریر نام میدانی بزرگ در قاهره بود که در سال 1389  محل حضور صدها هزار نفر شده بود. این نام در آن دوران آنچنان معتبر شده بود که میادینی در تونس، صنعا، بغداد و حتی سلیمانیه در کردستان به یاد آن نامگذاری شدند. در وافع تحربر نماد حضور و مشارکت مردم در خیابان بود. صد البته انقلاب های بهار عربی عاقبت بخیر نشدند و در دست یابی به آزادی و دمکراسی ناکام ماندند و نام تحریر هم به تدریج به وادی فراموشی رفت. انقلاب های بهار عربی قبل از پژمردگی بهار سیاسی ایران، دچار خزان و برگ ریزان شدند و نشان دادند که " راه دشوار آزادی " دشوارتر از تصورات و خیال بافی های رایج است. طرفه آنکه  تیرماه سال 1392 که روزهای سرخوشی جمعی در ایران بود، نظامیان مصر حکومت منتخب محمد مرسی را ساقط و قدرت را به صورت کامل قبضه کردند. اکنون رقیب اصلی تحریم نه تحریر، بلکه تردید است. " تردید "  یک کلید واژەی اصلی این روزها و اقشار مردد هم به یک متغیر مهم در انتخابات فردا تبدیل شده است. بخشی از کسانی که هفتەی گذشته رای ندادند، اکنون بر سر دوراهی قرار گرفته و تصمیم گیری برایشان دشوار شده است. توصیە و توصیف و فلسفه بافی معمولا در چنین موقعیت هایی بی اثر است. مردم نبض جامعه و سیاست را به صورت شهودی درک می کنند و سیاست زندگی به صورت خود بخودی به راهنما و راهبر تبدیل می شود. نتیجەی فردا در گرو کنش مرددین و الگوی رفتاری آنها در ساعات آتی است. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 2
🔺جلیلی و پزشکیان در کردستان؛ یک بستر و دو رویا! در آخرین روز تبلیغات انتخاباتی کارت قومیت بیش از هر زمانی برجسته شد. پزشکیان در کرمانشاه دقایقی به کردی سورانی سخن گفت و جلبلی نیز با لباس کردی در سنندج حاضر شد. به نظر می رسد این مساله هم مانند دیگر مواضع اعلام شده در کارزارهای تبلیغاتی طرفین، از قسمی ناهمسنگی منطقی و نقائص گفتمانی رنج می برد. در یادداشت های اخیرم، چند نمونه از جابجایی های گفتمانی و تناقضات منطقی در این زمبنه را دست نشان کردم. در اینجا نیز از طریق "روی نمودار بردن انتخابات اخیر"  و تطبیق آن با انتخابات تقریبا همزمان فرانسه می کوشم به ارزیابی ادعاهای آنان در این باره بپردازم. در فرانسه سه بلوک سیاسی بزرگ با هم رقابت کردند.: اجتماع ملی راست افراطی، ائتلاف میانه‌روی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه، و ائتلاف جبهه مردمی جدید متشکل از نیروهای چپ میانه و سبز و چپ. حزب «اجتماع ملی»، به رهبری مارین لوپن نمایندەی راست افراطی فرانسه است و سوابق نژادپرستانه و مواضع ضد مهاجرت و علیه اقلیت مسلمان این کشور دارد. تاکید روی هویت مسیحی فرانسه، ضدیت با نگره های جهان وطن و اخم کردن به اتحادیه ی اروپا، دفاع از سیاست های اقتصادی درون گرا و مخاطب قرار دادن طبقات متوسط به پایین از طریق دفاع از بازتوزیع مجدد درآمدها از دیگر ویژگی های آست. می توان جبهەی پایداری را همتای ایرانی آن قلمداد و سعید جلیلی را نیز همچون خانم مارین لوپن تصور کرد. حال با این اوصاف تصور کنید خانم لوپن