Gooshe
گوشه وبسایتیست که از سال ۱۳۹۱ چند نفر در آن از موسیقی، فیلم، کتاب، نقاشی و شکم مینویسند و «پادکست هنر با گوشه» را (در یوتیوب) میسازند. ©بازنشر مطالب فقط با ذکر و تگ منبع: @gooshe https://linktr.ee/gooshe تماس با گوشه: ✉ gooshe.net[at]gmail[dot]com
Більше16 027
Підписники
-524 години
-117 днів
-3730 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from Gooshe
03:48
Відео недоступнеДивитись в Telegram
ما برای هر انتخابنکردن و نخواستن و نهگفتن هم مسئول هستیم. برای برگزیدن تکتک این «نهها» وظیفه داریم. همانجایی که ظاهراً هیچ گزینشی وجود ندارد، همان لحظه پر تردید ترسناک که فکر میکنیم، جُز چَشمگفتن، راه دیگری نیست، همان زمانهایی که میتوان انتخاب کرد و موجودی اطاعتگر نماند؛ وانهادهای موظف به انجام وظایف تعیینشده و مجری چیزی دیکتهشده یا دستور دادهشده.
ویدیو: از سریال «سرگذشت ندیمه» بر اساس کتاب مارگارت اتوود به همین نام؛ صحنهای که از ندیمهها خواسته میشود دوستشان را سنگسار کنند. دوستی که مثل خودشان برده اجتماع مردسالار است و وظیفه بردگیاش بارداریهای پیاپی و سپردن نوزاد به خانوادههای قدرتمند و رهبران جامعه است. او کم آورده. نمیخواسته به این زندگی سراسر نکبت در جامعهای ظالم ادامه دهد، اما عمه لیدیا، یکی از سنگدلان زنستیز، از خودکشی، نجاتش داده تا مرگش، عبرتآموز و جانکاه به دست دوستانش انجام شود. دوستان او میدانند تاوان این نهگفتن و جریمه مطیعنبودن، میتواند اعدام خودشان باشد، اما نه میگویند و مسئولیتِ نکردن و نبودن و نخواستن را تا پای جان به عهده میگیرند.
@gooshe
🔗 گوشه در یوتیوب
79.88 MB
👍 48❤🔥 7👏 5💔 5👎 1
تصنیف: زلف تو
خواننده و نوازنده: نوید اربابیان
همراهی: فرزانه فقیهی
از آلبوم ژینا
دل من بود گرفتار بُت جلوه گری
دلبر گل به سر، عشوهگر، لب شِکری
دوش دیدم بر اغیار ورا در گذری
سوخت از رشک دلم، گفتمش ای رشک پری
سَر زلف تو نباشد سَر زلف دیگری
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری (مصرعی از صائب تبریزی)
ای بُت عشوهگر و شوخ جفا پیشه من
نیست جز آرزوی وصل تو اندیشه من
از تمام همتت سوخت رگ و ریشه من
بعد از این ترک تو گفتن بود اندیشه من
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری
ای جفاپیشه نگارا دل خارا داری
زلف دلکش، رخ مهوش، قد زیبا داری
تو نه میلی به سوی عاشق شیدا داری
که من از غصه بمیرم تو چه پروا داری
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری
نوید اربابیان در اسپاتیفای Spotify
نوید در سَوندکلاود SoundCloud
@gooshe
02 - Zolf-e To.mp310.65 MB
❤ 10
«ما با ظهور نگاهی مواجهیم که انگار میخواهد ثابت کند چیزی به نام حقیقت، زیبایی و خوبی در جامعه وجود ندارد. امروز در این جامعه، همهچیز بر اساس نبرد ذائقههاست.
با ظهور طبقه نوکیسه در ایران که از دل نظامهای غارت، ظاهر شده، به جایی رسیدهایم که با تهاجمی سیستماتیک به میراثهای اخلاقی و زیبایی و تاریخی وجاهت میدهند تا ثابت کنند، هیچچیز اصیلی در جهان وجود ندارد. آنها فقط نسخهای از اندیشه ابتذال را رواج میدهند.
آنها در جامعه «سلبریتی اندیشمند» را رواج میدهند که در منطق دیدهشدن بازی میکند نه در منطق حقیقت. طبقه نوکیسه ایران به ویژه از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی دارد به سمت این میل حرکت میکند؛ میل به رواج ابتذال و زیر سوال بردن حقیقت، زیبایی و خوبی.»
