gandom_novel🌒✨

📣 بدو بیا اینور بازار... یه بازار پیدا کردم مفتکی، توش پر از رمان‌های رایگانه😻 هیس🤫 به هیچکی نگو ولی ممنوعه هم پیدا میشه🫢🤤 🟣 کلی رمان هات با هر ژانری که بخوای😈 🟣 دنبال رمانای #ممنوعه‌ و #کمیاب هستی؟🚫 🟣 رمانایی با ژانر #اروتیک و #BDSM🩸 و #LGBT🏳‍🌈 میخوای ولی پیدا نمی‌کنی؟ ━━━━━ • ⌜ ❈ ⌟ • ━━━━━ 💜 پر از رمان‌های #صحنه‌دار و #ممنوعه ددی‌مامی لیـــ🍼🍭ــتل عاشقانه 👩‍❤️‍👨 اروتیک (صحنه‌دار)🔞 مافیایــــ⛓ــی جنایــــ🔪ـــی دانشگاهــــ📚ــی فانتزیــــ🦄ـــ تخیلیــــ🧝‍♀ــــ 🔻♨️🔻♨️🔻♨️🔻♨️ https://t.me/+kCwkXRrz7A02ZGFk فقط سه نفر دیگه⛔️VIP⛔️ ۸ صبح پاک شه 🌞

پســـر رو از خونـــه عشقـــش دزدیــده⛓️ و داره بهش تجــــ.ـاوز🩸 میکنه اما اون پســـر نمیتــونه تحمـــل کنـــه و...😱😰 #گــــــــــــی 🏳‍🌈 #گــــــــــــی 🏳‍🌈 ال.ت نقلیشو توی دستش چنگ زد و یهویی فشار داد ..😰 شدت و یهویی بودنش آوان رو مجبود کرد چشماش رو ببنده ونفسش رو حبس کنه ...✂️ لمس بیضه هاش و ضربه های کم و کوتاه مدتش باعث شد از درد گریه کنه ...🔥 و حتی داد بزنه ...🩸 تمام این مدت #عرشیا با آلت #سیخ شدش و چشمای مشتاقش💦 ریکشن آوان رو نسبت به کار هاش #انالیز میکرد و #لذت میبرد ..⛓️ #ضربات یکی پس از دیگردی #سنگین تر میشد ...💦 تخمـ.ـای خوشگل و کوچیکش قرمز شده بود آوان به گریه و هق هق افتاده بود😱 "ترو خداااا ولم کننن مرگ من... "💦 https://t.me/+ehBMn6HmJ-Y3Njg0 https://t.me/+ehBMn6HmJ-Y3Njg0 ۸ صبح پاک شه 🌞

سلین.. دکتر داروسازیه ترک تبار. دختری که خیلی وقته دلش گیره پسره حاجی بازاریِ بالاشهره تهرانه و واسه یه نگاه مردونش تب میکنه. اما دختر بد شانس قصمون خبر نداره قراره تو یک غروب  غم انگیز خردادماه.. بدترین تراژدی عمرش و تجربه کنه  و مردم اسم داستانشون و بذارن عشق و خاکستر.💞 قسمتی از داستان جذابمون با بیش از 500 پارت آماده: 👇 - سرکار خانم سلین افراشته آیابنده وکیلم شمارا به عقد دائم آقای احسان مرادی در بیاورم!؟ اشک کاسه چشم عروس طفل معصوم را خیس کرد و زیر توری که روی صورتش انداخته بودند هق زد..  عماد نیامده بود..  مرد رویاهایش کسی که از جان او را بیشتر دوست داشته بود نیامده بود و  فقط لحظه آخر  میان دستان آدم های پدرش فریاد زده بود: - حرومه معشوقه کسی رو به کِس دیگه دادن.. حرومـــه..  اون دختـــر مال منه..  جون منو ازم نگیرین..  جون منو ازم نگیر حاجی. اما عاقد بار دیگر…. #مهم #توصیه_ویـــژه_نویسنده.  #عشقی_پاک_و_ممنوعه_بین_خانوم #دکتر_و_پسر_حاجی_بازاری_بالاشهر https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0 ۹صبح

دختره وسط جنگل به درخت می بستند😱🔥 دختره محافظ ملکه ست از دشمن ملکه می خواد مردانه بجنگد اما اون در عوض ... #پارت_واقعی_رمان _می خوام رو ملکه عزیزتون خط بندازم _چرا اینا رو به من میگی دوباره داری ترحم می‌کنی گفتم که بهش نیاز ندارم می خوام مردانه بجنگم _منم می خوام مردانه بجنگم عزیزم نمی فهمیدم! یکی رو که نمی دیدم صدا زد گفت : طناب بیا تا به درخت ببندمیش _چی ؟! واقعا جای حیران بود می خواست منو به درخت ببنده یکی از افرادش با طناب نزدیک شد با چشمای گشاد شده ام طناب تو دستش دیدم شروع به تقلا برای فرار کردم اما تو چنگش افتاده بودم منو نگه داشت بیشتر دست پا زدم با یه پست هر دو دستم نگه داشت یه دست دهنم گرفت تا داد فریاد نزنم گفت : خودت خواستی مردانه بجنگی https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 ابن رمان مخصوص کسانی که #تاریخی می خونند😋❤️‍🔥 اونم #تاریخ کشور خودمون🤤❤️ https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 12پاک

