cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

•نِجــابَتِ گنـــاه•

قـصه عشـق مـن و تـو عشــق تـوی یـه نگـاهـ نـه درسـتهـ نـه گنـاهـ ⭕️هرگونه کپی حرام و پیگرد قانونی دارد⭕️ به قلم: ی.جعفری نجابتِ گناه(آنلاین) ترک ساحل(آنلاین) 🔐محافظ: @yaldatag🔐

Больше
Рекламные посты
8 430
Подписчики
-13724 часа
+1 6367 дней
+3 50330 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
- وظایفت رو میدونی؟ با نفس بریده گفتم: - مطیع باشم و خون بس خوبی باشم. سرش رو تکون داد و گفت: - زانو‌ بزن. متعجب نگاهش کردم که با خطکش توی دستش زد روی شونم. - مطیع باش! آروم زانو زدم که مقابلم ایستاد، زیپ شلوارشو باز کرد و... https://t.me/+LBjnxJSVtQAxZjY0 https://t.me/+LBjnxJSVtQAxZjY0 ❤️‍🔥شب اولی که خونبسش شدم به زور خودشو توی دهنم جا داد و...
3000Loading...
02
_مال من کلفته یا واسه برادرم؟ شیخ اسعد همونطور که با کیـ*لفت کلفتش داشت پارم میکنه #سیـ*نه های بزرگمو چنگ میگرفت _آههه اوممم واسه جفتتون عالیهه آهه شیخ ارحام همونطور که #کیـ*لفتشو میمالید حشری لباشو لیس زد _پاهاتو بیشتر باز کن حبیبتی ، میخوام توی همون سوراخی که اسعد داره #جرش میده خودمو فرو کنم #کیـ*لفتشو دم کنار سوراخ بهشتم گذاشت و همونطور که فشار میداد حشری گفت _دوتایی سوراختو جوری جر میدیم که نتونی راه بری حبیبتی https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 دختره حشری گیر دوتا شیخ عرب با تمایلات خاصی میوفته که...😱🔞💦🔥
8320Loading...
03
دستشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم. رو پاهام خمش کردم و با پاهام پاهاشو قفل کردم. دو طرف باس*نشو با دستام باز کردم و انگشتای حاوی فلفلمو فرو کردم تو سوراخ کو*نش که جیغی کشید و تقلا کرد که با دست آزادم سیلی در کو*نش زدم.🌶🌶🔥🔥 انگشتامو داخل #مقعدش حرکت دادم تا جا باز کنه کم کم تقلاهاش بیشتر شد که فهمیدم فلفل اثر خودشو کرده....💦💦 https://t.me/+UHxHHRTOrFMyNzE0
7860Loading...
04
🧡خلاصه من چاووشم ... صاحب بزرگ ترین کازینوی زیر زمینی که کل مشهد ازم میترسن ... اما مشکل این این جاست پدر و مادری نداشتم پس تا این سن شناسنامه ای هم ندارم ! بعد از هزار سگ دو زدن بالاخره تونستم شناسنامه بگیرم ولی اسم دختر چموش و دست پا چلفتی به اسم ماهک اشتباها سر از صفحه ازدواجم در اورده ... https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 دختری که در حد اندازه ی خودم نمیبینمش ولی اون زیادی ساده و مهربونه … زیادی. داره به دنیام رنگ میده … اسیرش شدم … ولی یه شب جوری پسش زدم که حالا حاضره تو خیابونا بخوابه ولی کناره من نباشه
1270Loading...
05
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
7820Loading...
06
_ جی جی های خاله نفس بُزُلگه ها الوند داشتم در حمام جان میدادم .... دخترک چرا لباس زیر مرا جلوی پدرش گرفته بود و اینگونه فیزیولوژی تنم را برایش شرح میداد ؟ صدای مردانه و حرصی و او به گوشم میرسد + لا اله الا الله .... خانم حکمت دفعه آخرتون باشه با دخترم میرین حموم . دیگر نمیتوانم پاهایم را کنترل کنم ... روی زمین می افتم و حتما صدای افتادنم به گوشش رسیده که پشت حمام می آید + خانم حکمت ؟ صدایش نگران نبود ... اصلا اروند سلیمی را چه به نگران شدن برای پرستار دخترش ؟ ممکن نبود نگران باشد + نفس چرا جوابمو نمیدی ؟ چه گفته بود ؟! نامم را صدا زده بود ؟! #پارت_واقعی https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0 https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0
2120Loading...
07
_ جی جی های خاله نفس بُزُلگه ها الوند داشتم در حمام جان میدادم .... دخترک چرا لباس زیر مرا جلوی پدرش گرفته بود و اینگونه فیزیولوژی تنم را برایش شرح میداد ؟ صدای مردانه و حرصی و او به گوشم میرسد + لا اله الا الله .... خانم حکمت دفعه آخرتون باشه با دخترم میرین حموم . دیگر نمیتوانم پاهایم را کنترل کنم ... روی زمین می افتم و حتما صدای افتادنم به گوشش رسیده که پشت حمام می آید + خانم حکمت ؟ صدایش نگران نبود ... اصلا اروند سلیمی را چه به نگران شدن برای پرستار دخترش ؟ ممکن نبود نگران باشد + نفس چرا جوابمو نمیدی ؟ چه گفته بود ؟! نامم را صدا زده بود ؟! #پارت_واقعی https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0 https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0
4202Loading...
