پیک نت - Pyknet

عنوان اول پیک نت 3 تیر تحجر مذهبی نمی تواند با آینده جهان همراه شود! سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری که بانی و حامی طرح "نور" و گشت ارشاد و بی حجاب بگیری بودند، در مناظره های انتخاباتی، زیر بار پذیرش مسئولیت این اقدام نرفتند و حتی منتقد آن هم شدند. قالیباف، جلیلی و زاکانی. پورمحمدی هم که خود را نخود آش انتخابات کرده، زیر بار قبول نکبت این طرح نرفت. به اعدام زندانیان سیاسی در سال 67 افتخار هم کرد و حتی یک پا جلوتر از ابراهیم رئیسی گذاشت و اعدام کفار را هم به اعدام ها افزود. البته با همین یک قلم آخر، یعنی اعدام کفار شلیک به پیشانی همان اندک رائی که پیش بینی می کرد خواهد آورد زد. مجری برنامه از او نپرسید که مصداق کفار که ایشان به اعدام آنها در سال 67 افتخار کرده چیست و شناخت کفار چه معیارهائی دارد. اگر منظور چپ های فعال سیاسی پس از انقلاب 57 است که فعالیت آنها از سوی آیت الله خمینی در پاریس قبول شده بود،ۀ مگر کسانی که درست به سلاح ببرند اما در آن کفاری که زعم پورمحمدی کافر بودند و باید اعدام می شدند، بسیاری بودند که نه تنها دست به اسلحه نبرده بودند بلکه مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی هم بودند. آیا فردی با آن پیشینه و با این طرز تفکر سیاسی می تواند رئیس جمهور کشوری شود که از زیر بار استبداد دوران شاه بیرون آمده ؟ شاه هم همین ها را اعدام می کرد که پورمحمدی به اعدام آنها افتخار کرد. بهرحال، بحث پورمحمدی نیست که خیلی سعی کرد شیرین زبان تر از بقیه در مناظره های انتخاباتی جلوه کند و ادای آیت الله بهشتی را در آورد. غافل از آن که صبوی سالهای اول جمهوری اسلامی شکسته و امروز دیگر مردم به هیچ عمامه به سری برای ریاست جمهوری رای نمیدهند و او بیهوده دست و پا زد. جلیلی و زاکانی و قالیباف درباره حجاب به جاده خاکی زدند و درباره احترام به زنان گفتند و تنها نامزد انتخاباتی که با صراحت با طرح حجاب و گشت ارشاد و طرح "نور" مخالفت کرد دکتر پزشکیان بود که البته این موضع گیری او مسبوق به سابقه است. او در جریان اعتراضات خیابانی زن- زندگی- آزادی نیز زبان به انتقاد از سرکوب ها گشود، آن هم در تنگنای امنیتی گلوله و دستگیری ها، چنان که به دلیل همین موضع گیری او را برای مجلس رد صلاحیت کردند و اگر نبود مخالفت رهبر جمهوری اسلامی، او را برای مجلس تائید صلاحیت نمی کردند و نا ممکن بود برای ریاست جمهوری تائید صلاحیت شود. از تحجر مذهبی، هرگز پیشتازی مبارزه با لیبرالیسم سرمایه داری ساخته نیست و این نکته ایست که برخی چپ اندیشان آن را فراموش و به حمایت از جلیلی سینه سپر کردند، آن هم تحت تاثیر حرف های بکلی حاشیه ای و پرهیز از بیان صریح فاصله گیری از لیبرالیسم اقتصادی. هرگز از دهان او جمله ای در مخالفت با برنامه خصوصی سازی ها در نیآمد. در حالیکه چون سایه در کنار ابراهیم رئیسی بود در این مناظره ها نگفت که چرا از نیمه سال دوم ریاست جمهوری، رئیسی و عبداللهیان سر کاروان را از شرق به طرف غرب کج کردند. در کنفرانس سران بریکس در پکن و متعاقب آن در اجلاس شانگهای شرکت نکردند و در مراسم سالروز پیروزی بر آلمان هیتلتر در مسکو شرکت نکردند. چرا دولت رئیسی در تدوین و امضای قرار داد 25 ساله با روسیه پا سست کرد و در عوض، یک