از سخنان دکتر آرش حیدری، روانشناس و جامعهشناس فرهنگی در همایش «مسئولیت اجتماعی علم»، در سخنرانی با عنوان «زیبایی، خوبی و حقیقت: تاملی درباره وضعیت اینجا و اکنون ما»، زمستان ۱۴۰۲
@HeydariArash
@gooshe
🔗 گوشه در یوتیوب
🔗 گوشه در اینستاگرام
🔗 گوشه در اسپاتیفای
🔗 گوشه در کستباکس
🔗 گوشه در لترباکسد
🔗 گوشه در سَوندکلاود
زیبایی خوبی و حقیقت_آرش حیدری.m4a20.82 MB
❤ 20👍 5
Фото недоступнеДивитись в Telegram
لینکهای نسخه شنیداری پادکست گوشه؛ «هنر با گوشه»: مادموازل نه
رقصندهای به نام خانم نه... درباره هنر باله و رقص و #سیلوی_گیلم؛ بالرین فرانسوی...
🔗 لینک در اسپاتیفای
🔗 لینک در کستباکس
📌پادکستهای گوشه بر اساس تصویر، فیلم، مستند، ویدیو و عکس ساخته میشن و ساختار صوتی یا شنیداری ندارند.
#هنر_با_گوشه مستند/ پادکست تصویری هست و شنیدن این قسمتها بدون دیدن تصاویر، لطفی نداره.
پس اگه اینترنت خوبی دارید و میتونین، لطفا اینجا در یوتیوب ببینید و بشنوید...
ممنون
@gooshe
🔗 گوشه در یوتیوب
🔗 گوشه در اینستاگرام
🔗 گوشه در اسپاتیفای
🔗 گوشه در کستباکس
🔗 گوشه در لترباکسد
🔗 گوشه در سَوندکلاود
@gooshe
❤ 14👍 1
کومورِبی؛ تراویدن آفتاب از میان برگ درختان
✍️ گوشه
⛔ احتمال لو رفتن داستان فیلم
روزها شبیه هم هستند. هر سحر، مردی کمحرف، در دهه شصت زندگی، در نور خاکستری اتاق بیدار میشود. رختخواب را جمع میکند. کتاب را در قفسه میگذارد. ریش میتراشد. مسواک میزند. به گلدانهای ریزه میزه نهالهای شکننده آب میدهد. لباس کار میپوشد. آسمان نیمهتاریک را در کوچه با رضایت نگاه میکند. قهوهای از دستگاه خودکار میگیرد و سوار بر وَن کوچک پر از وسایل رُفت و روب به سمت مرکز شهر میرود. در راه نوار کاستی در ضبط میگذارد و طلوع را میبلعد، در حالیکه آواز و ترانه یکی از خوانندههای دهه ۸۰ و ۷۰ میلادی بین او و مردم مضطرب در حال دویدن، عجله و چراغهای راهنمایی توکیو فاصله میاندازد.
هیرایاما با همین ظرافتی که در شروع روزش دارد، میرود تا توالتهای عمومی توکیو را تمیز کند. کاری که برای دیگران حال بههمزن است و برای او، مراقبه. برای او پاکیزه کردن هر میلیمتر از کثیفترین اتاقکهای جهان، هیچ تفاوتی با کار در آزمایشگاهی پاکیزه و بینقص ندارد؛ چون جزییات مهم است. مکثکردن، دیدن و درک هرچیز بیاهمیت و آلوده و تهوعآور برای دیگران. برایش مهم نیست که چند ثانیه بعد از این همه وسواس در تمیزکردن آبریز و محل قضای حاجت و دستشویی عمومی، همهچیز به حال قبل برمیگردد.
مهم این است که با تمام وجود، بدون کمکاری، بیعیب و با دقتی خیرهکننده، کار را به پایان برساند. همانطور که با دقت، نور را از بین شاخ و برگ درختان پیدا میکند، همانطور که رقص بیخانمانی مست را با لذت نگاه میکند، موسیقی را با جان و روح گوش میکند، با دوربین قدیمی آنالوگ نگاتیودار از شاخهها و ابرها عکاسی میکند، در دکه کوچک و صمیمانه زیرگذر، «همان همیشگی» را میخورد، نهالهای خُرد زیر پا را نجات میدهد، در حمام عمومی، خود را میشوید، همانطور که در باران غروب دوچرخهسواری میکند و همانطور که در میان کتابهای دست دوم دنبال نویسندههای مطلوب و مرغوب میگردد و شب با دقت و ملاحظه در رختخواب، کتاب را میخواند.
او چیزی را سنگ اصلی ذات خود قرار داده که در ژاپنی به آن «کومورِبی*» میگویند؛ «تراوش نور خورشید از میان برگ درختان». ولی معنای عمیقتری در«کوموربی» نهفته؛ ارتباط عمیق با چیزی که در زندگیات هست. درک هر چیزی که بیاهمیت و پیشپاافتاده و حتی بیارزش به نظر میرسد. دیدن همهچیز با ظرفیت یکسان برای رسیدن به تعالی.
او توالتهای عمومی را جواهرات معماری میبیند؛ تصویری دردناک و غیرمنتظره را با چشم میبیند و با قلب مینگرد؛ تصویری که تعامل با سرمای مرگبار زندگی را تأیید میکند.