با برقع و نقاب به نشانەی همبستگی با مسلمانان فرانسه، در یک مرکز اسلامی حاضر و از چند فرهنگ گرایی و لزوم پاسداشت ارزش های فرهنگی مسلمانان دفاع کند. روشن است که این کار محال و به اندازەی دیدن پشت گوش بدون آئینه غیر ممکن است. آقای جلیلی اما به آسانی مشابه آن را انجام داده؛ چرا که ایران، فرانسه نیست و وی نه اکنون مجبور است ماهیت و جنبەهای گوناگون گفتمان سیاسی و فکری اش را روشن کند، و نه در آینده ناچار خواهد شد که دربارەی خلف وعدەهای احتمالی اش توضیحی دهد. کما اینکه در جریان مناظرەی دیشب، بیش از صد بار واژەی ‌مردم را بکار برد، بدون آن که یکبار توضیح دهید مرادش چه کسانی است! آیا همەی مردم ایران فارغ از زبان، نژاد، مذهب و گرایش سیاسی یا صرفا معتقدان به مذهب رسمی؟ یا به سیاق پوپولیست ها فقط هواداران خود و جناح متبوعش؟ آیا فرضا گروه های متنوع و متفاوت تشکیل دهندەی جامعەی مدنی را هم، مردم می داند یا صرفا از این مفهوم تودەای بی شکل و خمیر مانند را مستفاد می نماید؟! تا پاسخ این سوالات به دقت و با ارائەی شواهد عینی معلوم نشود، نمی توان اعتباری برای سخنان و مواضع امروز قائل شد. باز گردبم به روی نمودار انتحابات فرانسه بردن انتخابات خودمان! کمپین تبلیغاتی اصلاح طلبان حول پزشکیان در مسالەی هویت، بیشتر از آن که با ائتلاف چپ میانەی جبهەی نوین مردمی متجانس باشد، با هم پیمانی میانە رو ماکرون مشابه است. چپ ها و سبزهای فرانسه در پاسداشت مهاجران و مسلمانان تا جایی پیش می روند که از استقلال فرهنگی و هویت مستقل آنان دفاع می کنند و آنان را مانند پرولتاریای مقدس سابق در کنف حمایت خود می گیرند. در حالی که امانوئل ماکرون بارها این نظرگاه را به عنوان تجزیه طلبی سرزنش کرده است. در فرانسه، این اصطلاح طنین و معنایی جدا از ایران دارد. مقصود ماکرون نه تجزیەی سرزمینی بلکه انشقاق فرهنگی در اجتماع فرانسه است. راست میانه نسبت به مسلمانان مداراگرتر است، اما با تاکید بر مطلقیت و اصالت ارزش های سکولار، تسلیم انگارەهای نسبی گرایانه و چند فرهنگ گرای چپها و لیبرال ها نمی شود. این موضع به صورت خود بخود به زیان مسلمانان  است. هم ارز قراردادن یهود ستیزی و اسلام هراسی به مغالطەای  نابرابری ساز میان دو اقلیت مزبور می انجامد. اولا راست افراطی، دیگری اش را از یهودیان به مسلمانان تغییر داده و دوما یهودیان با مسیحیان در میراث بردن از ارزش های مدرن و سکولار فرانسه همسانند. این به معنای نوعی نابرابری ساختاری میان مسلمانان و یهودیان است و همسان قرار دادن آنان در راه حل های معطوف به حل مساله، به پیچیدگی و تداوم این نابرابری می انجامد. شکی نیست که گفتمان اصلاح طلبان نزدیکی بیشتری با مساله و مطالبات کردها دارد. سه زبانه بودن پزشکیان و تولد و بزرگ شدن در کردستان، وی را در موقعیتی منحصر بفرد و مغتنم قرار داده است. این مساله اما از یک تعارض منافع جدی رنج می برد که ریشه در اردوگاه رنگانگ و بعضا متعارض هوادارنش دارد. از این رو بهتر بود امروز، علاوه بر کرمانشاه، چند کلمه هم در ارومیه به سورانی یا کرمانجی سخن می گفت تا عزمش را برای برساختن برابری و گذار از ساختارهای نابرابری ساز کنونی به نمایش بگذارد و مخاطبانش را از احاطەی کامل بر تمامی ابعاد مساله مطمئن کند. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 168👎 42 20🤔 2
