cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🔞عَـطَـش بـرهنگـی

وقتی اون پایین دارم برات میخورم عاشق اون چشمای خمارتم🫦💦 #نقاش_هات🔞

Больше
Рекламные посты
17 310
Подписчики
-13924 часа
-1987 дней
-68030 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
بامـــ💦ـداد خمــ🔞ــاری🙊 #پارت_1 _آهههه شهروز عشقم تندتررر اووف آهههه بابا با شه.وت ک.یر درازشو توی #کص ج*نده زیرش عقب جلو میکرد... سهراب #ک.صمو محکمتر مکید که آه و ناله هام شدت گرفت.. _اووف صدای باباتو میشنوی تابان ؟ بابات داره یه جن.ده میکنه منم دارم دختر جن.ده ی #ک.ص تنگشو می.گام آههه به سهراب که به جای بدهی بابام داشت #ک.ص تنگ و باکرمو میخورد و لیس میزد نگاه کردم.. _آههه سهراب آههه دارم میام اووف آهههه آبم با شدت توی دهنش پاچید و همزمان جن.ده ای که زیر بابام بود روی #ک.یر بابام نشست و شروع کرد به سواری کردن روی #کی.ر بابام و یهو.... https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 بابای حش.ریش دختر #ک*ص تنگ و باکره اشو جای بدهی به مرد #متاهل میده که...🔞💦🤤 #فول‌صحنه💦💦🔞
1980Loading...
02
روی #ک*یرش نشستم که از لذت چشمام سیاهی رفت _آههه آهه اووم آههه نیک چاک #ک*صمو از هم باز کرد و عمیق تر #ک*یرشو درون #ک*صم جا داد و محکم تل.مبه زد... _اوووف لی‌لی عجب #ک*ص طلایی داری آهههه صدای خیس شلپ شلوپ ضربه هاش #ک*یرش توی #ک*صم آه و ناله هام دراورد که با دیدن مامان.....🔞💦🫣 https://t.me/+q_4-wNf78nkwYTBk https://t.me/+q_4-wNf78nkwYTBk #مادره‌دخترشو‌درحال‌سواری‌روی‌کی.ر‌داداشش‌میبینه‌و...🤤🍑🔞💦ممنوعه‌ه.ات🔞👆🏼💦
2660Loading...
03
بامـــ💦ـداد خمــ🔞ــاری🙊 #پارت_1 _آهههه شهروز عشقم تندتررر اووف آهههه بابا با شه.وت ک.یر درازشو توی #کص ج*نده زیرش عقب جلو میکرد... سهراب #ک.صمو محکمتر مکید که آه و ناله هام شدت گرفت.. _اووف صدای باباتو میشنوی تابان ؟ بابات داره یه جن.ده میکنه منم دارم دختر جن.ده ی #ک.ص تنگشو می.گام آههه به سهراب که به جای بدهی بابام داشت #ک.ص تنگ و باکرمو میخورد و لیس میزد نگاه کردم.. _آههه سهراب آههه دارم میام اووف آهههه آبم با شدت توی دهنش پاچید و همزمان جن.ده ای که زیر بابام بود روی #ک.یر بابام نشست و شروع کرد به سواری کردن روی #کی.ر بابام و یهو.... https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 بابای حش.ریش دختر #ک*ص تنگ و باکره اشو جای بدهی به مرد #متاهل میده که...🔞💦🤤 #فول‌صحنه💦💦🔞
1371Loading...
04
پرس.ینگ ن.یپل 🫦🔞 #Part_1 نوک س.ینه های نرم و گردمو لای انگشتاش گرفت و با چشمای نافذش تو چشمام زل زد. درحالی که آروم با نوکشون ور میرفت زمزمه کرد: -جون ، نوک سی.نت خوراک پرسینگه. با حرفی که زد حس کردم لای پاهام خیس شده. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا راضی شم پرس.ینگ نیپ.لمو یه پسر انجام بده. اگه شوهرم میفهمید مرگم حتمی بود. اما الان پشیمون نبودم از انتخابم. هم پرس.ینگ میزد هم من لذت میبردم. پسر سک..سی و خوشگلی بود. هیکلش هم خوب بود لبخند پر ش.هوتی زدم و گفتم: -میخوای تستشون کنی؟ کمی به نی..پلام فشار وارد کرد و گفت: -به موقعش میچشم. https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx رابطه زن متاهل با پرس.ینگ کار سک.سی و جوونش🔞🙈
2352Loading...
05
_بابات میدونه سی.نه های دختر کوچولوش زیر دست رفیقش گنده شدن؟ با نشستن زبون #داغ تارخ رو شاهرگم نالون کمرشو چنگ زدم و دوباره خودشو بهم فشرد و همزمان دامنمو بالا زد و حرکت #لباشو پایین تر کشید _دوباره میخوای کبودم کنی؟ #سین.ه هامو محکم چنک زد و لباس زیر توریم با حرکت دستش پاره کرد _مراقب باش صدات بیرون نره...🍓🔞🔞🔞 https://t.me/+J1b8Y9DWe9c0NTk8
3651Loading...
