cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

•ʙʟᴏᴏᴅʏ ʀᴇᴠᴇɴɢᴇ🩸•

ژانر: گی،مافیایی،عاشقانه،تری‌سام،انتقامی🏳️‍🌈 نویسنده: تینا •پارت گذاری: روزهای زوج روزی یک‌پارت•

Больше
Рекламные посты
3 100
Подписчики
-3124 часа
-1797 дней
+1 05330 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

#سک‌س_دو_برادر_با_زنش #تریسام🍆💦 بینشون داشتم جون می‌دادم برسام داشت تو #سوراخ کونم تلمبه میزد آیهان توی #بهشتم از دو طرف داشتم #جر می‌خوردم🔥 -افففف میدونی چند وقته تو کف #بهشت و #کونتم -بکنش داداش #مال خودته! سرمو رو شونه ای آیهان گذاشتم #لباشو بوسیدم خودمم از این #رابطه‌ی سه نفر خوشم اومده بود #میخواستم همیشه منو #بکنن🔞 آیهان و برسام #مردونگی هاشونو ازم کشیدن بیرون جاهاشونو عوض کردن 😍💦 ایندفعه آیهان توی #کونم #تلمبه میزد برسام سرشو برد سمت #بهشتم شروع کرد به #زبون زدن #بهشتم جوری میخورد و #مک میزد حس می‌کردم الاناس که #کنده شه👅 -اه برسام اروم... اففف... اییییی -جون عشقم #ناله کن آیهان تفی روی مردونگیش انداخت فرو سعی کرد فرو کنه توی سوراخ کونم💃 -آیهان. میترسم! -فقط قراره کمی درد بکشی خواستم بلند شدم که یهو همه ی مردونگیشو فرستاد توم حالا دوتا مردونگی داشت توی سوراخ کونم تلمبه میزد حس می‌کردم مقعدم پاره شده داره خون میاد... https://t.me/+CalkremqXNUyYTI0 https://t.me/+CalkremqXNUyYTI0 پارت_واقعی_سرچ_کن 💦🔞
Показать все...
𝗛𝗢𝗧 𝗚𝗜𝗙𝗢𝗟𝗜 " هورنی

منبع گیفای سکسی برای رلای حشری🔞😈

#𝙝𝙤𝙩_𝙥𝙖𝙥𝙖🔞🔥 #پارت۱ همزمان که داشتم جلو #پدربزرگ_ناتنیم خم و راست میشدم و حرکتای یوگا رو انجام میدادم یه چشمم به #خشتکش بود که کی...رش با هر #لرزش_باسنم سیخ و سیخ تر میشد و همزمان که داشتم رو زمین پاهامو باز میکردم و زانوهای خودمو کش میدادم با صدای #جر خوردن شلوارم چشمام گرد شد و شک نداشتم #تپل صورتی رنگم از زیر بند لامبادام بیرون پرید! فک میکردم حواسش بهم نیست اما با قفل شدن نگاهش رو #ک...ص تپلم لبمو گزیدم و دستمو رو ک...صم گذاشتم امشب بدجور هورنی شده بودم و دلم میخواست ابم جای #ج..ق زدن با یه ک...یر کلفت بپاشه بیرون اون نه محرمم بود و نه پدر بزرگ واقعیم و #ک...ی..ر سیخ شده و گندش نشون میداد خودشم حش..ری شده و کم کم دستمو از روی #تپلم برداشتم و جلوش خودمو مالیدم! چشماش سرخ شده بود و هیکل ورزیدش انگار #داغ کرده بود بلاخره مجرد بود و چندین سال از مرگ زنش میگذشت و میدونستم خیلی وقته خودشو تو یه #سوراخ تنگ فرو نکرده و با لوندی لب زدم: _ک...صمو میخوای #لیس بزنی #بابابزرگ؟ https://t.me/+j6udPcdUCbphMmE8
Показать все...
𝐒𝐄.𝐗𝐘 𝐏𝐀𝐏𝐀👅

انقدر حواسش بهت باشه که حتی نزاره جـ.ق بزنی خودش مدام بهت بده🤤🔞 نویسنده: lilium صحنه دار و ابدار🔞💦💦