پا در عمان و یک پا در واشنگتن بدنبال احیای برجام به بهانه لغو تحریم ها و گرفتن دلارهای توقیف شده بودند. اینها را جلیلی خوب میداند زیرا پشت دست ابراهیم رئیسی نشسته بود. شهید سازی از ابراهیم رئیسی و سنگر گرفتن پشت آن، یک سوژه تبلیغاتی است، که بتدریج، پس از انتخابات جاری به فراموشی سپرده خواهد شد. کارنامه اقتصادی او، کف خیابانهاست. جلیلی همان ابراهیم رئیسی است که تمام تلاش و کوشش و برنامه اش عبور از پل، برای رسیدن به کرسی رهبری بود و به همین دلیل حتی یک جمله، تاکید می کنیم، حتی یک جمله صریح درباره ریشه بحران اقتصادی حاکم بر کشور، ریشه های اصلی فساد حکومتی، مخالفت با تحجر مذهبی و تاکید بر حمایت از نگاه به شرق از دهان او بیرون نیآمد. همیشه با جملاتی نا مفهوم و کلی از کنار این مسائل گرهی ایران عبور کرد و این همان شیوه ایست که جلیلی در مناطره های تلویزیون آن را پیگیری کرد. امروز، مقابله با فساد نهادینه شده در حکومت و تسلط دلار بر جامعه از بستر مبارزه با تحجر مذهبی می گذرد و اگر جبهه ای برای این عبور و مستحکم شدن موقعیت ایران در جبهه نگاه به شرق و جبهه مقابله با دلار بتواند تشکیل شود، آن جبهه "جبهه ضد ارتجاع" است. ارتجاعی که اعدام کفار، تبدیل ایران به آخرین سوراخ کمربند محاصره روسیه از سوی ناتو، تعمیق اختلاف طبقاتی موجود، تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی، برتری تجارت برتولید، سرکوب احزاب و سندیکاها، پیوند با سرمایه داری بزرگ تجاری و در نهایت خود، پیوند با امریکا از آن بر می خیزد.

درباره عملکرد آینده پزشکیان در صورت رسیدن به ریاست جمهوری نمی توان قضاوت کرد اما در باره گذشته امثال جلیلی و قالیباف و زاکانی و پورمحمدی می توان قضاوت کرد. بویژه که آنها با گذشته خود می خواهند آینده را بسازند! پزشکیان در سنندج. هنوز سفر آذربایجان در پیش است!

بمب 3 هزار کیلوئی روسیه در اوکراین فرود آمد! دراوج رساندن سلاح های مرگبار از سوی امریکا به اوکراین و برعهده گرفتن فرماندهی پهپادهای اوکراین توسط ماهواره های امریکائی بر فراز دریای سیاه، روسیه با استفاده از بمب 3 تنی خود در جبهه خارکف نشان داد که هنوز سلاح هائی را دراختیار دارد که در صورت ادامه جنگ ناتو با روسیه در اوکراین از آن استفاده خواهد کرد. این نمایش قدرت در حالی انجام شد که بموجب اطلاعاتی که روسیه بدست آورده، اوکراین یکصد نیروی نظامی جدید را با بهره گیری از سلاح های جدید امریکا و مستشاران نظامی امریکائی و فرانسوی آماده حمله به روسیه کرده است. هواپیمای سوخو 35 روسی روز گذشته از بمب گرانشی FAB-3000 روسیه در منطقه ای که فاصله چندانی با شهر یک و نیم میلیونی خارکف ندارد استفاده کرد. خبرگزاری اسپوتنیک درباره این بمب نوشت: این نخستین استفاده از بمب FAB-3000 بود. بمب FAB-3000 بیش از 3000 کیلوگرم وزن دارد و شعاع تخریب آن 230 متر است. ترکش های بمب FAB-3000 بُرد 1200 متری دارد و معمولاً از ارتفاع 16 کیلومتری رها می شود. این بمب برای از بین بردن سازه‌ها و استحکامات نظامی طراحی شده است، جولیان روپکه، روزنامه‌نگار آلمانی در گزارشی که در روزنامه بیلد آلمان منتشر شد نوشت: غرب بمب عظیمی مانند FAB-3000 روسی را باور نداشت. ما در مورد بمبی صحبت می کنیم که وزن آن برابر است با یک مینی بوس.

