•تَـــرکِ سـاحــل•
⭕️هرگونه کپی حرام و پیگرد قانونی دارد⭕️ ترک ساحل(آنلاین) نجابتِ گناه(آنلاین) 🔐محافظ: @yaldatag🔐
Больше18 771
Подписчики
+88524 часа
+4167 дней
+3 61730 дней
Время активного постинга
Загрузка данных...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Анализ публикаций
Посты | Просмотры | Поделились | Динамика просмотров |
01 #پارت52
-من این بچه رو سقط میکنم، داغشو به دلت میذارم البرز!
-جرات داری دست به بچم بزن ببین چیکارت میکنم صدف! لازم باشه کل این ۹ ماه میذارمت تو شیشه، نتونی بی اجازه ی من جم بخوری
وارث البرز زند توی شکمته؛ الان باید خیلی خوشحال باشی!
-اینکه تخم و ترکه یه کارمند پا دو که پنهونی یه دختر تنها رو صیغه کرده به شکم میکشم، افتخار داره؟
نمیخوام بچم مثل خودم طعم فقر رو بچشه
نیشخندی زد و گفت : نگران نباش، لازم بشه دزدی میکنم و رفاهی واسه بچهام فراهم میکنم که انگشت به دهن بمونی!
https://t.me/+d1_2gWq31n0zMDU0
https://t.me/+d1_2gWq31n0zMDU0
اون مالک هلدینگ زند بود و چندتا مجتمع تجاری داشت ولی من فکر میکردم یه کارمند سادهاس
با دروغ بهم نزدیک شد و عقدم کرد تا از بابام انتقام بگیره.... | 904 | 6 | Loading... |
02 _ آه کیان انقدر گردن منو لیس نزن!
سرش رو از گلوم فاصله داد.
_ خوشت نمیاد؟ میخوای یه جای بهترو لیس بزنم؟
چینی به بینیم دادم.
_ آیییی نه دفعه پیش که این کارو کردی تا دو روز بعدش همش احساس خیسی می کردم توی شورتم.
چشم هاش رو ریز کرد و شیطنت ور نگاهم کرد.
_ با فکرککردن بهش هم خیس میشدی؛ کوچولوی هورنی ...
طوری با صدای بم و در عین حال دخترونهش حرف می زد که من رو برای ادامه این رابطه به وجد می اورد.
دستش رو آروم توی شورتم فرو برد که ...
https://t.me/+lvbsUYEQEWhiNTJh | 837 | 0 | Loading... |
03 -دختره بی حیا رو نگاه کن!
من جاش بودم حتی جرات نمیکردم از خجالت حرف بزنم اونوقت این رکو راست میاد تو مجلسی که همه زنن..
زن دیگری آتش بیار معرکه شد:
-اگه حیا و آبرو داشت که اصلا اون کارو نمیکرد... دختره خودش تو ویدیوش داد میزد من.. استغفرالله.
دیگر نمیتوانست مجلس را تحمل کند.
به اصرار او آمده بود اما اینجا کسی اورا نمیخواست.
با چشمانی که به زور خودش را کنترل میکرد تا گریه نکند از جا بلند شد تا برود که....
محکم در سینه کسی خورد.
بدون بلند کردن سرش از عطرش میتوانست آن نامرد را تشخیص دهد... همانی که فیلم زفافشان را پخش کرد تا او را از ازدواج با پسرخاله اش منصرف کند و حال نقل و نبات زنان فامیل شده بود!
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk | 1 069 | 0 | Loading... |
04 #عروسکوچولو_2
_ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتید دودول کوروش چقد بزرگه!
مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید.
_ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم!
_ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم؟
به شلوار کوروش اشاره کردم.
_ اونجاش گندهس، دردم میگیره! باید عمل بشه.
انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید.
_ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنهش کردیم بچه رو!
کوروش صورتش قرمز شده بود. بازومو چسبید و بی توجه به داد و هوارم تو اتاق رو تخت پرتم کرد و عصبی شلوارشو پایین کشید و ...
https://t.me/+NNfw212Vy74zNWQ0
جلوی مادر شوهره میگه دودول پسرت بزرگه 😱😂😂😂 اونم به تلافی جلو و عقبشو جررر میدهه❌⚠️ | 616 | 0 | Loading... |
05 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 1 038 | 0 | Loading... |
06 - پردت ارتجاعیه؟
هقی زدم و چنگ زدم به شونه هاش.