دوره ناخن کاری 25 میلیون؟😳 نه ممنون از اینجا رایگان یاد میگیرم. دوره ادمینی 40 میلیون؟😊 نه ممنون از اینجا رایگان یاد میگیرم. دوره نقاشی و خیاطی 20 میلیون؟😈 نه ممنون از اینجا رایگان یاد میگیرم. دوره تتو و آرایشگری 30 میلیون؟🥰 نه ممنووون از اینجا رایگان یاد میگیرم. @packageFree
Показать все...
-ک.صتو بخورم تانیا؟🔞 هینی می‌کشم و عقب میرم، سرگرد صیغه‌م کرده بود که از جونم محافظت کنه و حالا! ک.یر شق شده‌ش رو توی دستش می گیره و روم خیمه می‌زنه! -ک.ص تنگتو خودم افتتاح می کنم دختر جون!💦 سوتینم و بالا می‌زنه و روی نوک سینه‌م لیسی می‌زنه که براش آه می کشم! حشری میشه و خشن گردنم رو چنگ می‌زنه، ک.یرش رو با یه حرکت توی ک.ص خیسم فرو می‌کنه و وقتی که تلمبه‌هاش و بیشتر می‌کنه از شدت درد و لذت...💦😈 https://t.me/+R3LexZcbsVszMzY8 به خاطر جونش صیغه‌ش کرد اما هر شب ک.ص و کونش رو وحشیانه می کنه و...🔞
Показать все...
سـردسـته...🥀

•﷽• سردسته به قلمِ Barfa نه سردسته اشرار است نه سر دسته اوباش فقط با صدای خدادادی‌اش سردسته عزاداران می‌ایستد و فریاد می‌زند: مظلوم حسین... عطشان حسین... بی‌کس حسین... حسین حسین حسییین...

🔴🔴سوالات نهایی خردادماه لورفت مشاهده سوالات
Показать все...
#شهوانی‌گروپ🍑💧 انواع و اقسام #کـ*یرای کلفت اونجا بود نمی‌دونستم رو کدومشون بشینم #کـ*یرا رو به ردیف جلوم چیده بودن و دراز کش بودن #کـ*یرای همشون سیخ بود اونقدر همشون #کـ*یر کلفت بودن ک*صم به نبض زدن افتاد و حشری شورتم رو تو صورت یکیشون پرت کردم،دوازده #کـ*یر کلفت به ردیف چیده شده بودن دستمو روی #کـ*یر همشونم کشیدم و آب از لب و لوچم آویزون شد _جووون چه #کـ**یرای کلفتی رو همتون سواری میرم اوممم بلافاصله بعد از حرفم روی #کـ**یر یه مرد سیاه پوست نشستم که بقیشون با سوت شروع به جق زدن کردننو..😱👅💦 https://t.me/+44YY_jkVglM3YzY5 https://t.me/+44YY_jkVglM3YzY5
Показать все...
𝒔𝒆... 𝒘𝒐𝒓𝒌𝒆𝒓🫦

شب انقد برات بخورمش کِ صُب نتونی راه بری بِیب🍑💦 رمان اروتیک و بزرگسال سک*س ورکر⛔️

#𝙝𝙤𝙩_𝙥𝙖𝙥𝙖🔞🔥 #پارت۱ همزمان که داشتم جلو #پدربزرگ_ناتنیم خم و راست میشدم و حرکتای یوگا رو انجام میدادم یه چشمم به #خشتکش بود که کی...رش با هر #لرزش_باسنم سیخ و سیخ تر میشد و همزمان که داشتم رو زمین پاهامو باز میکردم و زانوهای خودمو کش میدادم با صدای #جر خوردن شلوارم چشمام گرد شد و شک نداشتم #تپل صورتیم از زیر بند لامبادام بیرون پرید! فک میکردم حواسش بهم نیست اما با قفل شدن نگاهش رو #ک...ص تپلم لبمو گزیدم و دستمو رو ک...صم گذاشتم _ک...صمو میخوای #لیس بزنی #بابابزرگ؟🔞🔞 https://t.me/+j6udPcdUCbphMmE8 پدر بزرگ ناتنیش کو*ن تپلشو جر میده🍑💦
Показать все...
𝐒𝐄.𝐗𝐘 𝐏𝐀𝐏𝐀👅

انقدر حواسش بهت باشه که حتی نزاره جـ.ق بزنی خودش مدام بهت بده🤤🔞 نویسنده: lilium صحنه دار و ابدار🔞💦💦

