Dix-sept
Kidney function is not a right it's a privilege. t.me/tak3ey
Больше- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Загрузка данных...
مردم اگه برای یک مدت طولانی، مشتری ثابت یک کافه باشن؛ سفارششون رو اینطور خلاصه میکنن: "همون همیشگی" ولی معلوم بود که اون مرد جوان زیبا، با ترهای از موهای خرمایی رنگ و ظرافت دیوانه کنندهاش، با "مردم عادی" متفاوت بود. اون لبخند میزد و هر روز از منوی مقابلش، یک نوشیدنی جدید انتخاب میکرد. امتحان کردن چیزهای جدید، هیجانزدهاش میکرد، باعث میشد خون به گونههای مرد جوان زیبا هجوم ببره و برق عجیبی در انتهای چشمهای آهوییاش بدرخشه. شاید این، لذتبخش ترین تصویر در پس ذهن یک باریستا بود. باریستایی که با…
گرمای چیزی به دور پهلو و کمرش باعث شد اخمی کنه. اون مطمئن شده بود که پتو رو کنار بزنه، پس چرا...؟ « اَه!» زیر لب غرید و محکم تر از قبل پتوی گوشتی و قطور و تنومندش رو کنار زد. صبر کنید، پتوی گوشتی و قطور و تنومند؟! در همون حال که چشم هاش بسته بود، اخم کنان دستش رو روی جسم گرم و تقریبا سوزاننده اش گذاشت. انگشتش رو درونش فرو کرد. یک بار، دو بار، سه بار، بار چهارم، چشم هاش رو باز کرد. خدای بزرگ این یه بازوی تنومند یک مرد غریبه به دور بدنش بود! به سرعت به عقب برگشت و حالا میتونست پسر غریبه رو از نزدیک ببینه.…
مردم، از تنهایی بیزارن. چرا که تنهایی به انسان اجازهی فکر کردن میده؛ فکر کردن به زندگی، شغل و دوستانمون؛ شاید هم، روابط عاشقانهی نیمه کاره ای که در میان جاده، رهاشون کردیم. رشتهی دراز و بی پایان و آغازِ افکار، همانند یک میخ درون مغز و تن، فرو میره. همه چیز در مورد اندیشه کردن ترسناک به نظر میرسه، تجربه کردن دوبارهی خاطرات و مرور تمام اشتباهاتی که تا به حال کردی. اما جونگهان اینطور فکر نمیکرد؛ در اصل، اون دوست داشت ساعتها روی طاقچهی کوچیک کنار پنجره اش بنشینه، و اندیشه کنه؛ دوست داشت رشتهای بلند بالا…
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.