کانال چله نشینان فیروزکوه📚🎼📷🎆
172
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
دوستان و همراهان عزیز :
کانال چله نشینان فیروزکوه در شب یلدا (شب چله) سال ۱۳۹۴ فعالیت خود را آغاز نمود و در طی بیش از دو سال فعالیت خود تلاش نمود با ارتقاء کیفی مطالب ارسالی به نوبه ی خود سهمی موثر در ارائه ی مطالب مفید و جذاب ایفا نماید و در جذب مخاطبان اهل هنر و اندیشه
بدون در نظر گرفتن جنسیت، تعلقات قومی و زبانی و موارد مشابه گام بردارد.
امروزه متاسفانه مطالب سطحی و بی پایه که در فضای مجازی منتشر میشود توانسته است مخاطبین زیادی را جذب کند. توهین به اقوام و زبان های مختلف، توهین به عقاید مذهبی افراد، و به سخره گرفتن نیمی از اعضای محترم و مفید جامعه یعنی بانوان، اساس و پایه ی تلاش این گروهها برای جذب مخاطب بیشتر بوده است. ما تلاش نمودیم در ارسال مطالب از هر گونه سطحی نگری جهت جذب مخاطب بیشتر اجتناب کرده و تنها به کیفیت مطلوب بیندیشیم.
یکی از نقاط ضعف فضای مجازی ارائه ی مطالب غیر مستند میباشد که قطعا کمترین اثر منفی آن دشواری تمایز مطالب دقیق از مطالب جعلی و ایجاد عدم اعتماد افراد به مطالب دریافتی میباشد. ما همواره سعی نمودیم که از صحت مطالب ارسالی اطمینان حاصل کرده و حتیالامکان از این آسیب برحذر بمانیم.
افزوده شدن بسیاری از فرهیختگان اندیشمند به جمع چله نشینان حاکی از به ثمر نشستن فعالیتهای شبانه روزی دوستانی است که در پیشبرد اهداف کانال از هیچ کوششی دریغ نکردند.
همه آنچه که ذکر گردید میسر نمیشد اگر همراهی و همدلی اعضاء گرامی کانال نبود. انتقادها و پیشنهادهای سازنده شما همواره چراغ راه ما بود.
اکنون که با کمال تاسف به دلایلی چند از جمله مشغله کاری دست اندرکاران کانال امکان ادامه فعالیت کانال چله نشینان فیروزکوه میسر نیست بار دیگر از همراهی همه اعضاء محترم گروه صمیمانه تشکر نموده و برای همه عزیزان سلامتی و موفقیت روزافزون آرزو میکنیم.
کانال چله نشینان فیروزکوه
@chellehneshinane_firoozkooh
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ تیر سالروز درگذشت حبیب سماعی
( زاده سال ۱۲۸۰ تهران -- درگذشته ۲۰ تیر ۱۳۲۵ تهران ) نوازنده سنتور
حبیب سماعی از همان خردسالی به یادگیری ساز نزد پدرش مشغول بود به طوری که هنگام نواختن ساز در سیزده سالگی باعث شگفتی شنوندگان میشد.
حبیب مدت کوتاهی را نیز در "مدرسه موسیقی" گذرانید. چیزهایی فراگرفت ولی چندی بعد آنها را رها کرد و حتی نت نویسی و نت خوانی را به کناری نهاد.
چندی بعد پدرش با خانواده به مشهد کوچ کردند. چیزی نگذشت که ساز جادوئیاش در میان مردم مشهد ولوله انداخت.
حبیب ولی در درون ناآرام بود و روی یک خط حرکت نمیکرد. به زودی شیفته نظام شد و به خدمت ارتش درآمد. با آن که خیری از "نظام" ندید و همگان همچنان او را به سازش میشناختند، تا پایان عمر کوتاه خود، در لباس نظام باقی ماند.
ابوالحسن صبا، آموزگار بزرگ موسیقی سنتی و دوست نزدیک حبیب، پس از آن که او به تهران بازگشت، کلاسی برایش ترتیب داد تا شاگردانی را بپروراند ولی او دل و دماغ این کار را نداشت، اهل نواختن بود، نه آموختن.
دو سه تن از شاگردان او، (مرتضی عبدالرسولی، قباد ظفر، نورعلی برومند) که سماجت و بردباری داشتند، توانستند از محضرش فیضی ببرند و به جائی برسند.
خالقی در تفاوت میان صبا و سماعی میگوید که اولی هر چه داشت و میدانست، نوشت و چاپ کرد و به همه آموخت، ولی دومی اصلا با نوشتن آهنگهایش مخالف بود. "بعدها هم کاری کرد که اثری از پنجه و مضرابش باقی نماند!..."