-پرستار کوچولو چه ک*ص بی مو و تپلی داری! سرش و برد لای پام و بینیش و به چـ*وچولم مالید: _اووم ک*صت بوی توت فرنگی میده حشری شدم و سرش و محکم به کـ.صِ خیسم فشردم _زبونت و بکن توش حاجی جون، بخورش برام. زبونش و تند کشید روی شیارِ ک*صم انقدر که لرزیدم و آبم اومد. همش و تا قطره ی آخر خورد و نشست روی مبل. به خشتکش اشاره زد، کـ*یرش از زیر شلوار داشت منفجر میشد. _حالا نوبت توعه هرزه کوچولو زود باش برام بخور. نشستم زیر پاشو زیپ شلوارش و پایین کشیدم. آلـتِ شـ.ق شدش افتاد بیرون. سر کلاهکش و وارد دهنم کردم و... https://t.me/+Ak1REQJqDD0wZjVk https://t.me/+Ak1REQJqDD0wZjVk امیر عطا صارمی مرد مذهبی و متعصبی که عاشق زنِ مریضشه. ولی با دیدن پرستار زنش دلش میره واسه عشوه های دخترک و باهاش هم خواب میشه. با حامله شدن دختر مجبور میشه صیغش کنه اما... https://t.me/+Ak1REQJqDD0wZjVk #محــدودیـت_سنی🔞
Показать все...
غـمـزهِ شیـطـان

به قلم: راحله dm بزرگسال و اروتیک🔥 نویسنده‌ ی رمان های بیوه ی برادرم/ گیوا و...

#پارت_1 _آههههه جررر خوردم...ک.صم پارهههه شددد باورم نمیشد برای فیلم پورن دارم بین سه تا کی.ر کلفت جر میخورم از عقب و جلو تلمبه میزدن و پسری که کی.ر سیاهی داشت جلو اومد و سیلی به سینه هام زد _میخوام دهنتو بگام آماده ای جنده؟ کی.ر کلفت و سیاه دوست داری؟ پیرمرد که داشت تو ک.صم تلمبه میزد از زیر گازی به ممه هام زد و جیغ زدم: _آره عاشقشممم خیلی کلفتههه من جنده سه تاتونم جوری منو بکنید که نتونم راه برم... آهههه اومممم سرعت تلمبه زدناشون بیشتر شد و اون یارو با اون هیکل سیاهش کی.رشو تو دهنم کرد و سرمو محکم به جلو فشار داد که تا خایه هاشو حس کردم و عقی زدم...🔞❤️‍🔥💦 https://t.me/+8Uf5ycgiV5Y1YWQ8 https://t.me/+8Uf5ycgiV5Y1YWQ8 دختره پورن استار بین سه تا کی.ر کلفت جر میخوره و فیلمشون میلیونی ویو میخوره🔥💦
Показать все...
🔞 Hard sex 🔞

اون لحظه ای که میگی نکش بیرون بریز توش رو باید تو گینس ثبت کرد🔞

سر ماژیک رو توی دهنم بردم و با زبونم خوب خیسش کردم: _ شلوارتو یکم بکش پایین، پاهاتم باز کن... _ کیانا چی میگی؟ سر کلاسیم! مصمم لبه شلوارشو گرفتم و کشیدم پایین: _ معلم حواسش نیست. بکش پایین ارضات کنم شفق خیلی خیسی دلم داره میترکه بکنمت... کلافه به آرومی شلوار و شورتش رو پایین کشید و من چک کردم بقیه بچهای کلاس مارو نبینن. لبه های واژن صورتی و خیسش رو از هم باز کردم و ماژیک رو دم سوراخش گذاشتم: _ عشقم آه نکشیا... مانتوی مدرسه‌اش رو توی مشتش فشرد و سر تکون داد. به آرومی ماژیک رو بردم داخل واژنش که لبش رو گاز گرفت تا ناله نکنه. شروع کردم عقب و جلو کردنش که کم کم صدای لزجش بلند شد و سکوت کلاس رو شکست. بی توجه به صداش به کارم ادامه دادم که شفق به ارضا شدن نزدیک شد و ناگهان آه بلندی کشید. کیانا و شفق تو مدرسه سر بازی جرعت حقیقت مجبور میشن همدیگه رو ببوسن و این میشه شروع عشق پنهانی اونها. معاشقه های یواشکی و سکس های پنهانشون توی دستشویی مدرسه درست وقتی که مدیر و ناظم مدرسه می‌فهمن دردسر براشون درست میکنه و.... 🔞 https://t.me/+KlD3HwQfhbY0NDZk رمان صحنه دار و مناسب بزرگسالان🔞💦
Показать все...