- نمیدونم اقا.
- چقدر تنگی پدرسگ. انگار نه انگار چندبار دادی.
به گریه افتادم. ولی من که با کسی نبودم. با ناله ای ارضا شد و از توم دراورد. نفس نفس زنان بهش زل زدم که با بهت ملافه ی خونی رو اورد بالا.
- حرومی تو باکره بودی؟ برای ارث من نقشه کشیدی میکشمت.
دستاش دور گلوم حلقه شد و من از درد بیهوش شدم...
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0 | 927 | 0 | Loading... |
07 - پردت ارتجاعیه؟
هقی زدم و چنگ زدم به شونه هاش.
- نمیدونم اقا.
- چقدر تنگی پدرسگ. انگار نه انگار چندبار دادی.
به گریه افتادم. ولی من که با کسی نبودم. با ناله ای ارضا شد و از توم دراورد. نفس نفس زنان بهش زل زدم که با بهت ملافه ی خونی رو اورد بالا.
- حرومی تو باکره بودی؟ برای ارث من نقشه کشیدی میکشمت.
دستاش دور گلوم حلقه شد و من از درد بیهوش شدم...
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0 | 645 | 0 | Loading... |
08 -دختره بی حیا رو نگاه کن!
من جاش بودم حتی جرات نمیکردم از خجالت حرف بزنم اونوقت این رکو راست میاد تو مجلسی که همه زنن..
زن دیگری آتش بیار معرکه شد:
-اگه حیا و آبرو داشت که اصلا اون کارو نمیکرد... دختره خودش تو ویدیوش داد میزد من.. استغفرالله.
دیگر نمیتوانست مجلس را تحمل کند.
به اصرار او آمده بود اما اینجا کسی اورا نمیخواست.
با چشمانی که به زور خودش را کنترل میکرد تا گریه نکند از جا بلند شد تا برود که....
محکم در سینه کسی خورد.
بدون بلند کردن سرش از عطرش میتوانست آن نامرد را تشخیص دهد... همانی که فیلم زفافشان را پخش کرد تا او را از ازدواج با پسرخاله اش منصرف کند و حال نقل و نبات زنان فامیل شده بود!
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk | 722 | 1 | Loading... |
09 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 727 | 0 | Loading... |
10 #عروسکوچولو_2
_ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتید دودول کوروش چقد بزرگه!
مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید.
_ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم!
_ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم؟
به شلوار کوروش اشاره کردم.
_ اونجاش گندهس، دردم میگیره! باید عمل بشه.
انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید.
_ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنهش کردیم بچه رو!
کوروش صورتش قرمز شده بود. بازومو چسبید و بی توجه به داد و هوارم تو اتاق رو تخت پرتم کرد و عصبی شلوارشو پایین کشید و ...
https://t.me/+NNfw212Vy74zNWQ0
جلوی مادر شوهره میگه دودول پسرت بزرگه 😱😂😂😂 اونم به تلافی جلو و عقبشو جررر میدهه❌⚠️ | 1 010 | 0 | Loading... |
11 _ آه کیان انقدر گردن منو لیس نزن!
سرش رو از گلوم فاصله داد.
_ خوشت نمیاد؟ میخوای یه جای بهترو لیس بزنم؟
چینی به بینیم دادم.
_ آیییی نه دفعه پیش که این کارو کردی تا دو روز بعدش همش احساس خیسی می کردم توی شورتم.
چشم هاش رو ریز کرد و شیطنت ور نگاهم کرد.
_ با فکرککردن بهش هم خیس میشدی؛ کوچولوی هورنی ...
طوری با صدای بم و در عین حال دخترونهش حرف می زد که من رو برای ادامه این رابطه به وجد می اورد.
دستش رو آروم توی شورتم فرو برد که ...
https://t.me/+lvbsUYEQEWhiNTJh | 578 | 0 | Loading... |
12 #عروسکوچولو_2
_ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتید دودول کوروش چقد بزرگه!
مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید.
_ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم!
_ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم؟
به شلوار کوروش اشاره کردم.
_ اونجاش گندهس، دردم میگیره! باید عمل بشه.
انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید.
_ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنهش کردیم بچه رو!
