کتاب یار 📚
خواندن بی اندیشه بیهوده است، و اندیشه بدون خواندن خطرناک…!! کنفوسیوس آرشیو کتاب یار ⬅️ https://t.me/ket1b
Больше6 819
Подписчики
+924 часа
+467 дней
+33930 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمیداند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست
درود.صبح بخیر.شادباشید
هرروز چنددقیقه مطالعه کنید.
📚https://t.me/ketab1yar
👏 4❤ 1
#تیکه_کتاب
انسان ها بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند؛ بیش از فقر، حتا بیش از مرگ. "اندیشه" انقلاب می کند، از تخت به زیر می کشد و نابود می سازد امتیازات دروغین، سنن و عرف جوامع و عادات راحت طلبانه ی انسان ها را بدون ذره ای رحم، از دم تیغ می گذراند.
هیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد؛ آنارشیست است. مراجع قانونی را به پشیزی نمی انگارد و بر خرد و کهن نیز وقعی نمی نهد. اندیشه به سادگی در گودال جهنم می نگرد و هراسی او را فرا نمی گیرد.
بشر، لکه ی کوچکی مغروق در ژرفای بی پایانی از سکوت است. اندیشه این را می بیند و با این حال، غرورمندانه خود را به نمایش می گذارد، گویی ارباب کائنات است. "اندیشه" چالاک، آزاد و عظیم است، یگانه روشنایی این جهان
و بزرگ ترین مایه ی فخر بشر.
📕 #چرا_بشر_میجنگد
✍ #برتراند_راسل
📚https://t.me/ketab1yar
کتاب یار 📚
خواندن بی اندیشه بیهوده است، و اندیشه بدون خواندن خطرناک…!! کنفوسیوس آرشیو کتاب یار ⬅️
https://t.me/ket1b👍 3
Фото недоступноПоказать в Telegram
حس ششمی هم وجود دارد که همان احساس آزادی است و از سایر حواس هزاران بار برتر و شریفتر است. احساس اینکه انسان بتواند حرکت کند، سخن بگوید، برود، بیاید، بدون اینکه مراقبش باشند و یا خطری تهدیدش کند.
📕 کتاب:کلبه عموتم
✍🏻 اثر: #هریت_بیچر_استو
درود بامدادتان به روشنی 🙏❤🌹
📚https://t.me/ketab1yar
👍 3❤ 2
گاهی فقط باشیم، همین!
لازم نیست کاری بکنیم، قدمی برداریم یا حرفی بزنیم. فقط حضور داشتهباشیم، ببینیم، افتخار کنیم، تشویق کنیم، قوت قلب باشیم. آنوقت میبینیم که آدمها، چطور تنهایی از پسِ همه چیز بر میآیند،
که بیهیچ نیازی به یاری، پلهها را چهارتا یکی بالا خواهند رفت، با رنجها مقابله خواهند کرد، قد خواهند کشید، رشد خواهند کرد، موفق خواهند شد، شاد خواهند زیست و بدون نیاز به بال، پرواز خواهند کرد!
گاهی تنها نیازِ فراموش شدهی آدمها، چشمانیست که عاشقانه به آنها نگاه کند. همین!
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان
📚https://t.me/ketab1yar
❤ 4👍 2👏 2🔥 1👌 1
*داستان کوتاه امشب*
❤️
داستان «ملا ممد جان» داستانی قدیمی از عشاق افغانستان است که هنوز اشعار آن بر سر زبان های مردم کوچه و بازار است.
در زمان حکمروایی تیموریان در «هرات» به ویژه در عصر سلطان «حسین بایقرا» و وزیر دانشمندش امیرعلی شیر نوایی، مردم از سراسر قلمرو تیموریان در روز نوروز به مزارشریف میآمدند و دولت هزینه عروسی جوانانی که در این روز در «مزار شریف» مراسم میگرفتند را میپرداخت. از جمله مدارس متعددی که در این دوره در هرات تاسیس شده بود، مدرسهای نزدیک محله «سرحدیره» در شمال شهر هرات و در جوار زیارت «ملا حسین واعظ کاشفی» بود که یکی از طلاب این مدرسه ملا محمد جان همه روزه از محله «سرحدیره» به چشمه «قلمفرکه» نزدیک زیارت «مولانا عبدالرحمن جامی» میرفت و صرف و نحو حفظ میکرد، ساعتی در کنار چشمه استراحت میکرد و شکرانهای بجا میآورد.
روزی از روزها جمعی از دختران «سرحدیره» که در میان آنان، «عایشه» دختر یکی از افسران مقرب دربار نیز بود، به منظور تفرج و گردش بر سر چشمه آمدند، در این بین باد تندی وزیدن گرفت و روسری عایشه را ازسرش بلند کرده، بر دوش ملا محمد جان که در فاصله کمی از آنها قرار داشت، انداخت.
عایشه که به دنبال روسری اش آمده بود با ملا ممد جان رو در رو شده و هر دو دلباخته یکدیگر شدند. از آن روز به بعد عایشه و ملا ممد جان به کمک و زمینه سازی دوستان عایشه در کنار چشمه قلمفر، دور از چشم دیگران همدیگر را میدیدند.