جنگ روانی اسرائیل با لبنان، پیش از حمله نظامی اسرائیل، شاید دست به جنون حمله به لبنان بزند و کشتار و ویرانی به بار آورد، اما پیش از آن که دست به حمله بزند، با یک جنگ رسانه ای و تحریک آمیز، ضربه بزرگی به اقتصاد لبنان که متکی به توریسم است زد. امریکا و کانادا با این طرح نه تنها همراهی کردند بلکه نقش پیشتاز را هم بازی کردند و با فرا خواندن اتباع خود از لبنان آب به آسیاب جنگ روانی علیه لبنان ریختند. این فرودگاه بیروت است و توریست هائی که برای خروج از لبنان و گرفتار نیآمده در وسط میدان جنگ حزب الله و ارتش اسرائیل شتاب دارند.

با مشارکت وسیع انتخابات یک مرحله ای می شود پیش بینی هوش مصنوعی و آذری جهرمی از نتایج انتخابات محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت روحانی که اعلام کرده طالب حضور دوباره در دولت نیست، این روزها سایه به سایه پزشکیان فعال است و حتی همراه او به سفرهای انتخاباتی می رود. او که مخالف فیلترینگ است و خود صاحبنظر و کارشناس اینترنت، در مصاحبه که سایت انتخاب منتشر کرده گفته است: اگر پزشکیان انتخاب شود، با ضربه‌های مهلکی که روحانی با آن مواجه بود، مواجه نخواهد شد؛ چون آقایان به یک ادراکی رسیده اند. فعلا رقابت بین پزشکیان و قالیباف است؛ با این تفاوت که شیب [آرای] پزشکیان بیشتر است. با مشارکت 60 درصدی، پیروزی پزشکیان در مرحله اول اتفاق می‌افتد. سبد رای پزشکیان شامل سبد رای اصلاح طلبان، احمدی نژادی ها و لاریجانی هاست. سقف آرای جریان اصولگرا همان آرای رئیسی است. ضمن آنکه کاندیداهای اصولگرا کاریزمای رئیسی را هم ندارند. رای آنها بیشتر از 15 میلیون نیست. آنچه را جهرمی گفته، هوش مصنوعی نیز تا حدودی تائید کرده اما با این تفاوت که هوش مصنوعی معتقد است انتخابات به دور دوم می کشد و پزشکیان و قالیباف در صحنه باقی می مانند. البته آن "اگر" میزان شرکت کردم در انتخابات، در واقع به نوعی تائید همان پیش بینی هوش مصنوعی است.

سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری که بانی و حامی طرح "نور" و گشت ارشاد و بی حجاب بگیری بودند، در مناظره های انتخاباتی، زیر بار پذیرش مسئولیت این اقدام نرفتند و حتی منتقد آن هم شدند. قالیباف، جلیلی و زاکانی. پورمحمدی هم که خود را نخود آش انتخابات کرده، زیر بار قبول نکبت این طرح نرفت. به اعدام زندانیان سیاسی در سال 67 افتخار هم کرد و حتی یک پا جلوتر از ابراهیم رئیسی گذاشت و اعدام کفار را هم به اعدام ها افزود. البته با همین یک قلم آخر، یعنی اعدام کفار شلیک به پیشانی همان اندک رائی که پیش بینی می کرد خواهد آورد زد. مجری برنامه از او نپرسید که مصداق کفار که ایشان به اعدام آنها در سال 67 افتخار کرده چیست و شناخت کفار چه معیارهائی دارد. اگر منظور چپ های فعال سیاسی پس از انقلاب 57 است که فعالیت آنها از سوی آیت الله خمینی در پاریس قبول شده بود،ۀ مگر کسانی که درست به سلاح ببرند اما در آن کفاری که زعم پورمحمدی کافر بودند و باید اعدام می شدند، بسیاری بودند که نه تنها دست به اسلحه نبرده بودند بلکه مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی هم بودند. آیا فردی با آن پیشینه و با این طرز تفکر سیاسی می تواند رئیس جمهور کشوری شود که از زیر بار استبداد دوران شاه بیرون آمده ؟ شاه هم همین ها را اعدام می کرد که پورمحمدی به اعدام آنها افتخار کرد. بهرحال، بحث پورمحمدی نیست که خیلی سعی کرد شیرین زبان تر از بقیه در مناظره های انتخاباتی جلوه کند و ادای آیت الله بهشتی را در آورد. غافل از آن که صبوی سالهای اول جمهوری اسلامی شکسته و امروز دیگر مردم به هیچ عمامه به سری برای ریاست جمهوری رای نمیدهند و او بیهوده دست و پا زد. جلیلی و زاکانی و قالیباف درباره حجاب به جاده خاکی زدند و درباره احترام به زنان گفتند و تنها نامزد انتخاباتی که با صراحت با طرح حجاب و گشت ارشاد و طرح "نور" مخالفت کرد دکتر پزشکیان بود که البته این موضع گیری او مسبوق به سابقه است. او در جریان اعتراضات خیابانی زن- زندگی- آزادی نیز زبان به انتقاد از سرکوب ها گشود، آن هم در تنگنای امنیتی گلوله و دستگیری ها، چنان که به دلیل همین موضع گیری او را برای مجلس رد صلاحیت کردند و اگر نبود مخالفت رهبر جمهوری اسلامی، او را برای مجلس تائید صلاحیت نمی کردند و نا ممکن بود برای ریاست جمهوری تائید صلاحیت شود. از تحجر مذهبی، هرگز پیشتازی مبارزه با لیبرالیسم سرمایه داری ساخته نیست و این نکته ایست که برخی چپ اندیشان آن را فراموش و به حمایت از جلیلی سینه سپر کردند، آن هم تحت تاثیر حرف های بکلی حاشیه ای و پرهیز از بیان صریح فاصله گیری از لیبرالیسم اقتصادی. هرگز از دهان او جمله ای در مخالفت با برنامه خصوصی سازی ها در نیآمد. در حالیکه چون سایه در کنار ابراهیم رئیسی بود در این مناظره ها نگفت که چرا از نیمه سال دوم ریاست جمهوری، رئیسی و عبداللهیان سر کاروان را از شرق به طرف غرب کج کردند. در کنفرانس سران بریکس در پکن و متعاقب آن در اجلاس شانگهای شرکت نکردند و در مراسم سالروز پیروزی بر آلمان هیتلتر در مسکو شرکت نکردند. چرا دولت رئیسی در تدوین و امضای قرار داد 25 ساله با روسیه پا سست کرد و در عوض، یک پا در عمان و یک پا در واشنگتن بدنبال احیای برجام به بهانه لغو تحریم ها و گرفتن دلارهای توقیف شده بودند. اینها را جلیلی خوب میداند زیرا پشت دست ابراهیم رئیسی نشسته بود. شهید سازی از ابراهیم رئیسی و سنگر گرفتن پشت آن، یک سوژه تبلیغاتی است، که بتدریج، پس از انتخابات جاری به فراموشی سپرده خواهد شد. کارنامه اقتصادی او، کف خیابانهاست. جلیلی همان ابراهیم رئیسی است که تمام تلاش و کوشش و برنامه اش عبور از پل، برای رسیدن به کرسی رهبری بود و به همین دلیل حتی یک جمله، تاکید می کنیم، حتی یک جمله صریح درباره ریشه بحران اقتصادی حاکم بر کشور، ریشه های اصلی فساد حکومتی، مخالفت با تحجر مذهبی و تاکید بر حمایت از نگاه به شرق از دهان او بیرون نیآمد. همیشه با جملاتی نا مفهوم و کلی از کنار این مسائل گرهی ایران عبور کرد و این همان شیوه ایست که جلیلی در مناطره های تلویزیون آن را پیگیری کرد. امروز، مقابله با فساد نهادینه شده در حکومت و تسلط دلار بر جامعه از بستر مبارزه با تحجر مذهبی می گذرد و اگر جبهه ای برای این عبور و مستحکم شدن موقعیت ایران در جبهه نگاه به شرق و جبهه مقابله با دلار بتواند تشکیل شود، آن جبهه "جبهه ضد ارتجاع" است. ارتجاعی که اعدام کفار، تبدیل ایران به آخرین سوراخ کمربند محاصره روسیه از سوی ناتو، تعمیق اختلاف طبقاتی موجود، تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی، برتری تجارت برتولید، سرکوب احزاب و سندیکاها، پیوند با سرمایه داری بزرگ تجاری و در نهایت خود، پیوند با امریکا از آن بر می خیزد.