کوروش صورتش قرمز شده بود. بازومو چسبید و بی توجه به داد و هوارم تو اتاق رو تخت پرتم کرد و عصبی شلوارشو پایین کشید و ...
Link
جلوی مادر شوهره میگه دودول پسرت بزرگه 😱😂😂😂 اونم به تلافی جلو و عقبشو جررر میدهه❌⚠️ | 1 958 | 4 | Loading... |
13 -دختره بی حیا رو نگاه کن!
من جاش بودم حتی جرات نمیکردم از خجالت حرف بزنم اونوقت این رکو راست میاد تو مجلسی که همه زنن..
زن دیگری آتش بیار معرکه شد:
-اگه حیا و آبرو داشت که اصلا اون کارو نمیکرد... دختره خودش تو ویدیوش داد میزد من.. استغفرالله.
دیگر نمیتوانست مجلس را تحمل کند.
به اصرار او آمده بود اما اینجا کسی اورا نمیخواست.
با چشمانی که به زور خودش را کنترل میکرد تا گریه نکند از جا بلند شد تا برود که....
محکم در سینه کسی خورد.
بدون بلند کردن سرش از عطرش میتوانست آن نامرد را تشخیص دهد... همانی که فیلم زفافشان را پخش کرد تا او را از ازدواج با پسرخاله اش منصرف کند و حال نقل و نبات زنان فامیل شده بود! | 1 549 | 1 | Loading... |
14 _ آه کیان انقدر گردن منو لیس نزن!
سرش رو از گلوم فاصله داد.
_ خوشت نمیاد؟ میخوای یه جای بهترو لیس بزنم؟
چینی به بینیم دادم.
_ آیییی نه دفعه پیش که این کارو کردی تا دو روز بعدش همش احساس خیسی می کردم توی شورتم.
چشم هاش رو ریز کرد و شیطنت ور نگاهم کرد.
_ با فکرککردن بهش هم خیس میشدی؛ کوچولوی هورنی ...
طوری با صدای بم و در عین حال دخترونهش حرف می زد که من رو برای ادامه این رابطه به وجد می اورد.
دستش رو آروم توی شورتم فرو برد که ... | 1 235 | 1 | Loading... |
15 - پردت ارتجاعیه؟
هقی زدم و چنگ زدم به شونه هاش.
- نمیدونم اقا.
- چقدر تنگی پدرسگ. انگار نه انگار چندبار دادی.
به گریه افتادم. ولی من که با کسی نبودم. با ناله ای ارضا شد و از توم دراورد. نفس نفس زنان بهش زل زدم که با بهت ملافه ی خونی رو اورد بالا.
- حرومی تو باکره بودی؟ برای ارث من نقشه کشیدی میکشمت.
دستاش دور گلوم حلقه شد و من از درد بیهوش شدم... | 1 428 | 1 | Loading... |
16 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 1 654 | 0 | Loading... |
17 تیزر ساحل و کیانمون🥹🩷
🧧اسپویل جدید🧧
بچه عسل بدنیا اومد😭حالا کیان تصمیم داره با عسل خوشبخت شه😭
بچهها اختلاف چنل اصلی با vip داره به ۳۰۰ پارت میرسه👏🏻🥳
تو vip فقط پارت داریم بدون تبلیغات☘️
اونجا پارتگذاریش دوبرابر اینجاست ، حتی گاهی وقتا پارت هدیه هم داریم🎁
💰جهت عضوت مبلغ 55تومان💰
🫵🏻و اگر دو رمان آنلاینمونو باهم میخواید🫵🏻
@yaldatag
🦩بجای 110تومان با 100 تومان دریافت کنین.🦩
6219861910493013 جعفری
⭐️فیش واریزی و اسم رمان به آیدی زیر ارسال شود⭐️
💫@itshighflying💫
پارت اول | 2 905 | 4 | Loading... |
18 #پارت۲۰۳
#جعفری
هر دو در بهت فرو رفتیم.
عسل کرده بود؟ چطور ممکنه؟
این وکیل را از چطور پیدا کرده است؟ عسل عکسها را کی گرفت؟
برای من بپا گذاشته بود؟
وای خدا این زن چرا انقدر خطرناک است؟ چطور به ذهنش خطور کرد
که از این طریق به من ضربه بزند!
چطور هوشش به این موضوع رسید !