06
پرس.ینگ ن.یپل 🫦🔞 #Part_1 نوک س.ینه های نرم و گردمو لای انگشتاش گرفت و با چشمای نافذش تو چشمام زل زد. درحالی که آروم با نوکشون ور میرفت زمزمه کرد: -جون ، نوک سی.نت خوراک پرسینگه. با حرفی که زد حس کردم لای پاهام خیس شده. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا راضی شم پرس.ینگ نیپ.لمو یه پسر انجام بده. اگه شوهرم میفهمید مرگم حتمی بود. اما الان پشیمون نبودم از انتخابم. هم پرس.ینگ میزد هم من لذت میبردم. پسر سک..سی و خوشگلی بود. هیکلش هم خوب بود لبخند پر ش.هوتی زدم و گفتم: -میخوای تستشون کنی؟ کمی به نی..پلام فشار وارد کرد و گفت: -به موقعش میچشم. https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx رابطه زن متاهل با پرس.ینگ کار سک.سی و جوونش🔞🙈
6845Loading...
07
_بابات میدونه سی.نه های دختر کوچولوش زیر دست رفیقش گنده شدن؟ با نشستن زبون #داغ تارخ رو شاهرگم نالون کمرشو چنگ زدم و دوباره خودشو بهم فشرد و همزمان دامنمو بالا زد و حرکت #لباشو پایین تر کشید _دوباره میخوای کبودم کنی؟ #سین.ه هامو محکم چنک زد و لباس زیر توریم با حرکت دستش پاره کرد _مراقب باش صدات بیرون نره...🍓🔞🔞🔞 https://t.me/+J1b8Y9DWe9c0NTk8
6723Loading...
08
#خانم‌کوچولو346 بین پام نشست و پوشکمو با آرامش باز کرد. پاهامو از هم باز کرد که با خجالت دستمو گذاشتم رو به.شتم... _برشدار... اینقدر خشن گفت که بلافاصله دستمو برداشتم. سیلی محکمی رو تپل آبدارم زد و سرخم کرد. اول بوسه ی آرومی روی بهش.تم زد و بی توجه به چشمای بغض کردم، شروع کرد به مکی.دن و خوردن وحشیانه به.شتم... https://t.me/+r8M93sg_JDllNTBk https://t.me/+r8M93sg_JDllNTBk #بزرگسال #ممنوعه 🥵💦
1 2032Loading...
09
دوک دو طرف #با.سنم رو خودش باز کرد و اون زن یه چیز #لزج لای #باس.نم ریخت و با دستش شروع کرد رو #مقع.دم مالیدن و با انگشتش آروم آروم تو #کو*نم فرو کردن.💦💦 حس مضخرف #تحقیر و درد و هزار جور حس دیگه. دکتر بود ولی همین که با اون حالت لخ.ت دمر رو پای دوک بودم و انگشت میشدم تحقیر امیز ترین حالت ممکن بود. 🔥🔥🔥 خودمو سفت کرده بودم. یه چیزی رو گذاشت رو #سوراخ #پشتم و آروم شروع کرد داخل فرو کردن. چنگ میزدم به شلوار دوک و فقط اشک میریختم... تا اخر که فرو کرد مثل اون چیز کوفتی که تو #وا.ژنم فرو کرده بود شروع کرد بازش کردن تا جاییکه حس میکردم #سوراخ کو*نم کامل باز شده😱😱😱🔞🔞🔞 چشمامو بستم و شلوار دوک رو تو مشتم فشار میدادم تا هرچی زودتر تموم بشه و... https://t.me/+aMC7eGODK8JjZmQ0 https://t.me/+aMC7eGODK8JjZmQ0
9041Loading...
10
#تر.یسام 🔞🍼 #Part1 با دیدن ک.ص سفید و صورتی زنم نفسام سنگین شد. بدن بی نقص و سک.سیش آماده بود تا یه سک.س فوق العاده رو باهم داشته باشیم. قری به کمرش داد وه باعث شد اون ک.ص محشرش از دیدم قایم بشه. با خشونت پاهاشو گرفتم و از هم بازش کردم اهی کشید که منو جری تر میکرد لای ک.ص تپل سفیدش رو باز کردم و با دیدن چ.وچ.ول صورتی رنگش دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یه بند انگشتم رو توی سوراخش فرستادم که با ناز گفت: -آههه احسان جونم ، آروم تر خیلی تنگه آیییی با صدای فوق حشریش بند دیگه‌ی انگشتم رو توی ک.صش فشردم https://t.me/+y62xv45pHR45OWY0
4112Loading...
11
#پارت_1 -خیلی درد دارممم...کلف.تتو میخااام...آه🔞💦💧 با دیدن بدن لخ.تش هر لحظه بیشتر از قبل خیس میشد و دلم میخاست زیرش باشم -اوووف دختر چقد تنگی تو.. انگشتم بزور توی این سوراخ جا میشه و عقب جلو میشه… شورتشو پایین کشید و توی یه حرکت خودشو داخلم جا داد و...🔞💦😱 https://t.me/+sVL9-Sw-tJgwNWE0
6131Loading...
12
دستشو به کو...ن قلمبه و نرمم رسوند و لیسی بهش زد💦👅 _مواد تو سوراخ ک.ص‌.ته؟! از روی شلوار بوسه ای به کی.رش زدم و با...سن ژله ایمو تکون دادم: _اینو بکن توم و خودت پیداش کن ، دلم کی.رتو میخواد محراب❌🍆 https://t.me/+N6GBWkuMDEsxMzA0 *داستان هات دختری که با ک.ص سفیدش مواد.....