08
_مال من کلفته یا واسه برادرم؟ شیخ اسعد همونطور که با کیـ*لفت کلفتش داشت پارم میکنه #سیـ*نه های بزرگمو چنگ میگرفت _آههه اوممم واسه جفتتون عالیهه آهه شیخ ارحام همونطور که #کیـ*لفتشو میمالید حشری لباشو لیس زد _پاهاتو بیشتر باز کن حبیبتی ، میخوام توی همون سوراخی که اسعد داره #جرش میده خودمو فرو کنم #کیـ*لفتشو دم کنار سوراخ بهشتم گذاشت و همونطور که فشار میداد حشری گفت _دوتایی سوراختو جوری جر میدیم که نتونی راه بری حبیبتی https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 دختره حشری گیر دوتا شیخ عرب با تمایلات خاصی میوفته که...😱🔞💦🔥
6694Loading...
09
-ولم کن روانییی ولم کننن کمک....یکی کمکم کنهه اون مردک روانی بیخیال و خونسرد نزدیکم شد و بی توجه به تقلاهام پاهای لخت بی حسمو کمی بلند کرد و #پوشکو زیرم گذاشت با تمسخر به تپل پف کردم نگاهی انداخت و سیلی محکمی روش زد که برق از چشام رفت - آخخخ اییی تو دهنی که خوردم غیر منتظره بود - قانون اول حق جیغ زدن تا زمانی که من ندادمو نداری کوچولو با چشمای درشت و لرزون نگاش کردم که پورخندی زد و دوباره شروع کرد به #سیلی زدن به ک.ص ورم کردم اشک میریختمو هق هق و ناله هام بلند شده بود - آاااایییییی غلط کردممم بسههه بسههه یه لحظه حجم #بزرگی وارد ک.صم شد بی توجه  به چشمای از حدقه بیرون زدم مشت رمختشو وحشیانه داخلم تكون داد - اوههه بیب ببین چه خونی🩸 راه افتاده توهم دوست داری نه؟ بابایی داره دختر کوچولوشو جر میده نه؟؟ وقتی دید از شوک بیرون نمیام سریع #ماسک اکسیژنو رو بینیم گذاشت و ترسناک گفت: - نگران نباش عسل بابا ددی حواسش بهت هست خودم میدوزمت خودمم دوباره پارت میکنممم خنده عصبی کردو حرکت دستشو محکم تر کرد که بی جون ناله کردم و بدنم شروع کرد به لرزیدن - اره ارهه بلرز بلرززز گفته بودم پا رو دمم نزاری اما گوش نکردی عسل تاوانشو پس میدی دختر بد بالاخره دست نگه داشت. اما با حس #زبون خیس و خشنی بین تپل خونیم وحشت زده پایینو نگاه کردم که دردناک شروع به خوردن ک‌.ص پارم کرد و..... https://t.me/+4cqlHFpOTrgwYjY0
5692Loading...
10
دستشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم. رو پاهام خمش کردم و با پاهام پاهاشو قفل کردم. دو طرف باس*نشو با دستام باز کردم و انگشتای حاوی فلفلمو فرو کردم تو سوراخ کو*نش که جیغی کشید و تقلا کرد که با دست آزادم سیلی در کو*نش زدم.🌶🌶🔥🔥 انگشتامو داخل #مقعدش حرکت دادم تا جا باز کنه کم کم تقلاهاش بیشتر شد که فهمیدم فلفل اثر خودشو کرده....💦💦 https://t.me/+UHxHHRTOrFMyNzE0
5181Loading...
11
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
5281Loading...
12
🧡خلاصه من چاووشم ... صاحب بزرگ ترین کازینوی زیر زمینی که کل مشهد ازم میترسن ... اما مشکل این این جاست پدر و مادری نداشتم پس تا این سن شناسنامه ای هم ندارم ! بعد از هزار سگ دو زدن بالاخره تونستم شناسنامه بگیرم ولی اسم دختر چموش و دست پا چلفتی به اسم ماهک اشتباها سر از صفحه ازدواجم در اورده ... https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 دختری که در حد اندازه ی خودم نمیبینمش ولی اون زیادی ساده و مهربونه … زیادی. داره به دنیام رنگ میده … اسیرش شدم … ولی یه شب جوری پسش زدم که حالا حاضره تو خیابونا بخوابه ولی کناره من نباشه
4932Loading...