عشق عایشه و ملا ممد جان آنقدر بر سر زبانها افتاد تا به گوش پدر عایشه نیز رسید. پدر با شنیدن این حکایت، عایشه را در خانه زندانی کرد و او را از دیدن معشوقش محروم کرد.ملا محمد جان هم آموزش صرف و نحو را کنار گذاشت و روز به روز از درد فراق عایشه ناتوانتر میشد.
روزی از روزها که عایشه توانسته بود، دور از چشم پدر با دختران دیگر بر سر چشمه بیاید، با سوز و درد این سرود را میخواند:
بیا که بریم به مزار ملا محمد جان
سیل گل لاله زار ملا محمد جان
به دربار سخی جان گیله دارم
یخنٍٍ پاره از دست تو دارم
پس از مرگم بیایی بر مزارم
همیشه در دعا در انتظارم
بیا که بریم به مزار ملا محمد جان
سیل گل لاله زار ملا محمد جان
در همین زمان وزیر دانشمند، امیرعلی شیر نوایی با عدهای از همراهان، از کنار این چشمه میگذشت که صدای خواندن عایشه توجه او را جلب کرد، بلافاصله توقف کرده و همه شعر را گوش کرد.
علی شیر نوائی با فراست و تیزبینی که داشت، دریافت که در پس این صدا دردی نهفته است. خودش را به عایشه رساند و با ملایمت و مهربانی حال او را جویا شد. سپس عایشه داستان عاشقانه خود و ملا محمد جان را به امیر گفت و اضافه کرد که ملا ممد جان از جمله طلاب مدارس شما میباشد. فردای آنروز، امیر به خانه پدر عایشه رفت و از عایشه خواستگاری کرد، پدر عایشه که وضع را چنین دید، به احترام شخص امیر به این وصلت راضی شد. امیر این دو دلباخته را به مزار شریف فرستاد و در همان جا مقدمات عروسی را فراهم کرد. به این ترتیب این دو به هم رسیدند و نذرشان را به آستان حضرت علی ادا کردند.
آهنگ ملا محمد جان که راوی داستان عشق عایشه و ملا محمد جان است، درشهر هرات و دیگر نواحی برسر زبانها افتاد و سینه به سینه، قرنها در محافل و مجالس خوانده میشد. اولین بار شادروان استاد غلام حسین نود سال قبل این آهنگ را در «بمبئی» اجرا کرد.
https://t.me/ketab1yar
*شبتان آرام و عاشقانه*
❤️🌷🌺🌷
کتاب یار 📚
خواندن بی اندیشه بیهوده است، و اندیشه بدون خواندن خطرناک…!! کنفوسیوس آرشیو کتاب یار ⬅️
https://t.me/ket1b👍 10❤ 7
Фото недоступноПоказать в Telegram
تیرگان یکی از جشنهای ایرانی است که در روز ۱۳ تیر ماه برای گرامی داشت تیشتر (ستارهٔ بارانآور در فرهنگ ایرانی) برگزار میشود. تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز نیز است.
📚https://t.me/ketab1yar
👍 1❤ 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
داشتن صفات خوب چندان ارزشی نیست. مهم این است که پادشاه فن تظاهر به داشتن این صفات را خوب بلد باشد. حتی از اینهم فراتر میروم و میگویم که اگر او به راستی صفات نیک داشته باشد و آنها را انجام دهد به زیانش خواهد شد در حالی که تظاهر به داشتن این گونه صفات نیک برایش سودآور است.
https://t.me/ketab1yar
📘:شهریار
👤:نیکولو ماکیاولی
👍 4❤ 2👌 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
امروز دیگر هیچ دولتی نمایندهٔ احساسات ملی کشورش نیست. هیچ کس ، چه در این طرف و چه در آن طرف ، نمی داند که حقیقتاً عامهٔ مردم چه نظری دارند:
صدای دولتها نمیگذارد که صدای ملتها شنیده شود ...
#روژه_مارتن_دوگار
📚https://t.me/ketab1yar
👍 10👏 2💯 2🥰 1
اگر با آن همه خلافی که انجام داده بودم موفق میشدم به بهشت بروم، آرزو داشتم فقط چند دقیقه جلسه خصوصی با پروردگار داشته باشم.
دلم میخواست بگویم: «ببین! من میدانم منظور تو این بود که دنیا و همهچیز را خوب بیافرینی، اما چطور توانستی اجازه دهی همهچیز اینگونه از دست تو خارج شود؟ چه طور توانستی روی نظریه اولیه خودت درباره بهشت ایستادگی کنی؟ زندگی همه آدمها به هم ریخته است!»
#سومانک_کید
کتاب: زندگی اسرارآمیز زنبورها
📚https://t.me/ketab1yar
کتاب یار 📚
خواندن بی اندیشه بیهوده است، و اندیشه بدون خواندن خطرناک…!! کنفوسیوس آرشیو کتاب یار ⬅️
https://t.me/ket1b👍 8🔥 2
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.