6032Loading...
13
#پارت_1 -خیلی درد دارممم...کلف.تتو میخااام...آه🔞💦💧 با دیدن بدن لخ.تش هر لحظه بیشتر از قبل خیس میشد و دلم میخاست زیرش باشم -اوووف دختر چقد تنگی تو.. انگشتم بزور توی این سوراخ جا میشه و عقب جلو میشه… شورتشو پایین کشید و توی یه حرکت خودشو داخلم جا داد و...🔞💦😱 https://t.me/+sVL9-Sw-tJgwNWE0
3470Loading...
14
دستشو به کو...ن قلمبه و نرمم رسوند و لیسی بهش زد💦👅 _مواد تو سوراخ ک.ص‌.ته؟! از روی شلوار بوسه ای به کی.رش زدم و با...سن ژله ایمو تکون دادم: _اینو بکن توم و خودت پیداش کن ، دلم کی.رتو میخواد محراب❌🍆 https://t.me/+N6GBWkuMDEsxMzA0 *داستان هات دختری که با ک.ص سفیدش مواد.....
3451Loading...
15
#پارت_1 -خیلی درد دارممم...کلف.تتو میخااام...آه🔞💦💧 با دیدن بدن لخ.تش هر لحظه بیشتر از قبل خیس میشد و دلم میخاست زیرش باشم -اوووف دختر چقد تنگی تو.. انگشتم بزور توی این سوراخ جا میشه و عقب جلو میشه… شورتشو پایین کشید و توی یه حرکت خودشو داخلم جا داد و...🔞💦😱 https://t.me/+sVL9-Sw-tJgwNWE0
4761Loading...
16
دستشو به کون قلمبه و نرمم رسوند و لیسی بهش زد💦👅 _مواد تو سوراخ کص‌.ته؟! از روی شلوار بوسه ای به کی.رش زدم و باسن ژله ایمو تکون دادم: _اینو بکن توم و خودت پیداش کن ، دلم کی.رتو میخواد محراب❌🍆 https://t.me/+N6GBWkuMDEsxMzA0 *داستان هات دختری که با ک.ص سفیدش مواد.....
4832Loading...
17
#تر.یسام 🔞🍼 #Part1 با دیدن ک.ص سفید و صورتی زنم نفسام سنگین شد. بدن بی نقص و سک.سیش آماده بود تا یه سک.س فوق العاده رو باهم داشته باشیم. قری به کمرش داد وه باعث شد اون ک.ص محشرش از دیدم قایم بشه. با خشونت پاهاشو گرفتم و از هم بازش کردم اهی کشید که منو جری تر میکرد لای ک.ص تپل سفیدش رو باز کردم و با دیدن چ.وچ.ول صورتی رنگش دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یه بند انگشتم رو توی سوراخش فرستادم که با ناز گفت: -آههه احسان جونم ، آروم تر خیلی تنگه آیییی با صدای فوق حشریش بند دیگه‌ی انگشتم رو توی ک.صش فشردم https://t.me/+y62xv45pHR45OWY0
4752Loading...
18
Media files
1 8248Loading...
19
-لپ تاپو جلوی ک.صت بگیر چو.چ.ولتو بمال! با شه.وت جلوی لپ تاپ لنگامو باز کردم و ک.ص نبض دارمو مالیدم -آههه اوخ کوروش ک.صم میخاره -ک.یرم داره میترکه ستاره با لذت اومی گفتم و دوتا انگشتمو توی ک.صم فرو کردم تلم.به که میزدم صدای شلپ شولوپ آب ک.صم توی فصا می پیچید -توله سگ چه آبی هم راه انداختی -اوممم ک.یر تو رو می خواد عشقم صبرش سر اومد که عصبانی گفت -پاشو در خونتو باز کن توله سگ ح.شری گور بابای زنم https://t.me/+ocuYT4_VR3Q3ZGM0 https://t.me/+ocuYT4_VR3Q3ZGM0
1 0932Loading...
20
دستمو لای شیار ک*صش🍓 میکشم _جر خوردن زیر یه مافیای عوضی چه حسی داره؟مادرت زیر برادرم گا*یی‍ـ*ده میشه توهم زیر من سیلی روی ک*ص تپل و سفیدش میزنم و کلیـ‍**توریس ش رو میمالم💦 کی*ر کلفتمو روی وا...ژنش میکشم و کل حجممو یک ضرب واردش میکنم...🔞 https://t.me/+44MKlonpOZM0YWQ8 https://t.me/+44MKlonpOZM0YWQ8 دختره عشق سابقشو توی مراسم عقد مامانش میبینه و...
1 9336Loading...
