جَـنَّــاتُ عَـــدْنٍ 💕
|﷽| [جَنَّـٰتُ عَدۡنࣲ يَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّـٰتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابࣲ ] Admin: @hafeznur50
Больше543
Подписчики
+624 часа
+87 дней
+4030 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
فرشته_ ی_ کوچک _ اسلام
# قسمت _ چهارم
برای #شام بازم کیوان نبود البته اینبار اگه خودش میخواست بیاد هم پدرم بهش اجازه نمیداد بعد شام عمو و خانوادش دوباره
اومدن خونمون تا مشکل رو حل کنن...
همه دور همدیگه جمع بودن عمو میگفت باید کیوان رو محدود کنیم ، اگه نتونه #نماز و #قرآن بخونه کم کم شوق این #دین
جدید از سرش میوفته ...
برای همین بهم گفتن برم تو اتاق کیوان و قرآنش رو بیارم وقتی رفتم تو اتاقش کیوان خواب بود ، حالا که صورتش خونی نبود
زخم ها و کبودی هاش بیشتر به چشم میومد ، دستش هم ضربه خورده بود...
#قرآن رو از بالای سرش برداشتم سبحان الله بازم همون حس انگار یک #انرژی خاص و قوی به بدنم وارد میشد یه
#انرژی که خواسته یا ناخواسته وادارم میکرد # قرآن رو محکم تر بگیرم #آرامش خاصی میداد بهم دوستداشتم مدتها
همینجوری تو دست بگیرمش،عجیب تر اینکه وقتی تو دستم بود حس میکردم یه بوی #خوش به مشامم میرسه ، وقتی رسیدم به
جمع بقیه ، پدرم خواست #قرآن رو ازم بگیره ولی همونجوری محکم گرفته بودمش بهم گفت : بدش به من دخترم!
سرم رو به نشانه ی نه تکون دادم
پدرم و بقیه عجیب نگاهم میکردن که عموم گفت: باشه عمو جان نده به بابات ، بزارش روی میز ...
ولی بازهم همونجوری گرفته بودمش ،عجیب تر این بود که نمیتونستم چیزی بگم یعنی انگار تمام هوش و حواسم به این بود که
#قرآن رو نگهدارم پیش خودم، هرچی بقیه ازم میخواستن #قرآن رو بدم بهشون یا بزارمش به حرفشون گوش نمیدادم فقط
#قرآن رو نگهداشته بودم تو بغلم و تمام حواسم بهش بود
سارا گفت: وا کیانا! چت شد یهو ، وقتی بهت میگن بزارش خب بزار دیگه ،نکنه تو ام خام جادوی مسلمون ها شدی
استغفرالله مسلمان هارو جادوگر میدونست
َُ #قرآن رو بدم بهش ولی یه نیروی خاص مانع میشد که #قرآن رو از خودم جدا کنم
پدرم عصبانی شد ، ازم خواست که فوراَ
پدرم به زور قرآن رو ازم گرفت وقتی ازم گرفتش یه لحظه یه غم بزرگ نشست توی دلم دیگه از اون انرژی و نیروی
خاص خبری نبود، نمیدونم یهو چیشد که پدرم با سرعت رفت سمت اتاق کیوان ،چندلحظه بعد دوباره برگشت ، از اتاق کیوان
جانماز و چندتا کتاب دیگه که بعدها فهمیدم کتابهای ریاض الصالحین و سنت پیامبر بود رو اورد ،همش رو انداخت توی یک
جعبه #قرآن هم همینطور وقتی #قرآن رو انداخت توی جعبه یه چیزی #قلبم رو فشرد... تنها کاری که تونستم بکنم این بود که
رفتم پیش کیوان اونهم بیدار شده بود بهم گفت :بیا کمکم کن برم وسایلمو از پیش بابا بگیرم
کمکش کردم بلند شه بهش گفتم: میخواد #آتیش شون بزنه
وقتی اینو گفتم کیوان با اون وضعش #سریع خودش رو رسوند پیش بقیه و جعبه ی وسایل شو از دست پدرم گرفت...
گفت: به #خالقم قسم اگه بزارم بالای سرشون بیاری!!!
پدرم گفت: اونهمه کتک خوردی بس نبود ،انگار آدم نشدی
کیوان جواب داد: هربلای که سرم بیاد تاوان #گناه ها و #خطاهای گذشتمه ،تاوان اون روزهایی که توی #جهل و #تاریکی
بودم...
ساناز گفت: یعنی ما الان توی جهل هستیم ؟
کیوان گفت: کارهایی که میکنید همش به دور از فرمان #خدا و #رسول خدا و دور از کتاب خداس ... کسی که از #خدا دور
باشه حتما توی # جهل به سر میبره...
پدرم بهش گفت: خفه شو و از جلوی چشمم دور شو
کیوان گفت: باشه میرم ولی شماها یه نگاه به خودتون بندازین ، این خونه و زندگی ،اینهمه ثروت و دارایی ،همه چی دارین ولی
خدا رو چی؟حضورخدا رو تو زندگیتون حس کردین؟ بین اینهمه رنگ و لعاب دنیا ،رنگ و بوی #خدا رو توی زندگیتون حس
میکنید؟
نمیکنید.... الله#هدایت تون کنه
کیوان یجوری حرف زد که هیچکس نتونست چیزی بگه،حرفاش ساده بود ولی #استوار و محکم حرف میزد،از چیزایی که
میگفت #مطمئن بود...
اونشب کیوان وسایلش رو جمع کرد و از خونه رفت مادرم نتونست #مانعش بشه ،پدرم وعموم هیچ تلاشی نکردن تا جلوشو
بگیرن...