🔺دولت جلیله در چنگال " جنگ جلیلە " درست بیست سال قبل، سعید حجاریان مقاله ای با عنوان "دولت کریمه در شبه جزیره کریمه " نوشت. حجاریان سخن خود را با دعایی در قنوت آغاز کرده بود که شیعیان هنگام نماز از دل و جان، در طلب "دولت کریمه ای"  می خوانند که زمینه را برای ظهور امام غائب فراهم می کند. حجاریان نوشته بود؛ قبل از انقلاب، دولت کریمه   منزلتی والا و قدسی در اذهان مومنان برای برقراری حکومت صالحان بر دوش داشت. در حالی که اکنون همه دولت های پس از جنگ بدون آن که نسبتی با محتوای آن داشته باشند، خود را کریمه می نامند!   هنگام تقریر این نوشته، هنوز بحرانی در شبه جزیره کریمه وجود نداشت و به نظر می رسید نویسنده بیشتر از باب بیان ظرائف و صنایع ادبی  و اشاره به محصور بودن دولت در انبوه مشکلات ساختاری و کارکردی به آن پرداخته بود. طرفه این جا بود که یک سال بعد دولت احمدی نژاد بر سر کار آمد که رسما خود را "کریمه" نامید. دولتی که از قضا مبدع رویه های نادرست فراوان و یکی از آنها سیاست ضد اقتصادی پرداخت مستقیم یارانه ها گردید. از قضای روزگار، شبه جزیره کریمه هم چند سال بعد از سوی روسیه اشغال شد. با این رخداد پس از 150 سال، کریمه دوباره در کانون سیاست بین الملل قرار گرفت و آغازگر روندی شد که در نهایت به حمله همه جانبه روسیه به اوکراین و تحولی انقلابی در ساختارهای امنبتی اروپا و موازنه های قدرت در سطح جهانی منجر گردید. چند سال بعد پای ایران هم خواسته و ناخواسته به بحران کشیده شد و عملا " دولت کریمه در شبه جزیرەی کریمە " گرفتار آمد! حملەی سراسری روسیه به اوکراین در زمان دولت اصولگرای سیزدهم رخ داد که عملا ادامه و امتداد دولت احمدی نژاد بود. اکنون در آستانەی دور دوم انتخابات چشم ها به روز جمعه دوخته شده تا روشن شود که دولت چهاردهم از چه قماشی خواهد بود. اصول گرایان مردم را از دولت سوم روحانی می ترسانند و خود را منجی و ادامه دهندەی راه رئیس جمهور فقید می خوانند. بر عکس اصلاح طلبان با ترسیم چشم اندازی آخر الزمانی، نسبت به روی کار آمدن دولتی بغایت بنیادگرا و تندرو که ایران را به دوران قاجار بر می گرداند، زنگ خطر را به صدا در آوردەاند. صد البته دولت احتمالی جلیلی نه قاجاری، بلکه  امتداد ساختاری و کارکردی دولت رئیسی خواهد بود. همانگونه که دولت رئیسی نیز هم از حیث کارگزاران و مدیران و هم بیان و گفتمان، همان دولت احمدی نژاد بود. یا به عبارت دقیق تر " نسخەی بی پول " آن بود. دولت جلیلی هم نسخەی " بی پولتر " هر دو می شود و یحتمل با چالش ها و ناکارامدی های جدی تر و جدیدتری دست و پنجه نرم خواهد کرد. از نظرگاهی دیگر، دولت در سایه یا " کابینەی کوچک " او در یازده سال گذشته همواره حضور داشته و مشغول رصد دولت مستقر و یا اخلال