21
معـ🔞ـشوق عـ❤️‍🔥ـرب #فول‌سسی‌ممنوعه🔞💦 #part130 به اسعد و ارحام نگاه کردم،شاهزاده های عرب جذاب و ها.ت که با #مار دستشون نزدیکم شدن... تن #بره.نه و عریانم با دیدن مار کبری مشکی رنگ از #ش*هوت به لرزه درامد🙊 اسعد و ارحام با #تحریک شدگی غرشی کردن که مار از دستشون خزید و روی زمین به سمتم حرکت کرد... _حیاتی این #مار مطیع با دیدن تن بکر و لذیذ تو #بیدار شده..💦🔞 نفس نفس زدم که ارحام پاهامو از هم باز کرد و اسعد مارو روی #وسط پام گذاشت که ناله ام بلند شد... _جانم حیاتی ، این مار تورو راضی میکنه! ارحام شروع کرد به بوسه زدن به تن #داغم و اسعد موهامو گرفت و #لبامو به بازی گرفت مار #بین تنم شروع کرد به خزیدن یهو با حرکت مار که به #درونم میخزید....❌❌🔞👇🏽 https://t.me/+77BEAMa0xUJlMGRk https://t.me/+77BEAMa0xUJlMGRk راب.طه سه نفره و #ممنوعه با مار دختره رو #تحری.ک میکنن که..🔞💦🐍
6634Loading...
22
خواهر کوچولوی ف.احشه......😱🔞 -ک.ص تپلم برات خیس کرده داداشی، سوراخش داره نب.ض میزنه دلش میخواد انگشتش کنی!!! - از کی تا حالا انقدر جن.ده شدی که لنگاتو برای برادرت باز میکنی؟ خمار انگشتمو روی چو.چول خیسم مالیدم و ناله بلندی کردم که با خشم نزدیکم شد، برای اغوا کردنش بدنمو پیچ و تاپ دادم که حرصی دستمو پس زد و ک.صمو تو مشتش گرفت........ - جوری جر.ت بدم که دیگه ک.صی برات باقی نمونه - اوووفف ک.صم باد کرده داداشی دلم میخواد با ک.یر کلفت.ت پردمو بزنی......🤯🔥 https://t.me/+dKXFPZhLiCA5NmE0 https://t.me/+dKXFPZhLiCA5NmE0
6201Loading...
23
معـ🔞ـشوق عـ❤️‍🔥ـرب #فول‌سسی‌ممنوعه🔞💦 #part130 به اسعد و ارحام نگاه کردم،شاهزاده های عرب جذاب و ها.ت که با #مار دستشون نزدیکم شدن... تن #بره.نه و عریانم با دیدن مار کبری مشکی رنگ از #ش*هوت به لرزه درامد🙊 اسعد و ارحام با #تحریک شدگی غرشی کردن که مار از دستشون خزید و روی زمین به سمتم حرکت کرد... _حیاتی این #مار مطیع با دیدن تن بکر و لذیذ تو #بیدار شده..💦🔞 نفس نفس زدم که ارحام پاهامو از هم باز کرد و اسعد مارو روی #وسط پام گذاشت که ناله ام بلند شد... _جانم حیاتی ، این مار تورو راضی میکنه! ارحام شروع کرد به بوسه زدن به تن #داغم و اسعد موهامو گرفت و #لبامو به بازی گرفت مار #بین تنم شروع کرد به خزیدن یهو با حرکت مار که به #درونم میخزید....❌❌🔞👇🏽 https://t.me/+77BEAMa0xUJlMGRk https://t.me/+77BEAMa0xUJlMGRk راب.طه سه نفره و #ممنوعه با مار دختره رو #تحری.ک میکنن که..🔞💦🐍
911Loading...
24
خواهر کوچولوی ف.احشه......😱🔞 -ک.ص تپلم برات خیس کرده داداشی، سوراخش داره نب.ض میزنه دلش میخواد انگشتش کنی!!! - از کی تا حالا انقدر جن.ده شدی که لنگاتو برای برادرت باز میکنی؟ خمار انگشتمو روی چو.چول خیسم مالیدم و ناله بلندی کردم که با خشم نزدیکم شد، برای اغوا کردنش بدنمو پیچ و تاپ دادم که حرصی دستمو پس زد و ک.صمو تو مشتش گرفت........ - جوری جر.ت بدم که دیگه ک.صی برات باقی نمونه - اوووفف ک.صم باد کرده داداشی دلم میخواد با ک.یر کلفت.ت پردمو بزنی......🤯🔥 https://t.me/+dKXFPZhLiCA5NmE0 https://t.me/+dKXFPZhLiCA5NmE0
860Loading...
25
Media files
2 00525Loading...
26
کاش میشد تو کهکشان چشمات زندگی کنم:)!💙🥺
1 9924Loading...
27
Media files
2 0070Loading...
28
معـ🔞ـشوق عـ❤️‍🔥ـرب #فول‌سسی‌ممنوعه🔞💦 #part130 به اسعد و ارحام نگاه کردم،شاهزاده های عرب جذاب و ها.ت که با #مار دستشون نزدیکم شدن... تن #بره.نه و عریانم با دیدن مار کبری مشکی رنگ از #ش*هوت به لرزه درامد🙊 اسعد و ارحام با #تحریک شدگی غرشی کردن که مار از دستشون خزید و روی زمین به سمتم حرکت کرد... _حیاتی این #مار مطیع با دیدن تن بکر و لذیذ تو #بیدار شده..💦🔞 نفس نفس زدم که ارحام پاهامو از هم باز کرد و اسعد مارو روی #وسط پام گذاشت که ناله ام بلند شد... _جانم حیاتی ، این مار تورو راضی میکنه! ارحام شروع کرد به بوسه زدن به تن #داغم و اسعد موهامو گرفت و #لبامو به بازی گرفت مار #بین تنم شروع کرد به خزیدن یهو با حرکت مار که به #درونم میخزید....❌❌🔞👇🏽 https://t.me/+77BEAMa0xUJlMGRk https://t.me/+77BEAMa0xUJlMGRk راب.طه سه نفره و #ممنوعه با مار دختره رو #تحری.ک میکنن که..🔞💦🐍
5810Loading...
