640
Підписники
Немає даних24 години
+37 днів
+1030 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from بامردم
🔸فیلم سینمایی «ژرفنای شب» ساخته #فرهاد_ویلکیجی را کانون فیلمسازان مستقل ایران که یک نهاد غیرحکومتی سینماگران ایرانی است، در بازار هفتادوهفتمین دورۀ #جشنوارۀ_کن برای نخستین بار در دنیا نمایش داد.
🔸این فیلم از تازهترین آثار ساختهشده در خارج از کشور با مضمون مرتبط با ایران است که بیاعتنا به سانسورها و محدودیتهای رایج در سینمای رسمی ایران تولید شده است.
🔸#ژرفنای_شب داستان نویسنده و مترجمی با بازی علی مصفا را روایت میکند که زیر فشار سانسور و محدودیتهای گوناگون، همراه همسر و فرزندش، به روستایی دورافتاده میرود تا کار نگارش کتابی را به پایان ببرد.
T.me/bamardum
بامردم
دانستن حق مردم است. عزت آزادگی را نگهبانیم و آزادیم و آزاد. وبلاگ بامردم از سال ۱۳۸۵ ایجاد و اکنون فیلتر است. bamardum.blogspot.com
🟦پست مدرنیسم در شعرهای #علی_باباچاهی
🟦#عبدالعلی_دستغیب
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://t.me/kanale_alibabachahi
20120413153641-3089-318.pdf1.85 KB
Repost from Iran International ایران اینترنشنال
Фото недоступнеДивитись в Telegram
جایزه بینالمللی سالانه «هاول» از سوی انجمن آزادی اسلو به توماج صالحی اهدا شد.
اهدای این جایزه به این خواننده معترض زندانی در ایران، عنوان یکی از سه دریافتکننده، در جریان شانزدهمین نشست آزادی اسلو در پایتخت نروژ صورت گرفت.
https://iranintl.com/202406049685
گفتوگو با علی باباچاهی
نمیتوان بهخاطر مصیبتهای جهان بهاریه را تعطیل کرد

علی باباچاهی در تازهترین گفتههایش در باب شعر بیان میکند که نمیتوان به این دلیل که مصیبتهای زیادی در جهان وجود دارد، بهاریه را تعطیل کرد.
این شاعر پیشکسوت در گفتوگو با ایسنا درخصوص نگاهش به نمود بهار در شعر و اساسا وجود آنچه به عنوان بهاریه شناخته میشود، اظهار کرد: من نمیتوانم خودم را در جایی قرار بدهم که برای دیگران تعیین تکلیف کنم، به این معنا که ژانر بهاریه وجود ندارد و بگوییم به این دلیل که مصیبتهای زیادی در جهان وجود دارد، بهاریه را تعطیل کنیم؛ چنین نیست. هر کسی حق دارد به آنچه دوست دارد فکر کند، فکرش را بیان کند و بیانش را در زبان بدمد تا شعر بشود.
او در عین حال گفت: اگر هم فیالمثل شاعر یا شاعرانی درخصوص بهار و نو شدن طبیعت مطلبی نوشتند که حتی موزون باشد یا موزون و مقفا نباشد، یا حتی شاعرانه باشد، نمیتوانیم این را به عنوان شعر بپذیریم. من به عنوان یک خواننده حرفهای، این را شعر نمیدانم.
علی باباچاهی همچنین با بیان اینکه یک شعر و یک ناشعر داریم، افزود: تعریف شعر خیلی مشکل است. اما وقتی ناشعر وسط میآید، آدمی برای ذات و زبان و سرشت شعر حریص میشود. فکر میکنم که هر پدیده مفهومیای اگر در زبان سکنا بگزیند، و با عاطفه و تخیل در هم بیامیزد، تا حدودی توانستهایم تعریفی از شعر به دست دهیم. اگر بتوانم کمی علمیتر یا منطقیتر بگویم، باید گفت که شعر فرآیند کارکرد زبان است، به این معنا که ما میتوانیم تعدادی کلمه را در اختیار شاعری قرار دهیم و او بتواند از این ترکیبات و مفردات، شعری پدید بیاورد که دیگری از عهده آن برنیاید. بنابراین همه چیز به «در زبانی کردن پدیده» و نه پدیدهها و مفاهیم را به بیان درآوردن است.