در کار آن بوده است. از این منظر، دولت در سایەی جلیلی بخشی از دولت پنهان است که اصلاح طلبان سالهاست آن را مسئول از کار انداختن دولت های منتخب و موازی کاری با آن می دانند. البته اکنون که خاتون دولت جلیله، دیگر تاب مستوری ندلرد، نمی توان رخ نمایی آن را به فال نیک گرفت. همان طور که در سایه ماندنش هم تاکنون دستکمی از استقرار رسمی آن نداشته است. می توان گفت مهم ترین چالش آن غیر از خطر بازگشت ترامپ، احتمال وقوع جنگی فراگیر میان حزب الله و اسرائیل در تراز جنگ اخیر غزه است. جنگ در شمال اسرائیل - جلیله علیا و سفلی - و جنوب لبنان یکی از گزینه های محبوب نتانیاهو برای رهایی از فشار داخلی و بازترسیم ترتیبات امنیتی در منطقه است. یک جنگ بزرگ مقیاس میان طرفین در حالی که یک رئیس جمهور هوادار محور مقاومت در ایران و رئیس جمهوری هوادار تل آویو در آمریکا بر سر کار است، می تواند تبعاتی چون گسترش دامنه و مرزهای آن و سخت تر شدن دو قطبی های موجود در بر داشته باشد. سالهاست که شبح رویارویی نهایی میان ایران و اسرائیل بر سر آسمان منطقه در حال پرواز است و صرفا احتیاط و ملاحظه کاری طرفین و عزم بین المللی برای جلوگیری از وقوع آن، مانع آن شده است. دولت جلیله اما می تواند استعداد بیشتری برای درگیر شدن در جنگ جلیله داشته باشد. همانطور که " اسلاف کریمه و جمیلەی" آن در جنگ اوکراین آشکارتر طرف روسیه را گرفتند. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 174👎 12 12
🔺پیام های یک انتخابات سرد ▫️تداوم قهر اکثریت جامعه با صندوق های رای علیرغم رقابتی تر شدن انتخابات، نشانەی نارضایتی عمیق از وضعیت کنونی و سیاست های جاری بالاخص در حوزەی اقتصاد و معیشت است. با وجود این که شورای نگهبان با تایید پزشکیان تلاش کرد رویەی سال 1398 به بعد خود را قدری تعدیل نماید، رفتار انتخاباتی مردم تغییری نکرد و اعتماد از دست رفته بازسازی نشد. ▫️نتایج انتخابات به تفکیک استانها و کاهشی شدن کلی مشارکت مردم  بیانگر آنست که نارضایتی مذکور به طور عمده متوجه دولت سیزدهم است و وجوه عینی و انضمامی پررنگی دارد. این دقیقا نقطەی مقابل دیدگاه چهار کاندیدای اصول گراست که می کوشیدند با سرزنش دوران روحانی، دولت سیزدهم را کارا و کامیاب و خود را ادامە دهندەی آن بنامند. ▫️تامل در این دیدگاه که به نحوی بیانگر " خود فریبی " اصول گرایان است، به این معناست که میان درک آنان و گروه های اجتماعی شکافی بارز وجود دارد. از دید عموم، مشکل در ساختارهاست و بهبود اوضاع مستلزم اصلاح آنهاست. در حالی که درک عمومی اصول گرایان حاکم بر این استوار است که سیاست ها و ساختارها درستند، اما کارگزاران و مجریان قابل و انقلابی نمی باشند. در شوروی سابق دهه ها تلاش شد که با مقصر دانستن کادرها و مجریان، دامن روندها و راه ها پاک شود. به طور مثال گفته می شد که راه درست است، اما رهرو، انقلابی و مصمم نیست! بهبود کلی اوضاع منوط به پر شدن شکاف بالا و رسیدن جناح حاکم به تامل و بینش  مردم است. ▫️آمارهای ادوار مختلف نشان می دهد کاهش شدید