13
🧡خلاصه من چاووشم ... صاحب بزرگ ترین کازینوی زیر زمینی که کل مشهد ازم میترسن ... اما مشکل این این جاست پدر و مادری نداشتم پس تا این سن شناسنامه ای هم ندارم ! بعد از هزار سگ دو زدن بالاخره تونستم شناسنامه بگیرم ولی اسم دختر چموش و دست پا چلفتی به اسم ماهک اشتباها سر از صفحه ازدواجم در اورده ... https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 دختری که در حد اندازه ی خودم نمیبینمش ولی اون زیادی ساده و مهربونه … زیادی. داره به دنیام رنگ میده … اسیرش شدم … ولی یه شب جوری پسش زدم که حالا حاضره تو خیابونا بخوابه ولی کناره من نباشه
2280Loading...
14
_ جی جی های خاله نفس بُزُلگه ها الوند داشتم در حمام جان میدادم .... دخترک چرا لباس زیر مرا جلوی پدرش گرفته بود و اینگونه فیزیولوژی تنم را برایش شرح میداد ؟ صدای مردانه و حرصی و او به گوشم میرسد + لا اله الا الله .... خانم حکمت دفعه آخرتون باشه با دخترم میرین حموم . دیگر نمیتوانم پاهایم را کنترل کنم ... روی زمین می افتم و حتما صدای افتادنم به گوشش رسیده که پشت حمام می آید + خانم حکمت ؟ صدایش نگران نبود ... اصلا اروند سلیمی را چه به نگران شدن برای پرستار دخترش ؟ ممکن نبود نگران باشد + نفس چرا جوابمو نمیدی ؟ چه گفته بود ؟! نامم را صدا زده بود ؟! #پارت_واقعی https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0 https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0
2330Loading...
15
_مال من کلفته یا واسه برادرم؟ شیخ اسعد همونطور که با کیـ*لفت کلفتش داشت پارم میکنه #سیـ*نه های بزرگمو چنگ میگرفت _آههه اوممم واسه جفتتون عالیهه آهه شیخ ارحام همونطور که #کیـ*لفتشو میمالید حشری لباشو لیس زد _پاهاتو بیشتر باز کن حبیبتی ، میخوام توی همون سوراخی که اسعد داره #جرش میده خودمو فرو کنم #کیـ*لفتشو دم کنار سوراخ بهشتم گذاشت و همونطور که فشار میداد حشری گفت _دوتایی سوراختو جوری جر میدیم که نتونی راه بری حبیبتی https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 دختره حشری گیر دوتا شیخ عرب با تمایلات خاصی میوفته که...😱🔞💦🔥
3782Loading...
16
-ولم کن روانییی ولم کننن کمک....یکی کمکم کنهه اون مردک روانی بیخیال و خونسرد نزدیکم شد و بی توجه به تقلاهام پاهای لخت بی حسمو کمی بلند کرد و #پوشکو زیرم گذاشت با تمسخر به تپل پف کردم نگاهی انداخت و سیلی محکمی روش زد که برق از چشام رفت - آخخخ اییی تو دهنی که خوردم غیر منتظره بود - قانون اول حق جیغ زدن تا زمانی که من ندادمو نداری کوچولو با چشمای درشت و لرزون نگاش کردم که پورخندی زد و دوباره شروع کرد به #سیلی زدن به ک.ص ورم کردم اشک میریختمو هق هق و ناله هام بلند شده بود - آاااایییییی غلط کردممم بسههه بسههه یه لحظه حجم #بزرگی وارد ک.صم شد بی توجه  به چشمای از حدقه بیرون زدم مشت رمختشو وحشیانه داخلم تكون داد - اوههه بیب ببین چه خونی🩸 راه افتاده توهم دوست داری نه؟ بابایی داره دختر کوچولوشو جر میده نه؟؟ وقتی دید از شوک بیرون نمیام سریع #ماسک اکسیژنو رو بینیم گذاشت و ترسناک گفت: - نگران نباش عسل بابا ددی حواسش بهت هست خودم میدوزمت خودمم دوباره پارت میکنممم خنده عصبی کردو حرکت دستشو محکم تر کرد که بی جون ناله کردم و بدنم شروع کرد به لرزیدن - اره ارهه بلرز بلرززز گفته بودم پا رو دمم نزاری اما گوش نکردی عسل تاوانشو پس میدی دختر بد بالاخره دست نگه داشت. اما با حس #زبون خیس و خشنی بین تپل خونیم وحشت زده پایینو نگاه کردم که دردناک شروع به خوردن ک‌.ص پارم کرد و..... https://t.me/+4cqlHFpOTrgwYjY0
2880Loading...
17
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
2350Loading...
18
هلن یه دختر تنها از طبقه مرفهه و به وسیله دوستش پاش به پارتیای لختی باز میشه و یه شب تو پارتی با سورن،یه مرد چهل ساله میخوابه! اما داستان همونجا تموم نمیشه....بعد از چند هفته هلن سورنو دوباره ملاقات میکنه اونم به عنوان پدر هم دانشگاهیش و اتیش هوس اون دوتا دوباره با دیدن همدیگه فوران میکنه و.....💦💦🔞🔞 https://t.me/+UYl_ebtmISpmNmVk https://t.me/+UYl_ebtmISpmNmVk این رمان فقط مخصوص بزرگسالانه🔞 دارای صحنه های باز و #بدون_سانسور❌
3150Loading...