چقدر نقشه تمیزی کشیده بود.
همچی بنام کیان تمام شود تا هم من ضربه ببینم با گرفته شدن دخترم.
هم از کیان تنفر پیدا کنم.
این زن واقعا دیوانه بود، شک نداشتم.
مگر چه بدیی به او کرده بودم؟ من که حتی یکبار هم به تنهایی با او دیداری نداشتم!
زندگیم را دزدید بس نبود؟ حال چشمبه دخترمدوخته است؟
کیان فشار دستش را بیشتر کرد
که وکیل صدای اخش درامد.
-چه زری زدی؟؟ مثل آدم زر بزن ببینم چی میگی تو؟
یعنی چی زن دومتون؟ اون با شکمش دو قدم بزور میره!
توعه حرومیو کجا دیده؟
وکیل که دیگه اشکش دم ریختن بود ، نالید:
-نمیدونم بخدا. سر و سلامت اومد به دیدنم. قسم میخورم دروغ نمیگم.
بزارید برم لطفا .من فقط هرچی گفتن انجام دادم.
کیان از یقهاش گرفت و به سمت صندلی کشید:
-هه.بری؟ کجا بسلامتی؟
کارت دارم حالا، باید بشینی تک تک گههایی که خوردیدو تعریف کنی.
معلوم بود ضرب دست کیان بد ترسانده بودتش که همچث بلبل زبان باز کرد:
-همون دیروز بعد رفتن شما ، همسرتون به من پیام دادن که باید باهم دیدار کنیم.
حتی پیاماشونم هست بخدا.
اومدن گفتن شما عاشق همید و خانم اولتون نمیزاره بهمبرسید.
-میگفتن این خانم همش گوش شمارو پر میکنه تا ایشونو کتک بزنید.
ازم کمک خواستن. اون عکس و مدارکو دادن
گفتن کمکشون کنم زندگیشون درست شه.
-میگفت اگه بچه این خانمو بگیریم شما خوشحال میشید و به ایشون توجه میکنین.
یه مقدار پولم به من دادن برای اینکار.
خون گوشه لبش را پاک کرد:
-بخدا من بیشتر قصدم کمک بود. دلم سوخت با اون شکم حامله دنبال توجه شما بود.
به جون بچههات قسم میدم بزار برم من.
_ دخترِ ددی میدونه وقت تنبیهش رسیده؟
عاجزانه به چشم های پر ابهت سیاوش خیره شدم.
_ ددی هم میدونه که دخترش هنوز تپلش میسوزه؟
با اخم جدی و لحن خشنش پرسید:
_ واسه چی بسوزه؟ خودتو انگشت کردی؟ چی توش بردی که زخم کردی؟
آروم دست روی شورتم صورتیم کشیدم.
_ کار خودته، دیشب چهار راند با هزار تا پوزیشن مختلف به فاک دادی ...حالا میپرسی چی توش کردم؟🔞
https://t.me/+WKHAIylS1Z42MzU8
https://t.me/+WKHAIylS1Z42MzU8
سیاوش شاهی، دکتر جدی و جذاب، ددیِ دختر کوچولوی مریضش میشه و اونو وارد زندگیش میکنه، اما عسل رو فقط به عنوان دختر کوچولوی لوسش قبول داره و...
رده سنی: #بزرگسالان❌ | 3 230 | 15 | Loading... |
19 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 3 985 | 4 | Loading... |
20 ماهلین دختر مظلوم و سکسی که از بچگی تو فاحشه خونه بزرگ شده و به سختی باکره مونده
اما به خاطر موندن تو فاحشه خونه ، رئیس فاحشه خونه ازش میخواد با یه مرد بی نام و نشون بخوابه
مردی مغرور و فوق العاده خشن که به راحتی نمیتونه ارضا شه و....🔞🔥
https://t.me/+w_hduqzIIa44MjE0
#صحنه_دار👅 | 558 | 0 | Loading... |
21 _زیرخوابم شو تا بزارم تو خونه ام بمونی...!
ناباور عقب رفته و لب زدم.
_اقا... اما من...
صدای رساش بلند شد.
_نمی خوای همین الان برو کار دارم!
غمگین سر به زیر انداختم.
اون بیرون جایی و نداشتم که برم...