29
خواهر کوچولوی ف.احشه......😱🔞 -ک.ص تپلم برات خیس کرده داداشی، سوراخش داره نب.ض میزنه دلش میخواد انگشتش کنی!!! - از کی تا حالا انقدر جن.ده شدی که لنگاتو برای برادرت باز میکنی؟ خمار انگشتمو روی چو.چول خیسم مالیدم و ناله بلندی کردم که با خشم نزدیکم شد، برای اغوا کردنش بدنمو پیچ و تاپ دادم که حرصی دستمو پس زد و ک.صمو تو مشتش گرفت........ - جوری جر.ت بدم که دیگه ک.صی برات باقی نمونه - اوووفف ک.صم باد کرده داداشی دلم میخواد با ک.یر کلفت.ت پردمو بزنی......🤯🔥 https://t.me/+dKXFPZhLiCA5NmE0 https://t.me/+dKXFPZhLiCA5NmE0
5870Loading...
30
#سک.س‌خشن‌با‌خاله‌ی‌ناتنی‌...🔞😈🔥 دستش رو روی #سی.نه‌های‌سفیدش گذاشت و با #جیغ گفت: - تو داری به خاله‌ی خودت #تج.اوز میکنی غیاث...🔞 هر دو دستش رو بالای سرش قفل کردم #گازی به #نوک‌صورتی سی.نه‌اش زدم و با #شهو.ت گفتم: - این م.مه‌های بزرگ که توی دست‌های کوچیک‌ تو جا نمیشه خاله‌... البته باید بگم #خاله‌ی‌ناتنی! قبل از اینکه فرصت #جیغ و داد داشته باشه شلوارشو در آوردم، خودم رو بین پاهاش جا کردم و با یه حرکت...🔞💦 https://t.me/+IS5diq8kkV41YzNk https://t.me/+IS5diq8kkV41YzNk با پارت اول رمانش #آبت‌میپاچه💦 #بروببین‌چطوری‌خاله‌ی‌ناتنیشو‌به‌فا.ک‌میده🤤🍆
1 0405Loading...
31
- به نظرت وقتی یه دزد کوچولوی خوشگل و عروسکی اینجوری زیرم دراز کشیده، می‌تونم ازش بگذرم؟ دستش رو مشت کرد و محکم به کمرم کوبیدش و زیر لب، با حالت لوس و بچگونه ای گفت: - اینقدر به من نگو دزد، من دزد نیسـ....آهههه! بی‌توجه به خط و نشون کشیدناش، خم شدم و بالای گردی سی‍*نه‌اش رو مکیدم که آه بلندی از لای لباش بیرون پرید و مشتش روی کمرم کوبیده شد. 🔥اطلاعیه مهم فروش وی آی پی🔥 دوستان و همراهان گرامی رمان عطش برهنگی جملاتی که بالا خوندین، تیکه هایی از پارت های آپ شده تو چنل vip هستن که حالا حالا ها قرار نیست تو چنل اصلی آپ بشن تو کانال vip، هر روز دو پارت بلند داریم همراه با پارت های هدیه جز روزهای تعطیل(#پارت_گذاری_منظم) تبلیغ و تبادل نداریم و می‌تونین راحت‌تر با #نویسنده #ارتباط داشته باشین توجه👇 ⛔️❌ فقط ده نفر تا اتمام ظرفیت⛔️❌ 🩷آیدی ادمینمون جهت خرید VIP👇 @writer_2022
2 3534Loading...
32
اوه اوه سپهراد پیداش شد🙄🤦🏼‍♀️
2 3291Loading...