19
_مال من کلفته یا واسه برادرم؟ شیخ اسعد همونطور که با کیـ*لفت کلفتش داشت پارم میکنه #سیـ*نه های بزرگمو چنگ میگرفت _آههه اوممم واسه جفتتون عالیهه آهه شیخ ارحام همونطور که #کیـ*لفتشو میمالید حشری لباشو لیس زد _پاهاتو بیشتر باز کن حبیبتی ، میخوام توی همون سوراخی که اسعد داره #جرش میده خودمو فرو کنم #کیـ*لفتشو دم کنار سوراخ بهشتم گذاشت و همونطور که فشار میداد حشری گفت _دوتایی سوراختو جوری جر میدیم که نتونی راه بری حبیبتی https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 دختره حشری گیر دوتا شیخ عرب با تمایلات خاصی میوفته که...😱🔞💦🔥
3101Loading...
20
-ولم کن روانییی ولم کننن کمک....یکی کمکم کنهه اون مردک روانی بیخیال و خونسرد نزدیکم شد و بی توجه به تقلاهام پاهای لخت بی حسمو کمی بلند کرد و #پوشکو زیرم گذاشت با تمسخر به تپل پف کردم نگاهی انداخت و سیلی محکمی روش زد که برق از چشام رفت - آخخخ اییی تو دهنی که خوردم غیر منتظره بود - قانون اول حق جیغ زدن تا زمانی که من ندادمو نداری کوچولو با چشمای درشت و لرزون نگاش کردم که پورخندی زد و دوباره شروع کرد به #سیلی زدن به ک.ص ورم کردم اشک میریختمو هق هق و ناله هام بلند شده بود - آاااایییییی غلط کردممم بسههه بسههه یه لحظه حجم #بزرگی وارد ک.صم شد بی توجه  به چشمای از حدقه بیرون زدم مشت رمختشو وحشیانه داخلم تكون داد - اوههه بیب ببین چه خونی🩸 راه افتاده توهم دوست داری نه؟ بابایی داره دختر کوچولوشو جر میده نه؟؟ وقتی دید از شوک بیرون نمیام سریع #ماسک اکسیژنو رو بینیم گذاشت و ترسناک گفت: - نگران نباش عسل بابا ددی حواسش بهت هست خودم میدوزمت خودمم دوباره پارت میکنممم خنده عصبی کردو حرکت دستشو محکم تر کرد که بی جون ناله کردم و بدنم شروع کرد به لرزیدن - اره ارهه بلرز بلرززز گفته بودم پا رو دمم نزاری اما گوش نکردی عسل تاوانشو پس میدی دختر بد بالاخره دست نگه داشت. اما با حس #زبون خیس و خشنی بین تپل خونیم وحشت زده پایینو نگاه کردم که دردناک شروع به خوردن ک‌.ص پارم کرد و..... https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 ⚠️🔞دستگاه شوک و میزاره رو تپل دختره و انقدر شوک میده تا ارض.ا شه😱🔞⚠️ https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 https://t.me/+DghjcVuwlnE3NmU0 سیاوش دکتر روانی ای که به زور دختر بچه مدرسه ای رو لیتل خودش میکنه و ...😈💦 ❌❌با ژانر متفاوت #ددی_لیتل_خشن_دارک  که مناسب فقط بزرگسال میباشد❌❌
2980Loading...
21
_ جی جی های خاله نفس بُزُلگه ها الوند داشتم در حمام جان میدادم .... دخترک چرا لباس زیر مرا جلوی پدرش گرفته بود و اینگونه فیزیولوژی تنم را برایش شرح میداد ؟ صدای مردانه و حرصی و او به گوشم میرسد + لا اله الا الله .... خانم حکمت دفعه آخرتون باشه با دخترم میرین حموم . دیگر نمیتوانم پاهایم را کنترل کنم ... روی زمین می افتم و حتما صدای افتادنم به گوشش رسیده که پشت حمام می آید + خانم حکمت ؟ صدایش نگران نبود ... اصلا اروند سلیمی را چه به نگران شدن برای پرستار دخترش ؟ ممکن نبود نگران باشد + نفس چرا جوابمو نمیدی ؟ چه گفته بود ؟! نامم را صدا زده بود ؟! #پارت_واقعی https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0 https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0
2300Loading...