دوست دیگرش خواننده خوش صدا ولی رنجور آن سالها، "پروانه" بود که آن چه از سماعی باقی مانده، با صدای او ضبط شده است، میگویند عشق آتشینی به پروانه داشته و همین عشق سوز و حالی دیگر به نواختههای او داده است.
خالقی، از پنج صفحه به جا مانده از پروانه و حبیب یاد میکند که هنوز پس از هفتاد سال که از عمرشان میگذرد، سخت تاثیرگذار است. مرگ نابهنگام و جانگداز پروانه بازار این صفحات را گرمتر کرد. صفحاتی که هنوز هم در زمان ما طالبان خود را دارد.
در سال ۱۳۱۹ که نخستین فرستنده رادیویی در تهران آغاز به کار کرد، سماعی نیز جزو نخستین هنرمندانی بود که صدای سازش در سراسر ایران طنین انداخت و شهرتش فراگیرتر شد.
یک سال بعد که خالقی به معاونت اداره موسیقی کشور برگزیده شد، به سماعی پیشنهاد کرد که از نظام به وزارت فرهنگ منتقل شود و کلاسی برای سنتور دائر کند. سماعی در آغاز پذیرفت و کلاس را به راه انداخت ولی زمان کوتاهی نگذشته، پشیمان شد و دوباره به وزارت جنگ برگشت تا لباس نظام بپوشد.
یکی دو سال بعد مرگ نابهنگام کودک خردسالی که از دومین ازدواج خود داشت، داغ ماتم را نیز بر نابردباریها و ناآرامیهای سماعی افزود.
مرگ فرزند، پس از مرگ پروانه او را از راه سلامت بازگردانید. شب زندهداری و باده پیماییهای مستمر خیلی زود او را از پای درآورد.
خالقی میگوید: "مزاج او روز به روز ضعیفتر میشد، چنان که بیش از چند کیلو پوست و استخوان نداشت."
حبیب سماعی در بهمن ماه سال ۱۳۲۴ به ذاتالریه گرفتار شد و به بستر بیماری افتاد. یکی از پزشکان گفته بود: "سماعی یک عضو سالم در بدن ندارد و تا آن جا که ممکن بوده در حق خود دشمنی کرده است."
حبیب سماعی، "مجموعهای از لطف و استعداد و ذوق و مهارت و تبحر و زیبائی"، سرانجام در ۴۵ سالگی درگذشت.
@chellehneshinane_firoozkooh
attach📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ تیر زادروز فرخنده حاجی زاده
( زاده ۲۰ تیر ۱۳۳۱ کرمان ) نویسنده، شاعر و ناشر
می گوید : به قاعده قبله هیچ کس نمی خوابد / می خواهد گرد روی خودش در تشییعی بی پایان دور بزند
فرخنده است.
نویسنده، شاعر و ناشر، مدیر انتشارات "ویستار"، برندهٔ اولین جایزهٔ جهانی آزادی انتشارِ" انجمن قلم" و "اتحادیه ناشران آمریکا"، عضو هیئت دبیران "کانون نویسندگان ایران "(از تیرماه ۱۳۸۷ تا شهریور ۱۳۹۳) و خواهر قربانی قتلهای زنجیرهای، حمید حاجیزاده، و پسرش کارون.
فرخنده در بزنجانِ بافت کرمان زاده و از کودکی با ادبیات و موسیقی آشنا شد. در ۱۳ سالگی ازدواج کرد ودر ۱۴ سالگی پسرش پژمان را به دنیا آورد؛ بعد از تولد فرزند دومش پیمان، تحصیل را از سرگرفت و تا پایان کارشناسی ادبیات ادامه داد.
در سال ۱۳۵۳ عضو انجمن ادبی "خواجوی کرمان" شد. اولین مطلب ادبی اش در سال ۱۳۵۴ به چاپ رسید. از سال ۱۳۵۷ به عنوان کتابدار به استخدام وزارت علوم درآمد. در سال ۱۳۶۵، بنیانگذار و مسئول کتابخانهٔ دانشکده ادبیات "دانشگاه کرمان" شد. انگیزهٔ گردآوری "کتابشناسی اساطیر و ادیان" این دوره در ذهنش شکل گرفت. اولین قصه اش "وهم سبز "را در سال ۱۳۶۷ نوشت.سال ۱۳۶۸ به "دانشگاه تهران" رفت. از سال ۱۳۶۹، در کارگاه شعر و قصهٔ استاد"رضا براهنی" ادبیات را به صورت جدی پیگیری کرد. و همزمان از محضر استادان "حسن انوری"، "سیروس شمیسا"، "هاشم توفیق سبحانی"و "اصغر دادبه" بهره برد؛ و وزن شعر را ازشاعر سرشناس "هوشنگ ابتهاج" آموخت.
