ادبیات فارسی - خوشه بست
۱-ادبیات ۲-زبان فارسی ۳-آرایه ادبی ۴-نکات کنکوری ارتباط با ادمین: @reza_adab کانال مثل نویسی: @masalnevisi
Більше134
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
نمونه سوالات امتحان نهایی
سوم خرداد ۱۴۰۰
رشته تجربی و ریاضی
با پاسخنامه و کلید سوالات
18312320007416.pdf2.75 KB
زیباترین وصیت نامه جهان از گابریل گارسیا مارکز ، خطاب به کل انسانها
همراه با تصاویری ناگهانی از فوت انسانهایی که هرگز فکر نمی کردند اینگونه بمیرند !
دیدن این تصاویر و شنیدن این صحبتها بی شک شما را شوکه می کند !
3.11 MB
🔷 چند نوع مَجاز داریم؟
مجازها در یک تقسیمبندی کلّی، دو دستهاند:
🔹۱- مجازهایی که در ساختمانشان، هیچ تشبیهی نیست؛ یعنی رابطهی بین کلمهی مجاز و حقیقت، بر شباهت نیست. مانند همان فانوس و دفتر دبیرستان.
نمونههای دیگر:
الف: به فرزاد گفته بودم: دستش را در گوشش فرو نکند.
شنونده به کمک (به قرینه) عقل و تجربه متوجه میشود که منظور از دست، نوک انگشت است، چون دست از سر انگشت تا شانه را شامل میشود. رابطه (علاقه)ی این مجاز با حقیقت، رابطهی جزء و کل است. انگشت، جزئی از دست است.
ب: بچه که بودم، توت و سیب و آب را بیفلسفه میخوردم.
روشن است که کلمهی فلسفه، با کلمات دیگر، همخوانی ندارد. میدانیم که اساس فلسفه بر چون و چِرا است. منظور گوینده چون و چرا (پرسش) بوده است، چون لازمهی فلسفه، پرسش کردن است، به حقیقت ِ کلمهی مجاز (فلسفه) پی میبریم.
معنای عبارت:
بچه که بودم بدون چون و چرا، آب و سیب و توت میخوردم.
🔹۲- مجازهایی که رابطهی آنها با حقیقت، بر شباهت است. این نوع مجاز را استعاره میگوییم.
استعاره را به کمک قرینههایی که بیشتر در خود ِ عبارت میآید، میتوان شناخت.
مثال: خورشید، صبحگاه در آسمان شکفت و شامگاه، پرپر شد.
از دو کلمهی صبحگاه و شامگاه میتوان فهمید که شکفتن و پرپر شدن برای خورشید، واقعی نیست. ضمن اینکه عقل هم به عنوان راهنما (قرینه)، کمکمان میکند تا از مجاز به حقیقت برویم.
معنای حقیقی جمله:
صبحگاه خورشید، طلوع کرد و شامگاه غروب کرد.
🔺یک نکتهی مهم
استعاره، هنریترین نوع مجاز است.
منظورم از هنریترین، این است که ذهن ِ خواننده با دیدن استعاره، بیشتر درگیر میشود. همین درگیری، به او لذت بیشتری در قیاس با دیگر مجازها میدهد.
(م. فرهنگ)
#مصطفی_کاظمی، دبیر زبان و ادبیات فارسی، مدرّس دانشگاه
🎓@TaDaneshgah
🟢 مجاز چیست و چهگونه آن را تشخیص بدهیم؟
مجاز، در اصطلاح ادبی، یعنی کلمهای (یا گروهی از کلمات و عبارات) که در غیر معنای حقیقی (اصلی) خودشان، به کار رفته باشند.
در درسهای دبیرستان، مجاز را بیشتر در شکل مفرد (یک کلمه) آن، مطرح میکنند.
🔶 راه تشخیص مجاز از حقیقت
کاربرد مجاز فقط در درون جمله است؛ یعنی تا مجاز را درون جمله و کنار کلمات دیگر قرار ندهیم، نمیشود فهمید که معنای حقیقی آن مورد نظر است یا معنای مجازی آن.
برای اینکه بتوانیم مجاز را در جمله تشخیص بدهیم به قرینه نیاز داریم.
قرینه یعنی راهنما یا راهنماهایی که به ما کمک میکنند تا مجاز را از حقیقت تشخیص بدهیم.
قرینهها یا عقلی هستند یا کلمههایی که در خود ِ عبارت وجود دارند. مانند نمونههای زیر:
۱- گل خندید.
در اینجا ما به کمک عقل، تشخیص میدهیم که گل، هرگز نمیخندد؛ پس خندیدن برای گل، مجاز است.
۲- کیانا از دوستش پرسید: امروز کلاس ریاضی هست؟
دوستش پاسخ داد: از دفتر دبیرستان بپرس.
کیانا به کمک عقل و تجربه میفهمد که منظور از دفتر دبیرستان، یکی از مسؤولانی است که داخل اتاق (دفتر دبیرستان)، نشسته یا ایستاده است.
پس دفتر، مجاز است و مدیر یا معاون، حقیقت.
یعنی عقل حکم میکند که دفتر را در معنای حقیقی نگیریم.
🔺یادآوری
هر کلمهای را که در معنای مجاز به کار رفته باشد، به کمک رابطه (علاقه)ای که بین آن مجاز و آن حقیقت هست، پیدا میکنیم. برای نمونه رابطه (علاقه)ی دفتر و مدیر، رابطهی حال و محل است. یعنی مدیر به عنوان حال، درون دفتر به عنوان محل، جای دارد.
۳- نور میبینم در ظلمت،
من، پُر از فانوسم. (سهراب سپهری)
باز هم به کمک عقل درمییابیم که فانوس، معنای حقیقی ندارد، چون نمیشود فانوس را درون وجود انسان جای داد.