22
🧡خلاصه من چاووشم ... صاحب بزرگ ترین کازینوی زیر زمینی که کل مشهد ازم میترسن ... اما مشکل این این جاست پدر و مادری نداشتم پس تا این سن شناسنامه ای هم ندارم ! بعد از هزار سگ دو زدن بالاخره تونستم شناسنامه بگیرم ولی اسم دختر چموش و دست پا چلفتی به اسم ماهک اشتباها سر از صفحه ازدواجم در اورده ... https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 دختری که در حد اندازه ی خودم نمیبینمش ولی اون زیادی ساده و مهربونه … زیادی. داره به دنیام رنگ میده … اسیرش شدم … ولی یه شب جوری پسش زدم که حالا حاضره تو خیابونا بخوابه ولی کناره من نباشه
2640Loading...
23
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
3080Loading...
24
هلن یه دختر تنها از طبقه مرفهه و به وسیله دوستش پاش به پارتیای لختی باز میشه و یه شب تو پارتی با سورن،یه مرد چهل ساله میخوابه! اما داستان همونجا تموم نمیشه....بعد از چند هفته هلن سورنو دوباره ملاقات میکنه اونم به عنوان پدر هم دانشگاهیش و اتیش هوس اون دوتا دوباره با دیدن همدیگه فوران میکنه و.....💦💦🔞🔞 https://t.me/+UYl_ebtmISpmNmVk https://t.me/+UYl_ebtmISpmNmVk این رمان فقط مخصوص بزرگسالانه🔞 دارای صحنه های باز و #بدون_سانسور❌
3021Loading...
25
میدونستی که تو vip بیش از ۱۰۰ پارت جلوتر هستیم😨و به جاهای هیجان انگیزش رسیدیم. اسپویل جدید vip🥲 👇🏻 بچه توژال سقط شده و فرمان جلوی توژال ، لادنو میبوسه😭حالا توژال میخواد با شهریار ازدواج کنه جهت عضویت در vip 🦚مبلغ 55هزار‌تومان🦚 اگر وی‌آی‌پی جفت رمان‌هارو میخواید @yaldatag 🍒مبلغ 110 100تومان🍒 6219861910493013 جعفری ♥️واریز و فیش و اسم رمان را ذکر کنید♥️ 🦩 @itshighflying 🦩
1 3741Loading...
26
#پارت_۹۵ #جعفری خون در رگش یخ بست وقتی گفته توژال را شنید: -مطمئنم! طولی نکشید تا منشی معترض به سمتش رفت ، فرمان جنون‌زده عربده‌ای کشید و داخل رفت. با خشم پرده را کنار زد و با دیدن توژالی که دستش روی کمربندش بود ، ثابت ماند. از چشمان فرمان خون چکه میکرد، سرش بقدری داغ بود که گویی دود از کله‌اش بلند میشد... چشمان طوفانیش را به توژال دوخت بی‌توجه به صدای منشی و دکتر ، قدم قدم جلو رفت. عصبی چندین بار پشت همدیگر پلک زد و دستش را پشت گردنش انداخت. تلاش بر آرام بودن داشت ، تلاش کرد تا صدایش بلند نباشد. بی‌توجه به توژال که گویی جن دیده بود و از ترس یک قدم با سکته فاصله داشت ، زبانش را تر کرد: -فقط به من بگو...بگو که اشتباه شنیدم! تو....تو حامله....نی..نیستی! اصلا.... خشمگین نفسش را فرو فرستاد: -اصلاا حامله‌ام اگه هستی ، بگو که بی‌خبر از من نیومدی برای سقط! دستش را کلافه بر صورت و ته‌ریشش کشید: -بگو توژال، بگو ! وقتی سکوت توژال را داد ، وقتی لرزش بدن دلبرش را دید فریاد کشید: -توژال نلرزز ، حرف بزن زن. نلرز ، جواب منو بدهه. بگو که اشتباه شنیدمم!!!! من ساچلی‌ام! دانشجوی رشته‌ی هنر، یه دختر از محلّه‌های پایین شهر خیلی آروم و باحیا...🥺😍 روز عقد تنها رفیقم، نامزدش که تازه از کُما در اومده بود، جلوی همه ادعا کرد که من معشوقه‌ی فراریش هستم! دانا! نامزد بهترین دوستم طوری نقش بازی می‌کرد که همه باورش کردن و من با یک آبروریزی بزرگ.... https://t.me/+zUzsUu4XHYs2NGQ0 دختره رو همه طردش می‌کنن و مجبورش می‌کنن زن دوم طرف بشه😭‼️
1 42613Loading...
27
برای بچه‌های دل شکستم😔💔 👇🏻👇🏻👇🏻
1 4106Loading...
28
اسمش شاهانه! یه مرد چهل ساله‌ی هات و خوشتیپ که هر دختری تو هر سن و سالی می‌تونه دلش براش بلرزه🥵 یه مرد جدی و مغروره که به شدت خشکه و به زور با بقیه صمیمی میشه، زن و بچه داره اما دختر شریکش با دلبری به تختش راه پیدا میکنه و وقتی به خودشون میان که دختره حامله می‌شه و باباش که بفهمه...😤💔 https://t.me/+tfeJT6oOC_EzODA0 https://t.me/+tfeJT6oOC_EzODA0
7671Loading...