33
#عطش_برهنگی #Part_182 ناریه، پوزخندی زد و درحالی که بازوی لیانا همچنان بین انگشتاش بود، تنش رو با شدت به سمت مرد کشید و زیر لب، در جواب حرفاش غرید: - به جهنم! اگه نمی‌خوای کاری که گفتم بکنم، اون زبون نیش مارتو غلاف کن وگرنه آروم نمی‌مونم به مرد که رسیدن، لیانا رو به سمت جلو پرت کرد که لیانا داخل بغل مرد افتاد و دستای مرد به سرعت دور شونه ها و کمر باریک لیانا حلقه شد. با اینکه داشت از دستای مرد روی تن و بدنش حالش به هم می‌خورد اما برخلاف تمایل قلبی شدیدش برای جدا شدن از مرد، حتی ذره ای تکون نخواد و درحالی که همچنان بین بازوهای مردْ اسیر بود، به سمت ناریه سر چرخوند: - یادت نره زمین گرده ناریه خانم! دست بزرگ و گرم مرد روی دست کوچیک و یخ کرده‌اش نشست و به سمت سالن کشیدش‌. وسط سالن ایستادن و با هدایت دستای مرد، دستاش رو دور گردن مرد حلقه کرد و دستای مرد هم دور کمرش حلقه شد. ~ ~ ~ ~ ~ کنار رفیقش حامد ایستاده بود و داشت شرابش رو مزه مزه می‌کرد. همزمان با بی‌حوصلگی به حرفای جمع گوش می‌کرد و گاهی فقط برای اینکه نشون بده مثلاً حواسش هست، سری تکون می‌داد. مشغول بازی با لبهٔ گیلاس شرابش شد که برای یه ثانیه، از زیر چشم حس کرد چهرهٔ آشنایی رو دید. نفسش تو سینه گره خورد و تو‌ یه حرکت، سرش رو بهت زده بالا آورد اما با ندیدن چهره ای که چند وقت بود تمام ذهنش رو درگیر خودش کرده بود، آهی از سر ناامیدی از سینه‌اش بیرون دویید. توهم دیدن اون دختر، دوباره باعث شد فکرش به سمت اون شب پر بکشه و تمام وجودش، از دنیای اطرافش جدا. لحظه به لحظهٔ خاطرات اون شب، جلوی چشماش روی پردهٔ نمایش رفت و نفساش به سرعت تند شد. نمی‌دونست چقدر درگیر افکار دیوونه کننده‌اش شده بود که با ضربه ای که به بازوش خورد و پیچیدن زمزمهٔ حامد کنار گوشش، به خودش اومد: - کجایی سپهراد!؟ چهل دقیقه است حواسم بهت هست. انگار اصلاً تو این دنیا سیر نمی‌کنی پوفی کشید و با کلافگی در جوابش، زمزمه کرد: - حالم خوش نیست حامد. میرم یه ذره بشینم با قدمای بلند درحالی که یه دستش رو داخل جیب شلوارش فرو برد و با دست دیگه‌اش گیلاس شراب رو حمل می‌کرد، از جمع دور شد.
2 36218Loading...
34
سلام به خواننده های عزیز و دوست داشتنی عطش برهنگی ساعت یک براتون پارت آپ می‌کنم ❤️
2 1220Loading...
35
ددی با دیلد_وی کلفت توی دستش محکم داخلم تلم.به میزد.🫦 این بار هشتم بود که بدنم میلرزید و ار_ضا میشدم. آبم میخواست بیرون بپاچه ولی دیل_دو مانعش میشد.🍑🐙 ددی با فشار ضربه ی دیگه ای داخلم زد و دیل_دو رو بیرون کشید که همراه با جیغی آبم روی تخت پاچید🔞💦 https://t.me/+LQvbPOLIxNFhOTI0 https://t.me/+LQvbPOLIxNFhOTI0 با خوندن رمانش خیص میشی🌸👅🍼
7310Loading...
36
معـ🔞ـلم حشـ💦ـری #part1 _آهههه خانم معلم اووف چه #ک*صی داری آهههه اووف انقد تنگ و صورتیه که #ک*یرم داره توی #ک**صت بیشتر ش.ق میکنه..🔞💦 با شنیدن صدای حش‍*‍ری عدنان دانش آموز هیکلی و #ک*یر کلفتم ناله ای کردم و #ک*صمو روی #ک*یر درازش بالا پایین کردم.. _آههه عدنان اومم #ک*یرت داره #ک*صمو پاره میکنه آههه اومم. یهو شروع کرد به م.الوندن ه.لوهای #ک**صمو و خوردن نوک #پست.ون هام که.... Iink خانم معلم حش.ری که توی کف #ک**یر کلفت دانش آموز لات و خشنش بود..🤤🔞💦👇🏼 https://t.me/+Yytf3xIn3j8xYTdk https://t.me/+Yytf3xIn3j8xYTdk #دبیرستانی‌ممنوعه🔞💦
1 6782Loading...
37
#پارت۱ یکی از مردا موهامو تو چنگش گرفت و #ک...ی..رشو مالید به لبام و یکی دیگه انگشتشو به #چو.چولم کشید و سین.ه هامو از پشت چنگ زد _دهنتو باز کن #جن.ده با فرو رفتن انگشتش تو #ک..صم جیغ بلندی کشیدم که محکم #ک...ی..رشو تو دهنم فرو کرد و از پایین شروع کردن به خوردن #چو.چولم‌‌.....💦🔞🔞🔞❌ https://t.me/+FhS5EHMMX40wNTdk https://t.me/+FhS5EHMMX40wNTdk دختره رو موقع آبتنی خفت میکنن و #ک.ص و #کو..نشو تو جنگل #ج.ر میدن😱🔥
2220Loading...
38
Media files
2 16612Loading...
39
┊#𝐩𝐫𝐨𝐟 🧿 ࿐
2 2241Loading...
