cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

حمیده نعیمی | آواز ماه خاموش

💔دیگر صلاح نیست بمانم کنار تو بدرود ای درست ترین اشتباه من💔 ‌⭐️ پارت گذاری منظم ⭐️پارت هدیه هم داریم😍🤗 🔞محدودیت سنی🔞 به قلم ✍️ حمیده نعیمی این نور فریب می‌دهد! «آنلاین» (عضو رسمی انجمن نویسندگان ایران) #کپی‌به‌هرشکلی‌حرام‌است‌وپیگردقانونی‌دارد.

Больше
Рекламные посты
16 012
Подписчики
+1824 часа
+1 4897 дней
+3 51330 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

پارت جدید خوشگلا👆🏼😍
Показать все...
من یه دختر کله پزم.... خیلی‌ها اعتقاد دارن این‌کار مختص مردهاس ولی من خوب از پسش بر میام اما درست از روزی که باشگاه کنار کله پزی و یکی خرید همچی تغییر کرد اون یه مرد گنده و عظیم و جسه و شیک و پیک ضد کله پاچه‌ست که می‌خواد هر طور شده در مغازه‌ی من و تخته کنه؛ اما...🔥💦 https://t.me/+hFgXMDu4A2xjYzI0
Показать все...
👍 1
هاکان پسر دورگه ی ایرانی و ترک جذابی که از دخترها خیلی خوشش نمیاد یک روز دختری رو از غرق شدن نجات میده و به خونش میبره. قرار بود بعد از به هوش اومدنش اون رو به خونش بفرسته ولی با دیدن لباس زیر بنفشش... https://t.me/+IVYV3PC_FqdhNmU0 #بزرگسال_هات 💦
Показать все...
1
#آواز_ماه_خاموش #پارت۱۶۰ قلبش تند زد و خیره به رفتار کامران شد. هر حرکتش را می‌بلعید تا عکس‌العملش را کامل تحلیل کند. چه کسی بهتر از خود عمو می‌توانست حرف‌های آن پیرمرد را رد کند؟ اگر چیزی در گذشته و دامغان وجود داشت که به دنیا مربوط می‌شد، حتما او می‌دانست. کامران در مقابل مردمک‌های بلوطی او قدمی به عقب رفت. انگار مشتی به سینه‌‌‌اش کوبیده باشند. ابروهایش در هم گره خورد و جدی‌تر از قبل پرسید: - دامغان چه خبره؟ آرکان شک نداشت که حرف‌های پیرمرد دروغ است و می‌ترسید عمویش مقابل پدرش قرار بگیرد. با خودش فکر کرد که اگر کامران بفهمد که کیانوش با نقشه‌های پلیدش چه بلایی سر دخترش آورده و چه دروغ‌هایی تحویلش داده اوضاع حسابی وخیم خواهد شد. آب دهانش را قورت داد. در وجودش کشمکش بدی جان گرفته بود. ریه‌هایش را از هوا خالی کرد: - سرایدار کارخونه قدیمی رو دیدیم. نگاه کامران تغییر نکرد. طلب‌کار و خشمگین پرسید: - خب مبارکه چشماتون… چه ربطی به دنیا داره؟ لب‌های آرکان بی‌اختیار کمانی شد. خنده‌اش را نتوانست پنهان کند. اگر چیزی بود حتما تا الان کامران یا فریاد زده بود که شلوغش کند و یا رفتاری از‌خودش نشان می‌داد که از نگاه ریزبین آرکان دور نمی‌ماند. چه بار سنگینی از روی شانه‌هایش برداشته شده بود. نفس راحتی کشید. دلش می‌خواست خودش را در آغوش کامران بیاندازد و‌ ببوسدش. اما سرخی نگاه عمو او را از این کار باز داشت. صدایش را پایین‌تر آورد تا مبادا دنیا و ستاره در پذیرایی نشوند. - دری وری می‌بافت ولی دنیا باور کرد. عمو کلافه پوفی کرد. - خب… چه زِری زد؟ آرکان با نیشخندی گفت: -گفتش دنیا دختر شما نیست… به فرزندی گرفتینش! رنگ از روی کامران پرید... تو کانال vip چند ماه جلوتر و بدون تبلیغات مزاحم پارتای هیجانی و احساسی زیادی آپ شدن🥹👇🏾 https://t.me/c/2077796950/206 #حمیده_نعیمی
Показать все...
👍 5😨 5😢 2
بیاین پارت داریم😍🫶🏼
Показать все...
😍 9 1
سردار درخشان...! یه پسر غول پیکر و هات... سردسته یه گروه مبارزه زیر زمینی🔥 که کلی دختر آرزو دارن فقط یه گوشه چشمی بهشون بندازه و یه دوست دختر خیلی خوشگل هم داره، با ورود دوستِ دوست دخترش پرند بعد سالها به زندگیش همچی تغییر می‌کنه و... دختری که بهش بدی کرده و خبر نداشته ازش باردار بوده و... https://t.me/+hFgXMDu4A2xjYzI0
Показать все...
من کاوانم...! خانزاده کردی که عاشق دختر ریزه میزه ای شهری ای شدم که اومده بود خونه مادربزرگش... دائم زیر نظرش داشتم و وقتی فهمیدم بخاطر گندکاری پسرداییش میخوان خون بسش کنن، صوری عقدش کردم اما با دیدن لوندی ها و زیباییاش، طاقت نیاوردم و...🔥 https://t.me/+wdqcs3Okr25mMTI0
Показать все...
👍 3
اردلان مردی خشن و سرد! مردی که به بی رحمی معروفه دل به روانشناسی می ده که تو همون نگاه اول ملکه قلبش میشه و برای به دست آوردنش خانوم روانشناس رو به خونه ی خودش می کشونه و باهاش وارد رابطه میشه ...💦🔞 https://t.me/+7os7Dze5T900NjM0 https://t.me/+7os7Dze5T900NjM0 ممنوعه ترین رمان تلگرام 🍑♨️
Показать все...
#part_1 -توی خودت چی دیدی که آویزون پسر من شدی؟ تو چیت به ما می‌خوره؟ آستین لباسم رو با استرس از میون انگشتش بیرون کشیدم. -ولم کنید خانوم، اصلا شما کی هستید؟ بلند شد و رو به روم ایستاد. -مادر همون پسری هستم که باهاش قرار داری! پسر من دکتره! تو چیکاره ای؟ پسر من مادر و پدرش جراحن تو چی ننه بابات چی کاره ان؟ اصلا پدر مادر داری؟ وقعا فکر کردی می‌ذارم تو توی خانواده‌ی پر ابهت ما بیای؟ نگاهی از سر تا پام کرد و با تمسخر خندید و گفت : -از سر و شکلت مشخصه گدا و فقیری! چی توی خودت دیدی که چسبیدی به پسر من؟ پاتو از زندگیش بکش بیرون دختره‌ی هرجایی! ننه بابات خبر دارن آویزون این و اونی؟ https://t.me/+ervE2r3YnwJlY2Fk
Показать все...
👍 3 1
- قبل عروسی وا دادی، چرا فک کردی میگیرمت. با حرفش نفسم رفت. - وطن بدبخت میشم. کل محل منو اتیش میزنن نکن اینکارو. با غرور هلم داد روی زمین. - هیچ کس با یه یتیم ازدواج نمیکنه. یالا گمشو. لگدی به شکمم زد که نفسم رفت. بچش اونجا بود... گ https://t.me/+ervE2r3YnwJlY2Fk ❌دختر یتیمی که دوست پسرش ازش سواستفاده میکنه و ولش میکنه تا...
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.