_باشه قبوله...🔥
https://t.me/+7Bw0kfYrRCRiZjA0
رابطه ممنوعه با خدمتکار هات و سکسی🤤🔞 | 696 | 0 | Loading... |
22 #پیام_ناشناس۵۷۹ 🗣
سلام ببخشید یه رمان بود پسره نمایشگاه دار بود
و هر شب یه دختر و واسه سکس به عمارتش میآورد...!
اما بعد عاشق خدمتکار ریزه میزه اش شد...
همش خفتش میکرد و...
پر صحنه های باز و مثبت هجده هم بود🔞!
میشه لینکش و بزارید؟😭
#پاسخ 👥
سلام لینک رمان و به سختی واستون پیدا کردم و پایین گذاشتم 👇
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
فقط و فقط ۱۵ نفر میتونن عضو شن بعدش لینک باطل میشه پس عجله کنید 😍🏃 | 905 | 1 | Loading... |
23 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 943 | 1 | Loading... |
24 ماهلین دختر مظلوم و سکسی که از بچگی تو فاحشه خونه بزرگ شده و به سختی باکره مونده
اما به خاطر موندن تو فاحشه خونه ، رئیس فاحشه خونه ازش میخواد با یه مرد بی نام و نشون بخوابه
مردی مغرور و فوق العاده خشن که به راحتی نمیتونه ارضا شه و....🔞🔥
https://t.me/+w_hduqzIIa44MjE0
#صحنه_دار👅 | 933 | 1 | Loading... |
25 نمایشگاه دار معروف هات و جذابی که هرشب تختش رو یکی پر میکنه اینبار دل میبنده به دختر ساده اما زیبایی که برای خدمتکاری پا توی خونش میذاره و برای داشتنش هربار یه طریق دستمالیش میکنه تا اینکه تو مستیش کص دختره رو جر میده و وقتی بیدار میشه با یه تخت پر خون و بدون دختره مواجعه میشه و...
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
رابطه های پی در پی رئیس و خدمتکار خوشکل🤤👅💦
#بشدتهاتسکسیآبداروشورتخیسکن❌💯🔞🔥
#سکسیترینرمانتلگرامیکهمدامکصتخیسمیشه💯🔞💦🔥👅 | 987 | 1 | Loading... |
26 نمایشگاه دار معروف هات و جذابی که هرشب تختش رو یکی پر میکنه اینبار دل میبنده به دختر ساده اما زیبایی که برای خدمتکاری پا توی خونش میذاره و برای داشتنش هربار یه طریق دستمالیش میکنه تا اینکه تو مستیش کص دختره رو جر میده و وقتی بیدار میشه با یه تخت پر خون و بدون دختره مواجعه میشه و...
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
رابطه های پی در پی رئیس و خدمتکار خوشکل🤤👅💦
#بشدتهاتسکسیآبداروشورتخیسکن❌💯🔞🔥
#سکسیترینرمانتلگرامیکهمدامکصتخیسمیشه💯🔞💦🔥👅 | 1 734 | 2 | Loading... |
27 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 1 560 | 0 | Loading... |
28 #پیام_ناشناس۵۷۹ 🗣
سلام ببخشید یه رمان بود پسره نمایشگاه دار بود
و هر شب یه دختر و واسه سکس به عمارتش میآورد...!
اما بعد عاشق خدمتکار ریزه میزه اش شد...
همش خفتش میکرد و...
پر صحنه های باز و مثبت هجده هم بود🔞!
میشه لینکش و بزارید؟😭
#پاسخ 👥
سلام لینک رمان و به سختی واستون پیدا کردم و پایین گذاشتم 👇
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
فقط و فقط ۱۵ نفر میتونن عضو شن بعدش لینک باطل میشه پس عجله کنید 😍🏃 | 1 636 | 0 | Loading... |
29 ماهلین دختر مظلوم و سکسی که از بچگی تو فاحشه خونه بزرگ شده و به سختی باکره مونده
اما به خاطر موندن تو فاحشه خونه ، رئیس فاحشه خونه ازش میخواد با یه مرد بی نام و نشون بخوابه
مردی مغرور و فوق العاده خشن که به راحتی نمیتونه ارضا شه و....🔞🔥
https://t.me/+w_hduqzIIa44MjE0
#صحنه_دار👅 | 1 469 | 2 | Loading... |
30 نمایشگاه دار معروف هات و جذابی که هرشب تختش رو یکی پر میکنه اینبار دل میبنده به دختر ساده اما زیبایی که برای خدمتکاری پا توی خونش میذاره و برای داشتنش هربار یه طریق دستمالیش میکنه تا اینکه تو مستیش کص دختره رو جر میده و وقتی بیدار میشه با یه تخت پر خون و بدون دختره مواجعه میشه و...
