"قضاوت عشق"

-هجران↓ https://t.me/+H0f3TceuBAlmNWM0 -گرامافون↓ https://t.me/+W0sjLEdq_qs5YTU0 -اکسیر↓ https://t.me/+H5PTsXG4VdYwMWM0 -اپیفیلوم↓ https://t.me/+XotR4WVK78cwY2M8 -سیتن‌اند‌می↓ https://t.me/+mp72354Wo-pkZjlk -وصله↓ https://t.me/+rDlHC0OSH3M1OTg0 -قضاوت‌عشق↓ https://t.me/+tCLoQAstIhM1MDlk -نقاش‌ماه↓ https://t.me/+fkokTeOyd0A2NjVk -وارونه↓ https://t.me/+dqFt1noRXh43YzU0 -دفترخاطرات‌من↓ https://t.me/+zxRZb4E_8KpiOWU0 -ثانیه‌ای‌عشق↓ https://t.me/+eJNeF79NozRhMTZk -زمستون↓ https://t.me/+_RT-rMSKr0U5MGI0 -درهم‌تنیده↓ https://t.me/+WjsbQ5sfvj4yNGU0 -تک‌ستاره↓ https://t.me/+QEle3TQILO81MGY0 -کریستال‌سیاه↓ https://t.me/+tw2rWMS2VLsyM2Fk -تلالو‌ماه‌خورشید↓ https://t.me/+uKgsB5N-4wxhYTlk

درود🌚 سال نوتون مبارک ارزو میکنم امسال هیچ راه نجاتی نداشته باشید وقتی غرق در خوشبختی هستید:)

پارت هایی که از زبون امیر گذاشته میشه همش فلش بک به چندماه پیشه که چه اتفاقاتی تواین دوره افتاده واگر دقت کرده باشید الان زمان گذشتس وتو زمان حال رهام بیمارستانه.. پارت ها میدونم یکم گیج کننده شده ولی چندتا پارت دیگه درست میشه

 ﮼توی‌این‌همه‌سیاهی‌تونورمنی! 

"توچشمات معجزه میکرد حالا شدی موجب این درد":)

تو برای من همونقدر عزیزی که مولانا میگه: "تويى جان من و بى جان ندانم زيست."

پارت هایی که از زبون امیر گذشته میشه همش فلش بک به چندماه پیشه که چه اتفاقاتی تواین دوره افتاده پارت ها میدونم یکم گیج کننده شده ولی چندتا پارت دیگه درست میشه🫶

اگر دوست داشتین نظر بدین:) https://telegram.me/BChatBot?start=sc-775863-yjnRrlt

Part10 "امیر" با رسیدن به جلوی ساختمان از افکارم بیرون اومدم ودرو باز کردم وبی توجه به وسایل نلمرتب وشلوغ که توی خونه پخش شده بود،به سمت اتاق رفتم و خودم و بی حوصله روی تخت انداختم روزها شده بود که کارم همین بود نه کاری میکردم نه غذایی میخوردم فقط توخلوت خودم،حسرت میخوردم "فلش بک" "امیر" ساعت دو شب بود ومن هنوز که هنوزه خوابم نمی برد به پهلو چرخیدم ونگاهی به رهام که غرق خواب بود انداختم بادقت اجزا صورتش و برانداز کردم رهام زیادی بی نقص و زیبابود جوری که میتونستم،تاخود صبح بدون خستگی توی همین حالت بهش خیره بشم دستمو سمت ته ریشش بردم ونوازشش کردم ناخواسته بوسه ای به چونش زدم که صدای معترضش به گوشم رسید _بچه من دودیقه از دست تو امنیت ندارم اروم خنده ریزی کردم که باته مایه های خنده اروم لب زدم +چشم اروم باخودم زمزمه کردم می دونی وقتی یکی و ازته دل دوست داری دیگه نمیدونی که چجوری باید توصیفش کنی این علاقه جوریه که کلمات، بوسه ها احساسات هم قادر به گفتنش نیستند جوری که میخوای انقد تو بغلت فشارش بدی تو خودت حل بشه وتااخرش برای خودت باشه. بازهم بی توجه به غرغراش خودمو توی بغلش انداختم واز لپش گاز محکمی گرفتم که صدای اخش دراومد باکاری که کرد اول تعجب کردم ولی بعدش دلم برای حالتش ضعف رفت روم خیمه زده بود و موهاش دورش ریخته بود که تواون تاریکی به جذاب بودنش هزار برابر اضافه میکرد _خوردیم بچه به خودم اومدم و خنده ریزی کردم که اروم جوری که بشنوم گفت _دور اون خندت بگردم لبخندی زدم که اروم به جلو خم شد و بوسه محکمی به لبم زد و باز به جای قبلیش برگشت دستاشو محکم دور پهلوهام پیچید "پایان فلش بک" باسرخوردن قطره اشکی از گوشه چشمام سرخورد ته ریشم محو شد دیگه این وضع برام عادی شده بود یاداواری خاطرات نه چندان شیرین گذشته که یاداوریش فقط درد بود برام تلخ بود که محتاج بغلی باشم که برام از هرچیزی امن تر بود

ماپیش همیم ولی توی عکسا