•𝑸𝒆𝒔𝒉𝒂𝒂•

حمایتی🤎 https://t.me/+1Z1r-8Sl2Bg5N2Q0

کمی اسپویل شده از اینده ی قشاع....🙂💆🏻‍♀️🍂 ﺟﺳﻣ ﻭ ﺣﺗﻳ ﭼﺷﻣاﻣ ﺩﺭ ﻛﻧاﺭ ﺗﻭ ﺩﻓﻧ ﻣﻳﺷﻧ

هر وقت به تو نگاه میکنم به خواب عمیق فرو میرم. این حس را دوست دارم شاید حس دیوانگی عاشقی مرز خلسه و جنون باشد اما هر چه که هست با تو پرستیدنش دلرباست.. _مُبرا_

... پسرک حال اشفته و دگرگونش رو پشت نقاب خونسردی صورتش پنهون کرد اما حصار تنگ شده ای گلوش بر اثر بغضِ سد اورش. و مهم از ان رنگ‌پریده ای چهره اش‌ همه چیز‌رو لو میداد حس فردی رو داشت‌که وسط ی جنگ بزرگ‌. بدون سلاح‌گیر افتاده و کنار گوشه سنگی قائم شده اما قدم، قدم سربازن دشمن دلیل جم کردن پاهاشو تویی شکمش و جویدن ناخون هایش‌میشد زمزمه وار لباهای کوچیک ترک خوردشو از هم باز کرد _ قرارعه منو بکشن؟ مخاطب این سوال بعد از مکث نگاه غرق شدش در چشمان پسرک سرش رو روی شانه های پر از آرامشش گذاشت شانه های که خانه ای ابدی پسرک بود مرد پنهان و ناشناسی نفس صدا داری بیرون داد اهسته‌ تر از مخاطب صدا گفت؛ +به دوتا چشمایی عسلیت قسم‌نمیزارم همچین اتفاقی بیوفته این حرف ها براش دلخوشی نبود غبار ترس اینبار از خود کلمات خونده میشد آشفته تر از لب زد _تو.. تو نمیتونی جلوشونو بگیری بوسه ی عمیقی مابین لاله ی گوش پسرک‌ کاشت سنگین نفساش باعث شد گردن پسرک بیشتر و بیشتر سمت مرد جوان خم شود +پایی تو که وسط باشه اونا که هیچی با اون بالا سری و حتی خودت میجنگم! توی ذهنش دنبال جواب میگشت عجیب نبود که چیزی جز سوال های تکراری رو یافت نمیکرد +اما من ی قات.... پیوند خوردن انگشت اشاره ی مرد کناریش با لب های بی جونش باعث سکوتش شد _هیس،تو فقط میخواستی جون یک‌نفرو نجات بدی باشه؟ تو فرشته ی نجات اون بچه ای.. بیگناه تر از بیگناه من.

مقدمه: کلمات‌ موجود در لغت نامه ای ذهنم دائم داشتن توی سرم اکو میشدن خش،خش صدا ها قلقلکم‌میداد تا باز برم تویی دل قصه هام حسی که نمیشه بیانش کرد گریه های بی وقفه ی اطرافیانم بود میدونی؟ادم بودن چیز عجیبه پشت هر ادمی داستانی وجود داره و پشت هر داستانی افکار لعنتین که فرمون رو به دست میگیرن ومسابقه رو جلو میبرن! این فرمون‌میتونه تو روبد جوری زمین بزنه حتی، حتی وقتی یک صدمِ ثانیه تا رسیدن به خوشبتی فاصله داری دقیقا این صدمِ ثانیه

_گایز لازم دونستم بهتون بگم‌که قشاع کات میخوره و به صورت pdf در اینده ای نچدان دور گذاشته میشه.. تا چند روز اینده تمامی پارت پاک‌میشن تا شما عزیزان در صورت کامل شدنش از تعریق Pdf بخونیدش.. فکت: هر سه هفته یک، بار شات های متفاوتی تویی چنل گذاشته میشه

ولی قشاع ی دیالوگ داره که خیلی دوسش دارم:) میگه: کاش میشد دوتایی باهم توی حس عجیب گم بشیم و راهی برای راهای پیدا نشه باور کن بودن در‌کنار ادمایی که فقط به ظاهر انساند جایز نیس! و این حکم برامون ته حکمته گل گاردنیای من...

وای هادیان قربونت برم با جدیت رقص شونه رو‌میری😭😭 وای مقاره،قربون تو هم میرم که اینقدر ناااازی:) @mahgoonderakhshan

ی روز ی جایی خوندم اولین چیزی که راجب کسی ک دوسش داری فراموش میکنی! صداشه،‌تن صداش... شاید من و عشق من با همه فرق داشت یا عشق من عشق نیس! یا عشق اونا عشق نبود چون هرشب قبل خواب اهنگ صدات نمیزاره بخوابم یادته همیشه میگفتم صدات دلیل مرگم‌میشه؟ شد.. ولی برعکس حالت طبیعی خودش جسمم زندست و نفس‌میکشه ولی روح جاودانم خیلی وقته دیگه جاودان نیس شاید بین علم و عقل و دانش این تک بیت فروغ فرخزاد حقیقت رو میگفت.. ‌‌ تنها صداست که می ‌ماند و امان از صدای او که ابدی شد در گوش من... جا مانده از نامه ای او(قشاع) به قلم(‌هانی 💆🏻‍♀️🔗🤚)

ی روز ی جایی خوندم اولین چیزی که راجب کسی ک دوسش داری فراموش میکنی! صداشه،‌تن صداش... شاید من و عشق من با همه فرق داشت یا عشق من عشق نیس! یا عشق اونا عشق نبود چون هرشب قبل خواب اهنگ صدات نمیزاره بخوابم یادته همیشه میگفتم صدات دلیل مرگم‌میشه؟ شد.. ولی برعکس حالت طبیعی خودش جسمم زندست و نفس‌میکشه ولی روح جاودانم خیلی وقته دیگه جاودان نیس شاید بین علم و عقل و دانش این تک بیت فروغ فرخزاد حقیقت رو میگفت.. ‌‌ تنها صداست که می ‌ماند و امان از صدای او که ابدی شد در گوش من... به قلم(‌هانی 💆🏻‍♀️🔗🤚)