40
معـ🔞ـلم حشـ💦ـری #part1 _آهههه خانم معلم اووف چه #ک*صی داری آهههه اووف انقد تنگ و صورتیه که #ک*یرم داره توی #ک**صت بیشتر ش.ق میکنه..🔞💦 با شنیدن صدای حش‍*‍ری عدنان دانش آموز هیکلی و #ک*یر کلفتم ناله ای کردم و #ک*صمو روی #ک*یر درازش بالا پایین کردم.. _آههه عدنان اومم #ک*یرت داره #ک*صمو پاره میکنه آههه اومم. یهو شروع کرد به م.الوندن ه.لوهای #ک**صمو و خوردن نوک #پست.ون هام که.... Iink خانم معلم حش.ری که توی کف #ک**یر کلفت دانش آموز لات و خشنش بود..🤤🔞💦👇🏼 https://t.me/+Yytf3xIn3j8xYTdk https://t.me/+Yytf3xIn3j8xYTdk #دبیرستانی‌ممنوعه🔞💦
2640Loading...
بامـــ💦ـداد خمــ🔞ــاری🙊 #پارت_1 _آهههه شهروز عشقم تندتررر اووف آهههه بابا با شه.وت ک.یر درازشو توی #کص ج*نده زیرش عقب جلو میکرد... سهراب #ک.صمو محکمتر مکید که آه و ناله هام شدت گرفت.. _اووف صدای باباتو میشنوی تابان ؟ بابات داره یه جن.ده میکنه منم دارم دختر جن.ده ی #ک.ص تنگشو می.گام آههه به سهراب که به جای بدهی بابام داشت #ک.ص تنگ و باکرمو میخورد و لیس میزد نگاه کردم.. _آههه سهراب آههه دارم میام اووف آهههه آبم با شدت توی دهنش پاچید و همزمان جن.ده ای که زیر بابام بود روی #ک.یر بابام نشست و شروع کرد به سواری کردن روی #کی.ر بابام و یهو.... https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 بابای حش.ریش دختر #ک*ص تنگ و باکره اشو جای بدهی به مرد #متاهل میده که...🔞💦🤤 #فول‌صحنه💦💦🔞
Показать все...
روی #ک*یرش نشستم که از لذت چشمام سیاهی رفت _آههه آهه اووم آههه نیک چاک #ک*صمو از هم باز کرد و عمیق تر #ک*یرشو درون #ک*صم جا داد و محکم تل.مبه زد... _اوووف لی‌لی عجب #ک*ص طلایی داری آهههه صدای خیس شلپ شلوپ ضربه هاش #ک*یرش توی #ک*صم آه و ناله هام دراورد که با دیدن مامان.....🔞💦🫣 https://t.me/+q_4-wNf78nkwYTBk https://t.me/+q_4-wNf78nkwYTBk #مادره‌دخترشو‌درحال‌سواری‌روی‌کی.ر‌داداشش‌میبینه‌و...🤤🍑🔞💦ممنوعه‌ه.ات🔞👆🏼💦
Показать все...
بامـــ💦ـداد خمــ🔞ــاری🙊 #پارت_1 _آهههه شهروز عشقم تندتررر اووف آهههه بابا با شه.وت ک.یر درازشو توی #کص ج*نده زیرش عقب جلو میکرد... سهراب #ک.صمو محکمتر مکید که آه و ناله هام شدت گرفت.. _اووف صدای باباتو میشنوی تابان ؟ بابات داره یه جن.ده میکنه منم دارم دختر جن.ده ی #ک.ص تنگشو می.گام آههه به سهراب که به جای بدهی بابام داشت #ک.ص تنگ و باکرمو میخورد و لیس میزد نگاه کردم.. _آههه سهراب آههه دارم میام اووف آهههه آبم با شدت توی دهنش پاچید و همزمان جن.ده ای که زیر بابام بود روی #ک.یر بابام نشست و شروع کرد به سواری کردن روی #کی.ر بابام و یهو.... https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 https://t.me/+vAHnquxrzf1hNDg0 بابای حش.ریش دختر #ک*ص تنگ و باکره اشو جای بدهی به مرد #متاهل میده که...🔞💦🤤 #فول‌صحنه💦💦🔞
Показать все...
پرس.ینگ ن.یپل 🫦🔞 #Part_1 نوک س.ینه های نرم و گردمو لای انگشتاش گرفت و با چشمای نافذش تو چشمام زل زد. درحالی که آروم با نوکشون ور میرفت زمزمه کرد: -جون ، نوک سی.نت خوراک پرسینگه. با حرفی که زد حس کردم لای پاهام خیس شده. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا راضی شم پرس.ینگ نیپ.لمو یه پسر انجام بده. اگه شوهرم میفهمید مرگم حتمی بود. اما الان پشیمون نبودم از انتخابم. هم پرس.ینگ میزد هم من لذت میبردم. پسر سک..سی و خوشگلی بود. هیکلش هم خوب بود لبخند پر ش.هوتی زدم و گفتم: -میخوای تستشون کنی؟ کمی به نی..پلام فشار وارد کرد و گفت: -به موقعش میچشم. https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx رابطه زن متاهل با پرس.ینگ کار سک.سی و جوونش🔞🙈
Показать все...
👍 2
_بابات میدونه سی.نه های دختر کوچولوش زیر دست رفیقش گنده شدن؟ با نشستن زبون #داغ تارخ رو شاهرگم نالون کمرشو چنگ زدم و دوباره خودشو بهم فشرد و همزمان دامنمو بالا زد و حرکت #لباشو پایین تر کشید _دوباره میخوای کبودم کنی؟ #سین.ه هامو محکم چنک زد و لباس زیر توریم با حرکت دستش پاره کرد _مراقب باش صدات بیرون نره...🍓🔞🔞🔞 https://t.me/+J1b8Y9DWe9c0NTk8
Показать все...
