سرخوشی VIP

بهش میگفتن امیرخان، مردی خشن و ترسناک که چشمش دخترعموی ریزِ میزشو گرفته بود... دختری که تو عمرش نزاشته هیچ پسری سمتش بره ولی با وارد شدن به عمارت امیرخان همه چیز تغییر میکنه... و یه شب که داره لباساشو عوض میکنه با ورود امیر.... https://t.me/+XKNiZVRawb1hMjY0 https://t.me/+XKNiZVRawb1hMjY0 دل بستم به دختری که از اولش ماله من نبود ولی من میخواستمش... پس برای به دست اوردنش یه شب.....🔞❌ #انتقامی_عاشقانه

#مافیایی_صحنه‌دار🔥🔞 وحشیانه گازی از گردنم گرفت که با التماس نالیدم: - ولم کن....من...هیچی‌...تو...نیستم! کمرمو توی دستش فشرد و با خشم غرید: - شوهر تو منم همین امشب هم بچمو توی شکمت میکارم! - برو کنار روانی تو مستی برو کنارررر! بی رحمانه لباسام رو تو تنم پاره کرد و با لذت خیره به بدنم شد... - توروخدا... بدون اینکه بزاره حرفم کامل بشه لباشو روی لبام قرار داد و... https://t.me/+ma9aoZyfmW1iNmE0 https://t.me/+ma9aoZyfmW1iNmE0

رمانی که توسط تلگرام ممنوع شده😰❌

به احتمال زیاد هم پارتگذاری نشه دیگه ادامش بعد تحویل فایل گفتم اینم بگم

توجه کنید که فرصت محدوده اگه فایل ها به خریداران تحویل داده بشه دیگه فروش نداریم چون ممکنه چاپ بشه

پارت جدید 👆❤️‍🔥

خواننده‌های عزیز لطفا توجه کنید رمان سرخوشی فایل شده و پی دی اف(pdf)اون موجوده🔥 🩵عزیزانی که قصد خوندن این رمان رو به صورت پی دی اف و یکجا دارن میتونن از الان برای خرید فایل اقدام کنن 🤍توجه کنید که اگر الان خریداری کنید یک ماه دیگه پی دی اف کامل رمان در پی وی به شما ارسال میشه 🩵کسانی که قصد خریداری فایل رو دارن تنها دو هفته فرصت واریزی دارند 🤍پس از اینکه فایل به خریداران تحویل داده بشه دیگه فروش به صورت پی دی اف نداریم رمان در چنل اصلی روزانه به صورت یک پارت هست و احتمالا هشت یا هفت ماه طول بکشه اما عزیزان میتونن با خرید فایل🔓 رمان سرخوشی رو یکجا بخونن 🩵توجه داشته باشید که با شما با خرید فایل رمان علاوه بر اینکه از شر تبلیغات و پارتگداری روزانه و کسل کننده راحت میشید بلکه از نویسنده حمایت میکنید ❌برای خرید pdf رمان سرخوشی به مبلغ. 50.000 ‌‌ هزارتومان به آیدی زیر مراجعه کنید و کلمه(شماره کارت )رو برای ادمین ارسال کنید تا شماره کارت در اختیارتون قرار بگیره❌ ❌مهم❌ تنها دو هفته فرصت واریزی وجود داره برای شما و پس از آن فروش فایل نخواهیم داشت ⁉️دلیل اینکه فایل یک ماه دیگه یکجا تحویل داده میشه برای اینه که از پخش اون جلوگیری بشه آیدی ادمین👇👇 @pdfland_novel ❌فروش فایل رمان سرخوشی تنها برای 50نفر اول که واریز میکنن به این قیمته و حق خرید اون تنها برای 100نفر امکان پذیره🔥

#پارت154 غزل دستش را از روی شانه‌اش پایین گرفت و با کلافگی نگاهش را به زمین دوخت سعیدی آرام سر تکان داد و کمی از نیما دور شد و سرش را به سمت اتاق گرفت: -بیا بریم عزیزم! نیما کنار رفت و نگاهش را به زنی که شکمش زیادی پر هوا شده بود دوخت......زن با قیافه‌ای که ترس در آن موج میزد دست سعیدی را چسبید -زن صیغه میکنی سعیدی؟!تا جایی که میدونم شناسنامه‌ات دست منه...... غزل آن شب در کلانتری فهمیده بود اما چیزی نگفت و سعیدی دست زن را گرفت و با خود کشید هر دو بیرون رفتند و نیما نگاهش را به سوی غزل سوق داد خیره نگاهش کرد......انگار دیگر مثل قبل عصبی نبود.....طبیعی بود عصبانیتش را با فریادهایی که زده بود خالی کرده بود و علاوه بر آن هر چه بیشتر می‌گذشت عصبانیتش فروکش می‌کرد نفس عمیقی کشید و بی‌آنکه به منشی نگاه کند لب زد: -خانم بهرامی بیرون باشین شما یکی دو ساعت....

🤤🤤قسمت دوم اشتباه من🤤🤤