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
https://t.me/+p35JeTDPaBExODI0
رابطه های پی در پی رئیس و خدمتکار خوشکل🤤👅💦
#بشدتهاتسکسیآبداروشورتخیسکن❌💯🔞🔥
#سکسیترینرمانتلگرامیکهمدامکصتخیسمیشه💯🔞💦🔥👅 | 1 551 | 3 | Loading... |
31 #پیام_ناشناس۵۷۹ 🗣
سلام ببخشید یه رمان بود پسره نمایشگاه دار بود
و هر شب یه دختر و واسه سکس به عمارتش میآورد...!
اما بعد عاشق خدمتکار ریزه میزه اش شد...
همش خفتش میکرد و...
پر صحنه های باز و مثبت هجده هم بود🔞!
میشه لینکش و بزارید؟😭
#پاسخ 👥
سلام لینک رمان و به سختی واستون پیدا کردم و پایین گذاشتم 👇
https://t.me/+n1gsXCFapns1YWRk
فقط و فقط ۱۵ نفر میتونن عضو شن بعدش لینک باطل میشه پس عجله کنید 😍🏃 | 1 209 | 0 | Loading... |
32 من هاکانم...
دیوث بکن درویی که توی دخترها فقط یه چیزو دوس دارم🔥🤤
اونم لا پاشونه...
با پیدا شدن دختری توی دریا اونو نجات دادم و اوردمش خونم.
شرقی بود و اصیل!
همون چیزی که من سال ها از چشیدنش محروم بودم. دختر هم وطن...
واسه موندنش پیشم شرط گذاشتم که هفته ای سه بار ببینمش و باهاش...
https://t.me/+D4Mt_9Nm5Jk1NmVk | 1 411 | 1 | Loading... |
33 داداشم واسه رلش یه انگشتر قلب خریده که شبا قلبش روشن میشه و نور میده :))))))
از این هدیههای خاص واسه رلتون بخرید تباها: @ArkaGift | 1 555 | 1 | Loading... |
34 سلام عزیزم ممنونم ، لینکشو زود پاک میکنم عضوگیری چنلش محدوده چون یه بار فیل.تر شده🔞
https://t.me/+ZlkUN1igayAyM2Y8 | 1 421 | 1 | Loading... |
35 #پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk | 2 164 | 2 | Loading... |
36 ماهلین دختر مظلوم و سکسی که از بچگی تو فاحشه خونه بزرگ شده و به سختی باکره مونده
اما به خاطر موندن تو فاحشه خونه ، رئیس فاحشه خونه ازش میخواد با یه مرد بی نام و نشون بخوابه
مردی مغرور و فوق العاده خشن که به راحتی نمیتونه ارضا شه و....🔞🔥
https://t.me/+w_hduqzIIa44MjE0
#صحنه_دار👅 | 2 134 | 2 | Loading... |
37 👤446757
#پیام_ناشناس_جدید📬
سلامم نویسنده خوبییی؟🥲 میگم یه رمان جدید اومده اسمش بدلکاره پسره با زن رفیقش تو مستی میخوابه تا زندگیشونو نجات بده
پارت اولش داشت برای دختره میخورد دختره حالیش نبود رفیق شوهرشع و آه و ناله میکرد پسره هم از خدا خواسته باهاش سک.س میکرد🥺جایی ندیدیش لینکشو بدی؟ | 1 574 | 0 | Loading... |
38 داداشم واسه رلش یه انگشتر قلب خریده که شبا قلبش روشن میشه و نور میده :))))))
از این هدیههای خاص واسه رلتون بخرید تباها: @ArkaGift | 1 638 | 3 | Loading... |
39 من هاکانم...
دیوث بکن درویی که توی دخترها فقط یه چیزو دوس دارم🔥🤤
اونم لا پاشونه...
با پیدا شدن دختری توی دریا اونو نجات دادم و اوردمش خونم.