مشارکت پس از "زمین زدن" یا "زمین خوردن" دولت دوم روحانی آغاز گردید. ناکامی روحانی نقطەی پایانی بر فصلی از سیاست نهاد که ویژگی اصلی آن امید به بهبود از رهگذر انتخابات و اعتماد عمومی به فرایند سیاسی بود. امید و اعتماد به منزلەی دو مولفەی اصلی سازندەی سرمایەی اجتماعی از عرصەی سیاست نهادی رخت بر بستند و جای خود را به سرخوردگی، انفعال و برخی وجوه سیاست خیابانی دادند. سونامی مهاجرت که نخبگان و جوانان و زنان را در بر می گیرد و به یک خون ریزی بدون توقف بدل شده، پس از زوال امید و اعتماد شدت یافت. ▫️از دوم خرداد 76 سیاست در ایران به عرصەی ستیز نهادهای انتخابی و انتصابی تبدیل شده و این روند به فرسایش فزاینده و مداوم اقتصاد، سیاست و اجتماع و فرهنگ انجامیده است. یک جناح با کمک مردم پیروز می شود و جناح دیگر با اهرم قدرت کارشکنی می کند. این ستیز مداوم نخبگان یادآور تجربەی چین در فاصلەی سال های 1949 تا 1979 است که چین انقلابی عمدتا از توسعه بازماند. در دورەهایی کە حکومت هم یکدست شدە، مانند دولت های احمدی نژاد و مرحوم رئیسی، تبعات منفی جدید سر برآورده است. به صورت کلی پس از حدود سه دهه بارتولید مداوم چرخەی بستەی اصلاح و کارشکنی و تبدیل تدریجی دموکراسی حداقلی به قسمی وتوکراسی حداکثری، گروه های اجتماعی را عاصی و  ذائقەی سیاسی آنها را دگرگون کرده است. ▫️انتخابات دیروز از این لحاظ نوعی وزن کشی و حاکی از زوال پایگاه اجتماعی دو جناح اصلی بود. در حالی که دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا با تمام وجود به میدان آمدند، هر کدام نتوانستند اعتماد بیش از پانزده درصد نیروهای اجتماعی را جلب نمایند. امری که مبین آنست که اکثریت، ظرفیت ها و نهادهای سیاسی موجود را برای نمایندگی خود قابل نمی دانند. عارضەای کە در صورت چاره نشدن، می تواند مشکل ساز باشد. ▫️ قومیت متفاوت یکی از کاندیداها هم نتوانست رفتار انتخاباتی مردم را دگرگون و معادلەی سیاسی موجود در ذهن مردم را به نوعی اردوکشی هویتی تغییر دهد. به طور مثال رفتار انتخاباتی استان های آذربایجان شرقی و اصفهان غالبا یکسان است. این مشابهت در این دوره هم پابرجا ماند و تغییر چندانی نکرد. این مهم بیانگر دغدغە و اولویت های عمدتا یکسان مردم در تمام ایران است. البته کردها در هر دو استان کردستان و آذربایجان غربی و بلوچ ها البته کمترین مشارکت را داشته و سردترین مواجهه را با انتخابات داشتند. اینها استان های محرومی هستند که از خسارات  اقتصاد تحت تحریم و راکد سهم بیش تری بردەاند. مضاف بر آن از تداوم فرودستی در ساختار سیاسی ناراضی اند. مهم تر از آن سرخوردگی از انتخابات های گذشته است که به مخزن رای اصلاح طلبی تبدیل می شدند. اما همیشه در فردای انتخابات مطالباتشان به نخستین محل نزاع جناح ها و عرصەی اصلی انتقام جناح قدرتمند برای "کاذب الوعد" نشان دادن اصلاح طلبان تبدیل می شد. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Показати все...
👍 201 19👎 17🤔 1
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.