این شاعر سپس زبانگرایی را معطوف به آفرینش و تکوین هنری دانست و بیان کرد: منطق ما در اینجا شعر است و بیانگری، توضیح و گزارشی از آن پدیده است. ممکن است که ما اندر محسنات فردی یا گوشهای از طبیعت سخن برانیم و حرف بزنیم - حرفهایی بزنیم که منطقی و درست هم باشند - اما این منطق، منطق شعر نیست؛ بلکه منطق بیان است. بیان خود ناظر بر منطق نثر است. در حالی که ما تمام کوششمان این است که کارکرد زبان را در شعر ببینیم؛ یعنی آن دمیدن حس و حال در زبان است که میتواند شعری را پدید بیاورد.
او در میان این گفتوگو بیان کرد: من فکر میکنم حتی حرفهایترین خوانندگان خبرگزاری شما از این تعریف پریشان من خیلی تعجب کنند، چون تعریف شعر خیلی مشکل است. پس از خیر این تعریف میگذرم.
باباچاهی سپس گفت: شعر در دیدگاه کلاسیک، آن است که موزون و مقفا و ناظر بر فضیلت انسانی و اخلاقیات باشد. حال آنکه میشود شعری نوشت که واقعا شعر باشد اما این شعر فاقد خیر باشد، یعنی شر باشد. این مرا به یاد «گلهای شر» اثر بودلر انداخت. البته او به این معنا به کار نبرده.
او ادامه داد: این را هم بگویم که خود شعر هم مطلق نیست، مثلا شعری داریم که ساختاری است؛ در یک محدوده خاصی است و خواننده در جستوجوی معنای ثابتیست که در شعر وجود دارد. شعر پساساختارگرا داریم که به پستمدرنیسم وصل میشود. بنابراین در نظر من، اینکه نه تنها درمورد شعر، بلکه درمورد همه مقولههای هستی، نباید قائل به قطبیت و قطعیت باشیم. قطبیت به این معنا که عینیت و ذهنیت را روبهروی هم قرار دهیم و یکی را بر دیگری ترجیح دهیم و ارجحیت قائل شویم.
علی باباچاهی در پایان با یادآوری اینکه
دیدگاه فلاسفه اخیر اختلافاتی وجود دارد، گفت: برخی معتقدند فرضا عین و ذهن میتواند تجانس و کششی وجود داشته باشد، از این رو ژاک دریدا معتقد است که این دو پدیده میتوانند زوجینی ایجاد کنند نه لزوما در تخاصم یکدیکر به سر برند. مولانا جلال الدین بلخی در کتاب «فیه ما فیه» میگوید شب و روز دشمن یکدیگر و در تخاصم با هم نیستند، بلکه مکمل هم هستند. در مثنوی معنوی هم همین موضوع را به زبان نظم بیان کرده است.
انتهای پیام
🅱🅰🅱🅰🅱🅰🅱🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
Фото недоступнеДивитись в Telegram
یک پیشنهاد خوب برای شما
این کشتی پر اسرار
https://fidibo.com/book/1995-کتاب-این-کشتی-پر-اسرار
🟣فایل پانزدهم
زبان تنها انتقال معانی نیست
علی باباچاهی
سند بدون عنوان.docx0.19 KB
Repost from N/a
عجب اما
صرفا یک تجلی قدسی نیست!
این کاریکاتور راه می رود
می ایستد
دست می زند به کمر!
اشاره می کند و پرده ها تند تند
شیشه های اتاق را
تاریک تر می کنند
فراری شاید بوده باشد : ابدی! اعدامی!
این قصر را باید ترک کند صبح زود
- این هم سویچ!
نه!
وارد بازی های خطرناک ناک نمی شوم!
گاز زدن کلوچه لاهیجان از راه دور هم
هزینه دارد!
ترسوها المعذورند!
رباط ها نیز عاشق کش اند و
این دست بند ولی به زانوهایم فشار می آورد!
فشار بده نده!
اجر معنوی دارد وبسیار
درخلوت و سفتانا!
استنشاق بوی سیگار مجانی تر ست
دربند عمومی البته!
زن خاصی بود و ملاقاتی نداشت
اثیری بود و نیمی ش به لکاته!
شق سومی هم بوده و هست : معصوم بود و تبهکار!
تبهکار نیستم و افسوسا
ورنه چه کیفی دارد " چرخانیده شدن" در---
در چشم ناظران موقر و ترسوترها
بلند گو ها را خاموش نکنید!
گاز بده ! چرخ و
چرخ بزن چارچرخ!
درشهری که
چوپان دروغگو کمیاب است!
زباله گرد بودم قبلا و
چه اشرافی هایی!
اغراق؟ نه ! نه!
حکیم نیستم و فردوسی طوسی نیز!
هزارو چارصد
#علی_باباچاهی