29
من کیسانم... استاد دانشگاه جدی و تعصبی! از سر دلسوزی، دانشجوی ریزه میزه و لوندم و صیغه کردم که با بچه‌ی چند ماهه‌ش بی‌پناه نمونه! با دین و ایمون بودم اما وقتی محرمم شد و هر روز توی خونه‌م دیدمش، نتونستم جلوی خودمو بگیرم... اونم بیوه بود و‌ ...😱🔞❗️ https://t.me/+IMvWJpDkjj0xYmM0 رابطه استاد مذهبی و دانشجوی لوندش🔥❌🙊
8501Loading...
30
هیراد خان بزرگ طایفه میرآبادی ها که کل شهر به اسمش قسم میخورن بعد فوت همسرش دل میبنده به نوه کوچیکش و وقتی اون توی حمومه میره و بهش تجاوز میکنه اما نمیدونه که نیاز کوچولو نوه ناتنیشه و حالا ازش بارداره با فهمیدن این موضوع از آلمان برمیگرده و…‼️🔞 https://t.me/+qZCrQCmt9iY4ODhk https://t.me/+qZCrQCmt9iY4ODhk دارای صحنه های خیلی باز 👆🔞💦
8771Loading...
31
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
8290Loading...
32
من کیسانم... استاد دانشگاه جدی و تعصبی! از سر دلسوزی، دانشجوی ریزه میزه و لوندم و صیغه کردم که با بچه‌ی چند ماهه‌ش بی‌پناه نمونه! با دین و ایمون بودم اما وقتی محرمم شد و هر روز توی خونه‌م دیدمش، نتونستم جلوی خودمو بگیرم... اونم بیوه بود و‌ ...😱🔞❗️ رابطه استاد مذهبی و دانشجوی لوندش🔥❌🙊
4932Loading...
33
اسمش شاهانه! یه مرد چهل ساله‌ی هات و خوشتیپ که هر دختری تو هر سن و سالی می‌تونه دلش براش بلرزه🥵 یه مرد جدی و مغروره که به شدت خشکه و به زور با بقیه صمیمی میشه، زن و بچه داره اما دختر شریکش با دلبری به تختش راه پیدا میکنه و وقتی به خودشون میان که دختره حامله می‌شه و باباش که بفهمه...😤💔 https://t.me/+tfeJT6oOC_EzODA0 https://t.me/+tfeJT6oOC_EzODA0
1 0663Loading...
34
هیراد خان بزرگ طایفه میرآبادی ها که کل شهر به اسمش قسم میخورن بعد فوت همسرش دل میبنده به نوه کوچیکش و وقتی اون توی حمومه میره و بهش تجاوز میکنه اما نمیدونه که نیاز کوچولو نوه ناتنیشه و حالا ازش بارداره با فهمیدن این موضوع از آلمان برمیگرده و…‼️🔞 https://t.me/+qZCrQCmt9iY4ODhk https://t.me/+qZCrQCmt9iY4ODhk دارای صحنه های خیلی باز 👆🔞💦
1 1333Loading...
35
- چرا سینه هات و وسط جلسه هی تکون میدی؟ متعجب نگام کرد. - دلیلی نداره، دستم و تکون میدم اونم تکون می‌خوره. - بعد اینکه از من فرار کردی، خوب مالی شدی واسه خودت ها! انگار ترسید که شناختمش و کمی فاصله گرفت. - شب شما هم خوش جناب. دستم و دور کمرش حلقه کردم. - دلم برات تنگ شده بود کوچولوی سکسی! دستم و بین پاش فرستادم و...🍆🔞 https://t.me/+D_aHF3t0jdQ0MDY0 #دارای‌صحنه‌های‌بزرگسالان🔥
7365Loading...
36
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
1 0171Loading...
37
- چرا سینه هات و وسط جلسه هی تکون میدی؟ متعجب نگام کرد. - دلیلی نداره، دستم و تکون میدم اونم تکون می‌خوره. - بعد اینکه از من فرار کردی، خوب مالی شدی واسه خودت ها! انگار ترسید که شناختمش و کمی فاصله گرفت. - شب شما هم خوش جناب. دستم و دور کمرش حلقه کردم. - دلم برات تنگ شده بود کوچولوی سکسی! دستم و بین پاش فرستادم و...🍆🔞 #دارای‌صحنه‌های‌بزرگسالان🔥
5832Loading...
38
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
4830Loading...
39
اسمش شاهانه! یه مرد چهل ساله‌ی هات و خوشتیپ که هر دختری تو هر سن و سالی می‌تونه دلش براش بلرزه🥵 یه مرد جدی و مغروره که به شدت خشکه و به زور با بقیه صمیمی میشه، زن و بچه داره اما دختر شریکش با دلبری به تختش راه پیدا میکنه و وقتی به خودشون میان که دختره حامله می‌شه و باباش که بفهمه...😤💔 https://t.me/+tfeJT6oOC_EzODA0 https://t.me/+tfeJT6oOC_EzODA0
5021Loading...