آثار منتشر شده او عبارتند از ۱- «خاله سرگردان چشمها»، ۲- «خلاف دموکراسی»، ۳- «گفتمان ادبی صِفر»، ۴- «از چشمهای شما میترسم»، ۵- «کتابشناسی اساطیر و ادیان»، ۶- «تقدیم به کسی که قاتلم نبود»، ۷- «طلعت منم!»، ۸- «بازاندیشی یک»، ۹- «سینهی سهراب»، ۱۰- «زن عجم خوبه یا تی.ان.تی؟»، ۱۱- «من، منصور و آلبرایت" ۱۲- «نامتعارفه آقای مترجم!»، (همراه با سی دی فارسی و انگلیسی)، ۱۳- اعلام می کنم! (همراه با سی دی صوتی صدای شاعر)، ۱۴- کتاب آن یکی (همراه با سی دی فارسی - انگلیسی)
از ایـن آثـار قـصه های«خلاف دموکراسی»، «PIR» ,"ژاندارم" و گزارش قصه «سینهی سهراب» را محمدمهدی خرمی. قصه «مانع» را علی هداوند، قصه «دست های تنهایی» را منصوره وحدتی به زبان انگلیسی ترجمه کرده اند . قصههای "آن یکی"، "جنسیت متفاوت"، " نسبت ما یک به یک "، " آن دیگری"، «تاجِ گل» و «تصمیمِ آنی» نیز به وسیلهی پریا لطیفی خواه زیر نظر دکتر محمد مهدی خرمی به زبان انگلیسی ترجمه شده است. رمانهای از «چشمهای شما میترسم» , «خالهی سرگردان چشم ها»، چند شعر و قصههای «خلاف دموکراسی» و «ادامه» به وسیله دکتر هاشم خسروشاهی به زبان ترکی استانبولی و قصه «خلاف دموکراسی» به زبان چکی توسط خانم زوزانا ...، قصه «تقدیم به کسی که قاتلم نبود» به همت لیلا کرمی به زبان ایتالیایی و قصهی «وهم سبز» به زبان کردی ترجمه شده اند.( تمام آثار ترجمه شده او چاپ ومنتشر شده اند). نگارش گزارش قصه در ادبیات ایران را ازابداعات او می دانند.
نامبرده همراه با نگارش و چاپ آثارش همواره به فعالیت های اجتماعی- فرهنگی و ادبی نیز مشغول بوده است. عضویت و همکاری با شورای کتاب کودک، مسئولیت انتشارات ویستار، مدیر مسئولی و سردبیری مجلهی بایا، عضویت در کانون نویسندگان ایران، عضویت در اتحادیه ناشران و کتابفروشان، عضویت در تعاونی توزیع کنندگان، عضویت و همکاری در پایهگذاری جمع صنفی فرهنگی زنان ناشر، همکاری در تأسیس بنیاد فرهنگی زنان، از اردیبهشت ۱۳۹۷ یک سال عضو افتخاری انجمن قلم آمریکا، شرکت در کنفرانس ادبیات معاصر دانشگاه نیویورک، شرکت در انجمن ادبی نیما در شیکاگو، شرکت در کنفرانس ادبیات و موسیقی تأتر ادئون (پاریس)، شرکت در سمینارهای متعدد دانشگاههای کشور...، برگزاری میزگردهای مختلف ادبی، شرکت در سمینار ادبیات معاصر ترکیه در آنکارا و استانبول، برگزاری شبهای شعر و قصه در "کافه کتاب ویستار "، انتشار فصلنامهی"قال و مقال"، راه اندازی کتابخانه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و برگزاری "کارگاه قصه نویسی".
فرخنده سال ها با بیماری سرطان وشیمی درمانی های طولانی دست و پنجه نرم کرد .
اول اسفند ۱۳۸۷ بازنشسته شد و امروز رو به پنجرهیی در خیابان پروشات چشمی به گلهای لاله عباسی، مرجان و شمعدانی دارد و چشمی به صفحهی مانیتور که مبادا کلمات بپرند و فکر میکند به آنچه نمیداند چیست و آمده نشسته کنار کلمات، گوشهی روح لرزانش، بی آن که بداند مقصد کجاست؟ گو که هرگز در قید حدود و ثغور به مفهوم جغرافیای آن نبوده و نگذاشته مرز و سیمخاردار و دیوار آهنین تعریف محدود و حقیر خود را به او تحمیل کنند.