2
پرس.ینگ ن.یپل 🫦🔞 #Part_1 نوک س.ینه های نرم و گردمو لای انگشتاش گرفت و با چشمای نافذش تو چشمام زل زد. درحالی که آروم با نوکشون ور میرفت زمزمه کرد: -جون ، نوک سی.نت خوراک پرسینگه. با حرفی که زد حس کردم لای پاهام خیس شده. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا راضی شم پرس.ینگ نیپ.لمو یه پسر انجام بده. اگه شوهرم میفهمید مرگم حتمی بود. اما الان پشیمون نبودم از انتخابم. هم پرس.ینگ میزد هم من لذت میبردم. پسر سک..سی و خوشگلی بود. هیکلش هم خوب بود لبخند پر ش.هوتی زدم و گفتم: -میخوای تستشون کنی؟ کمی به نی..پلام فشار وارد کرد و گفت: -به موقعش میچشم. https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx https://t.me/+cmgmvsgffVYwYTQx رابطه زن متاهل با پرس.ینگ کار سک.سی و جوونش🔞🙈
Показать все...
1
_بابات میدونه سی.نه های دختر کوچولوش زیر دست رفیقش گنده شدن؟ با نشستن زبون #داغ تارخ رو شاهرگم نالون کمرشو چنگ زدم و دوباره خودشو بهم فشرد و همزمان دامنمو بالا زد و حرکت #لباشو پایین تر کشید _دوباره میخوای کبودم کنی؟ #سین.ه هامو محکم چنک زد و لباس زیر توریم با حرکت دستش پاره کرد _مراقب باش صدات بیرون نره...🍓🔞🔞🔞 https://t.me/+J1b8Y9DWe9c0NTk8
Показать все...
「𝙝𝙊𝙏𝙐𝙇𝙮💦」

عشق یعنی وقتی تا تَه میکنم توت یهو چشمات مظلوم شه و لبتو گاز بگیری🍑💦 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

#خانم‌کوچولو346 بین پام نشست و پوشکمو با آرامش باز کرد. پاهامو از هم باز کرد که با خجالت دستمو گذاشتم رو به.شتم... _برشدار... اینقدر خشن گفت که بلافاصله دستمو برداشتم. سیلی محکمی رو تپل آبدارم زد و سرخم کرد. اول بوسه ی آرومی روی بهش.تم زد و بی توجه به چشمای بغض کردم، شروع کرد به مکی.دن و خوردن وحشیانه به.شتم... https://t.me/+r8M93sg_JDllNTBk https://t.me/+r8M93sg_JDllNTBk #بزرگسال #ممنوعه 🥵💦
Показать все...
دوک دو طرف #با.سنم رو خودش باز کرد و اون زن یه چیز #لزج لای #باس.نم ریخت و با دستش شروع کرد رو #مقع.دم مالیدن و با انگشتش آروم آروم تو #کو*نم فرو کردن.💦💦 حس مضخرف #تحقیر و درد و هزار جور حس دیگه. دکتر بود ولی همین که با اون حالت لخ.ت دمر رو پای دوک بودم و انگشت میشدم تحقیر امیز ترین حالت ممکن بود. 🔥🔥🔥 خودمو سفت کرده بودم. یه چیزی رو گذاشت رو #سوراخ #پشتم و آروم شروع کرد داخل فرو کردن. چنگ میزدم به شلوار دوک و فقط اشک میریختم... تا اخر که فرو کرد مثل اون چیز کوفتی که تو #وا.ژنم فرو کرده بود شروع کرد بازش کردن تا جاییکه حس میکردم #سوراخ کو*نم کامل باز شده😱😱😱🔞🔞🔞 چشمامو بستم و شلوار دوک رو تو مشتم فشار میدادم تا هرچی زودتر تموم بشه و... https://t.me/+aMC7eGODK8JjZmQ0 https://t.me/+aMC7eGODK8JjZmQ0
Показать все...
#تر.یسام 🔞🍼 #Part1 با دیدن ک.ص سفید و صورتی زنم نفسام سنگین شد. بدن بی نقص و سک.سیش آماده بود تا یه سک.س فوق العاده رو باهم داشته باشیم. قری به کمرش داد وه باعث شد اون ک.ص محشرش از دیدم قایم بشه. با خشونت پاهاشو گرفتم و از هم بازش کردم اهی کشید که منو جری تر میکرد لای ک.ص تپل سفیدش رو باز کردم و با دیدن چ.وچ.ول صورتی رنگش دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یه بند انگشتم رو توی سوراخش فرستادم که با ناز گفت: -آههه احسان جونم ، آروم تر خیلی تنگه آیییی با صدای فوق حشریش بند دیگه‌ی انگشتم رو توی ک.صش فشردم https://t.me/+y62xv45pHR45OWY0
Показать все...
𝘵𝘩𝘳𝘦𝘦𝘴𝘰𝘮𝘦🔞🔥

نیپل سیخ شدشو از رو تاپ نازکش با نوک انگشتات لمس کنی🤤🔥🔞 -رمان صحنه دار و خیس کننده‌ی آنلاین🔥🔞