40
- راه میری کل باسنت تو چشممه. از پشت مانتوم رو پایین کشید. - نکن امیر یل. دختر خاله هات به باسنم حسودی میکنن بذار ببینش. رو چرخوندم که تنمو محکم گرفت و به دیوار کوبوندم. با چشمای گرد بهش زل زدم که دم گوشم با خشم غرید. - تو غلط میکنی باسنتو تو چش بقیه کنی توله سگ‌. ضربه ی محکمی بهش زد. - این سهم منم نشده. حالا تو چش بقیه میکنیش؟ اخم کردم و هلی به تنش دادم. - وسط مهمونی ولم کن. خشتکشو بهم فشار داد و برخلاف حرفم... https://t.me/+a9EqvtZQX4xmZTQ0 https://t.me/+a9EqvtZQX4xmZTQ0 🙊مرد غیرتی و متعصبی که زنش همش پا روی غیرتش می‌ذاره و...
5643Loading...
- وظایفت رو میدونی؟ با نفس بریده گفتم: - مطیع باشم و خون بس خوبی باشم. سرش رو تکون داد و گفت: - زانو‌ بزن. متعجب نگاهش کردم که با خطکش توی دستش زد روی شونم. - مطیع باش! آروم زانو زدم که مقابلم ایستاد، زیپ شلوارشو باز کرد و... https://t.me/+LBjnxJSVtQAxZjY0 https://t.me/+LBjnxJSVtQAxZjY0 ❤️‍🔥شب اولی که خونبسش شدم به زور خودشو توی دهنم جا داد و...
Показать все...
1
_مال من کلفته یا واسه برادرم؟ شیخ اسعد همونطور که با کیـ*لفت کلفتش داشت پارم میکنه #سیـ*نه های بزرگمو چنگ میگرفت _آههه اوممم واسه جفتتون عالیهه آهه شیخ ارحام همونطور که #کیـ*لفتشو میمالید حشری لباشو لیس زد _پاهاتو بیشتر باز کن حبیبتی ، میخوام توی همون سوراخی که اسعد داره #جرش میده خودمو فرو کنم #کیـ*لفتشو دم کنار سوراخ بهشتم گذاشت و همونطور که فشار میداد حشری گفت _دوتایی سوراختو جوری جر میدیم که نتونی راه بری حبیبتی https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 دختره حشری گیر دوتا شیخ عرب با تمایلات خاصی میوفته که...😱🔞💦🔥
Показать все...
💔 2👍 1
دستشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم. رو پاهام خمش کردم و با پاهام پاهاشو قفل کردم. دو طرف باس*نشو با دستام باز کردم و انگشتای حاوی فلفلمو فرو کردم تو سوراخ کو*نش که جیغی کشید و تقلا کرد که با دست آزادم سیلی در کو*نش زدم.🌶🌶🔥🔥 انگشتامو داخل #مقعدش حرکت دادم تا جا باز کنه کم کم تقلاهاش بیشتر شد که فهمیدم فلفل اثر خودشو کرده....💦💦 https://t.me/+UHxHHRTOrFMyNzE0
Показать все...
🧡خلاصه من چاووشم ... صاحب بزرگ ترین کازینوی زیر زمینی که کل مشهد ازم میترسن ... اما مشکل این این جاست پدر و مادری نداشتم پس تا این سن شناسنامه ای هم ندارم ! بعد از هزار سگ دو زدن بالاخره تونستم شناسنامه بگیرم ولی اسم دختر چموش و دست پا چلفتی به اسم ماهک اشتباها سر از صفحه ازدواجم در اورده ... https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 https://t.me/+naB1W7JBKU5mYTI8 دختری که در حد اندازه ی خودم نمیبینمش ولی اون زیادی ساده و مهربونه … زیادی. داره به دنیام رنگ میده … اسیرش شدم … ولی یه شب جوری پسش زدم که حالا حاضره تو خیابونا بخوابه ولی کناره من نباشه
Показать все...
داداشم دراز کشیده بود یهو زد زیر خنده مام کاری نداشتیم یهو بعد چند دقیقه دوباره زد زیر خنده بابام بهش گفت کره خر برای چی میخندی گل زدی ؟؟ یهو داداشم گفت نه بابا پست های این کانال _Twitrs رو دارم میخونم و میخندم هیچی دیگه الان هر پنج دقیقه یکبار همه خانواده با هم شروع به خندیدن میکنیم😐
Показать все...
_ جی جی های خاله نفس بُزُلگه ها الوند داشتم در حمام جان میدادم .... دخترک چرا لباس زیر مرا جلوی پدرش گرفته بود و اینگونه فیزیولوژی تنم را برایش شرح میداد ؟ صدای مردانه و حرصی و او به گوشم میرسد + لا اله الا الله .... خانم حکمت دفعه آخرتون باشه با دخترم میرین حموم . دیگر نمیتوانم پاهایم را کنترل کنم ... روی زمین می افتم و حتما صدای افتادنم به گوشش رسیده که پشت حمام می آید + خانم حکمت ؟ صدایش نگران نبود ... اصلا اروند سلیمی را چه به نگران شدن برای پرستار دخترش ؟ ممکن نبود نگران باشد + نفس چرا جوابمو نمیدی ؟ چه گفته بود ؟! نامم را صدا زده بود ؟! #پارت_واقعی https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0 https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0
Показать все...