@chellehneshinane_firoozkooh
attach📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ تیر زادروز جعفر پناهی
( زاده ۲۰ تیر ۱۳۳۹ میانه) کارگردان و فیلمنامهنویس
جعفر پناهی کارش را در سینما به عنوان دستیار کارگردانِ فیلمهای عباس کیارستمی آغاز کرد. بسیاری از فیلمهای او تصویری انتقادی از مشکلات جامعه ایرانی ارائه میدهند که این امر سبب اعمال محدودیتهایی برای نمایش آثارش شدهاست. سینمای جعفر پناهی اغلب به عنوان نئورئالیسم ایرانی تعریف شده است. وی از مطرح ترین و از صاحب سبک ترین کارگردان های تاریخ سینمای ایران است.
از آنجا که جعفر پناهی به سبک نئورئالیسم فیلم می سازد سعی در ایجاد ارتباط مستقیم با جامعه دارد. به همین جهت نمایش بیکاری، بدبختی، فقر، فساد و بیعدالتی در اغلب آثارش به طرزی روشن موج می زند.
جوایز :
اخرین فیلم جعفر پناهی، با نام تاکسی برنده جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شد، خواهر زاده وی این جایزه را به نیابت از وی دریافت کرد. جعفر پناهی درسال ۱۹۹۵ میلادی برای ساخت بادکنک سفید، برنده دوربین طلایی جشنواره فیلم کن شد. او در سال ۲۰۰۰ میلادی با فیلم دایره برنده جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز و در ۲۰۰۶ میلادی برنده خرس نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم برلین برای فیلم آفساید شد.
فیلم مستند «این یک فیلم نیست» ساخته پناهی در دسامبر سال ۲۰۱۱ جایزه اول بخش آسیا-آفریقای هشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم دبی را دریافت کرد.
جعفر پناهی، در نهم مارس ۲۰۱۲، برنده نشان هنر برای آزادی از بنیاد فیر پلی در سوئیس شد.
جایزه دوربین زرین جشنواره کن ۱۹۹۵
پناهی با بادکنک سفید درخشید و در جشنواره کن حضور یافت و موفق به دریافت جایزه دوربین زرین این دوره از جشنواره کن شد.
جایزه ساخاروف :
در آبان ماه سال ۱۳۹۱ اعلام شد جایزه آزادی افکار ساخاروف از طرف پارلمان اروپا به جعفر پناهی و نسرین ستوده اهدا شد. اعضای هیئت پارلمانی اروپا نیز تصمیم گرفتند در طی سفر از پیش برنامهریزیشدهشان به تهران، ضمن دیدار با ستوده و پناهی، دعوتنامه رسمی پارلمان اروپا از آنها در ارتباط با دریافت جایزه ساخاروف را بهدست آنها برسانند. اما سفر هیئت اروپایی مذکور به دلیل عدم پذیرش شرط آنها مبنی بر دیدار با نامبردگان به ایران لغو شد.
خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین ۲۰۱۳
روز شنبه ۲۹ بهمن ۹۱ (شانزدهم فوریه۲۰۱۳)، هیئت داوران جشنواره فیلم برلین، جایزه خرس نقرهای بهترین فیلمنامه را به جعفر پناهی به خاطر نوشتن فیلمنامه پرده اهدا کرد. کامبوزیا پرتوی که این فیلم ساخته مشترک او و جعفر پناهی است برای دریافت جایزه به روی سن رفت.
جایزهٔ آسیا پاسیفیک برای فیلمنامهٔ گُل :
در سال ۲۰۱۴ فیلمنامهٔ گُل پناهی جایزهٔ ۲۵ هزار دلاری هشتمین دورهٔ جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک را که به عنوان کمکهزینه برای ساخت فیلم اهدا میشود، در کنار سه فیلم دیگر از بنگلادش، دانمارک و اسرائیل از آن خود کرد.
خرس طلایی جشنواره فیلم برلین ۲۰۱۵
پناهی در ۱۴ فوریه ۲۰۱۵ به خاطر فیلم تاکسی برنده خرس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم برلین شد.
جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸
فیلم 'سه رخ' جعفر پناهی پس از نامزدی در بخش رقابت اصلی برای نخل طلای جشنواره فیلم کن سال ۲۰۱۸ برنده جایزه بهترین فیلمنامه این جشنواره شد. بدین ترتیب، پس از اصغر فرهادی وی دومین فیلمساز ایرانیای شد که برنده این عنوان میشود.