اگه دنبال کیف با قیمت مناسب میگردی من گالری آرتین رو بهت معرفی میکنم😍💋 با ارسال رایگان و تخفیفای خفتش ترکونده :) 💛 https://t.me/+GZWHyAhWrPEwNzU8 1پاک

عاشقان رمان #تاریخی کجاند ؟! رمانی که دنبالش بودید پیدا شد ❤️ دختر مظلومی که به اسارت پسر شیطون کلکی میوفته 🔥🔥 - انتظار داشتی از این جذابیت اغواکننده بگذرم؟ امشب تکرارنشدنی میشه ...بهتره راه بیای و ازش لذت ببری! مکی به گردنم زد که صدای خفیف ناله‌ای از دهنم خارج شد و اون وحشیانه از موهام گرفت و... https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 داستانی متفاوت و آتشین❤️‍🔥 12پاک

#استاد_جادوگری‌اش_رو_تحریک_میکنه_باهاش_بخوابه🙈💥 روی صندلی لم داد و دستی به موهاش کشید. _ نمیخوای درس رو شروع کنی استااد؟ 🤤 https://t.me/+ZbNwvwxgCOY5YzE0 https://t.me/+ZbNwvwxgCOY5YzE0 ۱۲ شب پاک شه 🌞

_چرا در رو قفل کردی !؟ جوابی نداد ادامه دادم : این کارت چه معنی ای میده ؟! شونه ام گرفت منو هل داد رو تشک که دقیقا پشت سرم قرار داشت افتادم روم خیمه زد دوتا مچ دستم گرفت ترسیده لب زدم : داری چیکار می‌کنی ؟! سرش کج کرد گفت: مشخص نیست اشک گوشه چشمام جمع شد با صورت سرخ شده گفتم : تمومش کن با این جمله ام بیشتر تحریک به ادامه کارش شد شروع به دست پا زدن کردم تقلا می کردم مچ دستام از حصار دستاش بیرون بیاد پا به تشک تخت میزدم او از تقلا کردنم خوشش اومد لبخندش پر رنگ تر وحشناکتر شد منم که چیزی نمونده بود اشکم در بیاد یه دستم رها کرد فکم گرفت محکم لبش رو لبم فرود آورد .....🔥🔞 دلت یه رمان #سخسی نمیخواد🤤 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 اینجا یه پسر شر شیطون داریم که بزور دختره رو معشوقه خودش کرده🥺❤️‍🔥 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 آخ آخ بیا ببین چه بلاهای سر دختر بیچاره میاره🙈🔞 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0

بزرگترین مافیای خاور میانه و رئیس شرق و غرب با دیدن زنی که به عنوان وکیل بهش نزدیک میشه دل میده......طوری عاشق خانم وکیل میشه که حاضره قید همرو بزنه تا به غزل قصه برسه......اما خانم وکیل قصه همراهیش نمیکنه و اون شب جواب رد بهش میده .....اون شب مافیای بزرگ ایران جنون پیدا میکنه و دست به کاری میزنه که نباید.... لینک vipلو رفته و کافیه نویسنده بفهمه تا باطل کننده❌❌❌❌ https://t.me/+bVLqegjgLsc3YmQ8 فوق جنجالی و دارای محدودیت سنی🔞❌ #سرخوشی ۲۴

چند وقته عادت ماهیانه نشدی ؟! _منظورتون از این حرفا چیه ؟! _وا یعنی نمی دانید باردارید ؟! احساس کردم روح از تنم جدا شد چطور ممکنه ؟! امکان ندارد امکان ندارد یعنی … حتی فکر کردن راجبش مغزم به سوت می کشید خطاب به قابله گفت : چطور امکان داره ایشون دختر هستند سر به نشانه نفی تکان داد گفت : من رو تجربه میگم سینه های تو شبیه به سینه زنی که چهار ماه بارداری هست https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 دختر بیچاره خبر ندارم #حاملست تا اینکه #قابله ای که برای معاینه دوستش اومده بود میگه😢 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 اگر دنبال یه رمان سراسر #هیجانی غیر قابل پیش‌بینی هستی جوین بده👇 https://t.me/+A7tgjd2WhfhiZjI0 10پاک