_ جی جی های خاله نفس بُزُلگه ها الوند داشتم در حمام جان میدادم .... دخترک چرا لباس زیر مرا جلوی پدرش گرفته بود و اینگونه فیزیولوژی تنم را برایش شرح میداد ؟ صدای مردانه و حرصی و او به گوشم میرسد + لا اله الا الله .... خانم حکمت دفعه آخرتون باشه با دخترم میرین حموم . دیگر نمیتوانم پاهایم را کنترل کنم ... روی زمین می افتم و حتما صدای افتادنم به گوشش رسیده که پشت حمام می آید + خانم حکمت ؟ صدایش نگران نبود ... اصلا اروند سلیمی را چه به نگران شدن برای پرستار دخترش ؟ ممکن نبود نگران باشد + نفس چرا جوابمو نمیدی ؟ چه گفته بود ؟! نامم را صدا زده بود ؟! #پارت_واقعی https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0 https://t.me/+faHy9qqOuwo5OGY0
Показать все...
_مال من کلفته یا واسه برادرم؟ شیخ اسعد همونطور که با کیـ*لفت کلفتش داشت پارم میکنه #سیـ*نه های بزرگمو چنگ میگرفت _آههه اوممم واسه جفتتون عالیهه آهه شیخ ارحام همونطور که #کیـ*لفتشو میمالید حشری لباشو لیس زد _پاهاتو بیشتر باز کن حبیبتی ، میخوام توی همون سوراخی که اسعد داره #جرش میده خودمو فرو کنم #کیـ*لفتشو دم کنار سوراخ بهشتم گذاشت و همونطور که فشار میداد حشری گفت _دوتایی سوراختو جوری جر میدیم که نتونی راه بری حبیبتی https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 https://t.me/+n68LpZtDQRY1ZDE0 دختره حشری گیر دوتا شیخ عرب با تمایلات خاصی میوفته که...😱🔞💦🔥
Показать все...
-ولم کن روانییی ولم کننن کمک....یکی کمکم کنهه اون مردک روانی بیخیال و خونسرد نزدیکم شد و بی توجه به تقلاهام پاهای لخت بی حسمو کمی بلند کرد و #پوشکو زیرم گذاشت با تمسخر به تپل پف کردم نگاهی انداخت و سیلی محکمی روش زد که برق از چشام رفت - آخخخ اییی تو دهنی که خوردم غیر منتظره بود - قانون اول حق جیغ زدن تا زمانی که من ندادمو نداری کوچولو با چشمای درشت و لرزون نگاش کردم که پورخندی زد و دوباره شروع کرد به #سیلی زدن به ک.ص ورم کردم اشک میریختمو هق هق و ناله هام بلند شده بود - آاااایییییی غلط کردممم بسههه بسههه یه لحظه حجم #بزرگی وارد ک.صم شد بی توجه  به چشمای از حدقه بیرون زدم مشت رمختشو وحشیانه داخلم تكون داد - اوههه بیب ببین چه خونی🩸 راه افتاده توهم دوست داری نه؟ بابایی داره دختر کوچولوشو جر میده نه؟؟ وقتی دید از شوک بیرون نمیام سریع #ماسک اکسیژنو رو بینیم گذاشت و ترسناک گفت: - نگران نباش عسل بابا ددی حواسش بهت هست خودم میدوزمت خودمم دوباره پارت میکنممم خنده عصبی کردو حرکت دستشو محکم تر کرد که بی جون ناله کردم و بدنم شروع کرد به لرزیدن - اره ارهه بلرز بلرززز گفته بودم پا رو دمم نزاری اما گوش نکردی عسل تاوانشو پس میدی دختر بد بالاخره دست نگه داشت. اما با حس #زبون خیس و خشنی بین تپل خونیم وحشت زده پایینو نگاه کردم که دردناک شروع به خوردن ک‌.ص پارم کرد و..... https://t.me/+4cqlHFpOTrgwYjY0
Показать все...
دستشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم. رو پاهام خمش کردم و با پاهام پاهاشو قفل کردم. دو طرف باس*نشو با دستام باز کردم و انگشتای حاوی فلفلمو فرو کردم تو سوراخ کو*نش که جیغی کشید و تقلا کرد که با دست آزادم سیلی در کو*نش زدم.🌶🌶🔥🔥 انگشتامو داخل #مقعدش حرکت دادم تا جا باز کنه کم کم تقلاهاش بیشتر شد که فهمیدم فلفل اثر خودشو کرده....💦💦 https://t.me/+UHxHHRTOrFMyNzE0
Показать все...