✍️#گوشه
@gooshe
🎬 فیلم (بخشهایی از آن در فرسته بالا آمده): #روزهای_عالی، ساخته #ویم_وندرس، سال ۲۰۲۳
🎬 Perfect Days, Wim Wenders, 2023
*Komorebi
@gooshe
📌 زمانیکه همهگیری کرونا، بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۰ ژاپن را عقب انداخت، یکی از مدیران ارشد شرکت سازنده توالتهای عمومی فوقمجهز ژاپنی به این فکر افتاد که تلاش کند تا این سازههای عجیب و مدرن را پیش از برگزاری المپیک به دنیا بشناساند. او دنبال فیلمسازها و فیلمنامهنویسهای مطرح رفت تا درباره این توالتهای عجیب به عنوان نوعی از معماری خاص ژاپنی فیلم مستند بسازند، ولی فکرش را هم نمیکرد، دستاوردش در فیلمی داستانی و سینمایی که ویم وندرس شیفته فرهنگ و هنر و سینمای ژاپن میسازد، چنین شاعرانه و زاهدانه توصیف شود.
ویم وندرس - که همیشه مُرید اُزو یاسوجیرو، فیلمساز ژاپنی بوده- از معنای عمیق واژه کوموربی درباره زهد و طریقت ژاپنی حتی در پاکیزهساختن توالتها فیلم ساخت، بدون اینکه خواسته آن شرکت سازنده و کارفرما را مستقیم و تبلیغاتی نشان دهد؛ آفتابی که از لابهلای برگ درختان میتراود و مردی که انگار مهمترین کار جهان را برای شستن و رُفتن و پاکیزهساختن آبریز انجام میدهد؛ برای او شستوشوی توالتهای عمومی در پارکها و خیابانهای توکیو همانقدر مهم است که خواندن کتاب، گوشکردن به موسیقی و تماشای بازی نور با برگ درختان افرا یا کاشتن و مراقبت از نهال نورَس ظریف در گلدانی کوچک.
@gooshe
Gooshe
🎬 فیلم: #روزهای_عالی، #ویم_وندرس، ۲۰۲۳؛ داستان مردی که کارش تمیزکردن آلودهترین مکانهاست ولی شغلش را عاشقانه دوست دارد. 🎬 Perfect Days, Wim Wenders, 2023 @gooshe 📌 ویدیو در دو کیفیت و حجم 📌 متن مربوط به فیلم در فرسته پایین⬇️
❤ 21👍 5👎 1
ما چطور در انتخابات یکی را انتخاب میکنیم و دیگری را نه؟ چه عوامل پنهانی در تصمیمهای ما وجود دارد که جز تبلیغات، سخنان، شعارها و وعدههای نامزدها ما را جذب میکند؟ چرا همیشه ممکن است تصمیممان در انتخابات، انتخاب و حتی خرید کالایی معمولی، مطابق هیچ نظرسنجی و پژوهشی نباشد؟
چطور کالایی را از میان صد نوع مشابه در قفسه فروشگاهی انتخاب میکنیم و به آن وفادار میمانیم؟ تبلیغات چطور به ما حس مفیدبودن در استفاده از چیزی را میدهد و ما را به استفاده از یک صابون مشخص، رفتن به یک کافه مشخص، خوردن یک کیک مشخص، خرید یک خودرو یا حتی جوراب مشخص پایبند میکند؟
درباره کتاب «فروید در خیابان مدیسن»، نوشته لورنس ساموئل، با سخنان دکتر آذرخش مکری، روانپزشک و استاد دانشگاه که یکی از مهمترین ترویجدهندگان علم و کتابخوانی علمی در ایران است.
@DrAzarakhshMokri
@gooshe
Book: "Freud on Madison Avenue: Motivation Research and Subliminal Advertising in America" by Lawrence R. Samuel, 2013.
🔗 گوشه در یوتیوب
🔗 گوشه در اینستاگرام
🔗 گوشه در اسپاتیفای
🔗 گوشه در کستباکس
🔗 گوشه در لترباکسد
🔗 گوشه در سَوندکلاود
@gooshe
فروید در خیابان مدیسن_آذرخش مکری.m4a85.01 MB
👍 21❤ 1
سال ۱۳۵۵، الیزابت تیلور بازیگر هالیوود به ایران سفر کرد. فیروز زاهدی همراه او در این سفر بود؛ بزرگشده آمریکا، درسخوانده در رشته هنر و عاشق شناساندن ایران به جهان. او بعدها عکاس هالیوود شد. اردشیر زاهدی، پسر عموی فیروز، سفیر ایران در آمریکا با تیلور رابطه بسیار نزدیکی داشت.