@chellehneshinane_firoozkooh
attach📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۰ تیر زادروز بدیعالزمان فروزانفر
( زاده ۲۰ تیر ۱۲۸۳ بُشرویه -- درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ تهران ) ادیب و استاد برجستهٔ زبان و ادبیات فارسی
محمدحسین بشرویهای، معروف به بدیعالزمان فروزانفر، فرزند آقا شیخ علی بشرویهای، مقدمات علوم را در زادگاه خود آموخت و آنگاه راهی مشهد شد و از محضر استادان ادبِ حوزهٔ خراسان، همچون ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری بهره برد. حدود سال ۱۳۰۰ عازم تهران شد و تحصیلات خود را در مدرسهٔ سپهسالار ادامه داد و چندی حجرهای در مسجد سپهسالار داشت. در جوانی در همان مدرسه به تدریس پرداخت و چندی بعد در سال ۱۳۰۵ به سِمَت معلمیِ دارالفنون و دارالمعلمین عالی منصوب شد. در سال ۱۳۱۳ معاونت دانشکدهٔ معقول و منقول (الهیاتِ) دانشگاه تهران شد.
در سال ۱۳۱۴ هیئت ممیزهٔ دانشگاه تهران، مرکب از نصراله تقوی، علیاکبر دهخدا و ولیاله نصر، تألیف ارزندهٔ او به نام تحقیق در زندگانی مولانا جلالالدین بلخی را ارزیابی و به او گواهینامهٔ دکتری اعطا کرد. به استناد این گواهینامه در همان سال به استادیِ دانشسرای عالی و دانشکدههای ادبیات و معقول و منقولِ دانشگاه تهران رسید. در سال ۱۳۲۳ بر اساس رأی شورای استادان به ریاست دانشکدهٔ معقول و منقول برگزیده شد و تا سال ۱۳۴۶ در این سِمَت باقی بود. از ابتدای تأسیس دورهٔ دکتریِ ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تدریس در دورهٔ دکتری را به عهده گرفت و برنامهٔ این دوره را پایهگذاری کرد. فروزانفر استادِ راهنمای جمعی از دانشجویان مبرّز دورهٔ دکتری در دانشکدههای ادبیات و الهیات بود که اغلبِ آنان بعدها استادان برجستهٔ ادب پارسی و مطالعات فرهنگ ایران شدند؛ از جمله: پرویز ناتل خانلری، ذبیحاله صفا، مهدی حمیدی شیرازی، عبدالحسین زرینکوب، غلامحسین یوسفی، محمدامین ریاحی، سید محمد دبیرسیاقی، محمدرضا شفیعی کدکنی، سیمین دانشور، ضیاءالدین سجادی، جلال متینی، سید صادق گوهرین، منوچهر ستوده، منوچهر مرتضوی و بسیاری دیگر.
نامبرده در سال ۱۳۴۶ از استادی دانشگاه بازنشسته شد اما همکاری خود را در تدریس در دورهٔ دکتری ادبیات فارسی تا روزهای پایانیِ عمر ادامه داد. در همین زمان، عضویت مجلس سنا را یافت. مدتی نیز ریاست کتابخانهٔ سلطنتی را نیز به عهده گرفت.
بنا به نوشته برخى از محققان از جمله محمدرضا شفيعى كدكنى و محمد بقايي ماكان قبر استاد را در آرامستان باغ طوطى شهر رى به اين سبب كه سى سال از زمان تدفين گذشته به ثمن بخس به مردى بازارى فروختند، از آن پس شاگردان بى واسطه و با واسطه اين فرزانه در سالروز در گذشت يا ولادتش سرگردانند كه سوره حمد را براى استاد بر چه خاكى بخوانند!
@chellehneshinane_firoozkooh
attach📎
نومید کننده ترین ننگ ها، ننگ آن نادانی است که گمان می کند همه چیز را می داند و در نتیجه به خودش اجازه آدم کشی می دهد : روح قاتل کور است و هرگز نیکی حقیقی یا عشق زیبا بدون روشن بینی کافی وجود ندارد.
#آلبر_کامو
#طاعون
ناشناسی درون سینه من
پنجه بر چنگ و رود میساید
همره نغمههای موزونش
گوئیا بوی عود میآید
آه، باور نمیکنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن
سوی من گرم و دلنشین باشد
بیگمان زان جهان رویایی
زهره بر من فکنده دیده عشق
مینویسم بروی دفتر خویش
جاودان باشی ای سپیده عشق
#فروغ_فرخزاد
#سپیده_عشق
از دفتر #دیوار
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.