منظور از فانوس، نور ِ آن است.
برای رسیدن به معنی جمله، جای کلمهی مجاز را با حقیقت، عوض میکنیم و میگوییم:
من پر از نورم (نور دانایی) و راهها را در تاریکی میبینم.
@TaDaneshgah
🔵 صفت
کلمهای است که به اسم افزوده میشود تا حالت و چگونگی آن را بیان کند.
اسمی که صفت میگیرد، موصوف نامیده میشود.
(صفتهای پیشین و پسین را بعداً خواهیم گفت.)
چو او زاید از مادر ِ پُرهنر
بهسان ِ درختی بُوَد بارور
توجه: موصوف، نقش دستوری نیست. بنابراین در بیت بالا:
مادر: متمم/ درخت: متمم
🔶 تفاوت صفت با مضافٌالیه
به دو ترکیب زیر توجه کنید.
ترکیب وصفی: ساحل ِ آرام (آرام: صفت)
ترکیب اضافی: ساحل ِ دریا (دریا: مضافٌالیه)
🔸۱- بین موصوف و صفت میتوانیم «ی» بیاوریم:
ساحلی آرام: درست
ساحلی دریا: نادرست
🔸۲- بین مضاف و مضافٌالیه میتوان صفتهای پیشین (این، آن، کدام، بهترین و...) اضافه کرد:
ساحل ِ این دریا/ ساحل ِ کدام دریا؟/ ساحل ِ بزرگترین دریا
که همگی درست است اما
ساحل ِ این (کدام، بزرگترین) آرام: نادرست است.
🔸۳- اگر کسرهی موصوف را برداریم و پس از ترکیب، «است» اضافه کنیم، جملهای معنادار ساخته میشود:
ساحل، آرام است: درست
ساحل، دریا است: نادرست
🔸۴- میتوان به صفت، «تَر» اضافه کرد:
ساحل ِ آرامتر: درست
ساحل ِ دریاتر: نادرست
البته این راهها در بیشتر موارد راهگشاست (نه در مورد تمام صفت و موصوفها).
🔺توجه: تمام رنگها در صورتی که بعد از موصوف بیایند، صفت هستند:
غلامان و اسپان ِ زرّین سِتام
پُر از گوهر ِ سرخ ِ زرّین دو جام
زرین و سرخ: صفت
به پیش اندرون کاویانی درفش
جهان زو شده سرخ و زرد و بنفش
🔺توجه: در بیت بالا، سرخ و زرد و بنفش، بعد از موصوف نیامدهاند. این صفتها، جانشین اسم شدهاند و اینجا نقش دستوری ِ مسند گرفتهاند.
🔺توجه: بعضی از واژگان که در نوع خود صفت هستند، گاهی جانشین اسم میشوند و نقش دستوری میگیرند.
چنین واژگانی در نوع، صفت هستند ولی در نقش، تابع ِ جایگاه ِ خود در جمله میشوند:
فرد ِ دانشجو (دانشجو: صفت)
این شخص، دانشجو است. (دانشجو: مسند)
دانشجو، به آیندهی سرزمین ِ خود میاندیشد. (دانشجو: نهاد)
♦️نکته: اگر صفت، جمع بسته شود، جانشین اسم شده است و نقش دستوری میگیرد:
سراپردهی سوخته: (سوخته: صفت)
سراپردهی سوختگان: (سوختگان: مضافٌالیه)
#مصطفی_کاظمی
دبیر زبان و ادبیات فارسی، مدرّس دانشگاه
🎓@TaDaneshgah
🔵 انواع استعاره
۱- استعارهی مصرحه
۲- استعارهی مکنیّه (دو نوع است):
الف) تشخیص (جانبخشی): نسبت دادن ویژگی انسانی به هر چیزی جز انسان
ب) غیر تشخیص: مشبّهی که به همراه یکی از اجزا یا ویژگیهای مشبّه میآید (نسبت دادن ویژگی غیر انسانی).
🔺توجه ۱:
دانستن نام انواع استعاره برای دانشآموزان غیر انسانی ضرورتی ندارد ولی این دانش و تقسیمبندی به فهم استعاره منجر میشود.
🔺توجه ۲:
- معمولاً استعارهی مصرحه را «استعاره» میگویند.
- استعارهی مکنیه از نوع تشخیص را «جانبخشی» یا «تشخیص» میگویند.
- استعارهی مکنیهی غیر تشخیص را «استعارهی مکنیه» میگویند.
به عبارت دیگر، هرگاه یک ویژگی را به شیء، گیاه، حیوان و... نسبت بدهیم که متعلق به آن نباشد، استعارهی مکنیه به وجود میآید.
حال اگر ویژگی نسبت داده شده، ویژگی انسانی باشد، جانبخشی و اگر ویژگی نسبت داده شده، غیر انسانی باشد، استعارهی مکنیه شکل گرفته است.
مصطفی کاظمی، دبیر زبان و ادبیات فارسی، مدرّس دانشگاه
🎓@TaDaneshgah
#علوم_فنون_یازدهم
✍مندرجات:
۱- مهمترین ارکان عروضی شعر فارسی
۲- فهرست اوزان همسان به همراه نمونه شعر
@adabestan94
@adabestan94.pdf2.99 KB
Show comments
پاسخ خودارزیابیها و کارگاههای تحلیل فصل بخش نوبت دوم علوم و فنون ادبی ۳
فنون3.pdf7.90 KB
پاسخ خودارزیابیها و کارگاههای تحلیل فصل بخش نوبت دوم علوم و فنون ادبی ۱
فنون1.pdf5.14 KB
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.