این سفر را «ایرانایر» ترتیب داده بود، سهسال پیش از انقلاب؛ زمانی که این سازمان هواپیمایی یکی از برترینها در دنیا محسوب میشد و پرواز مستقیم تهران به شهرهای آمریکا برقرار بود.
ایران کشوری عجیب و جذاب برای الیزابت تیلور بود؛ رمز و رازهای تختجمشید، شعر و شراب شیراز، کاشیهای اصفهان، بازارهای سرپوشیده و هنر و معماری ایرانی او را جذب کرده بود.
به گفته فیروز زاهدی که در همه این لحظهها تیلور را همراهی میکرد، قرار بوده او بعد از این سفر به صورت مداوم به ایران رفت و آمد داشته باشد و شهرهای بیشتری را از نزدیک ببیند که بعد از سال ۵۷ دیگر امکانش فراهم نشد.
سال ۲۰۱۱، فیروز زاهدی نمایشگاهی از عکسهایش در این سفر در همراهی با #الیزابت_تیلور برگزار کرد.
در ویدیوی بالا خاطراتی را از این سفر میگوید.
@gooshe
🔗 گوشه در یوتیوب
🔗 در اینستاگرام
28.91 MB
💔 28❤ 15👍 8❤🔥 3
رقص در نقاشی:
- صبح، رقص نیمفها (الهههای طبیعت)، کامی کورو، ۱۸۵۰
- A Morning. The Dance of the Nymphs, Camille Corot, 1850
- رقص نیمفها (رقص الهههای طبیعت)، پل امیل شاپاس، ۱۸۹۹
- Paul Émile Chabas, Dancing Nymphs, 1899
- باله اسپانیایی، ادوار مانه، ۱۸۶۲
- Spanish Ballet (Le Ballet espagnol), Édouard Manet,1862
- کلاس رقص، ادگار دگا، ۱۸۷۴
- The Dance Class, Edgar Degas, 1874
- رقص، آنری ماتیس، ۱۹۱۰
Dance, Henri Matisse,1910
- رقص، آندره دورن، ۱۹۰۶
- ُThe Dance, André Derain,1906
- رقص دختران برتون، پل گوگن، ۱۸۸۸
- Breton Girls Dancing, Pont-Aven, Paul Gauguin,1888
- رقص یونانی در چشمانداز، آندره بوشان، ۱۹۳۷
- Greek Dance in a Landscape, Andre Bauchant,1937
- رقص در بوژیوال، پییر اگوست رنوآر، ۱۸۸۳
- Dance at Bougival, Pierre-Auguste Renoir,1883
- رقص در روستا، پییر اگوست رنوآر، ۱۸۸۳
- Dance in the Country,
Pierre-Auguste Renoir,1883
@gooshe
📍پادکست اول تیرماه ۱۴۰۳ گوشه؛ #هنر_با_گوشه درباره #رقص و #باله و زنی رقصنده که به بهترین بالرین عصر ما تبدیل شد؛ #سیلوی_گیلم... 🔗 اینجا در یوتیوب
@gooshe
❤🔥 19👍 10😍 3
سیلوی گیلم، بالرین فرانسوی که از او به عنوان بهترین رقصنده عصر ما نام برده میشود، میگوید، همیشه تا لحظه رفتن روی صحنه با ترس و وحشت مرگباری روبهرو میشد. ترسی که میتوانست او را بر جای خود خشک کند، ولی از طرفی مطمئن بود اگر این ترس قبل از اجرا را تجربه نکند، نمیتواند با تمام وجودش برقصد. چون این رقص در حقیقت برای مقابله و توی شکم ترس رفتن بود. او راه درمان تمام دردهایش را رقصیدن میدانست.
اما حالا که هشتسال است خود را بازنشسته کرده، میگوید دلش برای تنها چیزی که تنگ نشده، همین ترس است؛ چون اصلا نمیداند چطور با تمام وجودش برای مبارزه با چیزی میرقصیده که میتوانسته فلجش کند.
درباره #سیلوی_گیلم و هنر #باله، در مستند/#پادکست_گوشه؛ #هنر_با_گوشه شماره ۷ اینجا در یوتیوب ببینید، اگر اینترنت جواب میدهد...
ویدیو؛ صحنهای از اجرای نفسگیر سیلوی گیلم در دریاچه قو اثر #چایکوفسکی.
📽️ Sylvie Guillem, Swan Lake, Odile variation 2 Act 3.
@gooshe
📌 ویدیو در دو نسخه و حجم و اندازه...
🔗 گوشه در یوتیوب
🔗 گوشه در اینستاگرام
🔗 گوشه در اسپاتیفای
🔗 گوشه در کستباکس
🔗 گوشه در لترباکسد
🔗 گوشه در سَوندکلاود
@gooshe
43.02 MB
24.77 MB
❤🔥 21❤ 4👍 3💔 1
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.