cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

كتابآوا

"تولید کننده کتاب صوتی با رعایت حق مولف" ارتباط با ادمین @sketabava www.ketabava.com

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
697
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

بهمان نگفته بودند که عطر جدایی می اورد. شنیده بودیم که عطر بین عاشق و معشوق جدایی می اورد اما اینطوریش را نگفته بودند. اگر میگفتند هم باورمان نمیشد. اگر میدانستیم، حتمن آن روز قلم پایمان را خورد میکردیم که دور و بر مغازه عطرفروشی علی سه سوت پیدایمان نشود چه برسد به اینکه برویم تو و ازش سراغ بهترین عطر مردانه اش را بگیریم. و انوقت او جوری نگاهمان نکند که یعنی قد و قواره این حرفها نیستید و اما به جاش بگوید: چقدرمیخواین بسلفید؟ سه تایی دست کردیم توی جیب و کیفمان و پولها را ریختیم روی پیشخوان و شمردیم. باهم گفتیم: پنجاه و سه هزار تومن. چهارده سال پیش، پنجاه و سه هزار تومان یعنی یک ماه زندگی دانشجویی من، با پول دو تا کلاس کنکور وسطی و پول تو جیبی یکسال تحصیلی ته تغاری. علی سه سوت، تند و تند شیشه های بلند و کوتاهِ زرد و قهوه ای و آبی را جلومان ردیف کرد. یکی یکی برشان میداشتیم، چندباری بوش میکردیم و بعد هم اگر خوشمان می امد جلوی دماغ بقیه هم میبردیم. هیچکداممان بیشتر از دو سه تا نتوانستیم بوکنیم. «جوپ» اخریش بود. که بویش قاطی بقیه بوهای گرم، خنک، تلخ و شیرین رفته بود تا ته مغزمان. مشت مشت قهوه هم که جلوی دماغمان می گرفتیم، افاقه نمیکرد. گرم بود و تلخ این را بعدها که با بوی تن پدر قاطی شد، فهمیدیم. قیمتش دقیقن اندازه جیبمان بود برای همین خریدیمش. و تا خانه پیاده رفتیم. پدر حسابی سورپرایز شده بود. آنشب ما خندیدیم و پدر بغض کرد. بغلمان کرد لپمان را بوسید. ته ریش دو روزه اش هم باعث نشد هیچ کداممان از ان بوسه روی صورت استخوانیش بگذریم. اخرین باری بود که عطر ناب تنش را بدون اسانس «جوپ» به جان میکشیدیم. از همان روز بوی تنش با بوی «جوپ» قاطی شده بود. هر بار صورتش را میبوسیدیم یا دستهاش را میگرفتیم ، روی لپهامان یا لای انگشتهامان جا می ماند. بهمان نگفته بودند که عطر جدایی می آورد. انهم اینطوری. که دقیقن یک ماه بعد چنان جدایمان کند که تا عمر داریم دنبال بوی عطر تنش باشیم حتا به اندازه یک بغل، یک نفس، یک بوسه. حالا روز پدر که میشود چشمهامان را میبندیم که بوسه های هیچ دختری را روی صورت پدرش نبینیم که دلمان بخواهد. نفسهامان را کوتاه کوتاه میکشیم که بوی هیچ عطر آشنایی توی دماغمان نپیچد که مبادا بغضمان اشک شود و رسوایمان کند که چقدر دلتنگیم. از کنار عطر فروشی هم که رد شویم حتمن سرک میکشیم بی نفس، که اگر دختری داشت برای قهرمان زندگیش مثل آن روز ما با یک دنیا عشق عطری میخرید زیر گوشش آرام بگوییم حواست به عطر ناب تنش باشد. راستی میدانی عطر جدایی می اورد؟ #ریما_کاوه #روز_پدر @ketabava 🌹
Показати все...
از دست دارم می روم اصلا حواست نیست #پویاجمشیدی @ketabava 🌹
Показати все...
Barf Pouya Jamshidi.mp38.36 MB
در این دنیا اگر همه چیز فراموش کنی باکی نباشد، تنها یک چیز از یاد مبر: تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن به انجام نرسانی، هیچ کار نکرده‌ای. از آدمی کاری بر‌آید که آن کار نه از آسمان بر‌آید و نه از زمین و نه از کوه‌ها، اما تو ‌گویی کارهای زیادی از من بر‌آید؛ این حرف تو به این ‌ماند که شمشیر گرانبهای شاهانه‌ای را ساطور گوشت کنی و گویی آن شمشیر را بیکار نگذاشته‌ام، یا در دیگی زرین شلغم بار کنی یا کارد جواهرنشان به دیوار فرو بری و کدوی شکسته‌ای به آن آویزی. این کار از میخی چوبین نیز بر‌آید. خود را این شیوه ارزان مفروش که بسی گرانبهایی! بهانه ‌آوری که من با افعال سودمند روزگار ‌گذرانم. دانش ‌آموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستاره‌شناسی و پزشکی ‌خوانم، اما این‌ها همه برای تو است و تو برای آن‌ها نه. اگر نیک بنگری، در‌یابی که اصل تویی و همه این‌ها فرع . تو ندانی چه شگفتی‌ها و چه جهان‌های بیکران در تو موج ‌زند. آخر این تن، اسبِ توست و این عالم، آخور اوست؛ غذای اسب، غذای سوار نباشد. #مولانا فیه‌ ما فیه @ketabava 🌹
Показати все...
Показати все...
Показати все...
Показати все...
Показати все...
Показати все...
#عشق_و_چیزهای_دیگر3 #مصطفی_مستور @ketabava🌹
Показати все...
Eshgh va ...3.mp33.34 MB
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.