بهش گفتم: داداش نرو ،تو که میدونی اگه بری #عصبانیت و لجبازیه بابا بیشتر میشه،بمون و حلش کن ...
گفت: نمیتونم جایی که #الله و دین #اسلام رو نمیشناسن و توی زندگیشون نمیشه حضور #خدا رو حس کرد بمونم ،این مدت که
#مسلمان شدم هر روز میخواستم از این خونه برم ،برم جایی که وقت داشته باشم تا بیشتر راجب دینم و خالقم بدونم اما نمیشد
،حالا که #بهانه دارم میتونم برم...
بهش گفتم: نرو من #عادت ندارم بدون تو زندگی کنم! حداقل بمون تا حالت بهتر شه!!!
با مهربونی گفت:نگران نباش حالم خوبه، الان میرم ولی یه روز برمیگردم، بخاطر توبرمیگردم...
اونشب کیوان رفت،خونمون دیگه مثل #سابق نبود ، یه هفته بود از کیوان خبری نداشتیم و نمیدونستیم کجاس، تمام اون یک هفته
به حرفای کیوان راجب #اسلام و #خدا و پیغمبرش فکر میکردم... عجیب دلم برای بغل کردن #قرآن تنگ شده بود ،برای اون
# حس خوب و اون بوی خوش ...
# اگر_ عمری_ بود _ ادامه_ دارد
@jannat_adn8 ♥️🦋
❤ 1
«حُفّت الجنه بالمکاره و حفت النار بالشهوات »
بهشت با سختی ها و دشواری ها آمیخته هست و دوزخ با شهوات. . .
بنابراین انسان با ایمان ، نیازمند صبر و مقاومت در برابر تمایلات و هواهای نفسانی هست تا بتواند از آتش دوزخ نجات پیدا کند!!🪵🌴🌸
@jannat_adn8 ♥️🦋
01:00
Видео недоступноПоказать в Telegram
وقتی مسیحی از مسلمان درس انجیل میگیرد😂
🗣️انجیل، اول سموئیل، فصل ۱۵، آیهی ۲ و ۳:
² او میفرماید: من مردم عمالیق را مجازات خواهم کرد، زیرا وقتی قوم اسرائیل را از مصر بیرون میآوردیم، آنها نگذاشتند از میان سرزمینشان عبور کنند. ³حال برو و مردم عمالیق را قتلعام کن. بر آنها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل شیرخواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن.
مسلمان: من تحدی میکنم که فقط یک آیه شبیه این از کل قرآن و سنت برام بیاری😁
🎙علی دعوه
@jannat_adn8 ♥️🦋
11.05 MB
00:16
Видео недоступноПоказать в Telegram
خداوند غیــــرت را بعنوان صفتی ذاتی در فطـرت جنس مذکر قرار داده بود
اما به نام روشنفکــری آن را از بیـن بردند.
@jannat_adn8 ♥🦋
4.68 MB
یا الله
هرکسی که سبب گرسنگی اهل غزه شده
یا در این کار شراکت داشته
یا قادر به رفع گرسنگی آنها بوده و کاری نکرده
نمیران تا اشتهای لقمهای کند و آن را نیابد.
دعای شیخ یاسر الدوسری
👍 2
00:26
Видео недоступноПоказать в Telegram
...
پن: هیچ گلی نمیتونه خودشو بو کنه
هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه
هیچ پروانه ای نمیتونه بالهای خودشو ببینه
و خب توام مشکلت همینه!
که نمیتونی خودتو ببینی چقدر زیبایی:)
@jannat_adn8 ♥️🦋
6.63 MB
❤ 1👏 1
دور نهم ان شاءالله به زودی کمک بە غزە شروع میشود
https://t.me/+otDIjpXFa2g2NTE0
عضو کانال بشید و منتظر شروع کمک ها بشید
آنچه از ذهن می گذرد
🔻به دلیل برخی شرایط خاص امکان فوروارد از این کانال وجود ندارد ، به همین دلیل در کانال کمکی لینک کانال رو گذاشتیم که بتونید با دوستان و آشنایان به اشتراک بذارید ....👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/helpGaza1403👆👆👆👆👆👆👆👆👆
🥰 2👍 1❤ 1
#حدیث_شریف
حکم داخل شدن در خانه که در آن تصویر باشد چیست؟
عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا :( أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا رَأَى الصُّوَرَ فِي الْبَيْتِ لَمْ يَدْخُلْ حَتَّى أَمَرَ بِهَا فَمُحِيَتْ ).رواه البخاري ( 3352 ) .
رسول الله صلی الله علیه و سلم به خانهای که تصویر در آن بود وارد نمیشد بلکه امر مینمود که آن تصویر را نابود میکردند بعداً داخل میشد.
@jannat_adn8 ♥️🦋
❤ 1
کسیکه به بزرگواری رسیده ، هیچوقت با کوچکتر از خودش در نمىافتد، بلکه به آرامی و از مسیری صحیح، هدایتش میکند. چون خودش قبلا آن راه را رفته و حال او را درک میکند......
ولی کسیکه فقط ادای بزرگان را در مىآورد، مرتب انگشت اتهام را به سوی دیگران میگیرد و آنچه را که در خودش حل نکرده، به سمت دیگران فرافکنی میکند.
انسانهای بزرگوار، همواره قسمتی از راهحل هستند، ولی انسانهای بزرگنما، همیشه بخشی از مشکل هستند.
@jannat_adn8 ♥️🦋
❤ 1👏 1
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.