شرقی بود و اصیل!
همون چیزی که من سال ها از چشیدنش محروم بودم. دختر هم وطن...
واسه موندنش پیشم شرط گذاشتم که هفته ای سه بار ببینمش و باهاش...
https://t.me/+D4Mt_9Nm5Jk1NmVk | 1 782 | 5 | Loading... |
#پارت52
-من این بچه رو سقط میکنم، داغشو به دلت میذارم البرز!
-جرات داری دست به بچم بزن ببین چیکارت میکنم صدف! لازم باشه کل این ۹ ماه میذارمت تو شیشه، نتونی بی اجازه ی من جم بخوری
وارث البرز زند توی شکمته؛ الان باید خیلی خوشحال باشی!
-اینکه تخم و ترکه یه کارمند پا دو که پنهونی یه دختر تنها رو صیغه کرده به شکم میکشم، افتخار داره؟
نمیخوام بچم مثل خودم طعم فقر رو بچشه
نیشخندی زد و گفت : نگران نباش، لازم بشه دزدی میکنم و رفاهی واسه بچهام فراهم میکنم که انگشت به دهن بمونی!
https://t.me/+d1_2gWq31n0zMDU0
https://t.me/+d1_2gWq31n0zMDU0
اون مالک هلدینگ زند بود و چندتا مجتمع تجاری داشت ولی من فکر میکردم یه کارمند سادهاس
با دروغ بهم نزدیک شد و عقدم کرد تا از بابام انتقام بگیره....
90460
_ آه کیان انقدر گردن منو لیس نزن!
سرش رو از گلوم فاصله داد.
_ خوشت نمیاد؟ میخوای یه جای بهترو لیس بزنم؟
چینی به بینیم دادم.
_ آیییی نه دفعه پیش که این کارو کردی تا دو روز بعدش همش احساس خیسی می کردم توی شورتم.
چشم هاش رو ریز کرد و شیطنت ور نگاهم کرد.
_ با فکرککردن بهش هم خیس میشدی؛ کوچولوی هورنی ...
طوری با صدای بم و در عین حال دخترونهش حرف می زد که من رو برای ادامه این رابطه به وجد می اورد.
دستش رو آروم توی شورتم فرو برد که ...
https://t.me/+lvbsUYEQEWhiNTJh
83700
-دختره بی حیا رو نگاه کن!
من جاش بودم حتی جرات نمیکردم از خجالت حرف بزنم اونوقت این رکو راست میاد تو مجلسی که همه زنن..
زن دیگری آتش بیار معرکه شد:
-اگه حیا و آبرو داشت که اصلا اون کارو نمیکرد... دختره خودش تو ویدیوش داد میزد من.. استغفرالله.
دیگر نمیتوانست مجلس را تحمل کند.
به اصرار او آمده بود اما اینجا کسی اورا نمیخواست.
با چشمانی که به زور خودش را کنترل میکرد تا گریه نکند از جا بلند شد تا برود که....
محکم در سینه کسی خورد.
بدون بلند کردن سرش از عطرش میتوانست آن نامرد را تشخیص دهد... همانی که فیلم زفافشان را پخش کرد تا او را از ازدواج با پسرخاله اش منصرف کند و حال نقل و نبات زنان فامیل شده بود!
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk
1 06900
#عروسکوچولو_2
_ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتید دودول کوروش چقد بزرگه!
مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید.
_ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم!
_ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم؟
به شلوار کوروش اشاره کردم.
_ اونجاش گندهس، دردم میگیره! باید عمل بشه.
انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید.
_ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنهش کردیم بچه رو!
کوروش صورتش قرمز شده بود. بازومو چسبید و بی توجه به داد و هوارم تو اتاق رو تخت پرتم کرد و عصبی شلوارشو پایین کشید و ...
https://t.me/+NNfw212Vy74zNWQ0
جلوی مادر شوهره میگه دودول پسرت بزرگه 😱😂😂😂 اونم به تلافی جلو و عقبشو جررر میدهه❌⚠️
61600
#پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk
1 03800
- پردت ارتجاعیه؟
هقی زدم و چنگ زدم به شونه هاش.
- نمیدونم اقا.
- چقدر تنگی پدرسگ. انگار نه انگار چندبار دادی.
