آموت هوربوف
اکتشافات و دستنوشتههای مترجمی شبزی (آموت: آشیانۀ پرندگان شکاری؛ آشیان) عاقل به کنار جوی تا پل میجُست، دیوانهی پابرهنه از آب گذشت. شناس: @Behnam_Hjzdh ناشناس: https://t.me/Harfmanrobot?start=97208012
Більше506
Підписники
+124 години
-17 днів
-530 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
بی معرفت سخن مسلسل چه کنم
بی قوت عقل نکته را حل چه کنم
خواهم خود را درست بینم لیکن
آیینه کج است و دیده احول چه کنم
امیرخسرو دهلوی، رباعیات
@Owlpedia
❤ 4
چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هرچه نیست در عالم هست
رباعیات خیام
@Owlpedia
❤ 4👍 1
جانترنجیده و شکستهدلم گویی از غم همی فروگسلمرودکی، ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف، پاره ۲۰
ترنجیدن لغتنامه دهخدا ترنجیدن . [ ت ُ رُ / ت َ رَدَ ] (مص ) از ترنج +یدن ،پسوند مصدری. سخت درهمکشیده و کوفته شدن و چین بهم رسانیدن. (برهان ) (ناظم الاطباء). به معنی سخت و درهم کشیدن و تنگ گرفتن و کوفته شدن و چین بهم رسانیدن. (انجمن آرا) (آنندراج ). انقباض. درهم آمدن. فراهم فشرده شدن.#شعر_و_بیت #زیباواژه @Owlpedia
❤ 8👍 2
O that this too too solid flesh would melt, Thaw, and resolve itself into a dew! Or that the Everlasting had not fix’d His canon ‘gainst self-slaughter! O God! O God! How weary, stale, flat, and unprofitable Seem to me all the uses of this world! Fie on’t! O fie! ’tis an unweeded garden, That grows to seed; things rank and gross in nature Possess it merely. That it should come to this!- Hamlet, act 1 scene 2
وای که کاش این کالبد سفت و سخت آب میشد، میگداخت، و در قطرهی شبنمی محو میگشت! یا که کاش پروردگار لایزال در قانون شرع خود قتل خویش را نهی نفرموده بود! خدایا! خدایا! چه کسالتبار و مبتذل و بیطعم و بیثمر مینماید در نظرم همهی این امور دنیوی! تفو! تف بر این دنیا! باغی است هرسناشده که دانهافشان است؛ علفهای هرز پست و انبوه آن را سراسر تصرف کردهاند. کار به کجا رسیده!~ هملت، پردهی نخست، صحنهی دوم @Owlpedia
👌 5❤🔥 1💔 1
“She worked her toes into the sand, feeling the tiny delicious pain of the friction of tiny chips of silicon against the tender flesh between her toes. That's life. It hurts, it's dirty, and it feels very, very good.”― Orson Scott Card, Children of the Mind
انگشتان پایش را برد توی شن و درد ریز و لذتبخش سایش ذرههای ریز سیلیکونی بر گوشت ظریف بین انگشتانش را حس کرد. زندگی همین است. درد دارد، کثیف است، حس بسیار، بسیار خوبی نیز دارد.~ اورسون اسکات کارد، فرزندان ذهن @Owlpedia
❤ 5
برای شمارش پرندهها چند واحد داریم، قطعه، بال، بهله، طوق.
«قطعه» بیشتر به لاشهی پرنده اشاره دارد و برای مرغ و ماکیان استفاده میشود؛
«بال» واحد کلیتری است و گویا برای همهی پرندهها میشود از آن استفاده کرد؛
«بهله» واحد پرندههای شکاری است و برای جغد و شاهین به کار میرفته؛
«طوق» واحد شمارش کبوتر است.
کلمهی جالب برایم «بهله» است، چون از قرار معلوم به دستکش چرمی میرشکار که قوش و باز رویش مینشسته میگفتهاند «بهله». در کنار «بهله»، کلمههای نکاب، نکاپ، و نکاف هم در همین معنی به کار رفتهاند. (با کمی جستوجوی بیشتر، «دستگی» را هم در همین معنی پیدا کردم.)
با دیدنشان یاد Gauntlet افتادم که دستکش محافظی چرمی یا آهنی یا فلزی بوده، ولی از قرار معلوم در انگلیسی هم به دستکش قوشبازها میگویند gauntlet. در ترجمه بیشتر میگوییم «دستکش آهنی» و از ذهنم گذشت که هرچند بهله هنوز برای بعضیها در معنای قدیمی واحد شمارش آشناست، کلمههای دیگر شاید برای Gauntlet معادل خاص و بدی نباشند و بشود با گسترش معنایی، به شکل تازهای ازشان استفاده کرد:
نکاب؛ نکاپ؛ نکاف؛ دستگی: دستکشی چرمی یا زرهی، دستکشی آستینبلند.اینکه بشود از این کلمهها در معنایی امروزیتر و تخصصیتر استفاده کرد بحث جدایی است، ولی دورنمایش برایم جالب است. #واژهبازی @Owlpedia
🔥 6👍 4🤔 2
از کلمهی یونانی pétros اسمهای بسیاری مشتق شده که رایجترینش Peter است. اسمهای Pedro، Pietro، Pierre هم از همین ریشه و شکلهای اسپانیایی، ایتالیایی و فرانسویاش هستند.
کلمهی Petroleum (نفت) هم ترکیب petro (سنگ) و oleum (روغن) است: تحتاللفظی یعنی روغن سنگ.
یک کاربرد دیگرش را در هری پاتر دیدیم: ورد Petrificus Totalus، ورد سنگشدگی. (در اینجا Totalus از کلمهی لاتین totalis آمده، یعنی «کامل» و «تمام»؛ اصطلاحاً «سنگشدگی تماموکمال».)
@Owlpedia
❤🔥 7👍 3👌 2
Repost from آموت هوربوف
Фото недоступнеДивитись в Telegram
به رایحهی خاک بارانخورده میگن «پتریکور/Petrichor»، متشکل از دو بخش:
کلمهی یونانی pétros به معنی «سنگ یا صخره»، و ikhṓr، «خون خدایان» یا «خونابه»؛ در واقع، «بوی خون زمین».
@The_NightOwl
🔥 5👍 2
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.