به گریه افتادم. ولی من که با کسی نبودم. با ناله ای ارضا شد و از توم دراورد. نفس نفس زنان بهش زل زدم که با بهت ملافه ی خونی رو اورد بالا.
- حرومی تو باکره بودی؟ برای ارث من نقشه کشیدی میکشمت.
دستاش دور گلوم حلقه شد و من از درد بیهوش شدم...
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0
92700
- پردت ارتجاعیه؟
هقی زدم و چنگ زدم به شونه هاش.
- نمیدونم اقا.
- چقدر تنگی پدرسگ. انگار نه انگار چندبار دادی.
به گریه افتادم. ولی من که با کسی نبودم. با ناله ای ارضا شد و از توم دراورد. نفس نفس زنان بهش زل زدم که با بهت ملافه ی خونی رو اورد بالا.
- حرومی تو باکره بودی؟ برای ارث من نقشه کشیدی میکشمت.
دستاش دور گلوم حلقه شد و من از درد بیهوش شدم...
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0
https://t.me/+fr32dAmsYhVmNGY0
64500
-دختره بی حیا رو نگاه کن!
من جاش بودم حتی جرات نمیکردم از خجالت حرف بزنم اونوقت این رکو راست میاد تو مجلسی که همه زنن..
زن دیگری آتش بیار معرکه شد:
-اگه حیا و آبرو داشت که اصلا اون کارو نمیکرد... دختره خودش تو ویدیوش داد میزد من.. استغفرالله.
دیگر نمیتوانست مجلس را تحمل کند.
به اصرار او آمده بود اما اینجا کسی اورا نمیخواست.
با چشمانی که به زور خودش را کنترل میکرد تا گریه نکند از جا بلند شد تا برود که....
محکم در سینه کسی خورد.
بدون بلند کردن سرش از عطرش میتوانست آن نامرد را تشخیص دهد... همانی که فیلم زفافشان را پخش کرد تا او را از ازدواج با پسرخاله اش منصرف کند و حال نقل و نبات زنان فامیل شده بود!
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk
https://t.me/+yD25SuQ75lgyMGJk
72210
#پارت_۱
_نوید پسرم پردشو بدوز یه کاری کن کسی متوجه نشه کی از تو به ما نزدیکتره هم پسر خواهرمی هم دکتری دنیام مثل خواهر خدابیامرزت میمونه آبروشو بخر خاله جون بچس خریت کرده اگه باباش بفهمه سرشو بیخ تا بیخ میبره
نگاهم رفت سمت دختر کوچولو سرش پایین بود و ناخنشو میجوید معلوم بود استرس داره
تو این چند سال که ندیده بودمش حسابی ترگل ورگل شده بود لحظه شماری میکردم تا بدنشو لخت ببینم
_شورتتو در بیار رو این تخت بخواب پاهاتو باز کن
یهو شوک زده بهم نگاه کرد و روبه مامانش گفت:
_زشته مامان من نمیخوام جلو آقا نوید لخت شم
مامانش رفت سمتش و گفت:
_دربیار شورتتو دختر نوید دکتره محرمه جای داداشته بزار تا بابات نفهمیده درستش کنه
گریش گرفته بود رو به مامانش گفتم :
_خاله بیرون باشید خودم درستش میکنم
مامانش که رفت بغلش کردم و گذاشتم رو تخت با این که سنش کم بود اندام پری داشت همین طور که بغلش کردم باسنشو مالوندم خیلی گوشتی و نرم بود میخواستم هر چه زودتر بهشتشو ببینم
https://t.me/+CRf00ZJhfcplNWFk
72700
#عروسکوچولو_2
_ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتید دودول کوروش چقد بزرگه!
مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید.
_ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم!
_ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم؟
به شلوار کوروش اشاره کردم.
_ اونجاش گندهس، دردم میگیره! باید عمل بشه.
انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید.
_ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنهش کردیم بچه رو!
کوروش صورتش قرمز شده بود. بازومو چسبید و بی توجه به داد و هوارم تو اتاق رو تخت پرتم کرد و عصبی شلوارشو پایین کشید و ...
https://t.me/+NNfw212Vy74zNWQ0
جلوی مادر شوهره میگه دودول پسرت بزرگه 😱😂😂😂 اونم به تلافی جلو و عقبشو جررر میدهه❌⚠️
👍 1
1 01000
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.